شبکههای اجتماعی و براندازی دیکتاتورها؛ ۱۰ نکتهای که باید بدانید
۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه با براندازی برقآسای دو دیکتاتور در منطقه استراتژیک خاورمیانه و شمال آفریقا در یک بازه زمانی بسیار کوتاه، بحث و فحص درباره تاثیر تکنولوژیهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی (ICT) در تغییرات سیاسی و اجتماعی به اوج رسیده است. انقلاب توییتری، فیسبوکی و ... عباراتی است که در بسیاری از گزارشها، مقالات، تحلیلها، مستندها و کنفرانسها به چشم میخورد و به گوش میرسد.
نقش شبکههای اجتماعی در براندازی رژیمهای توتالیتر، موضوعی داغ برای برگزاری کنفرانسها، سمینارها و دورههای آموزشی شده و اتاقهای فکر، متفکران، متخصصان و دیپلماتها را در خود غرق کرده است.
بنیاد New America اخیرا با همکاری مجله اسلیت و دانشگاه آریزونا، کنفرانسی با عنوان «انقلاب در ۱۴۰ کاراکتر، یا کمتر» در آمریکا برگزار کرده است که در آن از صاحبنظران و چهرههای تاثیرگذار جهان در این حوزه دعوت کرده تا درباره تحولاتی که چشم جهان را خیره کرده است، گفتوگو کنند و دیدگاههای خود را به اشتراک بگذارند. این کنفرانس فرصتی بود تا ژورنالیستها، بلاگرها و اکتیویستهایی از ایران، مصر و تونس، سوریه و دیگر کشورهای خاورمیانه، مستقیم از تجربیات بینظیر خود در اکتیویسم آنلاین و بهرهگیری از تکنولوژی برای پیشبرد اهداف سیاسی بگویند.
دیدگاههای مطرحشده در این حوزه عموما در دو دسته جای میگیرند. گروه اول را «تکنو اتوپیایی» میخوانند؛ کسانی که معتقدند با افزایش ضریب نفوذ اینترنت و سرویسهای آنلاین در هر نقطهای از جهان که با دیکتاتوری و تمامیتخواهی دست به گریبان است، میتوان جامعهای آزاد ساخت. آنها میگویند زیرساختهای ارتباطی را ارتقا دهید و در گسترش بهرهگیری از سرویسهای نوین اجتماعی آنلاین بکوشید و شاهد تغییر باشید. به عبارت سادهتر: تکنولوژی بکارید و تغییر درو کنید.
گروه دوم اما در مقابل «تکنو اتوپیاییها» قرار میگیرند. آنها در خوشبینانهترین حالت، این ایدهها را سادهانگارانه میدانند و در بدبینانهترین حالت، معتقدند تکنولوژی بیش از آنکه به یاری مردمان تحولخواه جوامع بسته بیاد، به مدد حاکمان بیرحم و تمامیتخواه آنها آمده است. به اعتقاد آنها سرویسهای آنلاین امکانات بینظیری را برای رهگیری فعالیتهای کاربران و شناسایی و انهدام شبکههای فعال در سطح جوامع بسته فراهم میکنند.
ویلیام سالتن، ستوننویس مجله اسلیت، ۱۰ نکته مهمی را که در این کنفرانس مطرح شده، جمعآوری کرده و در قالب مقالهای منتشر کرده است. این نکات را در ادامه بخوانید.
۱) تکنولوژی نمیتواند تضمینکننده وقوع انقلاب باشد؛ فقر هم نمیتواند
یکی از پژوهشگران بنیاد New America در این کنفرانس با اشاره به بالاتر بودن ضریب نفوذ اینترنت در کشورهای حوزه خلیج فارس نسبت به مصر و سوریه گفت: «در این دو کشور، خیزشهای مردمی چشمگیرتر است، در حالی که در عربستان سعودی چنین نیست.» دلیل آن هم آشکار است: پول نفت. درآمدهای هنگفت نفتی، استاندارد زندگی سعودیها را بالاتر برده و رضایت از وضعیت موجود موجب شده آنها ضرورت و فوریتی برای تغییر رژیم احساس نکنند. احمد العمران، بلاگر سعودی هم به این نکته اشاره کرد که پول نفت تا ابد ماندگار نیست و نمیتواند همیشه حلال مشکلات باشد، اما قطعا به حاکمیت کمک میکند که زمان بخرد و تغییر را به تعویق بیاندازد.
شاید به این نتیجه برسید که علاوه بر تکنولوژی، لازم است فقر هم وجود داشته باشد تا زمینه انقلاب و دگرگونی بنیادین سیاسی فراهم شود. اما فقر، خود مانع گسترش تکنولوژی است و به شکاف دیجیتال دامن میزند و بهای دسترسی به اینترنت بهطور محسوسی افزایش مییابد. مثلا در کوبا دو ساعت دسترسی به اینترنت نزدیک به ۲۰ دلار هزینه دارد، یا در سوریه اکثر کاربران مجبورند به کافینتهایی مراجعه کنند که کاملا توسط دولت کنترل میشوند.
۲) رسانه، بستر انتشار پیامهای گوناگون است
شاید فکر کنید بسیاری از عربها برای بیان نارضایتیهای خود رو به اینترنت آوردند، اما لزوما اینطور نیست. احمد العمران میگوید وبلاگش را با هدف تمرین زبان انگلیسی راهاندازی کرد و وقتی زیست آنلایناش را شروع کرد با بلاگرهای دیگر آشنا شد و از خلال همین ارتباطات به سیاست و حقوق بشر علاقمند شد. این اتفاقی است که در مصر و بسیاری از دیگر کشورهای خاورمیانه هم رخ داده است. جوانان برای دنبال کردن شبکههای دوستان و علاقمندیهای خود به فضای آنلاین رو میآورند، و در این پروسه، آشنایی و نزدیکی بیشتری با مسائل سیاسی پیدا میکنند.
۳) درهمتنیدگی اجتماعات آنلاین و اجتماعات آفلاین
در مصر، تا زمانی که مردم با دیدن هموطنان خود در خیابانها فهمیدند که چقدر تعداد همفکرانشان زیاد است، گام بلندتری از به اشتراک گذاشتن اطلاعات در فضای مجازی برنداشته بودند. سامی بنغربیه، بلاگر تونسی که سالها در تبعید زندگی کرده، میگوید دولت این کشور یوتیوب و فلیکر را فیلتر کرد، اما تعداد کاربران تونسی فیسبوک آنقدر زیاد بود که فیلتر کردن آن ریسک بزرگی برای حکومت بنعلی بود. به همین خاطر، فیسبوک به امکانی برای هماهنگی و سازماندهی اعتراضات سیاسی بدل شد.
۴) اینترنت، سرکوب را هم تسهیل میکند
هزینه رهگیری فعالیتهای شهروندان در جهان آفلاین و زندگی واقعی بسیار بالاست. رهگیری آنلاین شهروندان بسیار سادهتر است. ربکا مککینون، از پژوهشگران New America میگوید در چین کمپانیهای سرویسدهنده، آیپی کاربران شبکههای اجتماعی را به دستور دولت ثبت میکنند.
در روسیه هم حامیان مالی یک پروژه مشهور بر ضد فساد اقتصادی و سیاسی، به سادگی تحت تعقیب قرار گرفتند و آژانس امنیت ملی در مصر هم با رهگیری اساماسها، ایمیلها و چتهای اسکایپ، به اطلاعات بسیاری درباره فعالان این کشور دست پیدا کرد. وقتی یک فعال مدنی یا سیاسی دستگیر میشود، دسترسی به داراییهای دیجیتال و آنلاین او چندان دشوار نخواهد بود.
۵) کاربران به فشارها و محدودیتها عادت میکنند و راه فرار مییابند
سامی بنغربیه میگوید سیستم فیلترینگ حکومت بنعلی نسلی را پدید آورد که میداند چهطور از سد سانسور آنلاین عبور کند و کارهایی را بکند که میخواهد. اکتیویستها هم میدانند که چهطور باید از دامهای سایبری که دولت برایشان پهن کرده بگریزند و ارتباطات خود را از گزند تعقیب نیروهای امنیتی مصون نگه دارند. واقعیت این است که این یک بازی پایانناپذیر میان حکومتهای سرکوبگر و شهروندان ساکن این کشورها است. دولتها برای سرکوب از اینترنت بهره میگیرند و کاربران از شیوههای گوناگون استفاده میکنند تا بر سرکوبگران غلبه کنند.
۶) حتی در شرایط آفلاین هم اطلاعات جغرافیایی به کارتان خواهد آمد
آنطور که اکتیویستهای سوری میگویند، کاربران در شمال و جنوب این کشور از امکانات ارتباطی ترکیه و اردن بهره میگیرند تا صداها و تصاویر اعتراضات خود را به جهان مخابره کنند و خود نیز در جریان آخرین اخبار قرار گیرند. در کره شمالی شرایط از هر جای دیگری بدتر است. استفاده از تلفن همراه مطلقا ممنوع است، اما در نزدیکی مرز چین، کاربران میتوانند از شبکههای سرویسدهنده چینی استفاده کنند و همین باریکه، از راههای اصلی خروج اطلاعات از کره شمالی و ورود اطلاعات به آن کشور است.
۷) جزییتر فکر کنید؛ به خردهرسانهها بیاندیشید
تکنولوژیهای خُرد، از جمله تلفنهای همراه، اساماس، سیدیها، فلش درایوها یا حتی توییتر، نقشی حیاتی در براندازی توتالیتاریسم دارند. ساشا ماینرات، مدیر طرح تکنولوژیهای باز بنیاد New America تشریح کرد که «زیرساخت گسترشیافته» از ابزارهای ارتباطی متصل به هم، تا چه اندازه میتواند سیستم مرکزی کنترل دولتها را مختل کند. نباید همه این ابزارها متصل به اینترنت باشند. کافی است شما عکسهایی را که از بیرحمیهای لباسشخصیها در موبایلتان دارید، پیش از آنکه دستگیر شوید یا موبایلتان توقیف شود، یا دولت پوشش تلفن همراه یا اینترنت را قطع یا مختل کند، به فلش مموری دوستتان منتقل کنید.
این فایلها اگر وارد این شبکهها شوند به سادگی راه خود برای انتشار را مییابند. پروژههایی نظیر «اینترنت چمدانی» هم به کمک اکتیویستها خواهد آمد تا راه خروج این اطلاعات و انتشار آنها در سراسر جهان فراهم شود.
۸) دیکتاتوری جزیرهای تهدیدی جدید است
دولتها دریافتهاند که اگر دسترسی به شبکههای اجتماعی یا کل اینترنت را مسدود کنند، کاربران باز هم راههایی برای فرار از سد سانسور خواهند یافت. استراتژی هوشمندانهتر برای سانسور و سرکوب آنلاین، ایجاد اینترانت (شبکههای داخلی اینترنت) است که فقط توهم ارتباط با جهان را به کاربران میدهد.
بسیاری از متخصصان درباره «جزیرهای شدن» اینترنت هشدار دادهاند. طرحی که ایران با عنوان «اینترنت حلال» در دست تدوین دارد، مثال روشنی از این استراتژی است. این راهی هوشمندانه برای ارضای حس «تمامیتخواهی در شبکههای اطلاعاتی» برای دولتهای سرکوبگری نظیر ایران و چین است.
۹) مزرعه حیوانات جرج اُرول را به خاطر داشته باشید
سامی بنغربیه و ربکا مککینون ماجرایی از تونس را روایت کردند که درسآموز است. رهبران حزب حاکم سابق درصدد بازسازی نیروهای خود هستند تا در قالب احزاب جدید به قدرت برسند. از سوی دیگر، دولت پساانقلابی که برای طی کردن دوران گذار بر سر کار آمده، همچنان به سانسور محتوا در اینترنت ادامه میدهد. البته این کار به اسم «مبارزه با ترویج خشونت و نفرت» انجام میشود.
سامی بنغربیه معتقد است بحثهای موجود درباره سانسور که در سراسر تونس در جریان است، برای آینده این کشور مفید خواهد بود. اما نکته اساسی اینجاست: انقلابیهای امروز، میتوانند حاکمان ستمگر فردا باشند. این بزرگترین درسی است که جرج اُرول به ما داد.
۱۰) از اینترنت برای هدایت قدرت در مسیر درست استفاده کنید
بسیاری از شرکتکنندگان در این کنفرانس توصیههایی را برای کاربران ساکن کشورهای دیکتاتورزده مطرح کردند، اما بهترین توصیه به دولتهایی بود که از دامنه تاثیرگذاری تکنولوژیهای تعاملی نوین وحشتزده شدهاند. مایکل پاسنر، معاون دموکراسی و حقوق بشر وزارت خارجه آمریکا گفت: «به جای فکر کردن به پیادهسازی سیستمهای پیچیده فیلترینگ و سانسور اطلاعات در شبکههای اجتماعی، کادرهایی از کارمندان دولتی را مامور خواندن و تحلیل پستهای کاربران کنید تا نیازها و نارضایتیهای آنان را درک کنید و برای حل و فصل آنها چارهای بیاندیشید».
به اعتقاد او باید از رهگیری کاربران برای خدمترسانی بیشتر بهره گرفت، نه ایجاد محدودیتهای سختگیرانهتر، که منجر به افزایش و تعمیق نارضایتیها خواهد شد.
احسان نوروزی
تحریریه: یلدا کیانی