ماریون اسر، آرایشگر- گالری
۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبهفقط برای مشتریها
خانم آرایشگر، ماریون اسر، فقط به خاطر مشتریهایش آرایش میکند. میگوید وقتی که سرکار نمیرود، خودش را هم آرایش هم نمیکند.
جدا از هم از خانه خارج میشوند اما با هم کار میکنند
ماریون اسر و همسرش صاحب یک سالن آرایش در شهر کلن هستند. هر کدام از آنها با ماشین خودش سرکار میرود، چون هر یک در طول روز میبایست کارهای مختلفی را خارج از محل کار، سرو سامان دهد.
خانم مدیر
ماریون اسر حواسش به همه کارمندانش هست. آنها هم قدردان توجه او هستند. آنیا اشتفنز یکی از آنها میگوید:«ماریون انسان بسیار قابل احترامی است. او همیشه خوش اخلاق و شاد است. برای کمک آماده است و با کمال میل هرچه بلد است به دیگران هم یاد میدهد.»
بازار داغ کارناوال
آرایشگر شهر کلن کلاه گیسی را برای روزهای کارناوال در این شهر آماده میکند. این کلاهگیس زنانه قرار است بر سر یکی از مشتریان مرد او بنشیند.
آمد و ماند
ماریون اسر با شوهرش در این سالن آرایش آشنا شده است. او آمده بود اینجا تا دوره آرایشگری ببیند. اما رابطه شاگرد و استادی او با شوهرش، تبدیل به رابطهای عاشقانه و سپس به ازدواج آنها منجر شد.
مشتریان راضی
بعضی از مشتریهای ماریون اسر سالهاست که پیش او میآیند. آنهایی که از کار او خیلی راضی هستند گاه یک دستگل هم همراه میآروند.
ماهی شبجمعه
ماریون اسر در مغازهای نزدیک سالن آرایشگاه ماهی تازه میخرد. خانواده کاتولیک او جمعه شبها طبق سنت، شام ماهی میخوردند.
عشق به حیوانات
دو خوکچه هندی هم از اعضای خانواده "اسر" هستند. مراقبت از آنها بر عهده ماریون و دو دختر خانواده است.
وفتی برای بچهها
بعدازظهرها ماریون متعلق به بچههاست. او بعد از ظهر به دودخترش در انجام تکالیف مدرسه کمک میکند. اما در روزهای تعطیل همه با هم، سوار بر اسکیت به جنگل میرود و اینطور کمی هم ورزش میکنند.
نیاز به تحرک
ماریون اسر اسکیت سواری را به خاطر دخترهایش یاد گرفته است. خود میگوید:«اما حالا من بیشتر از آنها اسکیت سواری میکنم و باید آن دو را هم تشویق کنم که همراه من بیایند تا کمی تحرک داشته باشند.»
روحی برای هنر
ماریون اسر میگوید:«من همه عمرم نقاشی کشیدم. از دوران بچگی و نوجوانی گرفته تا حالا که زن بزرگسالی هستم. اگر دیپلم گرفته بودم حتمأ در رشته هنر تحصیل میکردم و نقاش میشدم.»
وعده شام پربرکت
همه خانواد دور میز شام جمع میشوند. قبل از غذا همه دستدردست هم دعا میخوانند و بعد هم شام میخورند