مذاکرات هستهای ایران و اتحادیه اروپا / گفتوگویی با حسن شریعتمداری
۱۳۸۶ اردیبهشت ۳, دوشنبهملاقات دو شخصیت ایرانی و اروپایی در شرایطی صورت میگیرد که طرف ایرانی اعلام کرده است که تحت هیچ شرایطی حاضر به تعلیق غنیسازی اورانیوم به عنوان پیششرطی برای مذاکرات نیست. در همین خصوص، حسن شریعتمداری تحلیلگر سیاسی و از اعضای شورای هماهنگی اتحاد جمهوریخواهان ایران، به پرسشهای ما پاسخ داده است.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور
آقای شریعتمداری در حالیکه اتحادیه اروپا تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را تصویب کرده، اعلام شده است که خاویار سولانا سردیپلمات اتحادیه اروپا با علی لاریجانی دبیر شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی در ترکیه ملاقات خواهند کرد. معنای این مذاکرات هستهای چه هست؟ وقتی که اتحادیه اروپا تحریمها را تصویب کرده، در چه موردی مذاکره خواهد شد؟
حسن شریعتمداری: اتحادیه اروپا بهعنوان یک تشکیلات مستقل حقوقی باید که قطعنامهی شورای امنیت را به بحث میگذاشت و تصویب میکرد و این کار را کرده. آقای خاویار سولانا هم چندینبار قرار ملاقات با آقای لاریجانی گذاشته بود که اکنون توسط ترکیه این قرارها به نتیجه رسیده و بناست که مذاکره کنند. من فکر میکنم که این دو منافاتی باهم ندارد. یعنی در حقیقت همانطور که شورای امنیت هم اعلام کرده است بهمجردی که ایران شرطی را که خاویار سولانا هم پیش خواهد نهاد، یعنی تعلیق غنیسازی اورانیوم توسط ایران پذیرفته بشود، هم اتحادیه اروپا و هم شورای امنیت حاضرند که قطعنامه و تحریمها را تعلیق کنند و مجددا مذاکرات را شروع کنند. البته این شرطیست که بعید است آقای لاریجانی بپذیرد، ولی تلاش اتحادیه اروپا در این جهت است.
دقیقا آقای شریعتمداری مسئله همینجاست. آقای حسینی سخنگوی وزارت خارجه ایران پیشاپیش گفته است که بازگشت به عقب امکانپذیر نیست و مذاکرات باید با توجه به این واقعیت انجام بشود که ایران به مرحلهی تولید صنعتی سوخت رسیده است. با توجه به این اظهارات آیا مذاکرات ثمری خواهد داشت به نظر شما؟
حسن شریعتمداری: به نظر من بسیار بعید است که در این مرحله مذاکرات ثمری داشته باشد، ولی قطع مذاکرات هم بیثمرتر هست. بهرصورت اگر خارج از گزینهی جنگ ما گزینهای را پیش روی ببینیم، این گزینه بوسیلهی مذاکرات متوالی ببار خواهد نشست و باید طرفین این کار را با وجود این که هرکدام مصر بر سر شرایط خودشان ایستادهاند، به بوتهی فراموشی نسپارند. به دلیل اینکه با افزایش فشارها بر ایران بعید نیست - البته هر چند این احتمال بسیار ضعیف است - که ایران در مرحلهای، بهفکر تجدیدنظر در شرایط خودش بیفتد و راهی را برای گشایش روند مذاکرات پیدا کند. هر چند در مرحلهی کنونی این احتمال بسیار ضعیف است.
سخنگوی وزارت خارجه ایران همینطور اعلام کرده که ایران رویکرد جدید اروپا و غرب را به فال نیک میگیرد. مگر در رفتار اروپا رویکرد جدیدی دیده میشود؟
حسن شریعتمداری: من که نشانهای از هیچ رویکرد جدید ندیدهام. مگر منظور سخنگوی وزارت امور خارجه این باشد که مذاکراتی پنهان برای رهایی پنج پاسدار بازداشتشدهی ایرانی درجریان است که ما از آن بیخبریم و شاید به نتایجی رسیده که بعدها اعلام خواهد شد و این جو بدبینی طرفین را تعدیل خواهد کرد. ولی بهرصورت اگر چنین چیزی هم در جریان هست، اطلاعات دقیقی به دست ما از آن نرسیده.
همانطور که گفتیم، ترکیه میزبانی ملاقات سولانا و لاریجانی را برعهده گرفته است. منافع ترکیه در رابطه با حل مناقشهی هستهای ایران در چه سمتوسوییست؟
حسن شریعتمداری: خب منافع ترکیه بسیار واضح است. از یکطرف این تنش یک جنگ را بر منطقه تحمیل میکند که ابعاد آن پیشدیدنی نیست. از طرف دیگر منطقه را به سمت یک مسابقهی تسلیحاتی میبرد که فشار آن را بر روی اقتصادهای ناتوان کشورهای منطقه مخصوصا اقتصادهای غیرنفتی کشورهایی مثل ترکیه خواهد گذاشت. از سوی دیگر ترکیه از لحاظ پرستیژ بینالمللی هم خودش را یک کشور اروپایی و دروازهی شرق میداند و موفقیت در چنین مذاکراتی چنین برداشتی را در بین کشورهای غربی برای ترکیه تثبیت خواهد کرد و از لحاظ پرستیژ دیپلماتیک یک موقعیت بسیار خوبیست.
در حالیکه همه چیز در رابطه با مناقشهی اتمی ایران در پردهی ابهام است، ریچارد هالبروک سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل گفته که دولت ایالات متحده با بررسی همهی جوانب مسیری کاملا استاندارد و حسابشده را در خصوص برنامهی اتمی ایران طی میکند. به نظر شما مسیر کاملا حسابشدهی آمریکا در رابطه با ایران چه هست؟
حسن شریعتمداری: من فکر میکنم که اگر چنین جملهای معنایی داشته باشد، که در آن شک دارم، این هست که آمریکا فشارهای اقتصادی را خواهد آزمود و اگر این فشارهای اقتصادی اثراتی را که از آن انتظار هست دارد، راههای فشار اقتصادی و تحریمهای ناشی از آن را و تحریمهایی که این فشار را باعث میشوند برخواهد گزید و اگر چنین نباشد توسل به زور کماکان در دستور است و این همان راهیست که - اگر معنای استانداردبودن راهها را بپذیریم - معنایش این است که سیاست یکبار آزمایش شده در جریان عراق، در سیاست خارجی آمریکا به صورت یک استاندارد درآمده است. یعنی تمرکز بر روی فشارهای اقتصادی و ناتوانی اقتصادی کشور موضوع در حد امکان و در صورتی که به نتایج لازم نرسید، استفاده از گزینهی نظامی. اگر راه استاندارد معنایی داشته باشد، باید معنا را در این راه مخاطرهآمیز جستجو کرد.