شورای ملی صلح:<br>رواج خشونت در ایران صلح را به مخاطره انداخته است
۱۳۸۸ مهر ۶, دوشنبهدویچه وله: خانم محمدی، "شورای ملی صلح" بیانیهای را منتشر کرده است با عنوان "صلح بجای خشونت" و در آن اهداف این شورا را که از جمله جلوگیری از برخورد نظامی و تروریستی یا رفع مبانی تحریم علیه ایران است، در مخاطره میبیند. چه عواملی باعث انتشار این بیانیهی هشدارآمیز بوده است؟
نرگس محمدی: شرایط بینالمللی و شرایط داخلی ایران نگرانیهایی را برای صلحطلبان و مدافعان حقوق بشر بوجود آورده است که البته نقطهی اتکا و توجه این بیانیه معطوف به مسایل داخلی است. از نظر صلحطلبان، صلح تنها با جنگ به مخاطره نمیافتد، یعنی این که تنها جنگ یک نیروی مهاجم یک دولت خارجی نیست که صلح را در آن کشور به خطر میاندازد. در اشکال دیگری هم صلح به خطر میافتد و قربانیهایی را دارد. بعد از حوادث انتخابات اخیر، ما شاهد دهها کشته بودیم که در کشورمان در پی این حوادث جان خود را از دست دادند و متأسفانه حوادث بسیار دردناکتری هم اتفاق افتاد. اما تداوم آن مسایل، یعنی بازداشتهای فعالان سیاسی و مطبوعاتی و مردم عادی و دانشجویان و آسیبهای جسمی و روحیای که به آنان وارد شده است و کشتهشدن برخی از بازداشتشدگان در زندانهای مخوفی مثل کهریزک، و بهرحال بروز خشونت عریان و خشونت پیچیده در ایران نگرانیهایی جدی را موجب شده است. ما صلحطلبان در واقع با این بیانیه میخواهیم بگویم که ما خشونت را در مقابل صلح میدانیم. تنها جنگ نیست که در مقابل صلح است، بلکه خشونت در همهی اشکال آن در مقابل صلح است و آنچه اکنون صلح را به مخاطره میاندازد، رواج، ترویج و بروز خشونت در ایران است که ما نسبت به آن در این بیانیه به مسئولین هشدار دادهایم.
شما پیشنهاد میکنید که برای رفع موقعیتی که بوجود آمده است، باید مسایل داخلی در ایران را حل کرد. چه راهی را پیشنهاد میکنید؟
ضروریترین نیاز جامعهی ما در حال حاضر پرهیز از خشونت است. خشونت یعنی کشتار، شکنجه، زندان. ولی ما شاهد نوعی پیچیده از خشونت هم هستیم که آن پدیدهی "حذف" است. متأسفانه علاوه بر همه اتفاقاتی که افتاده است، ما شاهد هستیم که اتفاقات دیگری نیز زیر پوست این اتفاقات دارد میافتد و آن مثلاً دفاتر نهادهای مدنی، صنفی و احزاب است که همه پلمب شدهاند. گفتارها و رفتارهای برخی از مسئولین در چنین شرایطی حکایت از تداوم نگاه حذفی دارد. چون حذف نوع پیچیدهای از خشونت است. برخی تریبونهای حتا مذهبی را هم بهکار گرفتهاند که از بروز کلام خشونتآمیز درامان نماندهاند. برخی بحثهایی که در تریبونهای رسمی دارد میشود، ترویج گفتار و رفتار خشونتآمیز است. بنابراین پیشنهاد مبرم ما توقف خشونت در رفتار و کلام است.
مسئله بعدی، مسئله آزادی زندانیان سیاسی است که بخصوص بعد از حوادث اخیر شرایط سختی را دارند در زندانها متحمل میشوند. برای نمونه، شما مصاحبهی خانم آقای زیدآبادی را شنیدید و نامهی خانم ملکی را دربارهی وضعیت آقای ملکی دیدید و هشداری که نسبت به سلامتیجسمیشان دادهاند، وضعیت آقای حجاریان را میبینید. به نظر ما همهی اینها مسایل نگرانکنندهای است که باید هرچه سریعتر به آنها پایان داده بشود. همین طور در رابطه با اتفاقهایی که افتاده است. بالاخره تخلفهای فاحشی اتفاق افتاده که ما خواهان روشن شدن و شناسایی آنها هستیم. یعنی آمرین و عاملین متخلف در وقایع کوی دانشگاه، در کهریزک، در زندان اوین، در بازداشتگاهها و زندانهای بینام و نشان دیگری که وجود داشته و در خبرها میدیدیم و همچنین شناسایی و پیگرد قضایی نهادهای معروف به "خودسر" که در این وقایع معمولاً عمده میشوند، اینها باید معرفی بشوند. همان طور که دادگاه بازداشتشدگان حوادث اخیر را علنی کردند و مدام در تلویزیون اینها را به نمایش گذاشتند، بدیهی است که بخشی از جامعه خواستار این بشود که متخلفان در این بازداشتگاهها هم مثل این افراد شناسایی و به مردم معرفی بشوند و تضمین و ضمانت داده بشود که یک چنین رفتاری دیگر بروز نخواهد کرد.
مسئلهی مهمتر به نظر ما حفظ و رعایت حقوق اساسی ملت ایران است. در حوادث اخیر حقوق اساسی ملت ایران محترم شمرده نشده و نسبت به آن تعرض شده است. اصول قانون اساسی تعطیلبردار نیست، یعنی نمیشود یک اصل یا تعدادی از اصول قانون اساسی را عمده کرد و بقیه اصول را در عمل ضرب در صفر کرد. همهاصول قانون اساسی ازجمله رعایت بند به بند فصل سوم، یعنی حقوق ملت، جزو مطالبات مردم است. ما در این بیانیه هم گفتیم که مثلاً برابری حقوق آحاد مردم (اصل نوزدهم) آزادی عقیده و ممنوعیت تفتیش عقاید (اصل بیست و سوم)، آزادی بیان و نشر مطبوعات که واقعاً پایهی اساسی دموکراسی است، در اصل بیست و چهارم قانون اساسی ما تصریح شده است، آزادی تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، این که راهپیماییهای مسالمتآمیز مردم به همین راحتی به خشونت کشیده نشود که این همه تعداد کشته هم داشت. تأمین حقوق متهم که باعث میشود وقتی این تأمین نمیشود، ما از دادرسیهای عادلانه دور میشویم و فاصله میگیریم. ممنوعیت شکنجه، خبرهایی که بسیار در افکارعمومی ایران وجود داشت، در نامههای مستند آقای کروبی ما شاهد آن بودیم. ما خواهان رعایت قانون اساسی هستیم.
"شورای ملی صلح" در بیانیهاش بر مفاهیمی مثل «وحدت ملی»، «یکپارچگی و آشتی ملی» و «اعتمادسازی ملی» تأکید میکند. با توجه به آسیبی که به بخشی از جامعه و در نهایت به همهی جامعه در همین مدت وارد آمده، و هنوز این آسیبها ادامه دارد، آشتی ملی را چه طور میبینید؟
ما در این بیانیه هم گفتهایم: ما درواقع از مسئولین خواستهایم که زمینههای آشتی ملی و وحدت ملی را فراهم بکند و این بستر لازم را بوجود بیاورد. چون آنچه در این وقایع آسیب دیده است، اعتماد ملی است. این مفاهیم فقط با لفظ، کلام، موعظه و پند که بوجود نمیآید. ما هم میدانیم که اگر صدها بیانیه هم نوشته بشود، این امر ممکن نخواهد شد. مگر این که پیششرطهای این آشتی و وحدت ملی بوجود بیاید که دقیقاً تأمین اعتماد ملی است. وقتی از کلمهی «ملی» استفاده میشود، یک چتری است که روی تمام اقشار، گروهها، طبقات، اصناف و روشنفکران و غیره باز میشود و ایجاد اعتماد ملی فقط با راضینگهداشتن تأمین منافع یک گروه خاص بوجود نمیآید، بلکه در این صورت بیشتر آسیب میبیند.
واقعیت این است که دهها نفر کشته شدهاند. ما شاهدیم که مادران عزادار بیانیه دادهاند و خواهان رسیدگی به دادخواهی و تظلمخواهی خودشان شدهاند. اما هنوز هیچ علائمی دیده نمیشود. مثلاً دررابطه با مرگ «ندا آقاسلطان» که واقعاً دنیا را تکان داده و یک مسئلهی جهانی است، هنوز هیچ رسیدگی در داخل ایران انجام نشده و همهی اینها را هم نمیشود با فضای امنیتی توجیه کرد یا این که روی آن سرپوش گذاشت. بازداشتشدگان از شرایط دادرسی عادلانه برخوردار نیستند و اساساً آنچه دارد ضربه میبیند، مسئلهی عدالت در قوه قضاییه است که توسط این قوه باید پاسبانی و پاسداری شود. هزاران نفر در این حوادث آسیب دیدهاند و جبران آنها ارادهای جدی لازم دارد که متأسفانه تا کنون از سوی جامعه احساس نشده است. بنابراین ما روی پیش شرطهای این آشتی ملی در این بیانیه پافشاری کردهایم.
شما واقعاً چشمانداز و امیدی را میبینید، یا چون احساس مسئولیت و وظیفه میکنید بهعنوان "شورای ملی صلح" این بیانیه را منتشر کردهاید؟
ما موظف به تلاش برای پایاندادن یا مانعشدن درمقابل خشونت هستیم، بههر شکلش که در جامعه اتفاق بیفتد؛ و متعهد به منشور شورای ملی صلح هستیم. در این نهاد مدنی ۸۳ نفر از نخبگان، روشنفکران و از شناختهشدگان ملت گرد هم آمدهاند. ما صلحطلبان ایجاد، تحکیم و تقویت مبانی صلح و حقوق بشر را در ایران اولین وظیفهی خودمان میدانیم و برای رسیدن به این هدف والای بشری و ملی باید از تمام اهرمهای ممکن استفاده کنیم. در شرایط کنونی یکی از این تلاشها دادن بیانیه است. به نظر ما این حداقل کار است، اما واقعیت این است که راه پرفراز و نشیب رسیدن به صلح و توسعهی پایدار در ایران به تلاشی بیش از این نیاز دارد.
اما به نظر من صفحهی روزگار ایران خیلی سیاه هم نیست، هرچند به نظر میرسد که واقعاً کبوتر صلح و آزادی دراین شرایط خونینبال است، اما واقعیت این است که شرایط کشور ما خیلی هم سیاه نیست. ما نقطههای امید زیادی را در کشورمان میبینیم و جامعهی ایران، ملت ایران، دارد تلاش میکند که گام به گام و از راههای مسالمتآمیز، از راههای مدنی و صلحطلبانه، به آن برسد، هرچند به نظر میرسد که این گامها خستهکننده است، اما این گامها را با پایداری و استواری دارد برمیدارد. من فکر میکنم که آیندهی کشور ایران سیاه نیست، هرچند که بههرحال هزینههای زیادی را خواهد داشت. اما از طرف دیگر ما میبینیم که حتا در غیر از نهادهای مدنی و احزاب و اینها، در بین برخی از مسئولین هم دارد تلاشهایی صورت میپذیرد. آیا این تلاشها به سرانجامی خواهد رسید یا آن نتیجه و آن ثمری را که ملت انتظارمیکشد بهبار خواهد نشاند یا نه، این را آینده بیشتر روشن خواهد کرد. ولی به نظر من آینده ناامیدکننده نیست و ما باید با امید بیشتری این تلاشها را انجام دهیم.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: شهرام احدی