پنج سال پیش فرانسه با تصویب قانونی خرید خدمات جنسی را ممنوع کرد. اکنون به نظر میرسد که این قانون تنها کاری که انجام داده، کارگران جنسی را تضعیف و روسپیگری را مخفی کرده است. در ایران نیز روسپیگری مخفی رونق یافته است.
تبلیغات
اخیرا در چند شهر فرانسه تظاهراتی علیه قانونی برگزار شد که در سال ۲۰۱۶ پارلمان این کشور برای "حمایت از کارگران جنسی" تصویب کرد. بر اساس این قانون، خرید خدمات جنسی جرم بهشمار میرود و متخلفان به جریمه نقدی تا چهارهزار یورو محکوم میشوند.
این قانون عرضه خدمات جنسی از جانب تنفروشان را مستحق مجازات نمیداند.
آن زمان اخلاقگرایان و کسانی که به دلایل دیگر مخالف تنفروشی زن و مرد هستند، این تصمیم پارلمان را به عنوان یک "موفقیت بزرگ" در مبارزه با آسیبهای اجتماعی ارزیابی کردند.
شماری از کارگران جنسی، طرفداران حقوق آنها و افرادی که معتقدند تنفروشی یکی از مشاغل کهن جوامع بشری بوده و تصمیمی شخصی محسوب میشود، مصوبه مجلس را اقدامی "مغایر" منافع کارگران جنسی تلقی کردند.
به اعتقاد آنها این قانون روسپیگری را به امری جنایی تبدیل میکند و باعث میشود که کارگران جنسی کار خود را در خفا و در شرایط بدتر انجام دهند و بیش از پیش مورد سوءاستفاده زورگیرها و بردهداران جنسی قرار گیرند.
شکست موافقان؟
به نظر میرسد که بخشی از نگرانیهای مخالفان به حقیقت پیوسته است. .پژوهشگران اجتماعی وابسته به موسسه مطالعات سیاسی پاریس (Sciences Po) در دسامبر گذشته به این نتیجه رسیدند که "توازن قدرت" بین کارگران جنسی و مشتریان به طرز محسوسی به زیان کارگران تغییر کرده است.
آنها قانون نامبرده را در زمینه بهبود اوضاع کارگران جسنی "نامناسب" ارزیابی کردند.
آنیک بیلون، عضو مجمع ملی فرانسه در گفتوگو با دویچه وله گفت، از سال ۲۰۱۶ تاکنون تنها پنجهزار مورد نقض این قانون و مجازات متخلفان ثبت شده است.
با توجه به این که شمار کارگران جنسی زن و مرد در فرانسه حدود ۴۰هزار نفر تخمین زده میشود، این میزان جریمه "ناچیز" بهنظر میرسد و میتواند به این معنا باشد که کارگران جنسی و مشتریان آنها در خفا به کار خود ادامه میدهند.
خانم بیلون میگوید: «برای مبارزه با روسپیگری، برای حمایت از کارگران جنسی، برای کمک به آنان در انجام کارهای اداری و برای ایجاد موقعیتهای شغلی مناسب برای این افراد باید نیروی پلیس و مددکاران اجتماعی بیشتری استخدام کرد.»
سیاستمدار ۵۳ ساله به این نتیجه رسیده است که در فرانسه برای مبارزه جدی با روسپیگری اراده سیاسی قاطعی وجود ندارد. او میگوید: «اگر ما در فرانسه برای کمک به روسپیها به همان نسبت که با باندهای مواد مخدر مبارزه میکنیم اراده به خرج میدادیم، اکنون اوضاع به مراتب بهتر میبود.»
سایبل لسپرانس، کارگر جنسی و یکی از تظاهرکنندگان علیه این قانون هم به دویچه وله گفت، که موقعیت او و همکارانش پس از تصویب قانون نه تنها تقویت نشده بلکه ضعیفتر هم شده است.
به گفته او بعضی از مشتریان معتقدند، با انجام عملی غیرقانونی خود را به خطر میاندازند، به همین خاطر از کارگران جنسی هم انتظار دارند که آرزوهای جنسی بعضا "پرخطر" آنها را عملی کنند یا بدن خود را ارزانتر در اختیار آنها بگذارند.
نمونه سوئد
در سال ۱۹۹۹ سوئد با تصویب یک قانون مشابه، به عنوان نخستین کشور جهان خرید خدمات جنسی را جرم خواند اما فروش آنها را قابل مجازات ندانست.
حدود ۱۱ سال بعد دولت این کشور به این نتیجه رسید که قانون نامبرده "موفق" بوده و فحشای خیابانی در این کشور را به میزان ۵۰ درصد کاهش داده است.
چندی بعد مخالفان این قانون، از جمله کارگران جنسی نتیجهگیری دولت را نادرست خواندند. کارگران جسنی زن و مرد اعلام کردند که پس از تصویب قانون، خدمات جنسی خود را دیگر در ملاء عرضه نمیکنند بلکه در خفا به روسپیگری میپردازند.
انجمن آموزش جنسیتی سوئد نیز در سال ۲۰۱۵ تاثیر این قانون در مقابله با روسپیگری را "ضعیف" ارزیابی کرد.
جی لوی (Jay Levy)، پژوهشگر دانشگاه کمبریح که درباره تأثیر قوانین بر روسپیگری تحقیق میکند نیز بر این عقیده است که سوئد در این زمینه موفق نبوده و باید به عنوان یک نمونه ناموفق و بازدارنده برای سایر کشورها قلمداد شود.
در حال حاضر مخالفان قانون فرانسه به حکم دادگاه حقوق بشر اروپا (ECHR) در استراسبورگ امید بستهاند. آنها پس از شکست در بالاترین مرجع قضایی فرانسه در سال ۲۰۱۹، علیه این قانون به دادگاه اروپایی شکایت کردهاند.
به اعتقاد سازمان عفو بین الملل، احتمال این که آنها در دادگاه حقوق بشر اروپا موفق شوند زیاد است.
روسپیگری در ایران
کارگران جنسی در جمهوری اسلامی هم مخفیانه کار میکنند و بر اساس گزارشهای رسانههای داخلی، شمار آنها در سالهای اخیر افزایش چشمگیری یافته است.
روز ۲۴ فروردین وبسایت خبری اقتصاد۲۴ گزارشی منتشر کرد که بعد این پدیده را تا حدودی ترسیم میکند. گزارشگر این وبسایت به این نتیجه رسیده است که سایتهای اینترنتی و کانالهای متعدد شبکههای اجتماعی به کار عرضه خدمات جنسی مشغولند.
در این گزارش آمده است: «پس از مراجعه و ثبت نام در یکی از این سایتها تحت عنوان صیغهیابی با این پیغام مواجه شدیم: تعداد بانوان آماده به ازدواج از شهر تهران ۷۳۵۰ نفر و تعداد بانوان آماده به ازدواج از استان تهران ۸۶۳۳ نفر است!»
در ادامه گزارش به چند سرویس در شبکههای اجتماعی نیز اشاره شده است: «یکی از صفحات اینستاگرامی با همین عنوان بیش از ۴۴ هزار عضو دارد. یک کانال تلگرامی ۸۱ هزار عضو و کانال تلگرامی دیگری ۳۲ هزار عضو دارد. این اعداد و ارقام نشان میدهد که دلالان تحت عنوان ازدواج موقت با چه وسعتی در ایران در حال فعالیت هستند.»
زندگی تنفروشان "شهرنو" پیش و پس از انقلاب ۵۷
داستان غمگین روسپیان "شهر نو" به اشکال مختلفی روایت شده است. عکسهای کاوه گلستان در سالهای میانی دهه پنجاه از این محله گرفته شده است. شهر نو پس از انقلاب ۵۷ به عنوان یکی از مظاهر فساد تخریب شد.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
این مجموعه عکس توسط کاوه گلستان، عکاس سرشناس ایران در سالهای میانی دهه پنجاه از زندگی تنفروشان در "قلعهنو" تهیه شده است. مکانی که مدتی پس از انقلاب نیز فعال بود، اما در نهایت این محله و ساکناناش که خود قربانی شرایط نامناسب اجتماعی پیش از انقلاب بودند، اینبار توسط انقلابیون مذهبی مورد حمله قرار گرفتند.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
کاوه گلستان فرزند ابراهیم گلستان بود. وی در میان خبرنگاران عکاس بینالمللی نامی آشنا است. کاوه ۵۳ ساله در ۱۳ فروردین ۱۳۸۲ هنگام انجام مأموریت تصویربرداری برای شبکه خبری بیبیسی در کردستان عراق، بر اثر انفجار مین کشته شد.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
قلعه "شهر نو" نام محلهای در تهران پیش از انقلاب ۵۷ بود که مجموعهای از روسپیخانهها و میخانهها را شامل میشد. خیابانهای مهم این محله عبارت بودند از خیابان حاج عبدالمحمود، خیابان قوام دفتر، خیابان راهپیما و خیابان جمشید.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
قلعه شهر نو ابتدا توسط محمد علی شاه قاجار و برای اسکان خانواده شاه ساخته شد و با نام محله قجرها شناخته میشد. اواخر حکومت احمد شاه قاجار به دلیل ساختن دروازه قزوین در این بخش، «دروازه» نامیده شد و این محل که خارج از دروازه قزوین قرار داشت به تدریج به محلی برای تنفروشان و معتادان تبدیل شد.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
در دوران رضاشاه بخشهایی از این محله بازسازی و به مرکز تنفروشان تهران تبدیل شد. هدف از این کار، کنترل تنفروشی در تهران بود. به این ترتیب تنفروشان از تهران خارج و در بیرون دروازه قزوین در محله قجرها اسکان داده شدند.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
بعد تر رضاشاه در صدد جمعآوری روسپیها برآمد و باروی قلعه تخریب و به محلهای از شهر تهران تبدیل شد. شخصی به نام ارباب جمشید دهها خانه به منظور اسکان زنان بی سرپرست ساخت. همچنین به منظور تأمین مخارج این خانوادهها چندین مغازه نیز ساخته شد و محله رسما به عنوان «محله جمشید» نامگذاری شد.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
ساخت خانههای جدید و آسفالت چند خیابان در این محله باعث شد که محله جمشید به اسم «شهر نو» معروف شود. شهر نو به دو بخش "قلعه" و "نجیبخانه" تقسیم میشد. قلعه محل کار و نجیبخانه محل زندگی عادی روسپیها بود.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
دهها تئاتر و تماشاخانه و کافه در خیابان جمشید و داخل شهر نو و خیابانهای سی متری احداث و دو سینما نیز در حوالی آن شروع به کار کردند. محله شهرنو، مرکز تجمع تنفروشان، قاچاقچیان و معتادان شد. در سال ۱۳۴۶، هزار و پانصد زن در شهرنو زندگی میکردند. آنها باید هر هفته به درمانگاه میرفتند و هر شش ماه نیز آزمایش خون میدادند.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
در جریان انقلاب ۱۳۵۷ ایران، "شهر نو" مورد حمله انقلابیون مذهبی قرار گرفت. در این باره روزنامه اطلاعات دهم بهمن ۱۳۵۷ مینویسد: «از حدود ساعت پنج بعد از ظهر در اطراف "قلعه شهر نو" به تدریج مردم اجتماع کردند. بعد از ظهر جمعیت به خیابانهای داخل "قلعه" ریختند. در این هنگام با وسایلی که از قبل تهیه شده بود، خانهها و مغازههای داخل "قلعه" به آتش کشیده شد.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
روزنامه اطلاعات در گزارش خود اضافه میکند که گروهی از زنان ساکن محله مورد حمله قرار گرفتند: «چند تن از شاهدان عینی اظهار داشتند تعدادی از روسپیان در این وقایع مجروح و دو تا سه نفر کشته شدهاند.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
بر اساس این گزارش آتشسوزی ساعتها «محله غم» (نام دیگر شهر نو) را میسوزاند و خاکستر میکرد. مأموران آتشنشانی پیرو اعلامیه قبلی خود ضمن اعلام همبستگی با مردم اعلام کرده بودند از خاموش کردن آتشهایی که مردم نمیخواهند، خودداری خواهند کرد، در نتیجه اقدامی برای خاموش کردن این آتشها صورت ندادند.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
ایرج مصداقیاز فعالان سیاسی مخالف حکومت پهلوی در مورد حمله به "شهر نو" مینویسد: «موضوع آتش زدن بعضی خانههای قلعه شهرنو مربوط به دیماه ۵۷ است که با موضعگیری هشیارانه آیتالله طالقانی مواجه شد. پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، شهرنو مانند سابق همچنان به کار خود ادامه میداد و به مأموران کلانتری منطقهٔ پانزده دستور داده شده بود که از آوردن زنان جدید به قلعه ممانعت به عمل آورند.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
به نوشته ایرج مصداقی فعالیت شهرنو تا مرداد ۵۸ بدون مشکل ادامه داشت: «در روزهای اول مرداد ۵۸ به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان، به دستور "کمیته مرکزی انقلاب اسلامی"، تعطیل شد و پس از پایان یافتن ماه رمضان نیز دیگر اجازه بازگشایی به آنجا داده نشد.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
مصداقی اضافه میکند: «پری بلنده، اشرف چهارچشم و ثریا ترکه به خاطر اعلام نظر آیتالله طالقانی مبنی بر لزوم وجود «شهرنو»، مطمئن از آینده خود همچنان بدون دغدغه مشغول ادارهٔ خانههای خود در شهرنو بودند، که به یک باره با هجوم پاسداران دستگیر و پس از چند سؤال و جواب کوتاه و به محض "احراز هویت" در دادگاه انقلاب به ریاست خلخالی، اعدام شدند.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
روزنامه کیهان چاپ ۲۱ تیرماه ۵۸ در صفحه اول خود از اعدام سه زن خبر داد. به نوشته کیهان این سه زن پری بلنده، اشرف چهارچشم و ثریا ترکه نام داشتند. گفته می،شود که سیمین بی ام و، شهلا آبادانی و پری سیاه نیز پس از انقلاب اعدام شدهاند. .
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
بر اساس برخی گزارشهای منتشر شده، حدود هزار و پانصد زن ساکن این محله، پس از تعطیلی آن در روز دوم مرداد سال ۱۳۵۸ آواره یا دستگیر شدند و تعداد زیادی از آنها نه تنها در ماههای نخست، بلکه در سالهای پس از انقلاب، اعدام شدند.
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
هنگامه جلالی، همسر کاوه گلستان در کتاب "بودن با دوربین" اثر حبیبه جعفریان میگوید: «از بچگی خود من با این ذهنیت بزرگ شده بودم که این ها موجودات کثیف و پلید و بدی اند که اصلاً نباید نزدیکشان بروم یا اسم شان را بیاورم. بعد کاوه که رفت آنجا عکاسی کرد و حرف زد باهاشان، دیدم این ها همه شان زن های معصوم و بدبختی هستند...»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
همسر کاوه گلستان از تجربه عکاسی از شهر نو اینگونه میگوید: «وقتی کاوه توی سئوال هاش میرسید به زندگی خصوصی شان، زن های خجالتی یی می شدند که اصلاً نمی توانستند حرف بزنند. وقتی کاوه ازشان می پرسید شما از کدام ده آمده ای، چند سالت بود که آمدی اینجا؟ این ها از زور کم رویی نمی توانستند جواب بدهند.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
هنگامه جلالی به نقل از کاو ه گلستان میگوید: «وقتی دارم باهاشان حرف می زنم و بهشان می گویم خانم، این ها از خجالت سرخ می شوند. چون هیچکس هیچوقت به این ها نگفته خانم.»
عکس: Kaveh Golestan/kavehgolestan.org
همسر کاوه گلستان اضافه میکند: «من مطمئنم این عکس های کاوه برای خیلی از زن ها غیرمنتظره بوده. تصور همه ی ما از این ها یک چیز دیگر بود.»