سالروز درگذشت آیتالله خمینی
۱۳۸۸ خرداد ۱۴, پنجشنبهاز منظر تاریخ که به سیاست بنگریم، شاید بتوانیم سیاست را به گذرگاهی تشبیه کنیم. گذرگاهی که چهرهها و شخصیتها در لحظهای از تاریخ از آن میگذرند و نقش خود را، پررنگ یا کم اثر، بر دیوارهای معبر میزنند و خود همراه کاروان تاریخ میروند. سیاست اگر گذرگاه باشد، تاریخ سیاسی ایران در سی سالی که گذشت، گذرگاهی طوفانزده را میماند: گذرگاهی پر از آشوب و پر از حادثه.
بیست سال پیش در چنین روزی، آیتالله خمینی، رهبر انقلاب اسلامی ایران و بنیانگذار جمهوری اسلامی، درگذشت. اما نقشی که او بر این گذرگاه زد و سایهای که او بر وارثان خود افکند، چنان پر اثر و چنان سنگین بود که بیست سال پس از پیوستن به کاروان تاریخ، این نقش هنوز بر رخسار سرنوشت کشور هویداست.
آیتالله خمینی با درگذشت خود از گذرگاه گذشت، اما از پهنه سیاست کشور محو نشد. به سخن دیگر، آیتالله خمینی صرفا بخشی از سرگذشت جمهوری اسلامی نیست، که او بخشی از سرنوشت جمهوری اسلامی ایران است.
در بیست سال گذشته، هر بار، در آستانه رویدادی بزرگ، چه رویدادی ورزشی یا گزینش و انتخابات، تصویر او دگرباره به گستره سیاست بازگشته، بر سیاست و سرنوشت سیاسی سایه افکنده و نقش خود را بر این گذرگاه طوفانزده باز آفریده است. این چنین است حکایت حضور مجدد او در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ایران.
بیست سال از درگذشت آیتالله خمینی میگذرد و هیچگاه آسمان ایران چنین ابری و تیره نبوده است. اوضاع حاکم بر کشور بسیار حساس است. طوفان در کوچه و پس کوچههای این گذرگاه سیاسی طنین انداخته است. در ارکستر بحران فراگیر، عوامل داخلی و خارجی همآواز شدهاند. موضوع بر سر مشروعیت و کلام نیست، موضوع بر سر یافتن راه حلی است برای همه آن مشکلاتی که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران تلنبار شدهاند. آینده پرسشهای دقیقی در برابر رهبران جمهوری اسلامی قرار داده است، پرسشهایی که نمیتوان پاسخ آنها را از دل گذشته درآورد.
بحران اقتصاد، کشور را فلج کرده است. هم بحران مالی جهانی و هم بحران ناشی از ماجراجویی غیرکارشناسانه در گستره اقتصاد کشور. دیرزمانی است که بیکاری و گرانی سر سفره شام مردم نشستهاند. تحریمها نیز بر گستره نابسامانیها و دشواریهای اقتصادی افزودهاند و همنوایی تحریمها با بحران جهانی مالی، بر بسیاری از بخشهای اقتصادی تاثیر نهاده و اسب اقتصادی نه چندان تیزپای کشور را از توان و نفس انداخته است. اقتصاد صدقهای نه تنها از فشارهای مالی مردم نکاسته است، بلکه عزت مردم را نیز لکهدار کرده است.
مناظرهها و افشاگریها در کارزار انتخاباتی صورتک بزک شده را اندکی پس زده و زخمها را بر تن میراث انقلاب اسلامی آشکار ساخته است. میگویند که در ایران آزادی بیان وجود دارد. فاش باید گفت که در ایران به شکرانه جسارت سخنوران، آزادی بیان هست، اما مشکل بر سر آزادی پس از بیان است.
حکایت نقض گسترده حقوق بشر در ایران برای همه آشناست. در این کشور کم نیستند کسانی که برای کسب حق حیات خود پیکار میکنند. رد تازیانههای تبعیضهای مذهبی،فرهنگی، قومی و زبانی بر پیکر اجتماع پیداست. بسیاری از جوانان را ستارهدار کردهاند و از آنان ستاره بخت و اقبالشان را از این آیندهی ناروشن و ناشفاف ربودهاند. زنان هنوز برای کسب بدیهیترین حقوق انسانی خود پیکار میکنند.
برنامه هستهای دولت و دخالتهای سیاسی در منطقه همراه با تهاجم لفظی به حریم سیاسی این یا آن کشور در مناسبات خارجی کشور تنشزا بوده و ماجراجویی لگام گسیخته در سیاست خارجی انزوایی نفسگیر به بار آورده است.
بیست سال از درگذشت رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی میگذرد. جمعبست این بیست سال کار دشواری است. اما اگر به مشکلاتی نظر افکنیم که بر دوش حال سنگینی میکنند و به حساسیتی توجه کنیم که در آینده نزدیک ایران نطفه بسته است، شاید بتوان گفت که نجات آینده در رجوع به گذشته نیست، در پریدن از فراز سایهاین گذشته است.
جمشید فاروقی
سردبیر رادیو و آنلاین بخش فارسی دویچه وله