زنکشی، پدیدهای که آلت قتالهاش در دستان حکومت است نه مردان
الینا فرهادی
۱۴۰۳ مرداد ۹, سهشنبه
در سه ماه نخست سالهای ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ حداقل ۸۵ مورد زنکشی در ایران به ثبت رسیده است. کارشناسان ضمن تاکید بر روند افزایشی این پدیده، معتقدند "قوانین فقهی و شرعی" به مردان مجوز میدهند که زنان را به قتل برسانند.
تبلیغات
"قتل یک زن میانسال توسط همسرش در تبریز". "قتل یک زن جوان توسط همسرش در بندر عباس و به آتش کشیدن جسدش". "قتل فجیع یک زن با انگیزه ناموسی در سنندج". "یک مرد همسر و سه فرزند دخترش را به قتل رساند". "قتل یک زن جوان در بجنورد با انگیزه ناموسی" و ...
اینها تنها مواردی اندک از آمار عجیب قتل زنان به دست مردان در کشور ایران هستند، آنهم آمارهای رسمی. زیرا در بسیاری از مواقع اینگونه قتلها اصلا به ثبت نمیرسند. بر اساس گزارش روز سی و یکم تیرماه "روزنامه اعتماد"، در سه ماه نخست سالهای ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ حداقل "۸۵ مورد زنکشی" که در ادبیات حکومت به آن "قتل ناموسی" گفته میشود، در استانهای مختلف ایران به ثبت رسیده است.
این گزارش با تاکید بر این که اینگونه قتلها در ایران طی سه سال اخیر سیر صعودی داشته، عاملان آنها را همسر زن مقتول، پدر و یا برادر او معرفی کرده است.
در این گزارش به پراکندگی جغرافیایی قتلها نیز اشاره شده، به طوری که طی سه ماهه نخست سال ۱۴۰۳، بيشترين تعداد قتلها در شهرهای "اروميه، تالش، تبريز، مشهد، ايرانشهر و تهران" رخ داده است.
"تهران با ۵ مورد زنكشی" در صدر اين آمار بوده است.
اسفند ماه سال گذشته نیز سازمان "استاپ فمساید ایران" مستقر در نیویورک آمریکا در گزارشی اعلام کرد در سال ۲۰۲۳ میلادی ۱۵۶ مورد زنکشی در ایران ثبت شد که به طور متوسط نشانگر ۱۳ قتل در هر ماه بوده است.
اما سوال اینجاست که چه اتفاقی میافتد که در یک جامعه "در حال توسعه" آمار زنکشی اینچنین افزایش مییابد؟
گذار از سنت به مدرنیته، مرحلهای که اغلب مردان از آن جا ماندهاند
یک پژوهشگر جامعهشناسی دانشگاه تهران که نخواست نامش فاش شود، در گفتگو با دویچه وله فارسی "دوره گذار از سنت به مدرنیته" را از مشکلات اصلی افزایش آمار زنکشی در جامعه میداند. به گفته او، "در دهههای قبل با جامعهای سنتی رو به رو بودیم، جامعهای که بخش عمده آن با مذهب و دین گره خورده بود ولی از دهه ۸۰ به بعد رفتهرفته مرحله گذار شکل گرفت. ولی تنها بخشی از جامعه و بخصوص زنان توانستند با تغییرات این مرحله خود را همراه کنند و بخش دیگر بخصوص مردان در شهرهایی که بافت مذهبیتر و سنتیتری داشتند، از این موج این تحولات جا ماندند."
به عقیده این پژوهشگر جامعهشناسی، این موج از چند طریق به جامعه تزریق شد. در دهه ۸۰ تعداد دانشگاههای آزاد افزایش یافت و زنان حتی از تهران به شهرهای دیگر برای تحصیل رفتند. آنها ارزشهای در حال تغییر خود از جمله "نوع پوشش و عقیده" را با خود به شهرهای دیگر بردند. همین امر موجب شد زنان در شهرهای سنتی از این فرهنگ جدید به عنوان یک "ارزش متعادلی" الگو بگیرند.
اما از اواخر دهه ۸۰ که شبکههای اجتماعی و مجازی پررنگتر شدند، دیگر نیازی به تغییر جغرافیا برای انتقال فرهنگ مدرنتر نبود و در جوامع سنتی این امکان تغییر الگوها، با "رصد رسانهها از طریق تلفن همراه و اینترنت" فراهم گردید. پدیده زنکشی، فرزندکشی و یا خواهر کشی تحت عنوان "قتلهای ناموسی" از همینجا شروع شد، از جایی که مردان نتوانستند خود را با این تغییرات فرهنگی و گذار یک جامعه سنتی به یک "جامعه سکولار" تطابق دهند.
انتقال نسل به نسل خشونت، عامل تشویقی برای قتل زنان
بنا به عقیده بسیاری از روانشناسان اجتماعی، خشونت خانگی در ایران تا چند سال پیش به مفهوم یک پدیده و آسیب اجتماعی اصلاً مدنظر نبود و به مثابه رفتار نابهنجار فردی در نظر گرفته میشد. این در حالی است که تاثیرات انواع خشونت خانگی از جمله همسرآزاری، کودکآزاری، فرزندکشی، ضرب و جرح و یا قتل والدین و ... از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد. به طوری که افرادی که خودشان در دوران کودکی مورد اذیت و آزار اطرافیانشان قرار گرفتهاند، به احتمال زیاد همین رفتارها را به فرزندانشان منتقل میکنند.
علم روانشناسی همچنین به این نکته اشاره میکند که یک سری از بیماریهای روانی از جمله "اختلال شخصیت ضد اجتماعی" و "اختلالات مرزی" و "اسکیزوفرنی" میتوانند به قتل اعضای خانواده منجر شوند، بیماریهایی که معمولا توسط خانوادههای با بافت سنتی و مذهبی یا اغلب پنهان میمانند و یا اصلا بیماری محسوب نمیشوند. به گفته یک متخصص روانشناسی اجتماعی، در جامعه ایران هنوز از بسیاری از این بیماریها در کنار "وجود حس مالکانه مردان به زنان"، تحت عنوان "غیرت و تعصب" یاد میشود.
این روانشناس با تاکید بر این که مردان در ایران خود "قربانیان اصلی پدیده زنکشی" هستند، میافزاید: «خانوادههایی که فرهنگ آنها با مذهب و سنت گره خورده است، در واقع مردانگی را در استفاده از خشونت میبینند. در این میان زمانی که یک مرد شاهد تشویق اطرافیانش به اعمال خشونت است، به این باور میرسد که اگر این کار را انجام ندهد، تمام مردانگی و هویتش زیر سوال میرود. این امر خود عامل بروز اضطراب شدید شده و اعمال خشونت به شدیدترین شکل ممکن را رقم میزند. در واقع مردان با ابراز خشم به این شکل میخواهند از سوی اطرافیان خود شنیده و دیده شوند.»
ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی تاکید میکند: «هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، میتواند در همان حال هر دوی آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره باشد، فقط مرد را میتواند به قتل برساند.»
به گفته کارشناسان حقوقی، با توجه به این که قوانین کیفری در جمهوری اسلامی ریشه فقهی دارد، باید بگوییم قانون خود "عاملی مشوق برای ارتکاب قتلهای ناموسی" است.
سعید دهقان، حقوقدان و نویسنده و مدرس حقوق بشر در گفتوگو با دویچه وله فارسی و با تاکید بر این که "در ماده ۶۳۰ قانون اساسی حتی جواز قتل صادر شده"، توضیح میدهد: «بر اساس این ماده، قتل زنان به هیچ وجه تحت تعقیب قانون قرار نمیگیرد و معمولا در رویه قضایی، قضات برای چنین قتل هایی اصطلاحی به نام وجود انگیزه شرافتمندانه حفاظت از ناموس به کار میبرند.»
به گفته او، تحت چنین عنوانی قاتل یا از مجازات معاف میشود و یا مستحق تخفیف بسیار زیاد است.
این حقوقدان با اشاره به این که روند قانونگذاری در حکومت ایران "تعصبات کورکورانه و سنتی" را تشویق میکند، میگوید: «حق حیات زنان ایرانی زیر سایه حکومت اسلامی، همیشه تحت خطر است و در واقع آلت قتاله اصلی را حکومت به دست مردان میدهد، حکومتی که قوانین موجود در آن به هیچ وجه از منافع عمومی تبعیت نمیکند، بلکه بر اساس منویات فقها تصمیمگیری میکند.»
به گفته او وقتی طبق اصل ۴ قانون اساسی، همه قوانین باید در همه حوزهها بر اساس "موازین شرعی و فقهی" باشد، نمیتوان توقع داشت آمار زنکشی در چنین جامعهای روند کاهشی به خود بگیرد.
راه طولانی مبارزات زنان آلمان در راه کسب آزادی و برابری حقوق
جنبش زنان آلمان تاريخ پرفراز و نشيبى را پشت سر گذاشته است. مبارزه مشترک براى رسیدن به حقوق انسانی زنان، تلاش برای رفع تبعيضهای جنسیتى و مقابله با خشونت عليه زنان از جمله موضوعات عمده اين جنبش بوده است.
اولین گامها در جنبش زنان آلمان به منظور احقاق حقوق خود در خانواده و جامعه از دهه ۱۸۴۰ میلادی برداشته شد. مبارزات اجتماعی و تلاطمهای شدید سیاسی آلمان در این سالها اثر خود را بر جنبش زنان نیز گذاشت. شعارهای آزادی، برابری و استقلال به شعار زنان نیز تبدیل شد. زنان مبارز دست به سازماندهی فعالیت خود زدند. اولین سازمان زنان آلمان در ۱۸۶۵ تشکیل شد.
عکس: picture-alliance/dpa/P. Förster
تعیین روزی به نام "روز جهانی زن"
كلارا زتكين (۱۸۵۷-۱۹۳۳) از مهمترین مبارزان حقوق زنان آلمان بود. او خواست ۸ ساعت كار در روز، حق داشتن تعطيلات و مرخصى زايمان و برابرى حقوق در مقابل قانون را مطرح كرد. در ۲۷ اوت ۱۹۱۰ در جریان دومين كنفرانس سوسياليستى بينالمللى زنان در کپنهاک كه در آن صد نماینده از ۱۷ كشور جهان شركت داشتند، به پيشنهاد زتکین ۸ مارس به عنوان روز جهانی زن و براى دفاع از حقوق زنان در مقابل تبعيضات گوناگون برگزيده شد.
عکس: picture-alliance/dpa
حق رای زنان
فرسودگی آلمان در جنگ اول جهانی و حوادث انقلابی سال ۱۹۱۸ سرنگونی رایش اول و قیصر آلمان را در پی داشت. نیروهای سوسیال دموکرات و چپ دولت جدید را تشکیل دادند. برای نخستین بار در۳۰ نوامبر ۱۹۱۸ زنان آلمان حق شرکت در انتخابات را یافتند. پس از پایان درگیریهای داخلی در نهایت جمهوری وایمار در ژانویه ۱۹۱۹ بنیان گذاشته شد. دولت طبق قانون موظف به حمایت از مادران و به رسمیت شناختن مرخصی ویژه بعد از زایمان شد.
عکس: Ullstein Bild/Haeckel
مشارکت فعال زنان در سیاست
برای اولین بار در ژانویه ۱۹۱۹ از زنان آلمان نیز برای شرکت در انتخابات سراسری دعوت به عمل آمد. حدود ۹۰ درصد زنان واجد شرایط آرای خود را به صندوقهای رای ریختند. در جلسه مجمع عمومی وایمار در فوریه ۱۹۱۹ ده درصد نمایندگان را زنان تشکیل میدادند. در ماده ۱۰۹ قانون جدید زنان و مردان در تمام وظایف و حقوق شهروندی برابر شناخته شدند. ۱۱۱ زن از ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۲ به عنوان نماینده به مجلس آلمان راه یافتند.
عکس: picture-alliance/akg-images/K.-M. Stadler
طرح حق سقط جنین
به دليل بحران عمومى اقتصادى جهان در دهه ۱۹۳۰ و خطر گسترش فعالیت گروههای فاشیستی در آلمان مسائل مبارزاتى زنان در حاشيه قرار گرفت. فقر ناشی از شرایط وخیم اقتصادی هزاران زن را مجبور به سقط جنین میکرد. در پی آثار منفى سقط جنينهاى غيرقانونى در این سالها هزاران زن جان خود را از دست دادند. در فاصله دو جنگ جهانى حق قانونى سقط جنين و حمايت از مادران نيز به عنوان یکی از خواستهای اساسی زنان مطرح شد.
عکس: ullstein bild
ممنوعیت فعالیت سازمانهای مستقل زنان
با روى كار آمدن ديكتاتورى نازیها در آلمان و ممنوع شدن هر گونه تشكل مخالف حکومت، به فعالیت سازمانهای زنان نیز خاتمه داده شد. نازیها کوشیدند با تشکیل اتحادیه زنان ویژه خود، تصویر جدیدی از "زن و مادر ایدهال آلمانی" ارائه دهند. سازمانها و گروههای کمونیست زنان از هم پاشیدند. زنان با روی کار آمدن ناسیونال سوسیالیستها بسیاری از امتیازاتی را که در زمینه شغلی به دست آورده بودند از دست دادند.
عکس: picture-alliance/akg-images
آلمان پس از جنگ
زنان در بازسازی ویرانههای پس از جنگ در آلمان نقش فعالی ایفا کردند. در این دوران سازمانهای زنان بار دیگر رفته رفته تاسیس شدند و سنت مبارزه آزادیخواهانه و برابریخواهانه خود را از سر گرفتند. زنان مبارز برای ادامه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود با افکار محافظهکارانه و سنتی اتحادیههای مردان و نیز زنان درگیر بودند که با شکستن قالبهای سخت خانواده و نقش سنتی زن در آن به شدت مخالفت میکردند.
عکس: picture-alliance/dpa
جدایی دو آلمان و روز زن
پس از پایان جنگ جهانى دوم و تقسیمبندی سیاسی جدید اروپا روند فعالیت سازمانهای زنان نیز در مسیرهای مختلفی رشد کرد. در آلمان شرقی روز زن تعطیل بود و جشن گرفته میشد. دولت هم برای نشان دادن تمايلش به بهبود وضع زنان آن را رسما گرامى میداشت. در آلمان غربى در ابتدا برنامهویژهای در ارتباط با روز زن برگزار نمىشد. بعدها اين روز به عنوان جشن عمومى زنان و روز خانواده به رسمیت شناخته شد.
عکس: picture-alliance/dpa
زنان در جمهوری فدرال آلمان
از سالهاى دهه ۱۹۸۰ در آلمان فدرال ۸ مارس بیش از پیش اهمیت یافت. در تظاهرات اعتراضی موضوعاتى مانند خواست برابرى حقوق زنان در تمام عرصههاى زندگى اجتماعی، حق سقط جنين، رفع تبعيض در زندگى خانوادگى و حمايت از مادران در دوران بارداری و بعد از زايمان مطرح میشدند. يكى از نقاط اوج اين اعتراضات در سال ۱۹۹۴ اعتصاب سراسری زنان بود كه در آن بيش از يك ميليون زن عليه تبعيض و نابرابرى شركت كردند.
عکس: Jörg Schmitt/dpa/picture-alliance
زنان در جمهوری دموکراتیک آلمان
در آلمان شرقی اتحادیههای زنان شکل گرفتند. در حالی که در آلمان غربی زنان برای یافتن محل نگهداری کودکان و مهد کودک و ادغام وظایف مادری و شغلی با مشکلات زیادی روبرو بودند، آلمان شرقی با اختصاص امکانات ویژه دولتی به مهد کودکها، امکان کار آزادانه زنان را فراهم کرده بود. زنان در سازمانهای کلیسایی گروههای غیر دولتی خود را تشکیل دادند که بعدها در جریان اتحاد دو آلمان نقش فعالی ایفا کردند.
تا سال ۱۹۵۸ در آلمان غربی وظیفه تصمیمگیری درباره سرنوشت خانواده بر عهده مرد بود. تعیین وظایف و مسئولیتها به طور رسمی بر مبنای تفکر سنتی و جنسیت تعریف میشد. با وجود این که قانون برابری حقوق زن و مرد را به رسمیت شناخته بود، تا سال ۱۹۷۷ طول کشید تا زنان به طور رسمی بتوانند بدون اجازه همسر حق کار داشته باشند. تا سال ۱۹۶۲ در آلمان فدرال زنان نمیتوانستند به طور مستقل برای خود حساب بانکی باز کنند.
عکس: picture-alliance/dpa/M. Rehm
حق مشروط سقط جنین
به دلیل ممنوعیت سقط جنین در آلمان غربی، حل مسئله بارداری ناخواسته با مشکلات زیادی توام بود. اولین بار در گزارشی در مجله اشترن به قلم آلیس شوارتسر، ژورنالیست و فعال نامی زنان ، ۳۷۴ زن معروف به طور علنی درباره تجربه سقط جنین غیرقانونی خود سخن گفتند. زنان در تظاهرات وسیع مخالفت خود را با ماده ۲۱۸ قانون ممنوعیت سقط جنین ابراز میکردند. در پی مبارزات زنان در سال ۱۹۷۶ سقط جنین در شرایط ویژه مجاز شد.
عکس: picture-alliance/dpa
جنبش ۶۸؛ سالهای پرتلاطم
موج جنبش بزرگ دانشجویی در دهه ۱۹۷۰ آلمان را هم فرا گرفت. قالبهای محافظهکارانه پیشین و نگرش سنتی به زن با زندگی نسل جدید جوانان ناهمخوان بود. در سازمانهای مستقل و دانشجویی حضور زنان چشمگیر بود. موج نوین جنبش زنان آلمان از این زمان آغاز شد. زنان نیز برای به وجود آوردن تغییرات بنیادین اجتماعی و تحمیلات فرهنگی به خیابانها آمدند. برای اولین بار موضوع آزادیهای جنسی به موضوع بحثهای علنی تبدیل شد.
عکس: picture alliance/dpa/K. Rose
موج نوین فمینیسم
در جلسه اتحادیه سوسیالیست دانشجویان آلمان در سپتامبر ۱۹۶۸ زنان نسبت به تبعیض در گروههای مستقل اعتراض کردند. زن دانشجویی به نام هالکه زاندر با پرتاب گوجه فرنگی به سوی هیئت مدیره در روی صحنه اعتراض خود را نسبت به عدم حضور فعال زنان در سازمانهای مستقل نشان داد. انتقاد از تبعیض در نهادهای آزادیخواه و دانشجویی شروع مبارزات جدید زنان آلمان بود که به نام جنبش نوین یا دور دوم جنبش فمینیسم شناخته میشود.
عکس: picture-alliance/dpa/Wieselhuber
نشریات مستقل
از اواسط دهه ۱۹۷۰ زنان رسانهها و نشریات مستقل خود را تاسیس کردند. مجلههایی چون "کوراژ" و "اما" تلاش میکردند افکار عمومی را نسبت به حقوق زنان آگاهتر کنند. زنان در مراکز گوناگون علمی، ورزشی، فرهنگی و هنری حضور وسیعتری یافتند. فیلمهای زنان ساخته شد. ۱۹۷۰ اتحادیه فوتبال آلمان تیم فوتبال زنان آلمان را به رسمیت شناخت. اولین گروههای مستقل زنان همجنسگرا شروع به فعالیت کردند.
عکس: picture-alliance/dpa
خشونت خانگی
برای مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان در سال ۱۹۷۶ اولین خانههای امن زنان تاسیس شدند. همزمان حمایت قانونی از زنان افزایش یافت. بنا به قانونی که سالهای بعد به تصویب رسید قربانی خشونت خانگی میتواند در مکانی که به آن انس دارد بماند و پلیس میتواند ورود خشونتگر را به محل سکونت ممنوع کند و اجازه ندهد او از فاصله معینی به محل نزدیکشود. قانون در ۱۹۹۷ تجاوز در زندگی زناشویی را نیز جرم اعلام کرد.
عکس: picture-alliance/ dpa/dpaweb
اتحاد دو آلمان در ۱۹۸۹
سالها پس از اتحاد دو آلمان تفاوت در نوع تفکر و زندگی بسیاری از زنان محسوس است. در حالی که زنان فمینیست در آلمان شرقی سنت سوسیالیسم و سمبلهایی مانند رزا لوکزامبورگ و کلارا زتکین را دنبال میکردند، در غرب افکار سیمون دوبوار به عنوان نمونه تفکر مدرن زن در محافل فمینیستی موضوع بحث بود. زندگی روزمره زنان نیز همچنان تحت الشعاع برداشتهای متفاوتی است که از نقش متفاوت زنان در دو سوی ديوار حکایت میکند.
عکس: picture alliance/Arco Images GmbH
حقوق مساوی برای کار برابر
گزارش سال ۲۰۰۷ اتحادیه اروپا درباره وضعیت درآمد زنان در مقایسه با مردان در آلمان برای بسیاری از زنان آلمانی باورکردنی نبود. در حالی که درآمد زنان در سایر کشورهای اروپایی در مقابل کار برابر ۱۵ درصد کمتر از مردان بود، آمار برای زنان آلمانی ۲۰ درصد و به نقل از سندیکای "وردی" بیش از ۲۹ درصد را نشان میداد. مبارزه علیه نابرابری دستمزدها در محیطهای کار به موضوع اصلی سازمانهای فمینیست تبدیل شد.
عکس: picture-alliance/dpa
طرح سهمیهبندی
به منظور حضور بیشتر زنان در عرصه مدیریت نهادها و هیئت مدیره موسسات دولتی و خصوصی در آلمان خواست افزایش مشارکت زنان در مشاغل مدیریتی از سوی فعالان زن مطرح شد. با وجود مخالفتهای بسیار سرانجام گام تاریخی برداشته شد و در ۶ مارس سال ۲۰۱۵ طرح سهمیهبندی زنان به تصویب مجلس رسید. طبق این قانون پذیرفته شد که ۳۰ درصد شغلهای مدیریتی به زنان سپرده شود و در طی سه سال ۵۰ درصد افزایش یابد.
عکس: Reuters
زنان در سیاست
در سال ۲۰۰۵ آنگلا مرکل در انتخابات آلمان پیروز شد و به عنوان اولین صدراعظم زن در تاریخ این کشور کار خود را آغاز کرد. مرکل در چهار دوره تا سال ۲۰۲۱ به کار خود ادامه داد. با وجود تشکیل دولت جدید آلمان مرکل هنوز در میان مردم از محبوبیت برخوردار است و در عرصه جهانی شناخته شده است.
عکس: picture-alliance/dpa
نسل زنان جوان سیاستمدار
آنالنا بربوک، سیاستمدار جوان از حزب سبزها در دولت ائتلافی کنونی اولاف شولتس سمت وزیر امور خارجه آلمان را برعهده دارد. حضور زنان در عرصه سیاست در آلمان افزایش یافته است اما هنوز در پستهای سیاسی تعداد زنان به نسبت مردان پایینتر است. با وجود افزایش شمار اعضای زن در همه احزاب سیاسی هم اکنون ۳۴،۹ درصد نمایندگان مجلس آلمان را زنان تشکیل میدهند.
عکس: Omar Havana/AP Photo/picture alliance
راهی طولانی
جنبش زنان آلمان تاريخ طولانی و پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده است اما زنان هنوز هم برای رفع تبعیض در عرصههای مختلف مبارزه میکنند. اگر تا ۲۰ سال پیش تنها ۸ درصد هیئت علمی دانشگاهها را زنان تشکیل میدادند امروزه حدود ۲۲ درصد استادان دانشگاههای آلمان زن هستند. با وجود قوانینی که حقوق مساوی زنان و مردان را در جامعه تضمین کردهاند زنان در آلمان دستمزد مساوی با مردان دریافت نمیکنند.