1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

شش نکته در خصوص عملیات تلافی‌جویانه پاکستان

علی افشاری
۱۴۰۲ دی ۲۸, پنجشنبه

ارتش پاکستان به عملیات "انتقام سخت" سپاه پاسخی سخت‌تر داد. ایران پس از جنگ ۸ ساله با عراق برای نخستین بار از سوی کشوری همسایه مورد تجاوز قرار گرفت. علی افشاری، تحلیلگر سیاسی، کوشیده در شش محور تصویری از مناقشه ارائه دهد.

تصویری از اصابت موشک‌های پاکستان به منطقه شمسر سراوان که سایت "حال‌وش" و خبرگزاری تسنیم منتشر کرده‌اندعکس: Tasnim

ارتش پاکستان در عملیاتی تحت نام "مرگ بر پیکارجو" کمتر از ۴۸ ساعت پس از حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به منطقه "کوه سبز" پاکستان، ۷ هدف در ۳ منطقه مرزی قلمرو ایران شامل سراوان، شامسر و حنق را با پهپادهای انتحاری، موشک و قطعات تسلیحاتی مورد حمله قرار داد.

بنا به گزارش استانداری سیستان و بلوچستان، ده نفر در حمله هوایی پاکستان کشته شده‌اند که اکثر آنها کودک و زن هستند. دولت پاکستان مدعی است که «حملات نظامی دقیق و کاملاً هماهنگ و هدفمند داخل خاک ایران در دفاع از امنیت و منافع ملی پاکستان انجام شده و دو گروه جدایی‌طلب ارتش آزادی‌بخش بلوچستان و جبهه آزادی‌‌بخش بلوچستان را هدف قرار داده است».

وزارت خارجه جمهوری اسلامی با احضار کاردار پاکستان مراتب اعتراض شدید خود را اعلام کرد. این وزارتخانه همچنین با صدور بیانیه‌ای «اقدام غیرمتوازن و غیرقابل پذیرش پاکستان در حمله پهپادی به شهروندان غیر ایرانی روستایی در جدار مرزی دو کشور» را محکوم کرد.

علیرضا مرحمتی، معاون امنیتی-انتظامی استاندار سیستان و بلوچستان، پس از تصحیح سخن اولیه‌اش، مبنی بر اینکه موشک‌ها از طرف پامستان پرتاب شده، مدعی شد که همه کشته‌شدگان اتباع غیر ایرانی بوده‌اند که معلوم نیست چگونه در روستاهای مورد هدف قرارگرفته زندگی می‌کرده‌اند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

یکی از موارد اختلاف نوع اجرای عملیات "مرگ بر پیکارجو" است. سازمان اطلاعات پاکستان مدعی است که جنگنده‌های این کشور تا عمق ۵۰ کیلومتری وارد خاک ایران شده‌اند، اما مقامات وزارت کشور جمهوری اسلامی مدعی هستند که آنها در نقطه مرزی عملیات‌شان را انجام داده‌اند.

ارتش آزادی‌بخش بلوچ پاکستان (بلۏچستان آجوییء لشکر) با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که نیروهایش "مورد حمله ارتش پاکستان قرار گرفته و باز مردم بی‌گناه بلوچ شهید شدند". ابتدا خبری منتشر شد که یکی از فرماندهان ارشد جبهه آزادی‌بخش بلوچستان به نام "آمچار" کشته شده، اما این گروه بعدا این ادعا را تکذیب کرد و گفت که هیچ‌یک از نیروهایش کشته نشده‌اند.

در ادامه شش نکته مهم در خصوص پیامدها و حواشی این عملیات شرح داده می‌شود:

 

  • پیشینه و ماهیت گروه‌های جدایی‌طلب بلوچ پاکستانی

جبهه آزادی‌بخش بلوچستان گروهی است که ۶۰ سال پیش تاسیس شده و برای جدایی ایالت بلوچستان پاکستان فعالیت می‌کند. ارتش آزادی‌بخش بلوچستان که رویکرد خشونت‌طلبانه‌تری دارد، در سال ۲۰۰۰ تاسیس شده و هدف مشترکی را با گروه پیش‌گفته دنبال می‌کند. هر دو گروه برخلاف "جیش‌العدل" که ایدئولوژی سلفی‌گری جهادی داشته و متهم به رابطه با القاعده است، رویکرد غیرمذهبی و ملی‌گرایانه دارند. ارتش آزادی‌بخش بلوچستان که عمدتا از عملیات انتحاری استفاده می‌کند، علاوه بر پاکستان در فهرست سازمان‌های تروریستی آمریکا و بریتانیا نیز قرار دارد. بر اساس گزارش  "موسسه مدیریت منازعه" که یک موسسه غیرانتفاعی در هند است، از سال ۲۰۰۲ تا سال ۲۰۱۷ در پاکستان ۴۶۰ حمله انتحاری صورت گرفته که دست‌کم شش مورد آن توسط زنان اجرا شده است. "ارتش آزادی‌بخش بلوچستان" فقط در سال ۲۰۱۹ در حدود ۶۰ حمله انجام داده بود که منجر به کشته شدن دست‌کم ۸۰ نفر شد.

جبهه آزادی‌بخش بلوچستان در سال ۱۹۶۴ در سوریه به عنوان یک سازمان با خط مشی مسلحانه تشکیل شد و ماموریت اولیه‌اش درگیری با حکومت وقت ایران برای جدایی بلوچستان ایران بود. رژیم بعث عراق از این گروه حمایت مالی و تسلیحاتی می‌کرد. عملیات موفق ارتش ایران در سرکوب و مهار این گروه باعث شد تا پس از مذاکراتی چندماهه در سال ۱۳۵۲ با حکومت شاهنشاهی پهلوی توافق ترک مخاصمه امضا کند. از آن مقطع به بعد این گروه هدف خود را به سمت تقابل با دولت پاکستان و استقلال بلوچستان این کشور تغییر داد و در نتیجه حکومت وقت عراق حمایت خود را کم و سپس متوقف کرد. در ادامه دولت‌های هند، افغانستان و سپس شوروی سابق این گروه را پشتیبانی نظامی، مالی و لجستیکی کردند. اکنون دولت‌های افغانستان و هند در مظان اتهام کمک به این گروه هستند.

 

  • ظهور گروه‌های جدایی‌طلب بلوچ پاکستانی در ایران

تا کنون گزارش‌ها حاکی از حمایت هند از این دو گروه تروریستی و افراطی و حضور آنها در افغانستان بوده است. برای نخستین بار بعد از عملیات تلافی‌جویانه پاکستان، حضور آنها در نقاط مرزی ایران و پاکستان مطرح شده است. حضور غیرقانونی اتباع پاکستان در ایران معضلی قدیمی است. ماهانه صدها نفر از پاکستانی‌هایی که قاچاقی وارد ایران می‌شوند، بازداشت و به کشور خود بازگردانده می‌شوند. اما شماری از آنها در ایران زندگی کرده و دارای فرزند شده‌اند. جمعیت پاکستانی و پاکستانی‌تبارهای مقیم ایران بیش از ۱۰۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود که بیشتر در حاشیه تهران و مشهد زندگی می‌کنند. برخی از آنها در روستاهای مرزی جنوب شرقی ایران از جمله شهر سراوان معروف به "زادگاه خورشید ایران" هستند. برخی نیز در مناطق مرزی زندگی می‌کنند که اساسا برای خود هویت ملی اعم از ایرانی و یا پاکستانی قائل نبوده و در چارچوب مناسبات قبیله‌ای زندگی می‌کنند. اوضاع نابسامان مرزی و نبود قوانین مهاجرت کارآمد نیز باعث شده تا سکونت در نقاط مرزی ایران و پاکستان، مشابه افغانستان، وضعیتی آشفته داشته باشد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اکنون این وضعیت نابسامان به نزدیکی پایتخت کشیده شده است. بخشی از حاشیه‌نشین‌های تهران پاکستانی هستند. روزنامه "جام جم" در سال ۹۶ در گزارشی که آن را "تکان‌دهنده" توصیف کرده بود، خبر داد که شمار مهاجران غیرقانونی پاکستانی در پای کوره‌های فیروزآباد شهر ری به اندازه‌ای است که این منطقه شبیه "کراچی، پنجاب و حیدرآباد" پاکستان شده است. وضعیت زندگی آنها و بخصوص کودکانی که در ایران متولد شده‌اند نیز به شدت اسفناک است.

حال معلوم نیست که اتباع غیرایرانی در روستای مرزی ایران و پاکستان، که دو گروه جدایی‌طلب و تروریست بلوچ پاکستانی آنها را مردمان خود نامیده‌اند، چه می‌کرده‌اند؟ البته ممکن است غیرنظامی‌های کشته‌شده کودکان و افرادی باشند که در ایران متولد شده، اما شناسنامه دریافت نکرده‌اند.

این اتفاق وضعیت جدیدی را آشکار می‌کند که از دید دولت پاکستان، جمهوری اسلامی نیز به گروه‌های مخالف پاکستان فضا داده تا عملیات خصمانه‌شان را سازماندهی کنند. پاکستان به گواه خود مقامات سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی بر "کوه سبز" تسلط ندارد، اما جمهوری اسلامی بر سراوان کنترل کامل دارد. این مورد بغرنجی ماجرا را بیشتر می‌کند. اگرچه ممکن است سهل‌انگاری و بی‌نظمی حاکم بر مرزهای شرقی کشور باعث شده تا این گروه‌ها بدون اطلاع حکومت در روستاهای مرزی ایران مستقر شوند، اما باورپذیری آن با توجه به فعالیت‌های سپاه قدس در منطقه دشوار است.

این بحث هم مطرح است که هر دو دولت ایران و پاکستان با چشم بستن و فضا دادن به گروه‌های تروریست و افراطی در مرزهایشان اهداف سیاسی و امنیتی خود را دنبال کردند. پاکستان برای ایجاد اخلال در سرمایه‌گذاری هند در بندر چابهار و جمهوری اسلامی برای ایجاد موازنه در افغانستان و خنثی‌سازی اقدامات تخریبی پاکستان در گسترش روابط ایران و هند. منتها مستندات معتبر برای تایید این فرضیه هنوز مشاهده نشده است.

 

  • هدف پاکستان

عملیات حساب‌شده پاکستان با هدف بازدارندگی و پیام صریح مبنی بر عدم تحمل نقض حاکمیت خود به تهران صادر شد. در این مقطع پاکستان تمایل به تشدید تنش ندارد، اما برای آن آمادگی دارد. در بلوک قدرت جمهوری اسلامی که انتظار واکنش شدید دولت پاکستان را نداشت، فعلا سکوت و سردرگمی حاکم است؛ به‌گونه‌ای که سردار احمد وحیدی، وزیر کشور، از ذکر نام پاکستان در اظهارنظرهای اولیه‌اش خودداری کرد.

از ابتدا معلوم بود که تعرض به حاکمیت ملی پاکستان با واکنش شدید این کشور مواجه می‌شود. ذهنیت پاکستانی‌ها و تعریفی که از غرور دارند، پذیرای تحمل مانور تبلیغاتی جمهوری اسلامی در نمایش فیلم‌های حمله موشکی به قلمرو سرزمینی‌شان نبود. انجام عملیات نظامی در خاک پاکستان، آن‌هم در روز دیدار وزرای خارجه دو کشور در حاشیه اجلاس "داووس"، توهین سنگینی برای اسلام‌آباد قلمداد می‌شد. پاکستان یکی از قوی‌ترین ارتش‌های کشورهای اسلامی را در اختیار داشته و مدعی اقتدار نظامی بالاست. از سوی دیگر، وضعیت مخاطره‌آمیز پاکستان در کنار دریای هند و صلح مسلح با هند نیز، دولت این کشور را در صورت عدم واکنش، آسیب‌پذیر جلوه می‌داد. در عین حال، هیچ دولت مقتدری تعرض به سرزمین خود را بر نمی‌تابد. عراق استثنایی است که به دلیل ضعف دولت‌اش تن به چنین تعرض‌هایی می‌دهد. به محض برطرف شدن این ضعف، عراق نیز واکنش نشان خواهد داد.

 

  • خطر بحرانی شدن روابط ایران و پاکستان

دولت پاکستان در سه سطح سیاسی (احضار سفیر خود و مخالفت با بازگشت سفیر ایران، لغو تمامی سفرها به ایران و تعلیق همه مذاکرات)، رسانه‌ای و تبلیغاتی (متهم کردن جمهوری اسلامی به قتل مسعود‌الرحمان عثمانی از رهبران سپاه صحابه) و نظامی (عملیات سراوان)، واکنش تند و نابرابری به عملیات سپاه در "کوه سبز" نشان داد. در طول تاریخ تقریبا ۷۷ ساله روابط دو کشور چنین تیرگی‌ای سابقه نداشته است. پیش‌تر در سال ۹۶ هشت مرزبان ایرانی در مرز میرجاوه با پرتاب موشک‌هایی از داخل خاک پاکستان کشته شدند. همچنین روایت‌های تاییدنشده‌ای از مشارکت بخشی از نیروهای سازمان امنیتی پاکستان در حمله طالبان به کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان وجود داشت. اما این موارد و اختلافات، تاکنون تاثیری منفی در روابط عادی و حسنه دو کشور نگذاشته بود.

ایران اولین کشوری بود که استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت و پاکستان نیز نخستین کشوری بود که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخت. البته وجود چالش‌هایی باعث شده تا روابط دو کشور گرم و راهبردی نباشد، اما پاکستان تاکنون در هیچ‌یک از ائتلاف‌های جهانی و منطقه‌ای علیه ایران شرکت نکرده و سعی کرده بین جمهوری اسلامی و آمریکا و عربستان برای تنش‌زدایی میانجی‌گری کند. الان هم دو طرف منافعی در افزایش تنش ندارند. چین نیز که با هر دو کشور روابط نزدیک دارد، انگیزه بالایی برای وساطت جهت تنش‌زدایی دارد. منتها آسیب واردشده نیز به سرعت قابل ترمیم نیست.

 ۹۰۰ کیلومتر نوار مرزی مشترک بین دو کشور نشان‌دهنده اهمیت روابط خوب و خالی از تنش از منظر امنیتی است، وگرنه با بحرانی شدن مرز شرق کشور، بعد از عواملی چون "قدرت گرفتن طالبان"، "انتقال نیروهای داعش به افغانستان و گسترش فعالیت شاخه "خراسان" و تشدید سرکوب بلوچ‌های ایرانی از سوی جمهوری اسلامی، باز شدن جبهه‌ای جدید، تهدیدات بزرگی را متوجه امنیت ملی و اقتصاد (گسترش قاچاق) ایران می‌کند. سوابق هشت دهه گذشته و بویژه حضور مشترک در پیمان‌های سنتو و اکو مشوق تداوم روابط حسنه و متحد یکدیگر بودن است.

 بعید به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی پاسخی نظامی به عملیات پاکستان در شهرستان سروان بدهد. به احتمال زیاد دور جدیدی از مذاکرات بین دو طرف برای حل اختلاف پیش‌آمده برگزار می‌شود. منتها بازگشت روابط به سطح قبل از منازعه امر زمان‌بری است که چالش‌های خاص خودش را دارد.

 

  • بازنمایی شکست تمام‌عیار "انتقام سخت" جمهوری اسلامی

عملیات "مرگ بر پیکارجو"ی پاکستان محملی برای آشکار شدن شکست تمام‌عیار عملیات تلافی‌جویانه جمهوری اسلامی شد. واکنش پاکستان به لحاظ نظامی و راهبردی قوی‌تر و سنگین‌تر بود. جمهوری اسلامی پاکستان را متهم به کشتن غیرنظامی‌ها کرده است، در حالی که خود نیز همین کار را در حمله به قلمرو سرزمینی پاکستان انجام داد. اهداف انتخاب‌شده در عراق، سوریه و پاکستان واجد ارزش نظامی، راهبردی و سیاسی نبوده و توان بازدارندگی در برابر تروریسم را افزایش ندادند. همچنین با بحرانی کردن رابطه با دولت‌های عراق و پاکستان، تهدید ناامنی در مناطق پیرامونی کشور را افزایش دادند.

دولت عراق تلویحا تهدید کرده‌است که توافق امنیتی با ایران را مورد بازنگری قرار خواهد داد. حتی حشدالشعبی به صورت رسمی از حمله موشکی سپاه حمایت نکرد. الان نیروهای سیاسی در عراق که نسبت به افزایش مداخلات جمهوری اسلامی و تضعیف حاکمیت ملی این کشور معترض هستند، صدای رساتری پیدا کرده‌اند. یکی از نقاط منفی عملکرد قاسم سلیمانی در عراق، ریزش در نیروهای شیعی همسو با ایران بود که به دلیل مناسبات فرقه‌ای و باندبازی به جمع مخالفین و منتقدین پیوستند. اکنون به نظر می‌رسد عملیات فوق این روند را گسترش خواهد داد.

حمایت اتحادیه عرب از موضع دولت عراق و شکایت آن به شورای امنیت سازمان ملل دیگر وجه شکست دیپلماتیک جمهوری اسلامی است که حتی در انجام عملیات تلافی‌جویانه علیه تروریسم نیز حمایت اکثریت جامعه جهانی را ندارد. سخن جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، بعد از حمله نظامی پاکستان به مناطق مرزی در شرق ایران، در این خصوص روشنگر است که اظهار داشت: «هیچ کس در منطقه ایران را نمی‌پذیرد».

این عملیات مورد حمایت روسیه و چین نیز قرار نگرفت. استفان دوجاریک، سخنگوی سازمان ملل متحد نیز نگرانی این سازمان از حملات موشکی جمهوری اسلامی به عراق، سوریه و پاکستان را اعلام کرد. از این رو، حلقه انزوای جمهوری اسلامی تنگ‌تر شد. در مورد سوریه تاکنون اسنادی دال بر هدف قرار دادن داعش منتشر نشده و اصلا معلوم نیست نتیجه حمله چه بوده است؟ دولت سوریه سکوت کرده است. فتح‌الشام که دولت ادلب را اداره می‌کند نیز هیچگونه گزارشی دال بر وجود خسارت و تلفات انسانی منتشر نکرده است. ادعای دقت و طولانی بودن مسافت نقطه پرتاب تا هدف موشک نیز بیشتر بزرگنمایی رسانه‌ای است تا نمایش توان ویژه نظامی. بنابراین قدرت‌نمایی موردنظر نظام نه تنها محقق نشد، بلکه ضعف و تعارض بین ادعا و توان در معرض دید داخل و خارج قرار گرفت.

 

  • تهدید امنیت ملی ایران

برای نخستین بار پس از جنگ هشت ساله با عراق، قلمرو سرزمینی ایران از سوی یک کشور خارجی به صورت علنی مورد تجاوز واقع شد. واکنشی بودن این عملیات، آسیب امنیتی آن را برطرف نمی‌کند. بخصوص که سیستم پدافندی کشور متوجه حضور جنگنده‌های پاکستانی نشده بود. این ناتوانی نظامی در صورت تداوم بحران در روابط ایران و پاکستان و حل نشدن تنش پیش‌آمده بین دولت کنونی عراق و جمهوری اسلامی وضعیت در نقاط مرزی غرب و شرق ایران را دستخوش افزایش بی‌ثباتی می‌کند. این وضعیت می‌تواند فرصت خوبی در اختیار گروه‌های تروریستی برای تشدید عملیات در درون خاک ایران قرار دهد. تداوم حمله به کردستان عراق که منجر به کشته شدن غیرنظامی‌ها و از جمله یک کودک شد، خشم افکار عمومی را به همراه داشته است. این احتمال قوت پیدا کرده که کردهای عراق از وضع دفاعی و احتیاطی خارج شده و موضع تهاجمی علیه جمهوری اسلامی اختیار کنند. بنابراین شلختگی، بهره‌برداری ایدئولوژیک و بی‌احتیاطی انجام‌شده در عملیات موسوم به "انتقام سخت" عملا تهدیدهای امنیتی در مناطق پیرامونی ایران را افزایش و ناامنی را گسترش داده است. فقدان درایت و عقلانیت در سازماندهی عملیات فوق و انتخاب اهداف، فقط معطوف به امنیت ملی نیست، بلکه منافع خود جمهوری اسلامی را نیز به خطر انداخته است. اگر اقدامی جبرانی برای راضی کردن دولت عراق انجام نشود، دستاورد ادعایی قبلی جمهوری اسلامی نیز برای تحت فشار قرار دادن گروه‌های کرد ایرانی مخالف حکومت، از سوی دولت عراق در معرض از بین رفتن قرار می‌گیرد.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر
پرش از قسمت گزارش روز

گزارش روز

پرش از قسمت تازه‌ترین گزارش‌های دویچه وله