"شکار" استعدادهای سینمای ایران در آلمان
۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سهشنبهکشف استعدادهای جهانی و پرورش آن یکی از دغدغههای اصلی دستاندرکاران سینمای آلمان است. اینان از هر فرصت و امکانی برای "شکار" استعدادهای جوان کشورهای جهان سود میجویند. از اینرو بهویژه میکوشند، هنگام برپایی فستیوالهای متعدد فیلم در آلمان، محملی برای آشنایی با این و آن هنرمند جوان را فراهم آورند.
آشنایی با کارگردانان مشهور
جشنوارهی بینالمللی فیلم برلین، یکی از اولین نهادهایی است که از سال ۲۰۰۷ برای کشف و پرورش این استعدادها، بخشی به نام "کارگاه استعداد ـ کامپوس تالنت" را برپا کرده است و هر ساله ۳۵۰ تن از فیلمنامهنویسان، کارگردانان، فیلمبرداران، تدوینگران، صدابرداران، سازندگان موسیقی و دیگر هنرمندان عرصهی فیلم را از سراسر جهان دعوت میکند تا در دورهای فشرده با هنرمندان و استادان جهانی گسترهی سینما دربارهی "طرحهای هنری بهروز" خود به بحث و گفتوگو بپردازند و امکانات اجرای آن را فراهم آورند.مسئولان این بخش میکوشند، بهویژه از جوانان هنرمند کشورهای غیرغربی برای آشنایی با همتایان خود و همچنین آخرین امکانات فنی در زمینهی فیلمسازی و بحث و تبادل نظر با استادان این هنر پشتیبانی کنند. حیدر ساجدی، یکی از آهنگسازان جوان ایرانی که در دورهی دوم "کارگاه استعداد" امسال شرکت کرده، تجربیاتش را در این زمینه در گفتوگویی با دویچه وله درمیان میگذارد.
دویچه وله: چطور شد که شما برای شرکت در "کارگاه استعداد" برلیناله انتخاب شدید؟
حیدر ساجدی: سال گذشته، من برای نمایش فیلم "سه زن" به کارگردانی منیژه حکمت در برلیناله به برلین آمدم.
دوست عزیزم، آیت نجفی (کارگردان فیلم فوتبال زیر چادر) که چند سال قبل در این بخش شرکت کرده بود، مرا با چند و چون کار آشنا کرد و بعد از آن بود که من ترغیب شدم تا در این بخش شرکت کنم.
مسئولان "کارگاه" چه برنامههایی برای شرکتکنندگان در این بخش در نظر گرفتهبودند؟
برنامهها بسیار متفاوت بود. در این مدت من با هنرمندان زیادی از سراسر دنیا آشنا شدم؛ چه موزیسین چه کارگردان و تهیه کننده. همه جوان و اهل تجربه کردن بودند. ما با هم فیلم ساختیم، ساز زدیم، به استودیو معروف بابلز برگ رفتیم و در "کلاسهای" زیادی شرکت کردیم.
در این مدت کوتاه منچیزهای زیادی یاد گرفتم، با ویم وندرس، کارگردان معروف سینمای آلمان آشنا شدم و یکی از کارهای جدیدم را برای او پخش کردم. در کلاسهای آموزشی مکس ریچتر و یانوش کامینسکی و ... هم شرکت کردم و بالاخره این که در طول این مدت، دوستان زیادی از میان سینماگران کشورهای دیگر یافتم.
کدام یک از این بخشها برای شما جالبتر بود؟
همهٔ بخشها عالیبودند. واقعا نمیتوانم بگویم کدام بخش مرا بیشتر تحت تاثیر قرار داد.
آیا در ایران در دورههایی از این دست شرکت داشتید؟ تفاوتهایی در این دو دوره میبینید؟
در ایران شبیه این دوره را ندیده بودم و وجود ندارد. بنابراین نمیتوانم دربارهی تفاوتها حرف بزنم.
چه توشهای از شرکت در این دورهها به دستآوردید؟
زیاد به توشه و این چیزها فکر نمیکنم. فقط میدانم که تجربهی بیشتری بهدست آوردم. بعضیمواقع، مثلاً روزی که ویم وندرس را دیدم، یاد هنرمندان بزرگ خودمان و برخوردهایشان با دیگران افتادم.
آن شب در مهمانی بزرگی، وقتیاز یکیاز مسؤلان تالنت کمپوس پرسیدم، "پس ویم وندرس کی میآید؟"، شخصیبه پشتم زد و گفت "دنبال من میگردی؟" باور کنید، یک ذره هم اغراق نمیکنم. وقتیاین ماجرا را برای دوستان آلمانیم تعریف کردم، برایشان اصلاً عجیب نبود. ولیاکثر دوستان ایرانیم میگفتند، داری اغراق میکنی!
آیا با شرکتکنندگان دیگر "کارگاه استعداد"، کار مشترکی برای اجرا طرحریزی کردهاید؟
بله با چند تا از شرکت کنندگان قرار کاری مشترک گذاشتیم که احتمالا اواسط ماه مه، در همین برلین اجرا میشود. این طرح چند رسانهای است و تنها میتواند با همکاری همه پیاده شود.
شما بیشتر برای فیلمموسیقی تهیه میکنید یا تئاتر؟
بیشترین کار آهنگسازی من در تئاتر بوده است و همیشه هم خودم را یک آهنگساز تئاتر میدانم تا سینما. راستش دلم برای تئاترهای هفت هشت سال پیش در ایران تنگ شده...
آیا مراجع تصمیمگیری دولتی محدودیتهایی در زمینهی آهنگسازی در تئاتر هم ایجاد میکنند؟
مراجع دولتی؟ من هیچوقت نفهمیدم که چه کاری ممنوع و چه کاری نیست. مثلا شده شعر سعدی هم مجوز نگیرد؟! حالا خیام یک چیزی، سعدی دیگر چرا؟ اینها بعضیوقتها ولی به کاری مجوز میدهند که قاعدتاً در کرهٔ مریخ هم مجاز نیست!
اصولاً موسیقی در فیلم ایرانی از چه اهمیتی برخوردار است؟
ساختن موسیقی فیلم در ایران خیلیاهمیت دارد، تقریبا به اندازهی خود سینما! و حتی بیشتر، به اندازهی تئاتر و بعضیها اعتقاد دارند، خیلیبیشتر و به اندازهی خود موسیقیاهمیت دارد!
چه برنامهای در آینده دارید؟
راستش، من در زندگیام هیچوقت برنامهی آینده نداشتم. ولیاگر از برنامهی حالم بپرسید، میگویم دارم برای یک عزیزی آهنگ میسازم تا روز اول فروردین، روز تولدش، به او تقدیم کنم.
حیدر ساجدی متولد سال ۱۳۵۹است و از ۷ سالگی نوازندگی ساز کمانچه را نزد استاد علیاکبر شکارچی، مبنای موسیقیسنتیرا نزد استاد مجید کیانی و دورهی آهنگسازی را نزد استاد فرهاد فخرالدینی فرا گرفته است. او تا بهحال برای پنج فیلم بلند ایرانیموزیک ساخته است: از جمله؛ "قاعدهی بازی" (احمدرضا معتمدی)، "سه زن" (منیژه حکمت)، "زنها فرشتهاند" و "گامهای معلق" (شهرام شا حسینی). او برای موزیک متن نمایشنامههای "رجیستورها نمیمیرند" ـ ( حسین کیانی ۱۳۷۹)، و "مرگ و شاعر" ـ (کیومرث مرادی۱۳۸۵) جوایز بهترین موزیک تئاتر جشنوارهٔ فجر را دریافت کرده است. او جایزهی دوم همین جشنواره را در سال ۱۳۸۲ برای نمایشنامهی "شکلک ـ کیومرث مرادی" به خود اختصاص داد.