مذاکره احزاب سیاسی کرد با جمهوری اسلامی: چرا آری؟ چرا نه؟
۱۳۹۸ مرداد ۲۴, پنجشنبهیک جنبش سیاسی مسئول هیچگاه حل اختلاف میان خود و حاکمیت از راه مسالمتآمیز را بهعنوان یک اصل رد نمیکند. جنبش کردستان نیز با طبیعت صلحجویانهای که دارد و با درنظرگرفتن شرایط دشواری که همواره در آن قرار گرفته، هرگز بهلحاظ اصولی پیشنهاد مذاکره با سرسختترین حاکمیت را هم پس نزده است.
اگر در این زمینه ایرادی بر جنبش کرد وارد است بهخاطر این نیست که مذاکره فیالنفسه بد باشد، بلکه بدین علت است که در مقابل دولتهایی که همیشه کردها را انکار و سرکوب کردهاند، کردها در زمینهسازی قبل از مذاکره و در جریان مذاکره طوری عمل نکردهاند که با دست پر و با جان سالم از سر میز مذاکره برخیزند.
مذاکره یک امر فلسفی نیست که به شیوه مطلق آن را درست یا نادرست قلمداد کرد، بلکه یک امر سیاسیاست و بایستی بهعنوان یکی از راهکارهای دستیابی یک جنبش به بخشی از اهدافش بدان نگریست. در شرایط خاصی شیوهای از مبارزه ممکن و مثمر ثمر است، در شرایطی دیگر، شیوه دیگری. گاهی اوقات شکلی از مبارزه شاید به لحاظ سیاسی و عینی کارآمد نباشد، ولی در بستر حقوقی و تاریخی معنادار و بجا است. مادامیکه هیچ مناقشهای در دنیا در درازمدت راه حل نظامی ندارد، در نهایت کلیه روشهای مبارزه و تقابل برای این بهکار گرفته میشوند که طرفهای اختلاف از طریق گفتوگو به یک راهحل واقعی و تا حد امکان متوازن دست بیابند.
بنابراین، بحث نه بر سر یک نگرش ارزشی و آرمانگرایانه، بلکه بر معادله سود و زیان این روش در مقایسه با آن روش، و تأثیر آنها بر وضعیت موجود و در درازمدت چه از نظر ذهنی و جهانبینی، چه از نظر عینی و سیاسی است. اکنون اگر تمرکز را بر عواملی بگذاریم که در چگونگی پیشبرد یک مذاکره موفقیتآمیز تعیینکننده هستند و پیامدهای منفی چنین راهکاری را محدود میسازند، میتوان مهمترین عوامل را اینگونه ردیف کرد: طرف مذاکره؛ زمان مذاکره؛ هدف از مذاکره؛ موضوع مذاکره (دو عامل اخیر رابطه مستقیم با همدیگر دارند، لذا توأما به آنها خواهیم پرداخت)؛ راه و روش مذاکره.
در نتیجه ارزیابی همزمان همه این ابعاد میتوان تصمیم به مذاکره و نحوه انجام آن در یک مورد را درست یا اشتباه تلقی کرد؛ برای خروج از بنبست وضعیت موجود به شروع، ادامه و به نتیجه رسیدن آن کمک کرد، و یا بالعکس، با تمسک به میل از میان بردن طرف مقابل و از بیم بروز اختلافات داخلی، از اینکه مذاکره به گفتمان و راهکار غالب تبدیل شود جلوگیری کرد.
طرف مذاکره
در بستر کشمکشهای سیاسی در اساس مذاکره راهکار تعامل میان طرفهای متخاصم است، ولو طرفها برای از بین بردن یکدیگر هم پیکار کنند. طرفهایی که با هم در جنگند و بعضا همدیگر را هم به رسمیت نمیشناسند، با اذعان به این واقعیت که علیرغم عداوت بنیادی در ارزشها و منافع نمیتوانند همدیگر را حذف کنند، به صورت تاکتیکی و یا زیر جبر واقع سرانجام مستقیما وارد گفتوگو میشوند. آنها به این امید چنین رویکردی را در پیش میگیرند که از این طریق شرایط عقبنشینی طرف مقابل و شاید از میان برداشتن دلایلی را فراهم کنند که باعث شده خواهان نابودی طرف مقابل شوند.
کردهای ایران در مبارزه با نظام جمهوری اسلامی و در مقایسه با دیگر بخشهای جامعه ایران هزینههای سنگینتری پرداخت کردهاند.
از سوی دیگر، نظر به ویژگی مسئله کردستان، احزاب کرد ضمن همبستگی با جنبش سراسری، همیشه ابتکار عمل مستقل و جداگانه در مواردی را حق خود دانستهاند. از این رو و بهعنوان مثال، مذاکره کردها با جمهوری اسلامی نباید از روند صلح اعراب و اسرائیل و یا مذاکره آمریکا و طالبان غیر عادیتر بهنظر آید.
البته همانطور که بعدا توضیح خواهم داد مشخص ساختن طرف اصلی مذاکره در عمل منوط به این است که رسمیت مذاکره و منشأ استوارنامه نمایندگان رژیم در حدی باشد که پیشرفت یا نتایج مذاکره برای کلیت رژیم الزامآور باشد.
زمان مذاکره
زمان عامل مستقلی نیست و به عوامل دیگر که خود آنها نیز ناشی از توازن قوا میان طرفهای مذاکره هستند، بستگی دارد. در واقع هر زمانی برای مذاکره مناسب است اگر در نتیجه ارزیابی توازن قوا، ابراز علاقه طرفها (بهویژه حاکمیت) به انجام مذاکره از کمترین جدیتی برخوردار باشد.
هنگامیکه با دولتی روبهرو هستیم که دارای ماهیت دمکراتیک و عملکرد عقلانی نیست، تنها زمانی استعداد مذاکره را میتوان جدی گرفت که آن دولت بهلحاظ میدانی و یا زیر بار مشکلاتی که گریبانگیرش است، نگران آینده و بقای خود باشد.
علیرغم ایستادگی و ظرفیتهای چالشآفرین جنبش کردستان و تمامی مشکلاتی که در شرایط فعلی جمهوری اسلامی با آن مواجه است، این رژیم هرگز نه از روی قناعت و نه از سر ناچاری خود را در وضعیتی ندیده که به حل مسئله کرد در ایران و یا لااقل گشایشی نسبی در قبال جنبش سیاسی کردستان تن دهد. این واقعیت تاکنون تغییر نکرده است.
هدف از مذاکره/ موضوع مذاکره
اینکه انگیزه طرفهای مذاکره برای رویآوردن به چنین فرایندی همیشه یکی نباشد، کاملا طبیعی است. منتهی نباید تفاوت انگیزهها آنقدر باشد که تضاد ماهیتی و اختلاف آشتیناپذیر میان دیدگاهها را در پی داشته باشد.
مرامهای متفاوت لااقل بایستی در نقطهای به هم برسند برای اینکه موضوع مذاکره نزد طرفها کم و بیش یکی شود (حتی اگر پاسخ آنها به همان پرسمان کاملا متفاوت هم باشد).
هدف جریانهای سیاسی کردستان ایران از مذاکره با دولت مرکزی چیزی جز حل یا پیشبرد مسئله کرد در ایران نیست. البته سیاستورزی خلاق و واقعبینانه ایجاب میکند که به شیوه خطی و آنی نه به مذاکره و نه بهطور کل به حل مسئله کردستان ننگریم، بلکه در تعیین نقشهراه تلاش سیاسی و راهکارهای آن، ضمن عنایت به جوهر اصلی و چشمانداز استراتژیک مسئله کرد بهصورت گام به گام هم عمل کرد (به شرطی که حاکمیت هم کمترین قابلیت تغییر را از خود نشان دهد).
با اینکه هدف اصلی احزاب کردستان ایران از تعامل سیاسی با دولت مرکزی مطرح ساختن و تحقق مطالبات مردم کردستان است، اینکه وضعیت فعلی مبارزه و آینده جنبش نیز در تصمیم آنها برای قبول پیشنهاد مذاکره دخیل باشد، کاملا رواست، بهخاطر اینکه دلیل وجودی این احزاب همین خواستههای مردم کردستان است.
تا جایی که به جمهوری اسلامی مربوط میشود، این رژیم تحقق مطالبات کردها را در تضاد بنیادی با بقای خویش میبیند، زیرا بر این حقیقت واقف است که بهرسمیت شناختن حقوق کردها بهعنوان یک عملکرد دمکراتیک پیامدهای اجتنابناپذیری در جهت دمکراتیزاسیون ایران را هم درپی خواهد داشت. بههمین خاطر جمهوری اسلامی هرگز به دنبال حل مسئله کردستان نبوده است. اگر غیر این بود، این رژیم در طول چهل سال یا حتی چهل روز گذشته فرصت داشت که در یک مقیاس فرضی صفر تا صد، وضعیت کردها در ایران را از صفر به یک، به دو، به پنج، ... بهبود بخشد. بالعکس، سیاست تبعیض و سرکوب در قبال کردها در سایه حاکمیت جمهوری اسلامی هر روز فشردهتر از روز قبل گشته است.
هدف جمهوری اسلامی از مذاکره با هیئت نمایندگی خلق کرد در سال ١٣٥٨ کسب وقت برای سازمان دادن دوباره نیروهایش و بازپسگیری مناطق آزاد در کردستان بود. مذاکرهجویی رژیم در سال ١٣٦٨ به توطئهای برای ترور دکتر قاسملو و در سالهای اخیر به تلاشی برای ایجاد اختلاف در درون جنبش کرد تبدیل شد.
بر کسی پوشیده نیست که هدف این بار جمهوری اسلامی از مذاکره با نیروهای سیاسی کرد کاستن از تهدیداتی است که این رژیم در شرایط کنونی بهطور فعلی و بالقوه در هر دو حوزه داخل و خارج با آنها مواجه است. نباید این واقعیت بارز را نادیده انگاشت که سطح سازمانیافتگی و انسجام سیاسی در کردستان در مقایسه با سایر مناطق ایران از بالاترین میزان برخوردار است؛ احزاب کرد هم در میان مردم نفوذ دارند، هم توجه کنشگران بینالمللیای که امروزه در شکلدهی مسیر آینده منطقه ایفای نقش میکنند، به خود جلب میکنند.
اینکه جمهوری اسلامی فقط بهخاطر وضعیت بحرانی و نگرانی از آینده (نه از سر باور به حل مسئله کردستان) دوباره به مذاکره با جریانهای سیاسی کرد علاقهمند شده، با اینکه نویدبخش نتیجه مطلوب چنین رویکردی نیست، ولی عاملی بازدارنده برای این جریانها هم نیست. بالعکس آنها میخواهند از هر فرصتی به نفع مردم کردستان و روند عمومی خواهان تغییر در ایران استقبال کنند.
سٶال این است که چگونه میشود کاری کرد که پاسخ مثبت کردها به دعوت به گفتوگوی سیاسی صرفا برای اثبات صلحجویی آنها نباشد (کردهای ایران از دیرزمان و بیشتر از یک بار طرفداریشان از آشتی و راهحل سیاسی را به تلخترین شیوه اثبات کردهاند).
در نهایت، باید کوشید که از کارت مذاکره برای ایجاد تغییر مثبت در وضعیت موجود به نفع جنبش کردستان و تشویق رویکردهای سازنده برای کلیه ایران استفاده کرد. اینجاست که باید از خود پرسید که آیا جبنش کردستان در مقابل کدام دستاورد در کوتاه یا میان مدت حاضر به گذشت از کدام وسایل فشار است که در مقابل جمهوری اسلامی در دسترس دارد؟
در صورتیکه هدف جریانهای کرد و جمهوری اسلامی از مذاکره تا این اندازه از هم دور باشد، فقط به دو شرط میتوان به لحاظ تاکتیکی هم مذاکره را رد نکرد: اول، تا زمانیکه جمهوری اسلامی نگاه و رفتار خود در قبال مردم و احزاب کردستان را تغییر نداده، مبارزه کردها با همان فلسفه پیشین خود تداوم یابد؛ دوم، شروطی را که به لحاظ راه و روش از مستلزمات ابتدایی یک مذاکره جدی هستند، در نظر داشته باشیم.
راه و روش مذاکره
الگوهای مذاکرات صلح و ساخت آشتی در جهان بسیار فراوانند. با نگاهی به تجربه کردها و دیگر ملل در این زمینه میتوان گفت تنها زمانی فرایند گفتوگوی سیاسی پربار خواهد بود که به جوانبی از راه و روش مذاکره که بر فلسفه، محتوی و نتیجه این فرایند تأثیر میگذارند، توجه شود.
شرط اول، ترکیب و سطح هیئتهای مذاکره کننده است. با اینکه در گفتوگوهای مقدماتی کنونی میان جمهوری اسلامی و جریانات سیاسی کردستان در مقایسه با گفتوگوهای قبلی یک جهش کیفی (هرچند ضعیف) در سطح نمایندگی جمهوری اسلامی مشاهد میشود، ولی هنوز سطح نمایندگی دو طرف نامتوازن است.
بهعلاوه، هنوز معلوم نیست که هیئت جمهوری اسلامی حامل پیام و مأموریت کلیه نظام مخصوصا رأس رژیم است و یا فقط اجراکننده مانور بخشی از نظام (دولت)؟ فارغ از اینکه این بخش هم تا چه اندازه به حل مسئله کرد یا لااقل تغییر رفتار در قبال کردها اعتقاد دارد، ممکن است این حد از مانور هم از سوی بخش دیگر نظام (رهبری، نهادهای نظامی- امنیتی) منجر به شکست شود. تا جایی که به کردها برمیگردد، نقطه مثبت در این است که همه احزاب عضو در "مرکز همکاری احزاب کردستان ایران" به همراه هم وارد گفتوگوهای مقدماتی شده و تا کنون متحد عمل کردهاند.
شرط دوم وجود طرف سومی بهعنوان تسهیل کننده یا میانجیگر است. برخلاف مذاکراتی که در کشورهای دمکراتیک میان دولت مرکزی و نمایندگان بخشی از مردم صورت میگیرد، در کشورهایی که از بستر دمکراتیک محروم هستند و در مواردی مناقشه سیاسی به رویارویی مسلحانه تبدیل میشود، وجود طرف سوم (حتیالامکان یک میزبان خارجی) برای اعتبار روند صلح و امنیت گفتوگوها ضروری است.
با اینکه طرف سومی که ابتکار گفتوگوهای اخیر میان جریانهاهی سیاسی کردستان و جمهوری اسلامی را به دست گرفته، یک سازمان بینالمللی و حتی یک دولت هم نیست، ولی بنیادی اروپایی است که از جدیت و اعتبار لازم برخوردار است و این را باید یک پیشرفت مثبت در تاریخ مذاکرات بین کردها و دولت مرکزی در ایران تلقی کرد.
شرط سوم و شاید از همه مهمتر برای درخور بودن راه و روش مذاکره، رسمیت و علنی بودن مذاکره است که البته این را نباید با شفافیت مذاکره اشتباه گرفت (اولی همیشه ضروریاست، دومی گاهی زیانبار است). هیچ مذاکرهای در بدو کار در سطح و شکل دلخواه و یا بهطور علنی صورت نمیگیرد. زمانی هم که علنی شد، به صلاح نیست که همه جزئیات بلافاصله رسانهای شود. لیکن اگر در مقابل صاحبان اصلی قضیه یعنی مردم کردستان مسئولانه عمل کنیم و از همان ابتدا بخواهیم طرف مقابل را متوجه کژیهای بنیان کار سازیم، نباید بدون وضع یک سقف بسیار محدود زمانی به مذاکرات محرمانه ادامه داد. با اینکه انتظار طرف سوم از محرمانه ماندن تماس و دیدارهای مقدماتی قابل درک است، ولی اکنون که نه فقط اصل کار که بخش عمده جزئیات هم به افکار عمومی درز کرده و رهبران احزاب کرد نیز آن را تایید کردهاند، خودداری جمهوری اسلامی از گذاشتن مهر صحت بر این فرآیند بهصورت رسمی و در بالاترین سطح توجیهپذیر نیست.
اعتمادسازی
کلیه عواملی که در سطور بالا به آنها اشاره شد تنها وقتی معنی پیدا میکنند که از همان آغاز کار گامهایی در زمینه اعتمادسازی و حسن نیت برداشته شود. جدا از اینکه مقامات جمهوری اسلامی تاکنون در ارتباط با گفتوگوهای اخیرشان با جریانهای سیاسی کردستان و برای حل مسئله کردستان یا لااقل ایجاد بستری برای چنین راه حلی اظهار نظر و ابراز میل نکردهاند، رفتار این رژیم در قبال مردم و جریانهای سیاسی کردستان نیز کماکان ادامه داشته است. در ضمن نباید فراموش کرد که مقر اصلی حزب دمکرات کردستان در هشتم سپتامبر ٢٠١٨ یعنی زمانی مورد حمله موشکی سپاه پاسداران قرار گرفت که این حزب هیچ گونه نیروی پیشمرگی به داخل کشور اعزام نکرده بود. در عوض، مقدمات برگزاری نشست مستقیم میان احزاب کرد و نمایندگان جمهوری اسلامی از چند ماه قبل در جریان بود.
همه اینها نشانههایی هستند که افق بسیار روشنی از روند گفتوگوهای اخیر میان رژیم و کردها را نشان نمیدهد؛ لذا، بهفرض اینکه بهدلیل ماهیتی یا به دلیل رقابتهای درون نظام هرگونه مذاکره با جمهوری اسلامی از پیش هم محکوم به شکست باشد، به چالش کشیدن رژیم در این حوزه از سوی کردها یا از طرف نهادهای خارجی تنها وقتی کمترین نتیجه مثبت را به بار میآورد که این رژیم در یک بازه معقول زمانی حاضر به انجام اقدامات لازم در جهت رفع فشار و سرکوب علیه مردم و نیروهای سیاسی کردستان باشد.
بدیهی است که روند جدید گفتوگوی کردها با دولت مرکزی در ایران محاسن انکارناپذیری در زمینه اعتراف دوباره رژیم به موضوع کردها بهمثابه یک معضل سیاسی در ایران؛ جلب توجه محافل بینالمللی به عامل کردستان در ترسیم آینده سیاسی این کشور؛ و ترغیب نخبههای سیاسی کردستان برای اتحاد عمل و ارتقای مهارتهایشان در حوزه دیپلماسی را هم دربرمیگیرد. ولی همه اینها در تحلیل نهایی جای کمتری به خود اختصاص میدهند.
برای موضوعی همچون مذاکره که بر مرز میان ابتکار سیاسی کردها (با حاکمیت در ایران و کنشگران جهانی و منطقهای) از یک جهت و تابوهای ارزشی (در داخل جنبش کرد و اپوزیسیون ایرانی) از دیگر جهت گیر کرده است، تنها زمانی چنین رویکردی به امید واهی منجر نخواهد شد که جمهوری اسلامی هرچه سریعتر و در عمل نگاه و رفتار چهل ساله خود در قبال مردم کردستان و جنبش کرد را بازبینی کند. در صورتیکه چنین احتمالی بعید بهنظر میرسد، احتیاط بیشتر در این خصوص لازم است.
* مطالب منتشر شده در این صفحه صرفا بازتاب دهنده نظر و دیدگاه نویسندگان آن است.