"سالن زیبایی" برای قربانیان اسیدپاشی
۱۳۹۳ آذر ۲۳, یکشنبه سالن زیبایی خانم مسرت مصباح، در یکی از محلههای شیک شهر میلیونی لاهور قرار دارد. عایشه یکی از همکاران این سالن زیبایی است. صورتاش در پی پاشیدن اسید سوخته است. او را در سن ۱۴ سالگی خلاف میلاش شوهر داده بودند.
خانواده روستایی عایشه به خاطر کم محصولی و درآمد ناکافی مجبور شدند او را در سن ۱۴ سالگی به ازدواج مردی بسیار مسنتر از او درآورند. این مرد با او رفتاری ناشایست داشت و او را کتک میزد تا این که سرانجام در سال ۲۰۱۱ به صورتاش اسید پاشید.
پاشیدن اسید منجر به سوزاندن چهره وی شد. گوشت صورت از بین رفت و استخوان فک نیز آسیب دید. از چشم چپ عایشه قطرات اشک روان است. او نمیتواند چشم چپ خود را ببندد.
بخشی از اسید روی سرش ریخت و پوست سر را آسیب زد. اکنون در این بخش آسیب دیده مویی درنمیآید. شوهرش آزاد است و کسی به او کاری ندارد. عایشه میگوید: «بسیار خشمگینام که زنانی مثل من هیچ حقی ندارند... در پاکستان پول حرف اول را میزند و مرد بودن. اگر این دو را در پاکستان داشته باشی میتوانی قانون را بخری.»
عایشه اکنون میخواهد یاد بگیرد در این مرکز زیبایی در خدمت زنان باشد تا آنها زیباییشان را حفظ کنند.عایشه میخواهد پولی که در میآورد را برای عمل پوست صورتاش خرج کند.
مسرت مصباح، زنی در خدمت زنان قربانی
مسرت مصباح در کلانشهر لاهور صاحب چندین سالن زیبایی است. او در سالنهای آرایش و زیبایی خود به آرایش هنرپیشههای نامی و خوانندگان بزرگ پاکستان مشغول است. این زن ثروتمند صاحب ۳۵ سالن زیبایی بزرگ در لاهور است.
از زمانی که مسرت در غروب یک از روزها در سال ۲۰۰۳ با زنی برخورد کرد که صورتاش در پی اسید از بین رفته بود، تصمیم گرفت خود را در خدمت این زنان قرار دهد. او با دادن آگهی از همه زنانی که چنین سرنوشتی داشتند خواست پیش او بروند. او در این آگهی پیشنهاد آزمایش پزشکی مجانی را به آسیبدیدگان داده بود.
۴۲ زن قربانی به این مرکز مراجعه کردند. خانم مصباح ابتدا به جمعآوری کمک مالی برای آنان مشغول شد و پس از آن بنیادی برای کمک به زنانی که قربانی اسیدپاشی شدهاند به راه انداخت و کوشید شرایط را برای عمل جراحی صورت آنها مهیا سازد.
۶۰۰ زن تا کنون به خانم مصباح مراجعه کرده و از کمکهای او بهرهمند شدهاند. بسیاری از این زنان اکنون برای او کار میکنند و با پولی که به دست میآورند، زندگیشان را تامین میکنند.
استخدام این زنان برای خانم مصباح البته با مشکلاتی نیز همراه بوده است. بسیاری ازمشتریان این سالنهای آرایش به خانم مصباح مراجعه کرده و از او خواستهاند که آرایش آنها توسط شخص دیگری انجام شود. این زن نیکوکار اما اعتراضها در این رابطه را به حربهای برای کمک به این زنان تبدیل کرده است.
او به معترضان گفته که معیار در سالنهای زیبایی او کیفیت کار است و اگر مشتریان از کیفیت کار راضی نبودند میتوانند پولی ندهند، اما زنان کارمند او قربانی اسیدپاشی بودهاند و باید امکان زندگی بیابند و در پاکستان هیچکس به آنها کاری نمیدهد.
یکی دیگر از کارمندان این سالن زیبایی زنی است ۳۷ ساله به نام صبرا. شوهر صبرا نیز در پی اختلاف با او به صورتاش اسید پاشیده و چهره، سینه و گردن او را به شدت آسیب زده است. شوهر صبرا هم آزاد است و دادگستری پاکستان به او کاری ندارد.
صبرا تا کنون ۱۰۰ عمل چهره، سینه و گردن را پشت سر گذاشته، اما هنوز صدای او در پی آسیب اسید لرزان است. پزشکان بر این نظرند که هرگز چهره مضروب از پاشیدن اسید به صورت اولیه خود در نخواهد آمد. کوشش پزشکان بیشتر بر سر کاهش آسیبها در تندرستی این قربانیان است.
آمار اسیدپاشی در ایران
اگر برمبنای آمار رسمی شمار اسیدپاشی در پاکستان به سالانه ۱۵۰ مورد میرسد، در ایران این آمار بسیار بیشتر از پاکستان است.
سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران(ناجا)، روز چهارشنبه (۲۱ آبان/۱۲ نوامبر) در حاشیه همایش "پلیس و ارتقای سلامت اداری" در جمع خبرنگاران گفت: «در۶ ماهه امسال (۱۳۹۳) ۳۸۰ مورد اسیدپاشی در ایران صورت گرفته است.»
احمدی مقدم گفت بسیاری از اسیدپاشیها از سر "کینه و حسادت" صورت میگیرد و بدین ترتیب علت انتقامی و روانی دارد.
معروفترین قربانی اسیدپاشی در ایران شاید "آمنه بهرامینو" مهندس الکترونیک باشد که در سال ۱۳۸۳ قربانی قربانی انتقامجویی عاطفی از جانب مردی شد که او را یکسویه دوست داشت و پاسخ منفی در خواستگاری شنیده بود.
مجید موحدی، پس از سرخورده شدن از عشق، در غروب ۱۲ آبان سال ۸۳ در منطقه سیدخندان تهران به صورت آمنه بهرامینو اسید پاشید و فرار کرد. او چند روز بعد دستگیر و پس از اقرار به عمل خود راهی زندان شد. آمنه با مجید موحدی در زمان تحصیل در دانشکده برق آشنا شده بود.
آمنه بهرامینو در گفتوگو با دویچهوله در شرح ماجرا گفت: «از شرکت آمدم بیرون که به خانه بروم. ساعت چهار و نیم بود و خورشید داشت غروب میکرد. تا پیچیدم به طرف پارک رسالت، دیدم کسی با یک ظرف قرمز پشت سرم است. اول فکر کردم مزاحم است و کنار رفتم تا رد شود. اما یک لحظه چشم تو چشم شدیم و او اسید را پاشید تو صورتم و پا گذاشت به فرار. قبلا هم خیلی تهدید کرده بود. میگفت از زندگی سیرم. تو هم باید با من بسوزی. نمیدانستم چهجوری میخواهد مرا بسوزاند.»
از اواخر مهر ماه سال جاری ۱۳۹۳ رسانههای ایران اخباری مربوط به موردهای مختلف اسیدپاشی به زنان در اصفهان را منتشر کردند. یک زن قربانی اسیدپاشی بینایی یک چشمش را به طور کامل از دست داد و بینایی چشم دیگرش نیز کاهش یافت.
جامعهشناسان، ناظران مسائل سیاسی و اجتماعی ایران، افکار عمومی و شبکههای اجتماعی وقوع موارد اسیدپاشی در اصفهان را در ارتباط با مبارزه با "بدحجابی" و "امر به معروف و نهی از منکر" مطرح کردند.
چند روز پیش از آغاز اسیدپاشیها، امام جمعه اصفهان در خطبه نماز جمعه گفته بود: «کار بدحجابی دیگر از حرف گذشته و باید چوبتر را بلند کرد.» این اسیدپاشیها ضمنا همزمان با بررسی طرح "حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر" در مجلس شورای اسلامی صورت گرفت.
بحثها بر سر دلیل اسیدپاشی مدتها ادامه یافت اما کمکی به قربانیان نکرد. کلانتر هرمزی، عضو هیئت مدیرهی "انجمن جراحان پلاستیک ایران" در گفتوگویی با خبرگزاری "ایلنا" گفت که زنان قربانی اسیدپاشی شهر اصفهان دستکم به ۶۰ عمل جراحی نیاز دارند تا "سلامت" خود را به دست آوردند.
این جراح پلاستیک تاکید کرده که به دست آوردن دوبارهی "سلامت" با "زیبایی" فرق دارد و قربانیان اسیدپاشی دیگر زیبایی خود را به دست نخواهند آورد.