زن و نوروز
۱۳۸۵ فروردین ۹, چهارشنبه"در افسانهی متداول مربوط به نوروز، اگر بخاطر داشته باشید، عمو نوروز آماده میشود تا به دیدن زنی برود. این زن که خودش را برای دیدار با عمو نوروز آماده میکند از شدت هیجان به حالت نیمه بیهوشی فرو میرود و موفق به دیدن عمو نوروز نمیشود. عمو نوروز به دیدن زن میآید و بوسهای برگونهی او میزند و میرود که سال آینده بیاید. در واقع این افسانه که افسانهی کهن پیش از تاریخ ایران است، کاملا ارتباط زن و نوروز را مشخص میکند. زن و نوروز بهسبب خود واژهی زن و شیوهی برگزاری آیین نوروزی که عمدتا جشنهایی هستند مربوط به باززایی طبیعت، این دو پدیده، یعنی زن و زادن با همدیگر در فرهنگ ایرانى پیوندی ارگانیگ دارند. واژهی زن اصلا به معنای زاینده هست و کلمهی زادن هم با همین کلمه ریشهی مشترک دارد.“
خانم مزدا پور با اشاره به اين كه حتا در زمان حاضر عمدتا زنها هستند که آیینهای نوروزی را برگزار میکنند، به سخن شادروان استاد مهراد بهار دربارهی مادرش اشاره مىكند: ”مادرم هنگام تحویل سال کاهویی در دست میگرفت و آیات قرآنی را زیر لب زمزمه میکرد و در عین حال از خانه بیرون میشد و تا به آخر دیوار باغچهی خانهیمان میرفت و سپس از باغچه به خانه باز میگشت و آنگاه تازه با ما روبوسی میکرد. چه زیبا و رویایی بود آن حالت مسلمانی و آئینی. منظور من از خواندن این قطعه این نکته است که بگویم، در ذهن ایرانی زن و نوروز پیوندی ارگانیک با یکدیگردارند.“
اما آيا نقش زن در ایران باستان نقش ويژهای بوده، يا طورى كه برخى با استناد به پيكرههاى سفالين يافت شده معتقدند، حتى نقش خدایی داشته است؟ در اين مورد خانم فرنگيس مزداپور مىگويد:
”زن در ایران باستان خدا نبوده، اما این به معنای این نیست که در ایران پیش از تاریخ هم زن خدا نبوده است. تاریخ ایران را باید به مراحل متفاوت تقسیم کنیم. یکی دورهای ۸۵۰۰ سال پیش از دورانی هست که هنوز مذهب در ایران بصورت یک نهاد اجتماعی درنیامده بود و همین آیین مشهور چهارشنبه سوری بازمانده از همان دوران است. بعد دورانی داریم ۸۵۰۰ سال پیش شروع میشود و به ۵۵۰۰ سال پیش ختم میشود. این دوره سههزارهی تاریخ ایران که دوران پیشآریایی تاریخ ایران محسوب میشود دورانی هست که عصر پرستش زنـ خدایان و سپس مادرانـخدایان بومی ایران است. این تمدن تمدن دوران میانهی تمدن پیشآریایی ایرانیست. یک هزارهی قبل هست که در آن دوران هم خدایان ایرانی پرستش میشدند. هزارهای که تمدن حوزهی پریان به آن تعلق دارد اصلا هزارهی پرستش پریان صاحب سفره است که اینها عموما زن هستند، جز یک خدایی که پدرـ خدا محسوب میشود که در زبان فارسی به آن «بابا» میگوییم که این خدا مرد هست آنهم به علت نقشی که خدای نرینه در جهان خدایان زنانهی ایرانی پیش از آریایی در تولید مثل به انجام میرساند. “
در پیکرههاى بازمانده از ايران باستان، مثلا در تپهی سراب در نزدیکی کرمانشاه، مجسمه كوچكى بنام ونوس سراب پيدا شده، و يا پیکرههای زنانى با سینههای برجسته بعنوان مادر و سمبول آفرینش بدست آمده است در اينباره خانم مزداپور از يكی از باستانشناسان پركار ايرانى ياد مى كند: ” خانم شهین خانی یک مجموعهای از این پیکرههای مونث زن ـ خدایان ایرانی پیشآریایی را فراهم کرده و مقالات کوتاهی خانم خانی در اینمورد نوشته است. متاسفانه در کشور ما ایران مرز بین باستان شناسی و تاریخ مرزی مخدوش است، در نتیجه کسی نظرات خانم شهین خانی را دربارهی زنـ خدایان ایرانی پیشآریایی جدی نمیگیرد. ولی من مومن هستم به نظرات خانم خانی و این زنـ خدایان را کاملا طبقهبندی شده میتوانم ارائه بدهم. یعنی زنـ خدایان ایرانی در دوران پرستش پیران، زنـ خدایان ایرانی در دوران پرستش پریان صاحب سفره و مادرـ خدایان ایرانی که اسم بومیشان بین اقوام فعلی ساکن در ایران «پیرننه»ها هست. مادرانی که مناصب عرفانی هم دارند.“