مرز رفسنجانی در مدیریت بحران کنونی ایران
۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبهگفتگو با محمدصادق جوادی حصار، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی.
دویچهوله: صراحت نسبی آقای رفسنجانی و اشارههایی که به محق بودن مردم در اعتراضها داشتند، میتواند در مواجههی واقعبینانه با اوضاع موثر باشد؟
محمدصادق جوادی حصار: جریان راست فکر میکند که هزینههای پیروزی در انتخابات را پرداخته و بحران را با مداخله رهبری و تایید انتخابات توسط شورای نگهبان پشت سر گذاشته است. آنها به انتقادهای امثال آقای رفسنجانی توجهی نخواهند کرد، زیرا ماجرا را تمام شده تلقی میکنند. البته سخنان آقای رفسنجانی را نباید خارج از مجموعهی حاکمیت دید. خودش هم گفت که باید از درون نظام به مشکلات نگاه کرد. به نظر من، یکی از مهمترین راهکارهای ایشان، گشایش فضای رسانهای و دادن امکان صحبت به منتقدان در رسانهی ملی بود.
اما آیا همین پیشنهاد با توجه به قبضه شدن همهی عرصهها، امکان اجرایی شدن دارد؟
نه! من چنین پیشنهادی را عملیاتی نمیبینم. این بیشتر، مطالبهای است که ایشان به جریان حاکم منتقل میکند. ممکن است این پیششرط آقای هاشمی برای حل بحران موجود باشد.
اساسا آقای هاشمی توان و ظرفیت این را دارد که مدیریت بحران را در حد خود بر عهده گیرد؟
به نظر من ایشان این پتانسیل را دارد، اما ارادهی استفاده از این پتانسیل به انگیزههایش بستگی دارد. مهمترین انگیزهی آقای رفسنجانی این است که خود را از ستونهای انقلاب میداند و عالیترین دغدغهاش نیز حفظ نظام و ارزشهای آن است. یکی از مهمترین این ارزشها، نقش مردم است.
ایشان میگوید که ارزش جمهوری اسلامی، اتکای آن به رای مردم است. به نظر من، آقای هاشمی در خطبههای دیروز فصل جدیدی را باز کرد. او گفت هر حرکتی ولو در لباس دین، باید به تایید مردم برسد و اگر بخواهد با فشار محقق شود، مشروعیت دینی ندارد.
اما رسانههای اصولگرا و دست راستی، به این گفتهها تا توانستهاند حمله کرده و مثلا نوشتهاند که وی دارد بذر تردید میکارد. آیا جریان معتدلتر حاضر در حاکمیت، میتواند در چنین شرایطی قوای خود را تجدید کند؟
آقای هاشمی با توجه به اطلاعاتی که از هندسهی قدرت در جمهوری اسلامی دارد این مباحث را مطرح کرده است. این نگاه حتی از نظر فقاهتی و نزد آقایان منتظری و صانعی نیز پشتوانهی قوی دارد. ایشان اشاره کرد که همهی مسئولیتها در جمهوری اسلامی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسط مردم رقم میخورد.از جمله اشاره کرد که رهبری را نیز مردم به طور غیرمستقیم انتخاب میکنند. ایشان ساز و کار دستیابی به این چیزها در جمهوری اسلامی را میداند و مباحث خود را با اتکاء به قانون طرح کرد.
ظاهرا جریان مقابل که به اهرمهای قدرت تکیه دارد، ارزشی برای این مباحث قائل نیست. آقای یزدی رییس جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم گفته که حرفهای رفسنجانی با وجودیکه او رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است، در خور مصلحت نظام نبود. این هشداری به آقای رفسنجانی از موضع قدرت نیست؟
چرا. دلیل هم این است که جریان مقتدری در جمهوری اسلامی، حکومت را ولایی و رای مردم را زینتی میداند.
به این ترتیب، چه توازنی بین نظرات آقای رفسنجانی با امکان کم عملیاتی شدن و نظر جریان حاکم و قدرتمند وجود دارد؟ تلاش آقای رفسنجانی و امثال ایشان ره به کجا خواهد برد؟
آقای هاشمی در صدد تضعیف جمهوری اسلامی نیست و انتقادهای کنونیاش نیز از جنس دیگران نیست. او میخواهد نظام را تقویت کند و چارهای نمیبیند که با منتقدان گفتوگو و تعامل داشته باشد. ایشان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری است که دو نهاد مهم در تعیین سرنوشت جمهوری اسلامیاند. تلاش ایشان اینست که متتقدان جریان انتخابات را راضی نگاه دارد و همراهی قدرتمندان اصولگرا در حاکمیت را نیز تامین کند.
اگر اختلاف در این مجموعه بارزتر شود، امکان ردیابی و پیگیری مناقشات و مطالبات هم برای آقای هاشمی کمتر میشود. ایشان خط وسط را انتخاب کرده و سکوت در این مدت هم برای این بود که از موضع فراجناحی حرف بزند تا نتوانند ایشان را به افراد خاصی وصل کنند. البته همگان کاملا فهمیدند که ایشان نسبت به انچه در انتخابات اتفاق افتاده و با آقای احمدینژاد مخالف است.
چه نسبتی میتوان بین خطبههای نماز جمعه و نامهی آقای رفسنجانی در آستانهی انتخابات به آقای خامنهای برقرار کرد؟
نسبت این دو، دغدغهی ایشان برای ادامهی حیات نظام و انقلاب بود. ایشان در آن نامه هم نوشته بود که سوزاندن ستونهای انقلاب مانند خودش، تضعیف جریان انقلاب است. صحبت در نماز جمعه هم در چارچوب دلسوزی و شفقت نسبت به روند امور بود. ایشان میخواست بگوید هر جریانی در حاکمیت باشد، باید با مردم مدارا کند، فضا را گسترش دهد و تعامل اجتماعی با منتقدان را بالا ببرد.
آقای خامنهای در جواب آن نامه، سرانجام موضعی گرفت که به ضرر آقای رفسنجانی تمام شد. امکان دارد ایشان پاسخی به این خطبهها بدهد که وجههی آقای هاشمی را باز هم خدشه دار کند؟
بعید میدانم. اما ممکن است تحت فشار جریان حاکم و با استنباط اینكه آقای هاشمی با این گفتهها، موازنه را به هم زده است، آقای خامنهای چیزی بگویند. ممکن است آنها دستگاه رهبری را تحت فشار بگذارند که حرفهای آقای هاشمی باعث شده که جریانهای به حاشیه رانده شده، خود را محق احساس کنند. تنها در چنین صورتی ممکن است که آقای خامنهای در تایید احمدینژاد و اعتراض به آقای هاشمی چیزی بگوید.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح
تحریریه: بهرام محیی