فيلم "عنکبوت مقدس" به کارگردانی علی عباسی و توليد آلمان، فرانسه، سوئد و دانمارک که تابستان امسال جايزه کن گرفت، همراه با گفتوگويی پس از آن در سينمای فرهنگمحور اودئون Odeon در شهر کلن آلمان به نمايش درآمد.
تبلیغات
فيلم "عنکبوت مقدس" زمانی در آلمان اکران میشود که بسياری در ایران از خود میپرسند، چرا مقدسترين شهر ايران اینچنین زيستگاه و گواه متجاوزان، متعرضان و به تبع آن قربانيان جنسی شده است؟
در روز ۳۰ دی سال جاری چندين خانواده به تعرض جنسی به فرزندانشان در باشگاه نمازگزاران مساجد مشهد اعتراض کردند. افزون بر اين، ديرزمانی است که صيغههای چنددقيقهای زائران ايرانی و غير ايرانی بحثهای بسياری را دامن زده است. پیش از این نیز در سال ۱۳۸۰ پليس مشهد سعيد حنايی را دستگير کرد که در طول يک سال ۱۶ کارگر جنسی را به طرز وحشيانهای کشته بود و اذعان میکرد که برای مبارزه با فساد چنين کرده است.
حنايی در خانواده باورمندی رشد کرده و دو سال از جمله در خط مقدم جبهه جنگيده بود.
او از قرار پس از تعرض ناموفق يک راننده تاکسی به همسرش تصميم به کشتار تنفروشان میگیرد، در حالی که نيروی انتظامی هم مدعی بود که در حال توقيف و جمع کردن همه کارگران جنسی در مشهد است.
دو سال پس از دستگيری و اعدام سعيد حنايی، مستندی با عنوان "و عنکبوت آمد" اکران شد که به ابتکار رويا کريمی مجد و مازيار بهاری تهيه شده بود. اين دو گزارشگر با خانواده و اطرافيان حنایی و همچنين مردم مشهد گفتوگو کردند، ولی طبيعتا بايد ملاحظات داخل کشور را نیز در نظر میگرفتند.
فيلم سينمايیای هم با عنوان "عنکبوت" به کارگردانی ابراهيم ايرجزاد در ايران به نمايش در آمد و در هر دوی اين فيلمها سعيد حنايی نقش برجسته را داشت.
اما فيلم "عنکبوت مقدس" که هماکنون در حال نمايش در شهرهای گوناگون آلمان است، داستان زنی را با نقشآفرينی زر اميرابراهيمی روايت میکند که به قصد پژوهش پيرامون بزهکاریهای سعيد حنايی از تهران به مشهد میرود، با کمکاری و بدکاری و حتی بزهکاری نيروی انتظامی روبهرو میشود و سرانجام برای به دام انداختن قاتل، خود را طعمه او میسازد.
آنچه در مستند "و عنکبوت آمد" گفته میشود، در "عنکبوت مقدس" به تصوير درمیآيد و اين گونه است که واقعيت تلخ بیدفاعترين قربانيان جامعه يعنی زنان خيابانی پيش چشمان بيننده آشکار و مجسم میشود.
اگر در فيلمهای پيشين ديالوگها برجسته بودند، در "عنکبوت مقدس" تصويرها گويای نگرانیها، بيمها و سرانجام بیپروايیهای خبرنگاری هستند که خود قربانی آزار جنسی بوده است.
اگر در مستند مذکور، چند مرد با خنده از "خطای" قاتل میگويند، در "عنکبوت مقدس" مردانی برای آزادی او تظاهرات میکنند و اگر در مستند، سعيد حنايی از اعمال خير خود در برچيدن فساد سخن میراند، در "عنکبوت مقدس" با نقشآفرينی مهدی بجستانی، اين جرمهای وحشيانه به نمايش گذاشته میشود.
سيما سيد که خود هم در اين فيلم نقشآفرینی کرده و به هنرپيشگان لهجه مشهدی آموخته، در گفتوگويی که پس از نمايش فيلم برگزار شد، به پرسشهای بينندگان پاسخ داد. او نخست به تلاش چهارساله تهيهکنندگان فيلم اشاره کرد و گفت که چون کارگردان نتوانسته فيلم را در ايران بسازد، با تلاش و هزينه بسيار، مشهد ۲۰ سال پيش را در اردن شبيهسازی کرده است.
در پاسخ اين پرسش که ويژگی منحصر به فرد اين فيلم در مقايسه با فيلمهای يادشده چيست، خانم سيد گفت: «به سه ويژگی اشاره میکنم: «شايد اين نخستين فيلم ايرانی پس از انقلاب ۵۷ باشد که در آن زنان طبيعی و عادی نشان داده میشوند. زن در اين فيلم جسميت دارد، در خانه و به ويژه اتاق خوابش از همسرش رو نمیگيرد و به اين ترتيب انسان کامل با همه فرازها و فرودهای مخصوص به خود است. دوم بيان بیپروای واقعيتها در اين فيلم است. کارگردان حتی ملاحظه مردمی را نمیکند که از جنايتهای قاتل پشتيبانی میکنند. قاتل میگويد: "من ديوانهام؟ بله، من ديوانه امام هشتمام". سرانجام برجستگی ديداری در اين فيلم است. نقشآفرينان بيش از آنکه با ديالوگها واقعيتها را بيان کنند، با نگاه، چهره و حرکاتشان رويدادها و احساساتشان را به نمايش میگذارند».
فيلم "عنکبوت مقدس" در برخی از شهرهای آلمان به زبانهای آلمانی و فارسی تا پايان فوريه ۲۰۲۳ بر پرده سينماها میماند.
داستان غمگین روسپیان "شهر نو" به اشکال مختلفی روایت شده است. عکسهای کاوه گلستان در سالهای میانی دهه پنجاه از این محله گرفته شده است. شهر نو پس از انقلاب ۵۷ به عنوان یکی از مظاهر فساد تخریب شد.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
این مجموعه عکس توسط کاوه گلستان، عکاس سرشناس ایران در سالهای میانی دهه پنجاه از زندگی تنفروشان در "قلعهنو" تهیه شده است. مکانی که مدتی پس از انقلاب نیز فعال بود، اما در نهایت این محله و ساکناناش که خود قربانی شرایط نامناسب اجتماعی پیش از انقلاب بودند، اینبار توسط انقلابیون مذهبی مورد حمله قرار گرفتند.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
کاوه گلستان فرزند ابراهیم گلستان بود. وی در میان خبرنگاران عکاس بینالمللی نامی آشنا است. کاوه ۵۳ ساله در ۱۳ فروردین ۱۳۸۲ هنگام انجام مأموریت تصویربرداری برای شبکه خبری بیبیسی در کردستان عراق، بر اثر انفجار مین کشته شد.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
قلعه "شهر نو" نام محلهای در تهران پیش از انقلاب ۵۷ بود که مجموعهای از روسپیخانهها و میخانهها را شامل میشد. خیابانهای مهم این محله عبارت بودند از خیابان حاج عبدالمحمود، خیابان قوام دفتر، خیابان راهپیما و خیابان جمشید.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
قلعه شهر نو ابتدا توسط محمد علی شاه قاجار و برای اسکان خانواده شاه ساخته شد و با نام محله قجرها شناخته میشد. اواخر حکومت احمد شاه قاجار به دلیل ساختن دروازه قزوین در این بخش، «دروازه» نامیده شد و این محل که خارج از دروازه قزوین قرار داشت به تدریج به محلی برای تنفروشان و معتادان تبدیل شد.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
در دوران رضاشاه بخشهایی از این محله بازسازی و به مرکز تنفروشان تهران تبدیل شد. هدف از این کار، کنترل تنفروشی در تهران بود. به این ترتیب تنفروشان از تهران خارج و در بیرون دروازه قزوین در محله قجرها اسکان داده شدند.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
بعد تر رضاشاه در صدد جمعآوری روسپیها برآمد و باروی قلعه تخریب و به محلهای از شهر تهران تبدیل شد. شخصی به نام ارباب جمشید دهها خانه به منظور اسکان زنان بی سرپرست ساخت. همچنین به منظور تأمین مخارج این خانوادهها چندین مغازه نیز ساخته شد و محله رسما به عنوان «محله جمشید» نامگذاری شد.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
ساخت خانههای جدید و آسفالت چند خیابان در این محله باعث شد که محله جمشید به اسم «شهر نو» معروف شود. شهر نو به دو بخش "قلعه" و "نجیبخانه" تقسیم میشد. قلعه محل کار و نجیبخانه محل زندگی عادی روسپیها بود.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
دهها تئاتر و تماشاخانه و کافه در خیابان جمشید و داخل شهر نو و خیابانهای سی متری احداث و دو سینما نیز در حوالی آن شروع به کار کردند. محله شهرنو، مرکز تجمع تنفروشان، قاچاقچیان و معتادان شد. در سال ۱۳۴۶، هزار و پانصد زن در شهرنو زندگی میکردند. آنها باید هر هفته به درمانگاه میرفتند و هر شش ماه نیز آزمایش خون میدادند.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
در جریان انقلاب ۱۳۵۷ ایران، "شهر نو" مورد حمله انقلابیون مذهبی قرار گرفت. در این باره روزنامه اطلاعات دهم بهمن ۱۳۵۷ مینویسد: «از حدود ساعت پنج بعد از ظهر در اطراف "قلعه شهر نو" به تدریج مردم اجتماع کردند. بعد از ظهر جمعیت به خیابانهای داخل "قلعه" ریختند. در این هنگام با وسایلی که از قبل تهیه شده بود، خانهها و مغازههای داخل "قلعه" به آتش کشیده شد.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
روزنامه اطلاعات در گزارش خود اضافه میکند که گروهی از زنان ساکن محله مورد حمله قرار گرفتند: «چند تن از شاهدان عینی اظهار داشتند تعدادی از روسپیان در این وقایع مجروح و دو تا سه نفر کشته شدهاند.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
بر اساس این گزارش آتشسوزی ساعتها «محله غم» (نام دیگر شهر نو) را میسوزاند و خاکستر میکرد. مأموران آتشنشانی پیرو اعلامیه قبلی خود ضمن اعلام همبستگی با مردم اعلام کرده بودند از خاموش کردن آتشهایی که مردم نمیخواهند، خودداری خواهند کرد، در نتیجه اقدامی برای خاموش کردن این آتشها صورت ندادند.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
ایرج مصداقیاز فعالان سیاسی مخالف حکومت پهلوی در مورد حمله به "شهر نو" مینویسد: «موضوع آتش زدن بعضی خانههای قلعه شهرنو مربوط به دیماه ۵۷ است که با موضعگیری هشیارانه آیتالله طالقانی مواجه شد. پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، شهرنو مانند سابق همچنان به کار خود ادامه میداد و به مأموران کلانتری منطقهٔ پانزده دستور داده شده بود که از آوردن زنان جدید به قلعه ممانعت به عمل آورند.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
به نوشته ایرج مصداقی فعالیت شهرنو تا مرداد ۵۸ بدون مشکل ادامه داشت: «در روزهای اول مرداد ۵۸ به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان، به دستور "کمیته مرکزی انقلاب اسلامی"، تعطیل شد و پس از پایان یافتن ماه رمضان نیز دیگر اجازه بازگشایی به آنجا داده نشد.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
مصداقی اضافه میکند: «پری بلنده، اشرف چهارچشم و ثریا ترکه به خاطر اعلام نظر آیتالله طالقانی مبنی بر لزوم وجود «شهرنو»، مطمئن از آینده خود همچنان بدون دغدغه مشغول ادارهٔ خانههای خود در شهرنو بودند، که به یک باره با هجوم پاسداران دستگیر و پس از چند سؤال و جواب کوتاه و به محض "احراز هویت" در دادگاه انقلاب به ریاست خلخالی، اعدام شدند.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
روزنامه کیهان چاپ ۲۱ تیرماه ۵۸ در صفحه اول خود از اعدام سه زن خبر داد. به نوشته کیهان این سه زن پری بلنده، اشرف چهارچشم و ثریا ترکه نام داشتند. گفته می،شود که سیمین بی ام و، شهلا آبادانی و پری سیاه نیز پس از انقلاب اعدام شدهاند. .
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
بر اساس برخی گزارشهای منتشر شده، حدود هزار و پانصد زن ساکن این محله، پس از تعطیلی آن در روز دوم مرداد سال ۱۳۵۸ آواره یا دستگیر شدند و تعداد زیادی از آنها نه تنها در ماههای نخست، بلکه در سالهای پس از انقلاب، اعدام شدند.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
هنگامه جلالی، همسر کاوه گلستان در کتاب "بودن با دوربین" اثر حبیبه جعفریان میگوید: «از بچگی خود من با این ذهنیت بزرگ شده بودم که این ها موجودات کثیف و پلید و بدی اند که اصلاً نباید نزدیکشان بروم یا اسم شان را بیاورم. بعد کاوه که رفت آنجا عکاسی کرد و حرف زد باهاشان، دیدم این ها همه شان زن های معصوم و بدبختی هستند...»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
همسر کاوه گلستان از تجربه عکاسی از شهر نو اینگونه میگوید: «وقتی کاوه توی سئوال هاش میرسید به زندگی خصوصی شان، زن های خجالتی یی می شدند که اصلاً نمی توانستند حرف بزنند. وقتی کاوه ازشان می پرسید شما از کدام ده آمده ای، چند سالت بود که آمدی اینجا؟ این ها از زور کم رویی نمی توانستند جواب بدهند.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
هنگامه جلالی به نقل از کاو ه گلستان میگوید: «وقتی دارم باهاشان حرف می زنم و بهشان می گویم خانم، این ها از خجالت سرخ می شوند. چون هیچکس هیچوقت به این ها نگفته خانم.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
همسر کاوه گلستان اضافه میکند: «من مطمئنم این عکس های کاوه برای خیلی از زن ها غیرمنتظره بوده. تصور همه ی ما از این ها یک چیز دیگر بود.»