عاشورای ۸۸: جانهای "ستاندهشده" و حقهای "گرفته نشده"
۱۳۹۰ آذر ۱۵, سهشنبه
عاشورای ۱۳۸۸، شش ماه پس از انتخابات پر مسئله ریاست جمهوری، به نظر بسیاری از ناظران و تحلیلگران نقطه اوج اعتراضات مردمی بود. امام جمعه تهران، احمد خاتمی در مراسم نماز جمعه ۱۱ آذر امسال به صراحت گفت که تهران در آن روز به میدان جنگ تبدیل شده بود.
بسیاری از ناظران معتقد بودند که تهران در عاشورای ۸۸ در آستانه سقوط بود. اما این نقطه اوج اعتراضات مردمی در همان روز فروکش کرد و تا به امروز همچنان زیر خاکستر مانده است.
بنا بر اطلاعاتی که تا کنون به دست آمده، در عاشورای سال ۸۸، پنج نفر به ضرب گلوله کشته شدند که یکی از آنها علی موسوی حبیبی، خواهرزاده میرحسین موسوی بود. دو نفر در اثر ضربه چاقو یا جسم سخت جان باختند، سه نفر از جمله یک زن توسط خودروی نیروی انتظامی زیر گرفته شدند و یک نفر هم از روی پل کالج به پایین پرتاب شد. یک نفر از دستگیرشدگان روز عاشورا به نام زهرا بهرامی نیز یک سال بعد اعدام شد.
این آمار تنها متعلق به تهران است. خبرگزاری فرانسه از کشته شدن چهار نفر در روز عاشورا در تبریز خبر داد.
به گفته معاون نیروی انتظامی تهران، سیصد نفر از تظاهرکنندگان در جریان تظاهرات روز عاشورا در تهران دستگیر شدند. مهدی عربشاهی، آرش صادقی، مهدی تاجیک و محمد معین فرزند مصطفی معین از جمله کسانی بودند که در این روز دستگیر شدند. همچنین در اصفهان، برادر و دو تن از برادرزادههای عبدالله نوری نیز بازداشت شدند.
موج دستگیریها با فروکش کردن اعتراضات خیابانی در منازل فعالان مدنی و سیاسی ادامه پیدا کرد. ابراهیم یزدی، عمادالدین باقی، حشمتالله طبرزدی، ماشاالله شمسالواعظین، مرتضی کاظمیان، بدرالسادات مفیدی، شاپور کاظمی برادر زهرا رهنورد، نوشین عبادی خواهر شیرین عبادی، منصوره شجاعی، فعال زنان و پروین فهیمی عضو مادران صلح به همراه پسرش امید منتظری از جمله دستگیرشدگان شب و روز پس از عاشورا بودند.
شهادت شاهدان عینی
مهدی خزعلی، فرزند آیتالله خزعلی در وبلاگ شخصی خود درباره وقایع عاشورای ۸۸ چنین نوشته است: «من نیز روز عاشورا با همسر و فرزندان در خیابان بودم، من شاهد جنایتهایی بودم که هرگز از یاد نخواهم برد. از ساعات اولیه صبح نیروهای امنیتی، لباس شخصیها، یگان ویژه و نیروی انتظامی، خیابان انقلاب را تحت کنترل خود درآورده بودند و اجازه تجمع به عزاداران حسینی نمیدادند. هر تجمع کوچکی را با عربده و حمله وحشیانه متفرق میکردند. مردم کتک میخوردند و دم بر نمیآوردند... در (خیابان) وصال تظاهرات جریان داشت، ناگهان عربده لباس شخصیها و حمله موتورسواران یگان ویژه ما را غافلگیر کرد، آمدند و از ما عبور کردند، مردم مثل گله بیچوپان از مقابل گرگان درنده میگریختند، هر کس عقب میماند طعمه گرگ بود... در پیاده رو چهار نفر دیگر هم در حرکت بودند، نه شعاری و نه تظاهراتی، شاید اصلاً رهگذر عادی بودند. یکباره لباس شخصیها و یگان مستقر در مقابل درب اصلی دانشگاه با عربده حمله کردند، ما آرام وارد خیابان شدیم، لباس شخصی فریاد زد: " بزن ناقصش کن " و دومی با باتوم بر فرق جوانی کوبید که نقش زمین شد، نمیدانم زنده یا مرده، او را کشان کشان به ون ضد شورش بردند، یک زن و شوهر هم بودند، میخواستند شوهر را بگیرند و زن داد و بیداد میکرد، به صورت هر دو اسپری فلفل زدند و داخل ون انداختند. نفر چهارم پیرمردی بود که به این رفتار اعتراض میکرد، او را مفصل نواختند و دو بار اسپری فلفل در چشمش زدند، دیگر تحمل نکردم به آرامی نزدیک شدم و پیرمرد را در بغل گرفتم ، در گوشش گفتم: اینها یزیدند بیا».
منصوره شجاعی، فعال زنان که خود در عاشورای ۸۸ در میان جمعیت معترض حضور داشته، در مطلبی که همان روز در سایت مدرسه فمینسیتی منتشر شد، نوشت: «که بودند آنان که بر پشت وانتهایی که به کمک سواران اشقیا آمده بودند سوارشان کرده بودند و گزمههای چماق به دست بر سرشان گمارده بودند تا که صورت بالا نگیرند و مردم شناساییاشان نکنند؟ که بود آن که در کوچه پس کوچهها، سواره و پیاده با چماق و شلاق سر در پیاش گذاشتند و به فریاد حیدر به نعمت مرگ خوراکش دادند؟ که بود آن که در پناه چادر زنان و روسری دختران، تن لرزان و زخم خوردهاش را پنهان میکردند تا درد جانش آرام گیرد؟ ... که بود آن که برهنه بر آسفالت نشانده بودندش و چونان شکاری قیمتی گرداگردش حلقه زده بودند و هریک به نوبت، ضربتی بر تن جوانش میکوفتند تا که به نام کدامشان ثبت شود این ظفرمندی؟».
دادخواهی متوقف شده است
اینک با گذشت دو سال از وقایع عاشورای ۸۸، هنوز هیچ دادگاهی برای پیگیری علت مرگ کشتهشدگان این روز برگزار نشده است. خواهر شهرام فرجزاده، یکی از کشتهشدگان عاشورا در گفتوگو با سایت جرس میگوید که رفتارها با خانوادهها توهین آمیز است و آنها ترجیح میدهند دیگر به دادگاه نروند.
مادر علی موسوی حبیبی نیز به جرس گفته: «وقتی رییس قوهی قضاییه میگوید بعد از انتخابات تنها یک نفر کشته شده ما شکایت به کجا ببریم؟ از کی شکایت کنیم. فایدهاش چیست؟».
مادر مصطفی کریم بیگی نیز برای شناسایی قاتل یا قاتلان فرزندش از نهادهای بینالمللی کمک خواسته است.
همسر محمدعلی راسخنیا، معلم ۴۰ سالهای که روز عاشورا کشته شد نیز به جرس گفته جسد شوهرش شبانه به خاک سپرده شد و تا کنون هیچگونه پیگیری قضایی برای معرفی قاتل او صورت نگرفته است.
این در حالی است که اولین جلسه دادگاه هفت نفر از دستگیرشدگان روز عاشورا، روز یکشنبه ۱۳ دی ماه، درست یک هفته پس از عاشورا تشکیل شد. در جریان همین دادگاه بود که زهرا بهرامی، فرح واضحان و عبدالرضا قنبری به اعدام محکوم شدند. زهرا بهرامی اعدام شد، ولی احکام عبدالرضا قنبری و فرح واضحان در دیوان عالی به زندان تبدیل شد.
"ریحانه حاج ابراهیم" دستگیرشدهی دیگری بود که در جریان اعترافات تلویزیونی وقایع عاشورا، جلوی دوربین قرار گرفت و سپس به اعدام محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۱۵ سال حبس کاهش یافت.
"کفایت ملک محمدی"، ۶۵ ساله، یکی دیگر از بازداشتشدگان عاشورای ۸۸ از سوی دادگاه به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است. بسیاری دیگر از دستگیرشدگان آن روز همچنان بدون حکم در زندان به سر میبرند.
میترا شجاعی
تحریریه: سمیرا نیک آیین