چهل سال از اعدام قطبزاده میگذرد؛ مردی که زندگی سیاسیاش را به گفته نامزدش کارول جروم با رویا شروع کرد، اما پایان آن کابوس بود. ایرج مصداقی، پژوهشگر، با مکثی بر آخرین شب زندگی او، به شکل و علل دستگیریاش پرداخته است.
تبلیغات
قطبزاده در دادگاهی که او را به مرگ محکوم کردعکس: newsin
آخرین شب زندگی قطبزاده
۲۳ شهریور ۱۳۶۱ شبهنگام، قطبزاده را با ریشی نتراشیده به حسینیه اوین آوردند. لاجوردی تماشاچیان صحنه تئاتری را که در دست اجرا داشت به درستی انتخاب کرده بود. علاوه بر زندانیان نوجوان سالن ۶ آموزشگاه اوین، زندانیان مارکسیست سالن ۳ آموزشگاه را نیز دستچین کرده بود. من در اتاق ۲۴ سالن ۱ آموزشگاه به سر میبردم و از سالن ما کسی را برای تماشای تئاتر تراژیک آن شب نبرده بودند و از طریق بلندگویی که در اتاق بود مراسم را دنبال میکردیم. قطبزاده پس از سخنانی که نظم و انسجامی نداشت و با ابراز پشيمانی تمام شد، در میان شعارهای "مرگ بر آمریکا" و "جماران گلباران ، قطبزاده تیرباران" به سوی مرگ بدرقه شد.
ریشهری، پیشتر قطبزاده را با قول این که در صورت اعتراف تلویزیونی مشمول "عفو امام" میشود فریب داده و به نمایش درآورده بود.
پس از پایان اعترافات قطبزاده در حسینیه اوین، محمدرضا مهرآیین محافظ لاجوردی و شلاقزن شعبههای بازجویی که در فروردین ۱۳۶۲ در جبهه کشته شد، او را تحویل گرفت تا با یک آمبولانس به محل اعدام ببرد.
محمدرضا متولد ۲۹ آبان ۱۳۴۱ یکی از کسانی بود که فعالانه در جوخههای اعدام شرکت میکرد و به زندانیان تیرخلاص میزد. او و پدرش محمد مهرآیین چشم و چراغ لاجوردی بودند و ارج و قرب زیادی نزد او داشتند. مثل دیگر پاسداران و تیرخلاصزنهای اوین که گاهی شرح جنایاتشان را برای کودکان و نوجوانان "جهاد اوین" تعریف میکردند، محمدرضا بعداً به نوجوانان مزبور گفته بود، قبل از آنکه به محل اعدام برسند، در آمبولانس با شلیک گلوله قطبزاده را به قتل رسانده بوده است.
روز بعد نوجوانانی که در "جهاد اوین" بیگاری میکردند، جنازه قطبزاده را در تپههای اوین دیده بودند که رها شده بود. یکی از زندانیان تواب کفشهای جیر قهوهای رنگ او را از پایش در آورده و پوشیده بود. جنازهها را در تپهها رها میکردند تا خونشان برود. گاه گربههای بهداری و آشپزخانه اوین گوشت آنها را میخوردند. بلندپروازیهای قطبزاده پايانی چنين حقير داشت. اما اين بلندپروازیها چه بودند؟
مخالفخوان نامحبوب
قطبزاده به عنوان یک چهره سیاسی نه در حاکمیت و نه در بیرون حاکمیت محبوبیتی نداشت. با مارکسیسم ضديت داشت و از هیچ تحقیری در مورد کمونیستها ابا نمیکرد. با روحانیون میانهای نداشت و با بازرگان و دولت موقت هم مخالف بود. اينان را عامل از بین بردن انقلاب میدانست. قطبزاده سقوط دولت موقت را به فال نیک گرفت، چرا که پس از این واقعه عضو شورای انقلاب شد، وزارت امور خارجه را به دست آورد و برای ریاست جمهوری خیز برداشت. با اينکه در انتخابات ریاست جمهوری تنها سه درصد آرا را کسب کرد، هشیار نشد و همچنان به دنبال تحقق طرحهای بلندپروازانهاش بود. رویای استرداد شاه را در سر میپروراند و میکوشید برای تحقق این امر با آمریکاییها کنار بیاید. برای حکومت عراق و صدام حسین شاخ و شانه میکشید و وعده میداد که مصمم هستیم حکومت این کشور را سرنگون کنیم.
با اين اوصاف میشود گفت که روحیات قطبزاده بیشتر به گانگستری میخورد تا انقلابی بودن. با آنکه خود در غرب مشروب الکلی مینوشید و روابط آزاد داشت، در گفتوگو با مجله جوانان مدعی شد که «من با پخش صدای داریوش و فرهاد که خوانندگان مردمی بودهاند هیچ مخالفتی ندارم، ولی صدای زن تحریکآمیز است و پخش نمیکنم».
دادگاه قطبزاده به ریاست محمد محمدی ریشهریعکس: ketaabaan
نه تنها روسها که آمریکاییها نیز نظر خوشی به او نداشتند. روزنامه نیویورکتایمز در تاریخ ۱۳ ژانویه ۱۹۸۰ خبر داد که جان کانلی، یکی از نامزدهای حزب جمهوریخواه برای ریاست جمهوری آمریکا، در یک مصاحبه گفته، بر این باور است که «صادق قطبزاده، وزیر خارجه ایران، عضو کاگب است».
پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ قطبزاده که خود را کارآمد میدید و در راه رسیدن به اهدافش از هیچ چیز ابا نداشت و حاضر بود با هر شخصی دیدار کند و از هر کسی کمک بگیرد، در دام حزب توده افتادکه مدتها بود برای سرش نقشه میکشید.
آماج دشمنی شوروی و کارگزارانش
حزب توده با شناختی که از بلندپروازی قطبزاده داشت، با دستور کاگب به او نزدیک شد و ماجرایی را که بعداً توطئه قطبزاده و آیتالله شریعتمداری برای کودتا علیه جمهوری اسلامی و "قتل امام" خوانده شد، طرحریزی و اجرا کرد تا این دو را از صحنه سیاسی ایران حذف کند.
گناهان بزرگ قطبزاده از نظر مقامات شوروی و حزب توده چه بودند؟ اخراج دبیر اول سفارت شوروی در تهران به اتهام جاسوسی، توقف صادرات گاز ایران به شوروی با قیمت سابق، لغو قرارداد نامنصفانه ۱۹۲۱ ایران و شوروی که به نیروهای شوروی اجازه میداد در موقعیتهایی وارد ایران شوند، فرمان بستن کنسولگری روسیه در رشت که در شهریور ۱۳۵۹ اجرایی شد، و نگارش نامهای طولانی خطاب به نمایندگان مجلس و هشدار در مورد طرح مسکو برای نفوذ در ارکان سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی.
مخالفخوان نامحبوب؛ زندگی سیاسی قطبزاده به روایت تصویر
زندگی سیاسی صادق قطبزاده بیش از آنکه نشانگر منشی انقلابی باشد، گویای رفتاری ماجراجویانه بود. او که به همراه روحالله خمینی به ایران بازگشته بود، به اتهام توطئه برای کشتن بنیانگذار جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شد.
عکس: newslaw
رویای آغاز؛ جمع اضداد
در کنار امام موسی صدر و صادق طباطبایی. قطبزاده در دوران اقامت خود در غرب در عین ارتباط با نیروهای مذهبی مخالف حکومت پهلوی، روابطی آزاد و رفتاری غیرسنتی داشت.
عکس: imna
همراه با خمینی
به همراه روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی و در هواپیما در کنار او به عنوان مترجم به ایران بازگشت.
عکس: tarikhirani
در سودای قدرت
صادق قطبزاده (در تصویر در کنار آیتالله طالقانی) میانه چندانی با روحانیون نداشت
تخیل سیاسی یا سیاست تخیلی
قطبزاده در سپهر قدرت رویاهایی بلندپروازانه داشت. از جمله از یک سو در فکر استرداد شاه بود و میکوشید برای تحقق آن با آمریکاییها کنار بیاید و از سوی دیگر وعدههای بزرگی چون سرنگون کردن حکومت عراق را میداد.
عکس: iichs
بر فراز صدا و سیما
نخستین مدیرعامل سازمان صدا و سیما یا همان رادیو تلویزیون ملی ایران پس از انقلاب بهمن ۵۷ شد.
عکس: newslaw
مخالف "صدای تحریکآمیز زن"
با آنکه در زندگی گذشتهاش نشانه چندان محکمی از سنت دیده نمیشد، به عنوان مدیرعامل سازمان صدا و سیما در گفتوگو با مجله جوانان، با اشاره به اینکه با پخش صدای داریوش و فرهاد مخالفتی ندارد، گفت: «ولی صدای زن تحریکآمیز است و پخش نمیکنم».
عکس: Javanan
مقلد، مشاور و مترجم
قطبزاده که در خارج از ایران چند بار به ملاقات خمینی رفته و در پاریس هم از مشاوران و مترجمان بنیانگذار جمهوری اسلامی بود، سپس به همراه خمینی به ایران بازگشت.
عکس: iichs
در مرکز "شورای انقلاب"
پس از سقوط دولت موقت عضو شورای انقلاب شد، وزارت امور خارجه را به دست آورد و در رویای رئیس جمهور شدن بود.
عکس: irna
نامحبوب داخل و خارج
دوران تکیه زدنش بر صندلی ریاست وزارت خارجه به یک سال هم نکشید و همانگونه که در ایران نه در حاکمیت محبوبیت داشت و نه در بیرون حاکمیت، در خارج از ایران هم به او با دیده تردید نگریسته میشد.
عکس: irdc
سیاستورز نامحبوب
نه تنها روسها، بلکه آمریکاییها هم نظر خوشی به او نداشتند. جان کانلی، یکی از نامزدهای حزب جمهوریخواه برای ریاست جمهوری آمریکا، دربارهاش گفته بود: «صادق قطبزاده، وزیر خارجه ایران، عضو کاگب است».
عکس: khabarfoori
خصم شوروی
در پاسخی تندتر از نامه تند اعتراضی آندری گرومیکو، وزیر خارجه وقت شوروی، خطاب به او نوشت: در مورد حزب توده آمده بود: «فراموش نمیکنیم که دولت شوروی در نیم قرن گذشته خصوصا پس از شهریور ۱۳۲۰ با ملت ما چه کرده است. حمله به کشور ما و تسخیر بخشی از خاک مقدس وطن ما و به دنبال آن پیدایش حزبی که از بدو تشکیل تاکنون ستون پنجم دولت شما در خاک کشور عزیز ما بوده و هنوز هم هست...».
عکس: ettelat
در دام انتقام
حزب توده از طریق دو تن از اعضای نظامی خود، تحت عنوان سازمانی افسری در درون ارتش، قطبزاده را در تور انداختند. آنها در گفتوگو با او از طرح انفجار بیت خمینی و تسخیر قدرت گفتند و همزمان صدای قطبزاده را ضبط کردند و به ریشهری و احمد خمینی رساندند.
عکس: iichs
فریب اعتراف
محمد محمدی ریشهری رئیس دادگاهش بود و وعده داده بود که در صورت اعتراف تلویزیونی مشمول "عفو امام" میشود.
عکس: ketaabaan
پذیرش فریب
و قطبزاده "اعتراف" کرد
عکس: keyhan
کابوس پایان
رأی دادگاه ریشهری روشن بود.
عکس: newsin
...
عکس: ettelat
عکس 161 | 16
کوزیچکین، مأمور کاگب در ایران که به غرب پناهنده شد، در مورد او میگوید: «در نخستین روزهایی که سر کار آمده بود، تصمیم گرفت وضع همه نمایندگان شوروی در ایران را دوباره بررسی نماید. میخواست بداند که چرا شوروی آن همه مایملک در ایران دارد. چرا دو کنسولگری داریم؟ چرا پرسنل سفارت شوروی در تهران بیشتر از پرسنل سفارت ایران در مسکو است؟ وی منشاء ابتکاراتی بود که میخواست همه چیز را با هم متعادل سازد. مسکو از هیچ کدام از این اقدامات راضی نبود... در ژوئیه ۱۹۸۰، وی بیپرده خواستار آن شد که پرسنل دیپلماتیک شوروی به سیزده نفر کاهش یابد...».
به نامه آندری گرومیکو، وزیر خارجه وقت شوروی که به اخراج دبیر اول سفارت به تندی اعتراض کرده بود، قطبزاده تندتر پاسخ داد. در بخشی از اين پاسخ که روز ۲۳ مرداد ۵۹ در روزنامه اطلاعات منتشر شد، در مورد حزب توده آمده بود: «فراموش نمیکنیم که دولت شوروی در نیم قرن گذشتهخصوصا پس از شهریور ۱۳۲۰ با ملت ما چه کرده است. حملهبه کشور ما و تسخیر بخشی از خاک مقدس وطن ما و به دنبال آن پیدایش حزبی که از بدو تشکیل تاکنون ستون پنجم دولت شما در خاک کشور عزیز ما بوده و هنوز هم هست و همچنین بعد از کودتای آمریکایی، هیچ حرکتی از ایرانیان مقیم کشور شما علیه رژیم جنایتکار پهلوی ندیدیم».
دستگیری با سناریوی حزب توده
به دستور مقامات شوروی، حزب توده از طریق سرهنگ بیژن کبیری یکی از رهبران سازمان نظامیاش که روابط نزدیکی با ریشهری داشت و با همکاری سرهنگ هوشنگ عطاریان، دیگر عضو سازمان نظامی حزب توده، تحت عنوان یک سازمان افسری درون ارتش قطبزاده را در تور انداختند. آنها طی گفتوگوهایی که با قطبزاده داشتند، ضمن تشریح طرحهایشان برای انفجار خانه خمینی و تسخیر قدرت، صدای او را ضبطکرده و به ریشهری و احمد خمینی رساندند.
عکس: Javanan
به این ترتیب بهانه برای دستگیری او را در ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ فراهم کردند. این بار اتهامات قطبزاده همچون آبان ۱۳۵۹ نبود که دستگیریاش با موجی از مخالفت روبهرو شد و لاجوردی بلافاصله مجبور به آزادی او شد.
سناريوی حزب توده موفق شد، حال آنکه ماجرا به چند دیدار و گفتوگوی ساده محدود میشد. به اعتراف ریشهری، تنها سه نظامی به نامهای سرهنگ داریوش دهقانی آذر، سرهنگ قاسم حسینی رئیس اداره یکم و سرهنگ نجفی شاهویسی استاندار کردستان در دولت موقت که در دوران بنیصدر سفیر ایران در یونان بود، و سه روحانی و دو "خان و فئودال" حضور داشتند. سرهنگ دهقانیآذر که در ۲۰ آذر ۱۳۶۱ اعدام شد، نخستوزیر کابینه ادعایی گروه "نیما" بود و از طریق دیگری به دام بخش نظامی حزب توده و سرهنگ کبیری افتاد و به پرونده قطبزاده وصل شد تا بلکه نظامیان گروه سه نفر شوند.
ریشهری در گفتوگوی مطبوعاتی خود در ارتباط با "چهار گروه توطئهگر"، با پیش کشیدن پای گروه "پارس"، "پاسداران رژیم سلطنتی"، "نمارا" و "نیما" که متهم به براندازی و ارتباط با سازمان جاسوسی "سیا" و شیطان بزرگ بودند، سعی کرد بین همه آنها با قطبزاده ارتباط برقرار کند. اما اين نکته که پس از دستگیری اعضای سازمان نظامی حزب توده دیگر هیچکس به جرم تلاش برای کودتا دستگیر نشد، نشان میدهد که اعضای گروههای مزبور جملگی بر اثر توطئه حزب توده دستگیر و اعدام شدند. از گروه کودتاچی منسوب به قطبزاده هم، تنها شخص وی اعدام شد که بیش از هر چیز پوشالی بودن اتهامات را میرساند.
عاقبت برنامهریزان حذف قطبزاده
در دادگاه و در اعترافات قطبزاده آگاهانه نامی از سرهنگ کبیری و سرهنگ عطاریان برده نشدتا روابط سازمان نظامی حزب توده و ریشهری از پرده بیرون نیافتد. سرهنگ کبیری که همکاری گستردهای با ریشهری حاکم شرع و دادستان ارتش داشت، علیرغم خدماتش، در اردیبهشت ۱۳۶۲ به همراه سرهنگ عطاریان و تعداد زیادی از اعضای سازمان نظامی حزب توده دستگیر شد. ریشهری در دادگاهی علنی به پرونده نظامیان دستگیرشده رسیدگی کرد، اما پرونده کبیری و عطاریان را به علی یونسی سپرد تا حکم اعدامشان را در دادگاه غیرعلنی صادر کند. ریشهری نمیخواست در دادگاه علنی و در حضور خبرنگاران دستچین شده، این دو نفر در مورد روابطشان با خود او اطلاعرسانی کنند، چرا که آنها به دروغ به جرم نفوذی بودن در ارتش دستگیر شده بودند.
امروز که چهل سال از قربانی شدن قطبزاده توسط مسکو و کارگزارانش در ایران میگذرد، اين پرسشها همچنان باقی هستند: آیا قطبزاده تنها قربانی سیاست مسکو در ایران بوده است؟ آیا این کشور دست از توطئه علیه مخالفان سیاستهای مسکو برداشته است؟ آیا در طول سالهای گذشته مهرههای خود را در سیستم نظامی، امنیتی و سیاسی کشور جاسازی نکرده است؟
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.
عکس: سرنوشت اعضای شورای انقلاب؛ از ترور تا رهبری
شورای انقلاب در دی ماه ۵۷ تشکیل شد. سرنوشت اعضای این شورا بخشی از جنگ قدرت انقلابیون در ۴۰ سال اخیر را به نمایش میگذارد. از کشته شدن، زندان رفتن، فرار از ایران تا تکیه زدن بر صندلی قدرتمندترین مقام نظام اسلامی.
عکس: asriran.com
تشکیل شورای انقلاب
شورای انقلاب در نیمه دوم دی ماه سال ۱۳۵۷ و چند روز قبل از خروج شاه از ایران با فرمان آیتالله خمینی تشکیل شد. هسته اولیه این شورا از مطهری، بهشتی، رفسنجانی، باهنر و موسوی اردبیلی تشکیل شد. مقرر شد این افراد نفرات غیر روحانی را نیز به این شورا اضافه کنند
عکس: asriran.com
۱۸ یا ۲۴ عضو؟
در مورد تعداد اعضای این شورا اختلاف نظر وجود دارد. در برخی منابع به ۱۸ و در منابع دیگر به ۲۴ نفر اشاره شده است: محمود طالقانی، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد بهشتی، مرتضی مطهری، محمدرضا مهدوی کنی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، محمدجواد باهنر، مهدی بازرگان، عزت الله سحابی، میرحسین موسوی، ابوالحسن بنیصدر، صادق قطبزاده، حبیبالله پیمان، احمد صدر حاج سیدجوادی، حسن حبیبی، عباس شیبانی و علیاکبر معینفر.
عکس: bachehayeghalam.ir
آیتالله میانهرو
سید محمود طالقانی روحانی میانهرویی بود که به اعتقاد بسیاری مرگ وی آسیب جدی به جناح میانهروی درون انقلابیون وارد کرد. طالقانی در ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ به شکل مشکوکی درگذشت. وی از فعالان نهضت ملی شدن نفت و نهضت مقاومت ملی، از بنیادگذاران جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نخستین امام جمعه تهران پس از انقلاب ۵۷ بود.
عکس: tarikhirani.ir
سید محمد بهشتی
بهشتی سومین رئیس شورای انقلاب بود. وی نماینده تهران و سپس نایب رئیس مجلس بررسی پیش نویس قانون اساسی شد و بالاترین نقش را در تدوین آن داشت. وی دبیر کل حزب جمهوری اسلامی بود. بهشتی در پایان سال ۵۸ رئیس دیوان عالی کشور شد که در آن زمان عالیترین مقام قضایی به حساب میآمد. این چهره بسیار موثر و نظریهپرداز در هفتم تیر ۱۳۶۰ به همراه دهها نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی کشته شد.
عکس: hoviyatema.ir
مرتضی مطهری
مطهری با اینکه رئیس شورای انقلاب بود، زودتر از دیگران از گردونه شورای انقلاب خارج شد چرا که در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ به دست گروه فرقان ترور شد. از وی به عنوان «ایدئولوگ جمهوری اسلامی» یاد میکنند. وی از شاگردان محبوب آیتالله خمینی بود. مطهری پیش از انقلاب به عنوان استاد نمونه دانشگاه تهران انتخاب شده بود.
عکس: Fars
مهدی بازرگان، نخستوزیر مستعفی
مهدی بازرگان اولین نخست وزیر ایران پس از انقلاب ۵۷ بود. وی در کنار طالقانی و یدالله سحابی، یکی از بنیادگذاران نهضت آزادی و نماینده مجلس اول بود. در سالهای جنگ تنها صدای مخالف ادامه جنگ بود که تحمل میشد. بازرگان در ۳۰ دی ۱۳۷۳ در سویس درگذشت. وی برای درمان به ژنو رفته بود. پیکر او به ایران بازگردانده شد.
عکس: Iranian.com
ابوالحسن بنیصدر
بنی صدر به عنوان اولین رئیسجمهوری تاریخ ایران، رئیس شورای انقلاب هم شد. دوران ریاستجمهوری وی اما نیمه تمام ماند و ۱۸ ماه بعد مجلس تحت کنترل حزب جمهوری اسلامی طرح عدم کفایت سیاسی او را تصویب کرد. وی پس از ۴۳ روز زندگی مخفیانه از ایران خارج شد و پس از ۳۰ ماه بار دیگر به فرانسه بازگشت و اکنون در آنجا به سر میبرد و از مخالفان جمهوری اسلامی محسوب میشود.
عکس: tarikhirani.ir
اکبر هاشمی رفسنجانی
رفسنجانی از انقلابیون صاحب نفوذ و یکی از نزدیکترین افراد به خمینی بود. وی پس از انقلاب سمتهای بسیاری داشت: وزیرکشور، رئیسمجلس، دو دوره رئیسجمهور، رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت و همچنین از فرماندهان سیاسی جنگ. اما در یک دهه گذشته از قدرت سیاسی وی کاسته شده است. هاشمی رفسنجانی در ۱۹ دی ۱۳۹۵ درگذشت.
عکس: iichs.org
احمد صدر حاج سیدجوادی
حاجسیدجوادی از اعضای اولیه و بنیانگذار نهضت آزادی، دادستان تهران، عضو شورای انقلاب، وزیر دادگستری و کشور، نماینده مردم قزوین در اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود. وی در پیش از انقلاب وکالت تعدادی از مخالفان حکومت پهلوی از جمله علی شریعتی، سید علی خامنهای و حسینعلی منتظری را بر عهده داشت. همچنین او بارها پیش و پس از انقلاب بازداشت و محاکمه شدهاست. وی ۱۱ فروردین ۱۳۹۲ در ۹۶ سالگی در تهران درگذشت.
عکس: farhangnews.ir
صادق قطبزاده
صادق قطبزاده ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به ایران بازگشت. او در پی پیروزی انقلاب به ریاست سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران منصوب شد. در دولت شورای انقلاب وزیر خارجه و جانشین بنی صدر و دکتر یزدی شد. وی دو سال بعد و در ۲۱ مرداد ۶۱ در ماجرایی که ابعاد آن هنوز روشن نیست به اتهام مشارکت در کودتا و توطئه قتل آیتالله خمینی در دادگاه ارتش به ریاست محمد محمدی ریشهری محاکمه و در ۲۵ شهریور ۶۱ اعدام شد.
عکس: sarafsazan.com
عزت الله سحابی
سحابی رهبر شورای فعالان ملی مذهبی ایران، عضو شورای انقلاب، عضو شورای ملی صلح، نماینده مردم تهران در اولین مجلس خبرگان قانون اساسی، رئیس سازمان صنایع ملی ایران و نماینده تهران در دوره اول مجلس و نیز رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت مهدی بازرگان بود. وی بیش از ۱۲ سال از عمر خود را در زندانهای حکومت پهلوی و ۳ سال را در زندان جمهوری اسلامی سپری کرد. سحابی ۱۰ خرداد ۹۰ در تهران درگذشت.
عکس: sahamnews
سید علی خامنهای
خامنهای از مشهد به تهران آمد و به عضویت شورا درآمد. وی جزو انقلابیون سرشناس محسوب نمیشد، اما در نهایت به عالیترین مقام جمهوری اسلامی دست یافت. نماینده تهران در اولین دوره مجلس، دبیر کل حزب جمهوری اسلامی، دو دوره ریاستجمهوری و نمایندگی مجلس خبرگان رهبری و در نهایت در پی مرگ آیتالله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی شد. وی بسیاری از همراهان خود در شورا را به اشکال مختلف از عرصه سیاسی ایران کنار زد.
عکس: Mehr
محمدرضا مهدوی کنی
مهدوی کنی پس از انقلاب مسئولیت کمیتهها را برعهده گرفت و سپس وزیر کشور شد. با کشته شدن باهنر، نخست وزیر موقت شد. وی در انتخابات ریاست جمهوری دوم نامزد بود که با حمایت حزب جمهوری اسلامی از خامنهای از انتخابات کنار رفت و پس از آن در هیچ انتخاباتی جز انتخابات غیررقابتی مجلس خبرگان در سال ۸۵ شرکت نکرد. مهدویکنی از سال ۱۳۹۱، ریاست مجلس خبرگان را بر عهده داشت. او در مهر ماه ۱۳۹۳ در تهران درگذشت.
عکس: monazereh.ir
سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
موسوی اردبیلی در مجلس خبرگان قانون اساسی عضویت داشت و همراه بهشتی منصب عالی قضایی گرفت و دادستان کل کشور شد. او پس از انفجار مقر حزب جمهوری در هفتم تیر ۶۰ تا زمان بازنگری در قانون اساسی در سال ۶۸ و ایجاد عنوان تازه رئیس قوه قضاییه در ساختار سیاسی، رئیس دیوان عالی کشور و عملا عالیترین مقام قضایی بود. این روحانی ۸۶ ساله از نیروهای پر نفوذ اصلاحطلبان محسوب میشد. اردبیلی در آذر ماه ۱۳۵۹ درگذشت.
عکس: jamaran.ir
محمدجواد باهنر؛ نخستوزیر ترور شده
باهنر در دولت رجایی وزیر آموزش و پرورش بود. او از جانب آیتالله خمینی به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد. پیش از آن هم نماینده رهبر انقلاب در نهضت سواد آموزی بود. پس از کشته شدن بهشتی نیز دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بود. در زمان ریاست جمهوری کوتاه محمدعلی رجایی به نخست وزیری رسید. وی به همراه رجایی در ۸ شهریور ۱۳۶۰ در ۴۸ سالگی ترور شد.
عکس: g19.ir
علیاکبر معینفر
معینفر زلزلهشناس برجسته ایرانی و کارشناس رسمی با عنوان اولین وزیر نفت ایران شهرت دارد. معینفر همچنین رئیس سازمان برنامه و بودجه بود. وی نماینده اولین دوره مجلس از وفاداران به مهندس مهدی بازرگان به حساب میآمد. معینفر از نیروهای ملیمذهبی است، اما بر خلاف تصورها عضو نهضت آزادی نبود. او در دی ماه ۱۳۹۶ در تهران درگذشت.
عکس: tarikhirani.ir
حبیبالله پیمان
پیمان عضو کمیته رهبری "شورای فعالان ملی مذهبی" و از اعضای مؤسس و دبیر کل "جنبش مسلمانان مبارز" است. پس از پیروزی انقلاب ۵۷، به عضویت شورای انقلاب در آمد. وی با تحولات ۱۳۶۰ در زمره منتقدان حکومت قرار گرفت. در سال ۱۳۷۹ همراه با شماری از نیروهای ملی-مذهبی بازداشت شد و چند ماه را در زندان انفرادی سپری کرد.
عکس: amontazeri.com
میرحسین موسوی
موسوی سیاستمدار، نقاش و پنجمین و آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ بود. او پس از درگذشت روحالله خمینی از فعالیتهای اجرایی کناره گرفت. در سال ۱۳۷۷ فرهنگستان هنر را تأسیس کرد و تا دیماه ۱۳۸۸ ریاست آن را بر عهده داشت. وی نامزد انتخابات جنجالبرانگیز ریاستجمهوری دهم بود که نتیجهٔ انتخابات را نپذیرفت. وی هماکنون به دستور علی خامنهای به همراه همسرش زهرا رهنورد در زندان خانگی است.
عکس: shomanews.com
حسن حبیبی
حبیبی روز ۱۲ بهمن ۵۷ به ایران بازگشت. او در کمیته تدوین پیشنویس قانون اساسی به همراه حقوقدانانی چون عبدالکریم لاهیجی، محمد جعفر جعفری لنگرودی، ناصر کاتوزیان و ناصر میناچی عضویت داشت. گرچه بعدها آن پیشنویس کنار گذاشته شد. وی نماینده دور اول مجلس و در دولت میرحسین موسوی وزیر دادگستری بود. حبیبی ۱۲ سال (از ۶۸ تا ۸۰) در دولتهای رفسنجانی و خاتمی معاون اول بود. وی ۱۲ بهمن ۹۱ درگذشت.
عکس: negahmedia.ir
عباس شیبانی
شیبانی پزشک بود و در دولت شورای انقلاب وزیر کشاورزی شد. شیبانی بعدها مانند حبیبی از سابقه خود در نهضت آزادی فاصله گرفت. وی در سال ۸۱ با شورای دوم شهر و با ظهور آبادگران در صدر لیست آنان به صحنه بازگشت و هم اکنون در اردوگاه اصولگرایان قرار دارد.
عکس: Tasnim
پایان کار شورای انقلاب
ماموریت شورای انقلاب پس از ۱۸ ماه در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ با افتتاح اولین دوره مجلس شورای اسلامی پایان یافت. در سال ۱۳۵۸ شورای انقلاب ابتدا تنها نقش قانونگذاری داشت، ولی پس از استعفای دولت موقت در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ امور قوه اجرایی نیز به این شورا محول شد و نقش دو قوه را توامان ایفا میکرد.