مخملباف: کودتاگران پیروز نخواهند شد
۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبهدر ایران از انتخابات دورۀ دهم ریاست جمهوری، دو هفتهی شتابان و پرالتهاب سپری شد، و اینک آرامشی آمیخته به نگرانی و اضطراب در فضای جامعه موج میزند. برخی از تحلیلگران عقیده دارند که حاکمیت جمهوری اسلامی با به کارگیری افزارها و ترفندهای گوناگون موفق شد جنبش اعتراضی را سرکوب کند. اما محسن مخملباف، سینماگر سرشناس ایرانی، اطمینان دارد که این تنها مرحلهای گذراست و جنبش آزادیخواهانهی مردم تا پیروزی به راه خود ادامه خواهد داد. وی نامهای را خطاب به میرحسین موسوی انتشار داد و از او خواسته است، به مردم اعتماد کند و «از دولتی که خود غیرقانونی است، اجازۀ قانونی راهپیمایی مسالمتآمیز نخواهد». مخملباف در گفتگویی با دویچه وله نظرات خود را به تفصیل بیان کرد و در پایان مصاحبه نامهی سرگشادهی خود را خواند.
دویچه وله: مقامات جمهوری اسلامی ظاهرا با استفاده از تمام وسایل و تمهیدات موفق شدند که جنبش اعتراضی را خاموش کنند. آیا هنوز برای ادامۀ این حرکت راهی دیده میشود؟
مخملباف: من این مبارزهی دموکراتیک مردم ما علیه استبداد را نه به شکل دوی صدمتر، بلکه به صورت یک مسابقۀ دوی ماراتون میبینم. روشن است که ما ظرف دو هفته نمیتوانیم مبارزه با یک استبداد سی ساله را به نتیجه برسانیم. اما به نظر من در همین دو هفته هم مردم به دستاوردهای بزرگی رسیدند. نخست آنکه حیثیت و اعتبار نظام از بین رفت. معلوم شد که محمود احمدینژاد در میهن ما دیکتاتور کوچک است و دیکتاتور اصلی شخص آقای خامنهای است. این را روشنفکران جامعه میدانستند و حالا تودههای وسیع مردم هم این واقعیت را فهمیدند. دیگر آن که این جنبش دموکراتیک توانست شکافی عمیق در سیستم ایجاد کند: در میان روحانیت، در سپاه پاسداران، در نمایندگان مجلس، بین شورای مصلحت نظام و مقام ولی فقیه و...
این جنبش حیثیت ما را به شکل بیسابقهای در جهان بالا برد. ما متهم بودیم که لایق دموکراسی نیستیم؛ گفته میشد که ما احمدینژاد را انتخاب کردیم و حتما مثل او فکر میکنیم؛ اما حالا سراسر جهان فهمید که حساب مردم ما از حساب این حکومت دروغگو و کودتاگر جداست. حکومت در همان حال که مردم را در داخل سرکوب میکرد، در خارج قراردادهای درازمدت میبست، اما این دیپلماسی امروز زیر علامت سؤال رفته است. سراسر دنیا حتی آمریکا که قصد داشت با این رژیم وارد گفتگو شود، امروز در برقراری تماس با جمهوری اسلامی تردید میکند. اما مهمترین دستاورد این حرکت، ریختن ترس مردم بود. مردمی که سی سال به افسردگی و خمودگی سیاسی دچار شده بودند، از کرختی و انجماد بیرون آمدند. با شرکت پرشور در انتخابات و بعد در تظاهرات میلیونی همدیگر را پیدا کردند. ما روح جمعی گمشدهی خودمان را دوباره پیدا کردیم.
دویچه وله: این خطر را نمی بینید که مردم در برابر فشارهای شدید به خانهها برگردند؟
مخملباف: جنبش قوی است، اما این احتمال وجود دارد که رهبرانی مانند آقایان موسوی و کروبی از توقعات مردم عقب بمانند. اما فرض کنیم که حاکمیت بتواند احمدینژاد را در قدرت ابقا کند، و فرض کنیم که جامعهی جهانی هم با این موضوع کنار بیاید، آیا حکام ایران میتوانند این همه ناراضی را در داخل کشور کنترل کنند؟ آیا میتوانند جلوی مخالفتهای مدنی را بگیرند؟ ببینید: اینها به رسانههای کشور امکان فعالیت آزاد ندادند و خبرنگاران خارجی را هم بیرون کردند، اما دیدیم که انبوه جوانان با هر امکانی که داشتند، با موبایل و اینترنت و سادهترین ابزارهای انفورماتیک، عکس و فیلم و صدا گرفتند و حیثیت اینها را در دنیا به باد دادند. بیشتر موادی که امروز رسانههای خبری دنیا پخش میکنند حاصل کار همین جوانهاست، که با مخالفت مدنی به پیکار با حاکمیت رفتند. به نظر من این آغاز پایان این نظام است. فراموش نکنید: انقلابی که آقای خمینی رهبر آن بود، یک سال طول کشید، پس حالا هم انتظار نداشته باشیم که سر دو هفته این نظام سقوط کند. من شخصا از آنچه مردم در همین دو هفته به دست آوردند بسیار راضی هستم.
ضعف جنبش: فقدان رهبری
دویچه وله: به نظر شما کاستی اصلی این جنبش چیست؟
مخملباف: به نظر من اشکال اصلی فقدان رهبری است. در خارج از کشور خوشبختانه همه پشت یک شعار متحد شدهاند که میپرسد: "رأی من کجاست؟" در داخل ایران انرژی عظیمی رها شده که کسی نیست آن را هدایت کند. کاش جریانات خارج از سویی و نیروهای سیاسی داخل کشور از سوی دیگر متحد میشدند و با هماهنگی وارد میدان میشدند. همان طور که آقای خمینی در فرانسه توانست در فضای راحتتری رژیم شاه را تهدید کند، کاش امروز هم رهبری اصلاحات میتوانست آزادانه مردم معترض را رهبری کند. امروز آقای موسوی زیر نظر است. حتی قبل از این وقایع هم وزارت اطلاعات و دفتر رهبری نزدیک ۵۰۰ نفر از چهرههای اصلاحطلب را زیر نظر داشتند.
دویچه وله: سرکوب چه ابعادی دارد؟
مخملباف: اکثر فعالان سیاسی و اطرافیان آقای موسوی را دستگیر کردهاند. اگر خود آقای موسوی را هنوز بازداشت نکردهاند، تنها از ترس بیدار کردن خشم مردم است. اوضاع تهران مشابه یک حکومت نظامی است؛ عدهی بیشماری این روزها زخمی شدهاند و از سرنوشت افراد زیادی خبری در دست نیست. در کشور فضای پلیسی حاکم شده، به طوری که ارتباطات قطع شده. تماس آقای موسوی را با مردم قطع کردهاند. به ظاهر دوباره بر همه چیز حاکم شدهاند، اما به نظر من این پایان کار نیست، و آتش زیر خاکستر روشن است.
«احمدینژاد مشروعیت ندارد!»
دویچه وله: از مردم معترض به خصوص در خارج از کشور چه کاری ساخته است؟
مخملباف: بالأخره این رژیم با جهان خارج هم کار دارد. آقای احمدینژاد در سفرهای آینده خود به خارج دیگر در امان نخواهد بود. ما خواب او را اشفته میکنیم. به هر کشوری سفر کند، ایرانیها او را به عنوان کودتاچی رسوا خواهند کرد. در خارج از ما کارهای زیادی بر میآید. بسیاری از ایرانیان آگاه در خارج زندگی میکنند که در این جوامع حیثیت و اعتبار دارند و خیلی از آنها با مقامات کشورهای غربی در تماس هستند. ما باید روابط شخصی خود را فعال کنیم و دولتهای دیگر را متقاعد کنیم که دولت احمدینژاد را به رسمیت نشناسند، چون او نمایندهی قانونی مردم ما نیست. همین امروز بسیاری از کشورها همین موضع را دارند. به نظر من یک دولت برای ادامهی حاکمیت یا باید در میان مردم خود محبوب باشد، و یا پیوندهای جهانی و روابط خارجی محکمی داشته باشد. در داخل ایران، این حکومت مثل قوم غارتگری است که رفته کشوری را به گروگان گرفته، نه تنها محبوبیت ندارد، بلکه با تنفر عمومی روبروست. در خارج هم برای این رژیم هیچ آبرویی باقی نمانده است.
دویچه وله: آقای مخملباف، شما در روزهای پرتلاطم گذشته به عنوان سخنگوی میرحسین موسوی شناختیم: آیا قصد دارید به فعالیت سیاسی ادامه دهید؟
مخملباف: جمعه شب که به ستاد خبررسانی میرحسین موسوی در قیطریه حمله شد، تمام سیستم خبررسانی را داغان کردند و بعد اعضای دفتر را یکی یکی بازداشت کردند. اعضای ستاد از من که در فرانسه بودم خواستند که وظیفۀ اطلاعرسانی را در این مدت به عهده بگیرم و مردم را در جریان اتفاقات قرار بدهم. با ادامۀ بحران، من یک هفتهای وظیفۀ خبررسانی را از سوی ستاد آقای موسوی به عهده گرفتم. بنابرین من سخنگوی رسمی آقای موسوی نبوده و نیستم، بلکه تنها در موقعیتی خاص، وظیفهای به من محول شد که در حد توانم انجام دادم. متأسفانه در روزهای گذشته به خاطر دستگیریهای گسترده ارتباطات من کمتر و کمتر شده، تا آنجا که از راههای غیرمستقیم در جریان اخبار قرار میگیرم.
نامه سرگشاده به موسوی
دویچه وله: بسیاری تصور کردند که شما ترجیح میدهید به جای کار در سینما، به میدان سیاست برگردید.
مخملباف: من خود را آدمی سیاسی نمیدانم. در جوانی سیاسی بودم و نزدیک پنج سال زندان کشیدم، اما بعد دریافتم که فاشیسم در ایران در فرهنگ ما ریشه دارد، به همین خاطر به کارهای فرهنگی روی آوردم. اما این روزها ماجرا فرق میکند: ما با یک حادثۀ ملی روبرو هستیم و در ایران حتی بچههای پنج ساله هم وارد سیاست شدهاند. همین روزها از طریق ایمیلها و پیامها مردم از من خواستند که از طرف آنها به میرحسین موسوی پیغامی بدهم ، من هم نامهای نوشتم که به قلم من است، اما زبان حال مردم است. متن نامهام به آقای موسوی را برای شما میخوانم:
رئیس جمهور موسوی فرمان بده
اقتدار سیاسی با واداشتن مردم به عمل به وجود میآید و با خلاف آن از بین میرود.
دروغگویان و دزدان رأی ملت، با خریدن وقت، اقتدار سیاسی ملت را تضعیف میکنند.
رئیس جمهور موسوی سکوت نکن. صبر نکن، به ما فرمان بده!
گمشدهی ما مردم ایران، آگاهی نبود، شجاعت بود. ترس ما، از احساس تنهایی تک تک ما به وجود آمد. شرکت در انتخابات و راهپیمایی میلیونی ثابت کرد که اگر همه ملت با هم باشیم ضربه ناپذیریم.
رئیس جمهور موسوی، مردم را به خانهها نفرست تا دوباره در تنهایی، سرکوبِ یاس و ترس شوند.
از دولتی که خود غیرقانونی است، اجازۀ قانونی راهپیمایی مسالمتآمیز نخواه.
اکثریت جامعۀ ایران که به تو رأی دادهاند، منتظر فرمانت هستند.
به ما فرمان راهپیمایی بده.
به ما فرمان اعتصاب عمومی بده.
به ما فرمان مبارزه بده.
نیاز مشترک ما فرمان توست، رئیس جمهور موسوی به ما ملت فرمان بده!
از طرف مردم ایران
محسن مخملباف
ششم تیر ۱۳۸۸
مصاحبهگر: علی امینی
تحریریه: داود خدابخش
[برای شنیدن مصاحبه با محسن مخملباف و پیام او به موسوی به لینک زیر مراجعه کنید.]