شعار جدید ادبیات آلمان: "لعنت بر استالینیسم"
۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سهشنبهصحنهی ادبی آلمان ژانر جدیدی را ابداع کرده است: "ادبیات اتحاد"، "رمان وحدت آلمان"، "داستانهای فروپاشی"، "ادبیات دوران گذار"، از جمله عنوانهایی هستند که این نوع اثر هنری ـ ادبی را بیانمیکنند. مبتکران این نوع ادبی، پیش از آن که اصولاً نمونهای از آن به بازار آمده باشد، دستاندرکاران صفحات فرهنگی و منقدان ادبی بانام و بانفوذ این سرزمینبودند. این عنوان اکنون در گسترهی ادبی آلمان چنان جاافتاده که گاه حتی کارشناسان امور ادبی و ادبیاتشناسان آلمانی نیز آن را بکار میبرند.
در انتظار "بودنبروکها"ی آلمان شرقی
منقدان و خوانندگان کتاب، در واقع از سال ۱۹۸۹ در انتظار خواندن رمان یا داستانی بودند که میبایست بهگونهای نمونهوار پایان دورهی سوسیالیسم در آلمان شرقی و شرایط دوران گذار به سیستم سرمایهداری این خطه از آلمان را دستمایه قرار دهد. در این دوره انتظار میرفت که بزرگان ادب آلمان شرقی، از جمله کریستف هاین و هاینر مولر به این کار همت گمارند. ولی اینان اصولاً تمایلی به بازی کردن نقش "راوی زندهی تاریخ آلمان شرقی" را نداشتند.
این امر ولی مانع از آن نبود که منقدان، بخشی از شناسههای اصلی "رمان وحدت آلمان" را مشخص نکنند: "داستانهای فروپاشی"، میبایست اثر ادبی عظیمی چون رمان سترگ "بودنبروکها"، اثر جاودانی توماس مان (۱۹۰۱) باشد که بتواند یک بار برای همیشه نسلهای آینده را با جزئیات زندگی در آلمان شرقی آشنا سازد و تا حدودی پیشزمینههای فروپاشی نظام سیاسی این کشور را نیز به تصویر بکشد. توماس مان در اثر خود، ظهور و سقوط خاندان یک بازرگان غله را در پایان قرن نوزدهم در شهر لوبک آلمان، به نمایش میگذارد.
توماس مان در این رمان، رویدادهای سیاسی، اقتصادی دوران گذار به قرن بیستم را با داستان زندگی و سرنوشتهای بس گونهگون اعضای پنجگانهی خانوادهی بودنبروک، موفقیتها و شکستها، لحظات خوش و پراندوه آنان درهم میتند. "رمان وحدت آلمان" نیز میبایست به زعم منقدان، در این سطح و با نگاهی انتقادی نگاشته شود. این آثار اگر کل نظام سوسیالیسم را زیر سؤال نمیبردند، دستکم میبایست یک شعار را یدک بکشند: لعنت بر استالینیسم. اغلب رمانهایی که پس از دههی ۹۰ با این دستمایه و با عنوان "ادبیات دوران گذار" به بازار آمدند، بر همین اساس و با همین معیارها ارزیابی شدند.
"شش خط خاموشی"
یکی از اولین رمانهای ژانر "ادبیات اتحاد" که با عنوان "شش خط خاموشی" در سال ۱۹۹۱ به بازار آمد، از نویسندهی مشهور آلمان شرقی، مونیکا مارون بود. مارون که اکنون ۶۹ سال دارد، از نویسندگانی است که برای اولین بار مسئلهی آلودگی محیط زیست را در "سوسیالیسم واقعاً موجود آلمان دموکراتیک " در رمان خود "پرواز خاکستر" در سال ۱۹۸۱ مطرح کرد. شخصیت اصلی این رمان روزنامهنگاری است که برای تهیهی گزارشی به منطقهای صنعتی سفر میکند و آنجا با واقعیت تکاندهندهی نابودی طبیعت روبرو میشود. لاپوشانی این واقعیت یا افشای آن که باب پسند متولیان امور نیست، دغدغهی اصلی قهرمان داستان است که ژوزفا نادلر نام دارد.
این دغدغه را شخصیت اصلی رمان "شش خط خاموشی" مونیکا مارون هم دارد. او تاریخنگاری به نام روزالینده پولوفسکی است که در سال ۱۹۸۵ در سن ۴۲ سالگی از شغل خود استعفا میدهد، چون دیگر مایل نیست "فکرش را بفروشد." پس از چندی پولوفسکی مجبور میشود پیشنهاد یکی از کارگزاران پیشین ارتش "جمهوری دمکراتیک آلمان"، هربرت برنباوم، را بپذیرد که مایل است او را به عنوان منشی، دو روز در هفته بکار گیرد تا خاطراتش را از زندگی پرتلاطم خود به عنوان افسر ارتش جمهوری دموکراتیک آلمان برای او تایپ کند. باورهای متعصابهی برنباوم که "استالینیستی دو آتشه" است، پس از چندی روزالینده، این منشی سربراه را به بحث و جدل با او میکشاند...
"به نام نورما"
پس از مونیکا مارون، بریگیته بورمایستر، یکی دیگر از نویسندگان آلمان شرقی، در سال ۱۹۹۴ دست به انتشار رمان مشهور خود با عنوان "به نام نورما" زد. "به نام نورما"، اجرای جدیدی از رمان جنجالبرانگیز "آسمان شقهشده"ی کریستا ولف، نویسندهی پرآوازهی آلمان شرقی است که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد: مردی در تلاش برای رفتن به غرب است و زنی بر ماندن در شرق پامیفشرد. برنده و بازنده، بسته به این که معیارها مادی یا معنوی باشند، دائم جا عوض میکنند.
کارترین اسکان، نویسندهی ۴۴ سالهای که در برلین شرقی به دنیا آمده، و با رمان خود "در رفتن"، به فهرست عنوانهای "رمان وحدت آلمان" افزوده، به پرسش "رفتن یا ماندن"، "شرق یا غرب"، رفتن و غرب را برمیگزیند. این کتاب در سال ۲۰۰۰ به بازار آمد.
"کلیسای نیکلا"
رمان "کلیسای نیکلا" از نویسندهی مشهور آلمانی اریش لوست، شاید یکی از اولین کتابهای "ادبیات اتحاد" باشد که توجه و تحسین همهی منقدان ادبی را در سال ۱۹۹۵ برانگیخت. لوست در این رمان به زندگی و رویدادهای تاریخی جمهوری دموکراتیک آلمان میپردازد. کلیسای نیکلا یکی از بزرگترین کلیساهای شهر لایپزیک است که در دههی ۱۹۸۰، در "دورهیوحدت دو آلمان" نقش تعیینکنندهای بازی کرد. "تظاهرات دورهای روزهای دوشنبه" علیه رژیم سوسیالیستی آلمان دموکراتیک از این کلیسا آغاز شد.
قهرمانان رمان اریش لوست، زنان و مردانی عادی، چند کشیش و مأمور سازمان امنیت آلمان شرقی موسوم به "اشتازی" هستند. لوست در این کتاب ۵۱۶ صفحهای، داستان یک خانوادهی آلمانی به نام باخر را در پیوند با رویدادهای اجتماعی ـ سیاسیای که شالودهی حکومت سوسیالیستی این کشور را از همپاشاند، ترسیم میکند. پدر خانواده که کمونیستی معتقد و مبارز است، همواره در رمان حضور دارد، هرچند در لباس افسر عالیرتبهی ارتش، سالهاست چشم از جهان فرو بسته است.
قهرمان اصلی رمان، ولی در خاطرات همسر و دو فرزندش همچنان زندگی میکند. پسر خانواده، پای جای پای پدر گذاشته و به عنوان افسر اشتازی از "آرمانهای" او به دفاع برمیخیزد. تنها دختر خانواده که آرشیتک است، علیه مادر و برادر میشورد و سرانجام نیز به تظاهرکنندگان "کلیسای نیکلا" میپیوندد.
"زندگی تازه"
اینگو شولتسه با رمان ۸۰۰ صفحهای خود به نام "زندگی تازه" در سال ۲۰۰۵ به عنوان نویسندهی "ادبیات دوران گذار" شناخته شد. البته او پیشتر کتاب "داستانهای ساده" را در سال ۱۹۹۸ منتشر کرده بود که زیرعنوان "رمانی از یک ده آلمان شرقی" را یدک میکشید و به زندگی معمولی مردم در "آنسوی دیوار برلین" میپرداخت.
شخصیت اصلی "زندگی تازه" نویسندهای است به نام انریکو تورمر که پس از فروپاشی دیوار بهعنوان ناشر به کار نشر روآورده و از این راه با اصول و ضوابط "کاپیتالیسم" آشنا میشود. او در نامههایی که برای خواهرش، ورا، دوست دوران جوانیاش، یوهان و یک عکاس ـ روزنامهنگار آلمان غربی به نام نیکولتا مینویسد، از دوران جوانی و دگرگونیهای اجتماعی ـ سیاسی پس از "وحدت آلمان" تا ماه ژوئن سال ۱۹۹۰ که ماه وحدت ارزی آلمان غربی و شرقی هم بود، یاد میکند. در تمام این نامهها تورمر، به این سئوال هم میپردازد: "غرب از کی و چگونه به ذهن انسان آلمان شرقی راه یافت و با او چه کرد؟"
ساختار رمان تنها بر رد و بدل کردن این نامهها استوار نشده؛ در این کتاب ناشری هم به نام اینگو شولتسه وجود دارد که ضمن انتشار نامهها، نوشتهها و یادداشتهای تورمر را اینجا و آنجا با چاشنی طنز، تفسیر میکند و به کل رمان، لحنی هزلآمیز میبخشد.
"برج"
... و سرانجام "برج"، رمان هزار صفحهای اووه تلکمپ، به عنوان بارزترین نمونهی "ادبیات اتحاد" در سال ۲۰۰۸ به بازار آمد. در این رمان که نویسندهاش را در همین سال برندهی جایزهی انجمن ناشران کتاب آلمان کرد، هزل و طنز هم جای خاصی دارد.
"برج"، رمانی اجتماعی ـ تاریخی است که اقشار و نهادهای مختلف جامعهی آلمان دموکراتیک را در هفت سال پایانی حکومت سوسیالیستی آلمان شرقی به تصویر میکشد: جنبش جوانان، سیستم آموزشی، ارتش، سیستم بهداشت، محافل روشنفکری و جامعهی نویسندگان از جملهی این اقشارو نهادها هستند. "برج" همچنین رمان رویارویی تضادها نیز هست؛ رویارویی قشرهایی که راحتی و فرصتطلبی در جامعه را به مقاومت و انتقاد به پدیدههای اجتماعی ـ سیاسی ترجیح میدهند.
"برج"، بهزعم بسیاری از منقدان ادبی آلمان، رمانی همسر با "بودنبروک"ها از خطهی آلمان شرقی است.
FF/DK