سی سال صلح سرد میان مصر و اسرائیل
۱۳۸۷ شهریور ۲۷, چهارشنبهاین پیمان، به جنگ میان مصر و اسراییل خاتمه بخشید. با اینهمه، هرگز صلحی واقعی میان این دو کشور برقرار نشد. صلح، صلحی سرد بود که بر روی همان دشمنی دیرین پا گرفت. تا زمانیکه فلسطینیان از کشوری مستقل برخوردار نشوند، این صلح همچنان سرد باقی خواهد ماند.
نهم نوامبر ۱۹۷۷ یعنی حدود ۲۹ سال پیش بود که انور سادات، رییسجمهور وقت مصر، در برابر نمایندگان پارلمان قرار گرفت و گفت: « خوب به آنچه که میگویم، گوش دهید. حاضرم تا آن سر دنیا بروم، اگر که این کار مانع زخمی شدن تنها یکی از پسران، سربازان یا افسرانم شود. نمیگویم کشته شدن، بلکه اگر تنها مانع زخمی شدن آنها شود، این کار را خواهم کرد».
برای نمایندگان پارلمان مصر، تصور اینکه رییسجمهوری دقیقا چه هدفی در سر دارد، آسان نبود. اما سادات در سخنانش جدی بود. او، سرانجام به ایدهاش جامهی عمل پوشاند و سوار هواپیمایی شد که مقصدش تلآویو بود. در این پرواز، معاون وقت وزارت امور خارجهی مصر و دبیر کل آتی سازمان ملل متحد، پتروس غالی، سادات را همراهی میکردند. غالی آن روز را چنین توضیح میدهد: « همهی نگاهها هواپیمای سادات را دنبال میکرد. مردم اسراییل به سختی باور میکردند که رییسجمهوری مصر وارد کشورشان شده باشد. وقتی پرزیدنت از هواپیما خارج شد، چند ثانیهای سکوت برقرار شد. این سکوت به من، که درست پشت سر او ایستاده بودم، این فکر را القاء کرد که چیزی نادر و غیر عادی در حال انجام شدن است».
پرزیدنت سادات به اسراییل پیشنهاد صلح داد، صلح در برابر سرزمین اشغال شده. پیشنهاد سادات قانون بنیادی تمامی گفتگوهای بعدی صلح خاور میانه را پیریزی کرد، صلح در برابر زمین. منظور مصر در آن زمان تمامی سرزمینهای اشغالشدهی عربی بود، در حالیکه اسراییل صلحی جداگانه با مصر را میخواست.
گفوگو میان اسراییل و مصر که با دعوت جیمیکارتر، رییسجمهوری وقت آمریکا، در کمپدیوید، یکی از استراحتگاههای مقام ریاست جمهوری آمریکا، در ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ آغاز شد، دشوار و طولانی بود. پتروس غالی فضای حاکم بر گفتوگوها را اینچنین توصیف میکند: « گفتوگوها، با گفتوگوهای معمولی که من تجربه کرده بودم، فرق داشت. ما در جنگل صحبت میکردیم، راه میرفتیم، دیدارهای دو جانبه داشتیم. ما نمیدانستیم گفتگوها چقدر طول خواهد کشید، نمیتوانستیم محل گفتوگو را تعیین کنیم. گاهی در این خانه و گاهی در آن خانه یکدیگر را میدیدیم یا اینکه موقع راه رفتن مذاکره میکردیم. تجربهای جدید بود. معلوم نبود به نتیجه میرسیم یا نه. یکی میخواست راجع به بیتالمقدس حرف بزند، دیگری راضی نبود. حتی توافق بر سر موضوع بحث هم دشوار بود».
سرانجام، دو طرف به توافق رسیدند. قرار شد، صحرای سینا که در جنگ شش روزه توسط اسراییل اشغال شده بود، به مصریها بازگردانده شود. این توافق برای هر دو کشور امتیازاتی داشت. اسراییل توانست امنیت مرزهای جنوبیاش را به دست آورد و با مصر، که آن زمان در میان کشورهای عرب بزرگترین ارتش را داشت، از در دوستی در آید. مصر نیز توانست از حملات اسراییل رهایی یابد.
با امضای پیمان کمپ دیوید، رسما میان مصر و اسراییل صلح برقرار شد، اما نفرت و سوء ظن میان دو طرف همچنان باقی ماند. شکستهای مکرر روند صلح خاور میانه، باعث شد که نفرت مصریها رفته رفته به ناامیدی تبدیل شود. آنها همسایهی خود را اشغالگری میدانستند که میبایست از هر گونه تماس با او پرهیز کرد. تنها جایی که میشد رابطه داشت، اگرچه که هرگز آشکارا بیان نشد، عرصهی اقتصادی بود، در پیمانی اقتصادی میان اسراییل، مصر و آمریکا. در منطقهی تجارت آزاد، محصولاتی تولید میشود که بدون پرداخت گمرگ به آمریکا صادر میشوند. به این شرط که ۱۰ و نیم درصد مواد را اسراییل تأمین کرده باشد.
در عرصهی سیاسی هم ارتباط ها برقرار است. اما اکثریت مردم مصر، اسراییل را دشمن میدانند و اسراییلیها هم از ترس ربوده شدن به صحرای سینا سفر نمیکنند. دو ملت، تنها در یک مورد توافق دارند، اینکه این صلح، صلحی سرد است که به باور مصریها هرگز تغییر نخواهد کرد.
رادیو دویچه وله