فریاد «آی آدمها کمک» در توییتر در جریان ترور نروژ
۱۳۹۰ مرداد ۴, سهشنبه«یک نفر اینجا در اوتویا دارد شلیک میکند. پلیس خبر کنید.» این جملهی "شیاتی وولا"، جزو اولین خبرهایی بود که عصر روز جمعه (۲۱ ژوییه)، هنگامی که مردی اسلحه به دست صدها جوان در حال فرار را به رگبار بسته بود، به بیرون درز کرد. فعال سیاسی ۲۳ سالهی نروژی، درمانده و شوکزده، آنچه را که در برابر دیدگانش اتفاق میافتاد، توییت میکرد. جهانی غایب در جزیرهی اوتویا حالا میتوانست با خواندن توییتهای وولا، لایف شاهد جنایتی باشد که در حال وقوع بود. «من اینجا هستم. چیزی که مینویسم، واقعیت دارد». وولا مینویسد و امیدوار است که کسی توییتهای او را بخواند و پلیس را خبر کند. دنبالکنندگان وولا در توییتر، بهتزده مثل اینکه کسی صحنههای فیلمی ترسناک را برایشان بازگو کند، پا به پای "وولا" نفس در سینه حبس کرده بودند تا ببینند آیا او میتواند از مهلکه بگریزد.
"وولا" شاهد است که مرد اونیفورم پوش چهطور به اولین و دومین قربانی شلیک میکند. او به سرعت از تپهای در نزدیکی بالا میرود. بقیه را خبر میکند. و وقتی که قاتل،برینگ برایویک، نزدیکتر میشود، به درون آب میپرد و در پس تخته سنگی پنهان میشود. در همین گیرودار یکی دیگر از اعضای حزب کارگر پیامی برای او میفرستد: «می توانی بگویی آنجا چه خبر است؟» او با موبایل خود توییت میکند: «کنار آبیم. یک نفر با اونیفورم پلیس دارد شلیک میکند.»
صدها نفر توییتهای "وولا" را باناباوری دنبال میکنند و تلاش میکنند از طریق توییتر، اهالی وب را از خشم و انزجار خود نسبت به این عمل وحشیانه باخبر کنند و از هر طریقی میتوانند به یاری همنوعان جوانشان در جزیره بشتابند.
«به من زنگ نزنید، پنهان شدهام»
بسیاری از جوانان برای فرار از رگبار خود را به آب میاندازند و میکوشند تا ساحل شنا کنند. ساحل اما دور است. در ۶۰۰ متری جزیره. حالا هر که پناهی یافته، سعی میکند تا بی سر و صدا، از طریق توییتکردن کمک بخواهد. یکی دیگر از جوانان گرفتار در جزیره مینویسد: «آهای آنهایی که در نزدیکی هستید، با قایقهاتان بیایید به ما کمک کنید.» دیگری توییت میکند: « وقتی میآیید، اسم کسی را فریاد نزنید، آنها که زندهاند، خودشان را بین درختچهها پنهان کردهاند.»
آدریان پاکون، جوان دیگری که جان سالم به در برده، با ناباوری از این که هنوز زنده است مینویسد: « در اوتایا به سوی مردم شلیک میشود. خیلی ها کشته شدند.» دیگری پیش از آنکه پلیس وارد صحنه شود و به این فاجعه پایان دهد و وقتی هنوز در شهر همه بیخبرند، توییت میکند: «به من زنگ نزنید. پنهان شدهام.» یا کاربر دیگری که مینویسد: «بالای یک درخت پنهان شدهایم. یکی از ما مجروح است. دو گلوله به پایش اصابت کرده.»
خبر به سرعت در فضای توییتر میپیچد. پلیس سر میرسد. حالا بسیاری از کاربران توییتر بهتزده و خشمگین از اینکه کاری از دستشان برنمیآید، برای اهدای خون و کمکرسانی اعلام آمادگی میکنند.
وقتی همه نفس راحتی کشیدند
"وولا" توسط یک قایق نجات پیدا میکند. دنبالکنندگان او در توییتر نفس راحتی میکشند وقتی که شب هنگام توییت او ظاهر میشود: «جایمان امن است».
آدریان خود را به دریا میاندازد و شنا میکند. در نیمهی راه دیگر نفسهایش یاری نمیکنند. برای زنده ماندن چارهای ندارد جز اینکه به جزیره بازگردد. وقتی به خشکی میرسد، مردی در انتظار اوست. مهاجم اسلحه به دست سر او را نشانه گرفته است. آردریان التماس میکند: «شلیک نکن.» و مرد به سر او شلیک نمیکند.
آدریان شانس آورد و زنده ماند. روز شنبه در توییتی که از بیمارستان، نوشت:«آنقدر خوشبختم که زندهام. گلوله به شانههایم خورد» و ادامه میدهد:«اما این چیزی نیست، در مقایسه با آنها که عزیزانشان را از دست دادند.»
YK/FW