غوطهور در حافظ پژوهی
۱۳۹۹ دی ۱۹, جمعهبه یاد صادق هدایت سرود:
"سرگشته در این مرحله چون گوی بماندیم
زان سوی نرفتیم و ازین سوی بماندیم
تو آب روان بودی و رفتی سوی دریا
ما سنگ و کلوخیم، ته جوی بماندیم".
پدر مسعود فرزاد کارمند بلندپایه اداره دارایی در کردستان بود.
۱۵ ساله بود که با خانواده به تهران رفت، دبیرستان را در دارالفنون به پایان رساند، انگلیسی آموخت و مترجم وزارت دارایی شد.
۲۳ ساله بود که به لندن رفت و چهار سال پس از آن با درجه کارشناسی رشته اقتصاد به تهران بازگشت و مترجم وزارت خارجه و مدرس زبان انگلیسی در دانشکده افسری و دارالفنون شد.
از نوجوانی شعر میگفت و ۲۵ ساله بود که ترجمه شیوایی از "هاملت" ویلیام شکسپیر به چاپ رساند.
میگفت: «از این ترجمه راضی نیستم زیرا اساسا ترجمه شکسپیر به طوری که از حیث دقت و حفظ لطایف لفظی و معنوی با اصل مطابقت کامل داشته باشد، ناممکن است.»
در همان زمان شوریده گردآوری نسخههای گوناگون دیوان حافظ شد و تا پایان زندگی حافظ پژوهی را رسالت خود میدانست.
۲۷ ساله بود که با صادق هدایت، بزرگ علوی و مجتبی مینوی خود را در برابر ادیبان سنتی که گروه "سبعه" را ساخته بودند، "ربعه" نامیدند.
۳۶ ساله بود که به انگلیس رفت و هشت سال گوینده رادیو "بیبیسی" بود و در روند جنبش ملی شدن نفت از رادیو کناره گرفت و مترجم و سپس رایزن فرهنگی سفارت ایران در لندن شد.
۶۱ ساله بود که به ایران بازگشت و استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه شیراز شد.
او از ۳۵ سالگی به بعد چند جُنگ شعر به چاپ رسانده که همه گله از روزگار و نامرادیها و اندوه فردی را دربر دارند.
در این جُنگها سرودههایی از شاعران انگلیسی ترجمه کرده که در عین وفاداری به اصل، به سرودههای ناب فارسی میمانند:
"عقل را صدهزار راه بود
عشق یک راه دارد و یک کیش
عشق باشد غنی به یک ره و عقل
هست با صدهزار ره درویش".
او چند اثر ماندگار مانند "عروض در شعر فارسی" به زبان انگلیسی دارد، ولی هرجا فرصت مییافت از "توطئه های داخلی و خارجی که در چاپ حافظ انتقادی کارشکنی میکنند" میگفت و حتا زمانی که سرانجام "جامع نسخ حافظ" او در ۱۰ مجلد توسط دانشگاه شیراز به چاپ رسید گفت:
"حافظا شعر تو ویرانی بود
که شد از همت من آبادان
لیک تا شعر تو آبادان شد
خانه هستی من شد ویران".
مسعود فرزاد در ۷۵ سالگی در لندن درگذشت.