صدمین سالروز تولد کلاوس فون اشتاوفنبرگ
۱۳۸۶ آبان ۲۴, پنجشنبهادارهی پست آلمان به مناسبت صدمین سالگرد اشتاوفن برگ تمبری منتشر کرده است. در شهر اشتوتگارت نیز که پیش از این موزهای به نام او بنا شده بود، اینک "جمعیت اشتاوفنبرگ" تأسیس شده است. آخرین تلاشی که در پاسداشت نام او انجام شده، یک فیلم سینمایی است که در آن تام کروز، بازیگر سرشناس فیلمهای هالیوود، در نقش اشتاوفنبرگ ظاهر شده و صحنهی ترور نافرجام هیتلر در سال ۱۹۴۴ را زنده میسازد.
بر یادوارهی اشتاوفنبرگ چنین نوشته شده است: «ما نظمی نوین میخواهیم، نظمی که طی آن همهی آلمانیها صاحب کشور باشند و حق و عدالت تضمین شود. کلاوز شنک کُنت فون اشتاوفنبرگ، متولد پانزدهم نوامبر ۱۹۰۷.»
این کلمات چکیدهی تفکر مردی هستند که میخواست با کشتن هیتلر، آلمان را نجات دهد. یادوارهی اشتاوفنبرگ در کاخ یتینگن، متعلق به یکی از نجیبزادگان منطقهی شوابن آلمان، بین اولم و آوسبورگ قرار دارد.
کلاوس یا به بیان دقیقتر، کلاوس فیلیپ ماریا، نام سومین و آخرین فرزند یک نظامی آلمانی است. پسر نیز همچون پدر پیشهی نظامیگر پیشه کرد و به حیطهی افسران آلمان پیوست. در سن ۱۹ سالگی وارد واحد سوارکاران ارتش در بامبرگ شد. در هانوفر مدرسهی سوارهنظام و در برلین آکادمی فنون جنگی را با کارنامهای درخشان پشت سر گذارد. در همین ایام بود که ناسیونال سوسیالیسم جذبش کرد. ناسیونال سوسیالیسم که در ابتدا آرمانی انقلابی مینمود، پس از رخدادهای ۱۹۳۸ و به آتش کشاندن کنیسههای یهودیان در نظر اشتاوفنبرگ آرام آرام رنگ باخت.
در سالهای اولیهی جنگ جهانی دوم اشتاوفنبرگ در فرانسه، لهستان و روسیه خدمت میکرد. او که طبق نوشتههایش میخواست "از خانهی دلقکها" رها شود، داوطلب خدمت در خطوط جبهه شد. آرام آرام مشاهدهی صحنههایی همچون یهودیان در بند و کشتن آنها اشتاوفنبرگ را به تفکر واداشت و سرانجام به یکی از دشمنان جدی هیتلر تبدیل کرد. دشمنی در جامهای مبدل، جامهی نظامیان نازی.
در جریان یکی از مأموریتهای آفریقا بود که اشتاوفنبرگ یک چشم و دست راست خود را از دست داد. کمی بعد به او که دیگر از عهدهی جنگیدن برنمیآمد، شغلی دفتری دادند و اشتاوفنبرگ درست در دفتر همان محلی آغاز به کار کرد که بعدها حکایت برخی از صفحات تاریخ آلمان را به خود اختصاص داد، یعنی ستاد فرماندهی هیتلر.
بیستم ژوئیهی سال ۱۹۴۴ بود. در این روز نشستی در ستاد فرماندهی هیتلر برگزار شد که خود پیشوا نیز در آن حضور داشت. اشتاوفنبرگ کیفی حاوی مواد منفجره را به محل برگزاری نشست برد، خود از جلسه خارج و با هواپیما راهی برلین شد. اما انفجار تنها آسیبی جزیی به هیتلر وارد آورد و دیکتاتور بزرگ از سوء قصد جان سالم به در برد.
از رادیو پیام وزیر تبلیغات آن زمان آلمان به گوش میرسید؛ او از انفجار سخن میگفت: «توسط یک تبهکار بیرحم که از سوی یک گروه جاهطلب و بیوجدان، مأمور شده بود تا جان انسانی که برای ما از همه کس بر روی زمین باارزشتر است را بگیرد.»
اشتاوفنبرگ در همان شب به دست نازیان دستگیر و با دیگر همراهانش در محل وزارت دفاع فعلی آلمان در برلین تیرباران شد.
گشتاپو پس از کشتن اشتاوفنبرگ اعضای خانوادهی او را دستگیر کرد.
اشتاوفنبرگ کشته شد، اما یادش هنوز زنده است. او امروز نیز اسطورهی نظامیان آلمانی است، اسطورهای که میگوید، نظامی آن نیست که کورکورانه فرمان را اجرا میکند، بلکه انسانی است که میتواند در مورد فرمانی که به او میدهند، فکر کند.
رادیو دویچه وله