با گذشت سی سال از ترور فریدون فرخزاد، صدایش هنوز طنینانداز است. این صدا را مرگ نتوانست خاموش کند. فرخزاد محبوبتر از پیش، هرجا که اعتراض علیه بیداد باشد، حضور دارد. مرور اسد سیف، پژوهشگر، بر زندگی و آثار این هنرمند.
تبلیغات
فریدون فرخزاد، شاعر، خواننده، بازیگر سینما و شومن مخالف جمهوری اسلامی، سی سال پیش (۱۳۷۱) در چنین روزهایی به قتل رسید و پیکر بیجان او در روز شانزدهم مرداد در منزل مسکونیاش در شهر بن آلمان کشف شد.
پلیس آلمان در حالی جسد سلاخیشده و غرق در خون او را یافت که اثر ۳۷ ضربه چاقو بر پیکرش دیده میشد. اگر چه شواهد فراوانی بر دخالت جمهوری اسلامی در این قتل وجود دارد، ولی تا کنون با گذشت سی سال هنوز پلیس آلمان نتوانسته پرونده این قتل را مختومه اعلام دارد.
فریدون فرخزاد نخستین فرد از مخالفان رژیم نبود که در خارج از کشور ترور شد. پیش از او کسانی دیگر، از جمله شهریار شفیق، شاپور بختیار، عطاءالله بایاحمدی، عبدالرحمان قاسملو، عبدالرحمان برومند، صادق شرفکندی و بسیارانی دیگر کشته شده بودند. ترور و تلاش برای ترور از سوی جمهوری اسلامی هنوز هم ادامه دارد.
در بهار سال ۱۳۵۸ آیتالله خلخالی به عنوان نخستین حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی، پس از اعدام گروهی از وابستگان حکومت پهلوی، برای عدهای نیز که از کشور گریخته بودند، غیاباً حکم اعدام صادر کرد.
خلخالی اعلام کرد: «در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلاب اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آنها همین است. هر ایرانی که یکی از این افراد را در کشورهای خارجی بیابد و به قتل برساند، عامل اجرای حکم دادگاه انقلاب محسوب خواهد شد».
فریدون فرخزاد از جمله آن "مهدورالدم"هایی در میان کشتهشدگان بود که سیمایی شاخص داشت؛ بدون هیچ ترسی در شمار نخستین افرادی بود که نه تنها خمینی و مذهب، بلکه فرهنگ ایرانی را نقد میکرد. برای او مهم این نبود که خمینی را فردی بیسواد و عامی بخواند، برای او اما مهم این بود که چرا اینهمه افراد تحصیلکرده از خمینی و نظامی که در خون بنیان گرفته و همچنان خون میریزد، حمایت میکنند.
فرخزاد شهامت این را داشت که حتی از دوستداران خویش، همه آنانی که به کنسرتهایش میرفتند، انتقاد کند. برایش از نظر پایگاه فکری، آنکه در ایران بر مسند قدرت نشسته با کسی که در خارج از کشور پاسدار سنتهای پوسیده است، هیچ فرقی نداشت. او بیهیچ ترسی باورهای پوسیده قرون را که اکنون از پستوهای تار و نمور تاریخ بیرون کشیده شده بودند، به نقد میکشید. بر این فرهنگ میتاخت و مردم را به آموختن تشویق میکرد.
شاید بزرگترین علت اینکه هنوز هم پس از سی سال فیلم شوهایش بیننده دارد، این باشد که سخنانش هنوز سخن روز است. بهراستی نیز باید سالها میگذشت تا آنچه را او در آن زمان با جسارت در برابر همگان بیان میداشت، حال برای مردم در هستی اجتماعیشان ملموس گردد.
بخشی بزرگی از جامعه ایرانی سیمای واقعی و منحصر به فرد فریدون فرخزاد را در پی مرگ او کشف کردند. کسانی خواستند در برادر بودن با فروغ فرخزاد برایش ارزشی بیابند. در واقع او خود "شومن"ی برجسته بود. شوهای او بسیار متفاوت با دیگر شوهای تلویزیون ملی ایران بود. فرخزاد حرف میزد، انتقاد میکرد، تشویق میکرد و میخواست بر آگاهی بیننده بیفزاید.
او همین روش را در شوهای دوران تبعید خویش نیز پیگرفت: «من برای ملتم میایستم. سینهام را سپر میکنم... در مقابل اللهاکبر زنده باد ایران را میگذارم. در مقابل تاسوعا و عاشورا عید نوروز را میگذارم... یک روز ملت ما آزاد میشه و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب میشه بر زور و ستم و قلدری...».
فریدون فرخزاد در آلمان علوم سیاسی تحصیل کرد و در همین سالها به دو زبان فارسی و آلمانی شعر نیز میسرود. زمانی که غولهای شعر آلمان، اینگهبورگ باخمن، رزه آوسلندر و پاول سلان، هنوز زنده هستند، شعرهایش مورد توجه قرار میگیرند و در معتبرترین روزنامههای آلمان منتشر میشوند.
مارتین والزر، نویسنده نامدار آلمان، یازده شعر او را به انتخاب خویش به انتشارات "زورکامپ" که از معتبرترین ناشران آلمان است، برای انتشار میسپارد. یوهانس بوبروفسکی، شاعر مشهور آلمانی، شعرهایش را در کتاب "فصلی دیگر" میستاید. این کتاب پنج ماه پس از انتشار، بزرگترین جایزه ادبی شهر برلین را دریافت میدارد. منتقدی مینویسد: «آدمی هنگام خواندن اشعار فریدون فرخزاد حس میکند که در باغی پر از اندیشهها و دریافتهای تازه قدم میزند، باغی که عطر گلهایش کاذب و زودگذر نیست».
در این زمان فریدون فرخزاد و سیروس آتابای دو شاعر ایرانی هستند که شعرهایشان در محافل ادبی آلمان با استقبال روبرو میشود. یوهانس بوبروفسکی به عنوان سخنران در شب اهدای جایزه به فرخزاد میگوید: آنها «به ما نشان دادند که دنیای مملو از وحشت جنگ هنوز جای زیستن است و هنوز میتوان در این دنیا چیزهایی زیبا یافت، زیبا مانند اشعار بینظیر فریدون فرخزاد به زبان آلمانی».
در همین سالهاست که فروغ فرخزاد نیز ستایشگر شعرهای اوست. فروغ بخشی از همین شعرها را در ایران منتشر میکند و از برادر میخواهد که بیشتر بر شعر و ادبیات متمرکز شود: «شعرهایت، بهخصوص این آخریها، عالی بودند، جداً عالی».
فریدون فرخزاد در ۱۹۶۵ با آنیا بوچکوفسکی ازدواج میکند. آن دو صاحب دو فرزند میشوند. نخستین فرزند چند ماه بعد از تولد میمیرد و دومین فرزند که از نارسایی ذهنی و جسمی رنج میبرد و در آسایشگاهی در مونیخ زندگی میکرد، سال گذشته درگذشت.
فریدون توصیههای خواهرش فروغ را به کار نمیگیرد. با مرگ فروغ و همچنین مرگ دخترش، اوفلیا، پس از پایان تحصیل از ادامه تحصیل برای دریافت دکتری سر باز میزند، ادامه سرودن شعر به زبان آلمانی را نیز متوقف میکند، به ایران بازمیگردد. دوست دارد در دانشگاه به تدریس مشغول شود، ولی به این علت که تز دکترایش در مورد مارکس و انگلس و لنین است، استخدام نمیشود.
فریدون فرخزاد در راه نیافتن به محیط دانشگاه، دگربار به خنیاگری روی میآورد. او که پیش از سفر به خارج تجربه خواندن و بازیگری در دوران مدرسه را داشت و در آلمان نیز همین راه را تا پر کردن دو صفحه ۴۵ دور ادامه داده بود، میکوشد تمامی تجربههای خویش را در این کار که در آلمان آموخته بود، در ایران پیگیرد. در همین راستاست که سرانجام به عنوان "شومن" برنامه "میخک نقرهای" را در تلویزیون بنیان میگذارد. میخک نقرهای برنامهایست متفاوت از دیگر شوهای تلویزیون. کسانی را خوش نمیآید. کسانی اما دل به آن میبندند.
نوآوریهای فرخزاد برایش محبوبیت به همراه دارد و در همین محبوبیتهاست که در سال ۱۳۵۰ "جایزه فروغ" را به عنوان نخستین جایزه مستقل از نهادهای دولتی بنیان میگذارد. بخشی از نویسندگان و هنرمندان گرفتن جایزه از دست به قول خودشان یک "دلقک تلویزیون" را محکوم میکنند. کسانی نیز به استقبال آن میروند. این جایزه که در سالروز مرگ فروغ به "بهترین شاعر و یا نویسنده سال" اهدا میشد، منقش به تصویری از فروغ بود.
جایزه دوم این نهاد به بهترین شاعر نسل جوان تعلق میگرفت. جلال آل احمد، احمد شاملو، اسماعیل خویی، اسماعیل شاهرودی، سهراب سپهری، کیومرث منشیزاده و سیدعلی صالحی از جمله کسانی هستند که این جایزه را دریافت داشتند. عمر این بنیاد در سال ۱۳۵۶ به سر آمد.
در پی انقلاب فریدون فرخزاد نیز مدتی کوتاه بازداشت میشود. پس از آن کشور را ترک میگوید. ابتدا به آمریکا میرود و سرانجام در شهر بن آلمان ساکن میشود. او از جمله نخستین کسانیست که در کنسرتهایش در برابر رژیم جمهوری اسلامی میایستد. به تنهایی کاری را پیش میبرد که یک سازمان سیاسی توان آن را ندارد. در همین راه به سازمان "درفش کاویانی" میپیوندد.
فرخزاد مهری فراوان به کودکان داشت و در این راه بارها در دوران جنگ ایران و عراق به عراق سفر کرده بود. از بزرگترین حامیان کودکان بیسرپرست ایرانی بود در آلمان. چند ماه پیش از مرگ کسانی مشکوک با وی تماس میگیرند و از عشق بیپایان او به مادرش استفاده کرده، او را تشویق میکنند که برای دیدار مادر و خواهر و آوردن آنها به آلمان، به ایران سفر کند. فرخزاد هشدارهای دوستان را جدی نمیگیرد و در دامی قریب به یقین امنیتی گرفتار میآید و سرانجام در همین دام نیز کشته میشود.
در میان آنچه تا کنون از فریدون فرخزاد نوشته شده است، "خنیاگر در خون" اثر میرزاآقا عسگری (مانی) تنها کتابیست که به زندگی و مرگ او پرداخته است. این کتاب که در سال ۲۰۰۵ میلادی در ۲۰۶ صفحه توسط نشر هومن در آلمان منتشر شد، سپس تکمیل گردید و هماکنون نسخه کاملشده آن برای دسترسی عموم در فضای مجازی موجود است. مانی در پی این کتاب با دستمایه قرار دادن زندگی فرخزاد رمان مستند "ترور در بن" را نوشت.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.
ترورهای برونمرزی جمهوری اسلامی ایران به روایت تصویر
پرونده اسدالله اسدی، دیپلمات جمهوری اسلامی و همدستان او با صدور احکام سنگین در دادگاه بلژیک بسته شد. نگاهی به دیگر پروندههای ترورهای برون مرزی عاملان جمهوری اسلامی در این گزارش تصویری:
عکس: Getty Images/AFP/C. Stache
اسدالله اسدی، طراح عملیات تروریستی
دادگاه شهر انتورپ (انور) در بلژیک پنجشنبه ۱۶ بهمنماه (۴ فوریه) به محکومیت قطعی اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی رأی داد و او را به ۲۰ سال زندان محکوم کرد. اسدی در ژوئن ۲۰۱۸ به اتهام طراحی و هدایت حمله به نشست سازمان مجاهدین خلق در حومه پاریس، در آلمان دستگیر و به بلژیک تحویل داده شد. دادگاه همچنین نسیمه نعامی را به ۱۸ سال زندان، مهرداد عارفانی را به ۱۷ سال و امیر سعدونی را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد.
عکس: Irannewsupdate
ترور مسعود مولوی
مسعود مولوی ۱۴ نوامبر سال ۲۰۱۹ در استانبول در اثر اصابت گلوله از سوی عبدالوهاب کوچاک به قتل رسید. مولوی پیش از آنکه به ترکیه فرار کند، در ایران مامور اطلاعاتی بود. او مدیر کانال "جعبه سیاه" بود که اخباری درباره فساد مالی در بیت خامنهای منتشر میکرد. رسانههای ترکیه در فوریه سال ۲۰۲۱ از بازداشت محمد رضا ناصرزاده، دیپلمات ایرانی بدلیل صدور گذرنامه برای علی اسفنجانی عامل اصلی قتل مولوی خبر دادند.
عکس: Fararou
"علی معتمد" (رضا کلاهی صمدی)
"علی معتمد" در ۲۴ آذر ۱۳۹۴ (برابر ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵) در سن ۵۶ سالگی در شهرآلمیره هلند در خیابان از نزدیک هدف گلوله دو مرد ناشناس قرار گرفت و در بیمارستان جان سپرد. سه سال بعد در حالیکه دادگاه قاتلان برگزار میشد روزنامههای هلندی، این خبر را تأیید کردند که مقتول که در دهه ۱۳۶۰ از هلند پناهندگی گرفته همان کلاهی از اعضای مجاهدین خلق بوده که متهم به انفجار در مقر حزب جمهوری اسلامی با ۷۲ کشته بوده است.
عکس: Public Domain
طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا
دادگستری آمریکا "منصور اربابسیر" (عکس) و "غلام شکوری" را در ۲۹ سپتامبر سال ۲۰۱۱ (۱۳۹۰) به تلاش برای ترور عادل الجبیر، سفیر عربستان سعودی در آمریکا متهم کرد. اربابسیر که تابعیت ایرانی - آمریکایی دارد، بازداشت شده ولی غلام شکوری فراری است. مقامهای قضایی آمریکا میگویند که غلام شکوری، عضو نیروی قدس- شاخه برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
عکس: dapd
بمبگذاری در هندوستان، ۲۰۱۲
در سال ۲۰۱۲ پلیس هند رسماً اعلام کرد که ایران مسئول بمبگذاری در دهلی برای کشتن دیپلماتهای اسرائیلی بودهاست. پلیس هند پس از تحقیقات گسترده، به این نتیجه رسید که پنج تن از اعضای سپاه پاسداران با همکاری یک روزنامهنگار هندی این ترور را انجام دادهاند. طبق گزارش، سردسته این گروه "هوشنگ افشار ایرانی" نام دارد و هدایتکننده سوء قصد علیه اسرائیلیها در تایلند و گرجستان نیز بودهاست.
عکس: Reuters
بمبگذاری در بانکوک، ۲۰۱۲
تایلند، ایران را به بمبگذاری برای ترور دیپلماتهای اسرائیلی در سال ۲۰۱۲ در بانکوک متهم کرد. سعید مرادی (چپ)، محمد خزایی (وسط) و مسعود صداقتزاده (راست که در مالزی دستگیر شد) به دست داشتن در عملیات تروریستی متهم و به حبس ابد محکوم شدند. سعید مرادی بر اثر انفجار بمب دو پای خود را از دست داد. این سه نفر بعدا در قبال آزادی کایلی مور گیلبرت، پژوهشگر استرالیایی-بریتانیایی به ایران تحویل داده شدند.
عکس: AP/Spokesman Office of National Thai Police
اقدام تروریستی در کنیا، ۲۰۱۲
پلیس کنیا در سال ۲۰۱۲ میلادی دو نفر ایرانی به نامهای احمد ابوالفتحی (راست) و سید منصور موسوی (چپ) را به اتهام تروریسم دستگیر کرد. این افراد عضو نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی شده و اتهام آنها انتقال تا ۱۰۰ کیلوگرم مواد منفجره اعلام شد. در آن زمان، سفیر ایران در کنیا قصد فراری دادن این دو نفر را داشت، ولی با شکست روبرو شد. این دو در دادگاه به حبس ابد محکوم شدند.
عکس: DAI KUROKAWA/Epa/dpa/picture alliance
ترور رضا مظلومان
رضا مظلومان (نام مستعار: کوروش آریا منش) از اعضای سازمان درفش کاویانی بود که در ۷ خرداد ۱۳۷۵ توسط عوامل جمهوری اسلامی در منزل خود در پاریس به ضرب گلوله کشته شد. در رابطه با این ترور، احمد جیحونی که از رابطان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بود در سال ۱۳۸۱ توسط دادگاه پاریس به ۱۷ سال زندان محکوم شد.
عکس: iranpoliticsclub
انفجار مرکز همیاری یهودیان در آرژانتین
در انفجار تروریستی ۲۷ تیر ۱۳۷۳ ( ۱۸ ژوئیه )۱۹۹۴ در مرکز یهودیان بوئنوسآیرس (آمیا) ۸۵ نفر کشته و بیش از ۲۰۰ نفر نیز زخمی شدند. دولت آرژانتین تاکنون سه بار جمهوری اسلامی ایران را به دست داشتن در این انفجار متهم کرده و مدعی است که دستور و نقشه ضربه در تهران کشیده و مسئولیت اجرای طرح عملیات به ستاد ویژه عملیات حزبالله لبنان که به گروه شبه نظامی حزبالله لبنان وابستهاست، سپرده شد.
عکس: Daniel Luna/dpa/picture-alliance
ترور "میکونوس"
در عملیات ترور میکونوس که در رستورانی به همین نام واقع در برلین، پایتخت آلمان و در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ (۲۶ شهریور ۱۳۷۱) انجام گرفت، صادق شرفکندی دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، همایون اردلان و فتاح عبدلی نماینده حزب دموکرات و نوری دهکردی کارمند صلیب سرخ به قتل رسیدند.
عکس: PDKI
ترور "میکونوس"
در دادگاه آلمان که پنج سال طول کشید، کاظم دارابی (راست) و عباس راحیل تبعه لبنانی (نفر وسط) به حبس ابد، یوسف امین (سمت چپ) و محمد اتریس هر دو لبنانی به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم شدند. دادگاه همچنین حکم جلب علی فلاحیان، وزیر وقت اطلاعات را صادر کرد. طبق حکم دادگاه ترور با اطلاع مستقیم علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، اکبر رفسنجانی رئیسجمهور و علی اکبر ولایتی وزیر خارجه وقت انجام شده است.
عکس: PDKI
ترور فریدون فرخزاد
فریدون فرخزاد، در ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ در محل سکونتش در شهر بن آلمان بر اثر ضربات چاقو به قتل رسید. او شاعر، تهیهکننده، کارگردان و مجری تلویزیونی و رادیویی، خواننده، ترانهسرا، آهنگساز، بازیگر و فعال سیاسی ایرانی مخالف نظام جمهوری اسلامی بود. از فریدون فرخزاد بهعنوان "نامیترین شومَن ایران" یاد میشود. او برادر کوچک فروغ فرخزاد شاعر معاصر ایرانی بود.
عکس: Tacoma
ترور عبدالرحمان برومند
عبدالرحمان برومند رئیس هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران در روز پنجشنبه ۲۹ فروردین ماه ۱۳۷۰ در مقابل آسانسور منزل مسکونی خود در پاریس با ضربات کارد به قتل رسید. نهضت مقاومت ملی ایران در ۱۴ مرداد ۱۳۵۹ در همان خانه در مخالفت با جمهوری اسلامی پیریزی شد. (عکس در کنار داریوش فروهر که به همراه همسرش پروانه اسکندری در جریان قتلهای زنجیرهای در ایران کشته شد)
عکس: aasoo.org
ترور شاپور بختیار
سه ماه و نیم بعد از ترور عبدالرحمان برومند، شاپور بختیار آخرین نخستوزیر دوره پهلوی و بنیانگذار نهضت مقاومت ملی ایران در ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ در منزل خود در پاریس با ضربات چاقو کشته شد. وی دو بار هدف ترور قرار گرفت و طبق اظهارات انیس نقاش، تروریست لبنانی هر دو بار به دستور مقامات جمهوری اسلامی ایران و با استخدام تروریستهایی حرفهای طرحریزی شده بود.
عکس: AP
ترور کاظم رجوی
کاظم رجوی عضو شورای ملی مقاومت ایران در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۹( ۲۴ آوریل۱۹۹۰) در نزدیکی خانهاش در سوییس به ضرب گلوله ترور شد. برادر مسعود رجوی، از رهبران سازمان مجاهدین خلق، پس از انقلاب نخستین نماینده ایران در دفتر سازمان ملل متحد بود.
عکس: Maryam Rajavi.com
ترور بهمن جوادی
بهمن جوادی که به نام غلام کشاورز شناخته میشد، سخنگوی فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی و از کادرهای حزب کمونیست ایران بود که در ۴ شهریور ۱۳۶۸ (۱۵ سپتامبر ۱۹۸۹) در لارناکای قبرس ترور شد. او که مقیم و شهروند سوئد بود، برای دیدار مادرش از سوئد به قبرس رفته بود. بهمن جوادی در مقابل چشمان مادر، همسر و برادرش هدف گلوله یک موتورسوار قرار گرفت و در بیمارستان مرکزی لارناکای قبرس درگذشت.
عکس: Farideh Arman
ترور عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری
عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران و عبدالله قادریآذر در روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸ (۱۳ ژوئیه ۱۹۸۹) در حالی که با نمایندگان جمهوری اسلامی دربارهٔ حل مسالمتآمیز "مسئله کردستان" بر سر میز گفتگو نشسته بودند در وین، پایتخت اتریش کشته شدند.
عکس: Bandarkhalil
ترور بیژن فاضلی
بیژن فاضلی فرزند رضا فاضلی ، فعال سیاسی ملیگرا، نویسنده، مجری و مدیر یک تلویزیون سیاسی مخالف حکومت جمهوری اسلامی ایران بود که در اثر بمبگذاری توسط عوامل جمهوری اسلامی در ۲۸ مرداد ۱۳۶۵ در فروشگاه خود واقع در لندن کشته شد. این بمب برای از بین بردن رضا فاضلی کار گذاشته بود که در نهایت به کشته شدن فرزند وی بیژن منجر شد.
عکس: abadis.ir
ترور ارتشبد غلامعلی اویسی و برادرش
ارتشبد غلامعلی اویسی در ۱۸ بهمن ۱۳۶۲ در پاریس به همراه برادرش غلامحسین اویسی با شلیک گلوله به سر ترور شدند. او فرمانده ژاندارمری در سال ۱۳۴۸ و فرمانده نیروی زمینی ارتش طی سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ بود. اویسی فرماندار نظامی تهران در زمان تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ بود. (عکس ارتشبد اویسی سمت راست در کنار ارتشبد ازهاری)
عکس: historydocuments.ir
ترور علی اکبر طباطبایی
علیاکبر طباطبایی سخنگوی سفارت ایران در آمریکا در دوران حکومت پهلوی بود که در ۳۱ تیرماه ۱۳۵۹ در مریلند آمریکا به ضرب گلوله کشته شد. قاتل، داود صلاح الدین (دیوید تئودور بلفیلد) نام داشت که قبل از انقلاب به اسلام گرویده بود و با بسته شدن سفارت ایران در واشنگتن به عنوان محافظ در دفتر حافظ منافع جمهوری اسلامی در سفارت الجزایر استخدام شد. او پس از ترور به ایران گریخت.
عکس: kayhan.london
ترور شهریار شفیق
شهریار شفیق (نفر دوم از سمت چپ) پسر اشرف پهلوی، افسر ارشد نیروی دریایی ارتش بود که در ۱۶ آذر ماه ۱۳۵۸ هنگام خروج از اقامتگاه مادرش در پاریس، به ضرب گلوله به قتل رسید. او یک هفته پس از انقلاب اسلامی و اعلام بیطرفی ارتش، ایران را ترک کرد. شفیق نخست راهی ایالات متحده شد و سپس در فرانسه به همسر و دو فرزندش پیوست.