فعالیت شبکههای اجتماعی در عربستان سعودی
۱۳۹۲ تیر ۱۷, دوشنبه عبدالله جوانی است اهل عربستان سعودی که تحصیل در رشته علوم دینی را نیمهکاره رها کرده و به جای آن در رشتهی حقوق درس میخواند. عبدالله میگوید: « علمای دین تصوری از زندگی ندارند. » این جمله را میگوید و پکی به قلیان میزند. عبدالله ۲۵ ساله است. نیمی از جمعیت عربستان از او مسنتر است و نیمی جوانتر. این حقوقدان جوان در یک شرکت خصوصی کار میکند، هنوز مجرد است و از زندگی خود راضی است. در عربستان خبری از سینما نیست. عبدالله و دوستانش شبها یا در خانهی یکی از این دوستان جمع میشوند و معمولا دور هم فیلمهای آمریکایی میبینند یا در یک کافی شاپ چند ساعتی به گفتگو مینشینند و قلیان میکشند. مثل امشب.
«تغییر باید کم کم رخ بدهد»
از اتاق کناری صدای خندهی زنان میآید. ورود به دنیای اتاق کناری برای عبدالله و دوستانش ممنوع است. زنان از در مخصوصی وارد کافه میشوند. عبدالله آرزو میکند که بالاخره یک روز زنان در عربستان اجازه داشته باشند رانندگی کنند. آرزوی دیگر او این است که روزی برسد که زنان سرزمیناش مجبور نباشند سرتا پای خود را در عبایی سیاه رنگ پنهان کنند؛ آرزوهایی که برای کشوری مانند عربستان آرزوهای انقلابیاند. انقلابهای کشورهای عربی اما عبدالله را برنمیانگیزند و در او شوری ایجاد نمیکنند. عبدالله معتقد است : «همهی این انقلابها شکستهایی هستند که ما نمیخواهیم آنها را تکرار کنیم.» دوستان عبدالله هم حرف او را تایید میکنند و همه معتقدند، تغییر باید کم کم رخ بدهد.
کم کم. انتظار برای طبقهی متوسط چندان سخت نیست. عبدالله میگوید: «شاید اگر من فقیر بودم، رادیکال فکر میکردم و به تغییرات سریع باور داشتم.» این را میگوید و یک توییت تازه منتشر میکند: «در این کشور همه در برابر قانون برابر نیستند.» انتقادی که بیشتر متوجه روش زندگی شاهزادههای سعودی است. عبدالله مسلمان است و اسلام را اینگونه میشناسد: "امکانات برابر برای همه و رواداری در برابر دگراندیشان". به اعتقاد او اگر در عمل خبری از برابری و رواداری نیست، این عربستان سعودی و شیوهای که در جامعهی آن به دستورهای دینی عمل میشود است که باید رفته رفته تغییر کند، چون به اعتقاد او مادامی که هممیهناناش بر این باورند که بهترین مسلمانان روی زمین هستند، این کشور هیچ پیشرفتی نخواهد کرد.
زنان عربستان آرام آرام وارد جامعه میشوند
ماها یک شهروند دیگر عربستان سعودی است. او دختری ۲۴ ساله است که پس از یک سال زندگی در آمریکا به عربستان بازگشته است، هر چند که او این کشور را عقبمانده میداند. ماها با همسرش در خارج از کشور زندگی کرده است، همسری که ماها او را انتخاب کرده بود و حالا این دو از هم جدا شدهاند.
ماها در آمریکا رانندگی کرده و همهی آزادیهایی را که در عربستان نداشته، در آنجا تجربه کرده است. او به گروهی از زنان عربستان تعلق دارد که دانشآموختهی دانشگاه هستند و در بیرون از خانه کار میکنند. جمعیتی ۱۰ درصدی! در شرکتی که ماها در آن مشغول به کار است یک در سنگین نصب شده، دری که بخش زنان را از مردان جدا میکند. یک مرد فقط تنها زمانی میتواند وارد بخش زنان شود که دلیل محکمی برای این ورود داشته باشد. ماها میگوید: «اگر در این صورت یک "پلیس دینی" وارد شود و این صحنه را ببیند، با مشکل روبرو میشویم.» ماها ادامه میدهد:«اما مدتهاست که این پلیسها را اینجا ندیدهام.»
آرزوی ماها آزادی و استقلال بیشتر است، مثلا کمی آزادی در وسایل نقلیهی عمومی برای زنان تا همیشه به راننده خصوصی وابسته نباشد. در مقابل عبایی که به سر دارد او را آزار نمیدهد. ماها با غرور کارت شناساییاش را نشان میدهد. کارتی که زنان سعودی چند وقتی است موظف به ارائهی آن هستند. ماها با شادمانی میگوید: «ما وجود داریم!»
«وسعت دیدی تا انتهای بندر جده!»
حالا حتی نسل پیشین هم رد پای تغییراتی را که رفته رفته به درون جامعه نفوذ میکنند، میبیند. توفیق رحیمی پزشک ۶۷ سالهای است که این دگرگونیها را احساس کرده است. او میگوید: «جوانان امروز از پذیرش آنچه که ما قبول کردیم، سر بازمیزنند.» به اعتقاد او نسل جوان دیگر قیم نمیخواهد. این پزشک سعودی اما تاکید میکند: «یک دست صدا ندارد و برای تغییرات اساسی به یاری قدرتمندان نیاز است. آنها هم کم کم نیاز به تغییر را احساس میکنند.»
پادشاه عربستان ۱۵۰ هزار جوان را برای تحصیل روانهی اروپا و آمریکا کرده است. توفیق رحیمی معتقد است که این دانشجویان وقتی به عربستان بازگردند نگاه دیگری به جهان خواهند داشت، فرزندانشان را به گونهی دیگری تربیت خواهند کرد و جامعه را همین تربیت تغییر خواهد داد، وگرنه، به اعتقاد این پزشک عرب، "وسعت دید بسیاری از شهروندان عربستان سعودی به بندر جده که میرسد، تمام میشود". توفیق رحیمی سالهاست که هر جمعه با دیگر روشنفکران شهرش، جده، در خانهی مشهورترین چهرهی سیاسی اصلاحجوی این شهر یعنی محمد طیب دور هم جمع میشوند و دربارهی سیاست بحث میکنند. خواست آنها برقراری حکومت سلطنتی مشروطه است که خانوادهی آلسعود هم در آن همچنان جایگاهی داشته باشد.
توییتر، ابزاری برای تغییر
جمال فارسی شهروند دیگر عربستان سعودی است. یک جواهر فروش. یکی از شناختهشدهترین چهرههای این دیدارهای جمعه به جمعه. فارسی به عنوان مفسر برای روزنامههای گوناگون کار میکند، در تاکشوهای معروف حاضر میشود و در توییتر دهها هزار دنبالکننده دارد. فارسی با نوشتههای کنایهآمیزش، فساد و شیوهی حکومتداری پر عیب و نقص کشورش را به باد انتقاد میگیرد. او هر آنچه که در روزنامه اجازهی انتشار نمییابد را در توییتر منتشر میکند. جمال فارسی میگوید : «دو نیروی محرک برای تغییر وجود دارد، توییتر و پیروزی اخوان المسلمین با سرنگونی مبارک.» فارسی به نیروی توییتر و اینکه " در یک ساعت میتوان به طور باورنکردنیای ایدههای بسیاری را یافت و خواند"، ایمان دارد.
روشنفکران و جوانان عربستان از توییتر به عنوان ابزاری برای بحث و تبادل نظر استفاده میکنند. هنوز کسی در این کشور به دلیل این تبادل نظرها در توییتر دستگیر نشده است. به اعتقاد جمال فارسی حکومت از اتفاقات مصر میترسد و به همین دلیل هم شکست انقلاب مصر برایش جالب است. جواهرفروش اهل جده بیم آن دارد که اسلامگرایانی که با شعار "اسلام برای همه برابری و عدالت به ارمغان میآورد" وارد صحنه میشوند، از تغییرات بیشتر سود ببرند تا نیروهای سکولار لیبرالی مانند او و توفیق رحیمی. اما ترس بزرگتر او این است که فشار کنونی در عربستان که برای ایجاد تغییرات آهسته و پیوسته احساس میشود، رفته رفته کم و کمتر شود.