زیبایی در آن دوران و این دوران
۱۳۹۲ فروردین ۲, جمعهوقتی در اینترنت به دنبال عبارت "زیبایی در هنر" میگردیم اولین صفحهای که خودنمایی میکند صفحه یک سالن زیبایی است و این معنایی نمادین دارد. یعنی تاریخ هنر و فرهنگ و زیباییشناسی جایی غالب در ذهن کاربر اینترنتی امروزین ندارند، بلکه صفحه یک شرکت زیبایی چهره و اندام است که گوی سبقت را از دیگر صفحات ربوده است.
همه از زیبایی حرف میزنند. زیبایی موضوع غالب مجلات تفریحی است و بر تلویزیون و اینترنت و دنیای آگهیها نیز تسلط دارد.
زیبایی نه تنها روح زندگی روزانه انسانها را اشغال کرده بلکه به معنای واقعی کلمه، جسم آدمها را هم تغییر داده است.
مردم زیادی در سراسر جهان برای قشنگتر شدن زیر تیغ جراحی میروند تا ظاهرشان به استانداردهای تعریفشده زمانه ما از زیبایی نزدیکتر شود.
آیا هنر میتواند پاسخگو باشد؟
اما زیبایی چیست؟ از کدامین سرچشمه تغذیه میشود؟ تصویر غالب زیبایی چیست؟ آیا در هنر و فرهنگ جواباین سئوالها را میتوان پیدا کرد؟ نمایشگاهی در موزه اشتدل شهر فرانکفورت با نام "زیبایی و انقلاب" رد پای ایدهآلهای زیبایی کلاسیک و رمانتیک را در دورانهای مختلف دنبال کرده است.
حتی اگر این نمایشگاه در وهله اول نتواند نشان دهد که ایدهآلهای زیبایی دوران قدیم چه نقشی در ایدهآلهای زیبایی دنیای مدرن امروز دارد باز هم برای بازدیدکننده آموزنده است.
آگاهی بیننده به پرسش گرفته میشود و نظاره تابلوها و شمایل گوناگون به او یادآوری میکند که هنر همواره در فکر زیبایی بوده و تلاش کرده آن را به تجلی در آورد.
هنر همواره سعی کرده ایدهآلهای خود از زیبایی را خلق کند، تا جایی که برخی هنر را با زیبایی یکی میدانند. در تصویر یک زن پاکدامن میتوان دریافت هنرمند از زنانگی چه برداشتی دارد و در تصویر یک مرد عضلانی برداشت او از مردانگی جلوهافشانی میکند.
در جستجوی ایدهآل
دکتر افا مونگی ـ فولمر(Eva Mongi – Vollmer)، سازماندهنده نمایشگاه فرانکفورت در گفتوگو با دویچهوله میگوید: «امروز نیز مانند گذشته جستجو برای یافتن ایدهآل ادامه دارد. اما این کلمه مشکلی را در بطن خود دارد، این که ایدهآل کمی یا خیلی بیش از آن چه است که طبیعت عرضه میکند.»
نمایشگاه فرانکفورت بیشتر بر آثار کلاسیک و رمانتیک آلمان در سالهای ۱۷۶۵ تا ۱۸۳۵ میلادی تمرکز کرده است.
به تصور دکتر مونگی ـ فولمر، هنوز نیز بشر به رضامندی از وضعیت طبیعی نرسیده و به دنبال ایدهآلی بینقص است. رد پای این جستجو را میتوان در آثار یونان و رم باستان و قرن هجدهم و پس از آن دید.
جستجو همان است، تنها برداشت انسان از زیبایی تغییر کرده است. چه در جامعه و چه در هنر این تغییر را میتوان دید. زمانی بود که چاقی زیبایی محسوب میشد. این دیدگاه را میتوان در تابلوهای قدیمی که هیکلهای ایدهآل در آن به تصویر کشیده شده یافت. مجسمههای مشهور دنیا که از یونان یا رم باستان به جا مانده نیز همین ایده را نمایش میدهند.
اما در دوران ما برداشت بشر از زیبایی تغییر کرده است. تنها نگاهی به دنیای تبلیغات، عرصه مد و سالنهای زیبایی کافی است تا این مدعا به اثبات برسد.
در قرون وسطی اوضاع بینابینی بود. گاهی لاغری و گاهی چاقی نماد زیبایی به شمار میرفت.
دکتر مونگی فولمر میگوید، زیبایی در ذهن انسان قدیم تنها هدف تمامی آفریدههای هنری بود. اما زیبایی آن چیزی نبود که انسان در اطراف خود مییافت، زیبایی ایدهآلی بود که آن را در طبیعت نمیشد پیدا کرد. در حقیقت آثار هنری بیش از همه تصور هنرمند از زیبایی را نشان میداد.
در قرن بیستم برداشتها در باره ایدهآلهای این عرصه به شدت متفاوت شد. گاهی برداشتی پیدا میشد که مرز همه استانداردها را در هم میشکست. پیکاسو و دیگران در آثار خود یگانگی جسم، روح و زیبایی را در هم شکستند. و امروز بسیاری دیگر آثار مدرن ـ کلاسیک را زیبا نمیدانند.
با این حال به نظر میرسد که گرایشی در حال حاضر جان میگیرد که رو به بازگشت به برداشت قدیمی دارد. رگههای این تمایل را میتوان در صنعت و جراحی زیبایی دید.
و به همین دلیل برپایی نمایشگاه فرانکفورت مطلوب است، چون ریشههای نگرش قدیمی و رگههای آن در هنر و فرهنگ امروز را به نمایش میگذارد.