ملیگرایی و دفاع از خلیج فارس در خطبههای نماز جمعه
۱۳۹۱ اردیبهشت ۹, شنبه نامگذاری روز دهم اردیبهشت مصادف با اول میماه میلادی در تقویم خورشیدی ایران با عنوان روز ملی خلیجفارس در تیرماه ۱۳۸۴ به تصویب نهایی رسید.
بر طبق بررسیهای صورت گرفته توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی در آن سال که ریاست آن بر عهده محمد خاتمی رییسجمهور وقت بود، این روز که به نظر میرسد مصادف با خروج نیروهای پرتغالی از خلیج فارس است، برگزیده شد.
بیشتر بخوانید: ملیگرایی مجازی در فیسبوک در دفاع از خلیجفارس
گرچه در سالهای ابتدایی دولت محمود احمدینژاد به این روز توجه زیادی نشد اما دستکم در چند سال اخیر، دولت و دیگر نهادهای حکومتی در ایران تلاش کردهاند خود را نسبت به این موضوع حساس و متعهد نشان دهند.
دو روز پیش از «روز ملی خلیجفارس» در ایران، امامان جمعه شهرهای مختلف در اظهارت خود، از «اهمیت و حقانیت» این نام سخن گفتند. از امامان جمعه تهران و شیراز تا شهرهای پلدختر، سوق و بردخون.
اما توجه امامان جمعه به این موضوع در این برههی زمانی چه معنایی دارد؟ تاکید روحانیون وابسته به حکومت بر یک خواست عمومی که جنبهی «ملیگرایانهی» نیز دارد، نشانهی چیست؟
در این مورد با محمدجواد اکبرین، روزنامهنگار و دینپژوهساکن پاریس گفتوگو کردهایم.
بشنوید: دلایل تاکید حکومت ایران بر نام خلیج فارس
دویچهوله: آقای اکبرین، به جز موضوع «روز ملی خلیج فارس»، چه دلایل دیگری را میشود برشمرد که امامان جمعهی دهها شهر به این موضوع و اهمیت نام خلیج فارس پرداختهاند؟
محمد جواد اکبرین: به نظر میرسد با توجه به اختلافاتی که اخیراً میان ایران و کشورهای حاشیهی خلیج فارس پیدا شده و تیرگی روابط که بخشی از آن ناشی از دیپلماسی ناموفق دولت جمهوری اسلامی است، در ارتباطی که میبایست با این کشورها برقرار کند و برخی هم به این برمیگردد که آنها هم به لحاظ منافع و هم به لحاظ اهداف منطقهایشان امروز در جبههی سیاسی غرب قرار گرفتهاند، قاعدتاً جمهوری اسلامی ترجیح میدهد در این شرایط از همهی فرصتها استفاده کند تا افکار عمومی را به صورتی شکل بدهد که در مقابل دولتهای حاشیهی خلیج فارس قرار بگیرند، موضعگیری کنند و حتی ممکن است بعدها شاهد برگزاری راهپیماییهایی در این زمینه باشیم.
البته مُرادم این نیست که همه چیز تقصیر دیپلماسی ناموفق جمهوری اسلامی است. ما حسابهای تسویه نشدهای با کشورهای حاشیهی خلیج فارس داریم، آنها هم نسبت به ما کدورتها و کینههایی دارند، منتها یک دیپلماسی موفق قاعدتاً دیپلماسیای است که نگذارد آن نقطههای دیرین و پنهان آشکار بشوند و فعال بشوند.
آیا این نوع تبلیغات نشان از تغییر در روشهای حکومت برای کسب رضایت عمومی نیست؟ با توجه به اینکه سالها ملیگرایی از طریق سخنگویان رسمی جمهوری اسلامی، در ایران تقبیح شده.
نه ارزشهای ملی و نه ارزشهای مذهبی، هیچکدام در این سه دهه ثابت شد که اصالت به ذات و ماهوی ندارند. یعنی ارزشهای ملی تا زمانی که به کار حکومت نیاید، بهکار تقویت منافع جمهوری اسلامی نیاید، نه تنها نادیده گرفته میشود، بلکه تاکید بر آنها اتهام و سپس جرم محسوب میشود.
ما کم نداشتیم فعالانی که در این سه دهه به دلیل تاکید بیشتر بر ارزشهای ملی، نخست متهم شدهاند و بعد یا منزوی شدهاند یا گرفتار محافل قضایی شدهاند.
البته همین رفتار را با مسائل مذهبی هم دارند؛ یعنی اتهام بدون دلیل زدن با عناوین ثابت نشده، جان و مال و عاطفه و اندیشهی دیگران را مورد هجوم قرار دادن، اینها شرعاً هم قابل دفاع نیست، اما آنها به محض اینکه چنین اتفاقهایی به سود خودشان میافتد، قاعدتاً این ارزشها را فعال میکنند، یا به تناسب، این ارزشها را منزوی میکنند.
خلیج فارس، مسئلهی تخت جمشید، مسئلهی ارزشهای ملی، آیینهای ملیای مثل چهارشنبهسوری، مثل توجه مردم به تفریح در روز سیزده نوروز، همهی اینها در فرصتی کاملاً غیردینی محسوب میشود، به آن هجمه میشود، ولی در فرصت دیگری اگر به سود منافع جمهوری اسلامی باشد، ناگهان تبلیغات رسانهای به سود او شکل میگیرد که نظیرش را در ماجرای خلیج فارس شاهد هستیم و میبینیم که امسال برای نخستین بار همهی ائمهی جمعه ناگهان با هم به یاد فارسی بودن خلیج فارس میافتند.
در ارتباط با نکتهی آخری که در بارهی موضعگیری همزمان ائمهی جمعه اشاره کردید، من اکثر سخنرانیها را خواندم و بیش از ۲۷ یا ۲۸تای آنها را در سایتهای مختلف دیدم. به نظر میرسد که آنها همه شبیه هم در بارهی این قضیه موضعگیری کردهاند و حتی حد تهدید یا طرفداری و یا ارزشگذاری به این قضیه هم شبیه هم بوده است. دلیل این شباهت چیست؟
ائمهی جمعه اجازهی مطرح کردن مواضعشان را به صورت مستقل ندارند. شورای عالیای بر ائمهی جمعهی سراسر کشور مدیریت میکند. تاکید میکنم مدیریت میکند، نه اینکه نظارت کند. چون فرق مدیریت و نظارت این است که در مدیریت از ابتدا به شما میگویند که چه باید بکنید و چگونه حرکت کنید. اما نظارت این است که شما استقلال دارید، حرکت میکنید، اگر اشتباه کردید به شما تذکر میدهند. اما در آنجا اینگونه نیست، دارند مدیریت میکنند.
یعنی پنجشنبهی هر هفته بولتنی برای ائمهی جمعهی سراسر کشور فرستاده میشود. مسئول آن هم آقای تقوی است. در این بولتن نوشته میشود که چه چیزهایی را اجازه دارند و چه چیزهایی را به چه شکلی باید بگویند و روی چه چیزهایی تاکید کنند، چه کسانی را متهم کنند، چه کسانی را محکوم کنند و…
این روند چند سال است که در سراسر کشور دارد اجرا میشود و از نظر آنها هم موفق بوده، یعنی از این مدیریت سود بردهاند. در ابتدای گزینش ائمهی جمعه هم یک بخش حراست وجود دارد که از قضا مدیریت آن بر عهدهی یک روحانی نیست، بلکه یک مقام امنیتی است؛ او افرادی که برای امامت جمعهی یک شهر نامزد میشوند را چک میکند.
اگر ببینند در او زمینهی پذیرش این بولتن و چشم گفتن به مطالب این بولتن وجود دارد، طبعاً اجازه میدهند که او به امامت جمعهی آن شهر برسد.
به عنوان سئوال آخر؛ این نوع تبلیغاتی که سی سال در جمهوری اسلامی شده و ملیگرایی را مذموم شمردهاند، اگر به دلایل سیاسی مورد استفاده قرار بگیرد و اهمیت پیدا کند، برای اقشار مذهبیتر و مراجع تقلیدی که کمتر با حکومت همراه هستند، چه بازتابی را دارد و چه تأثیری را بر آنها میتواند بگذارد؟
بر فرض اینکه تأثیر بگذارد؛ این فرض را برای آن مطرح میکنم که در کنار تصمیمهایی که حکومت میگیرد و نظیر شورایی که برای مدیریت ائمهی جمعه تشکیل شده، محافلی هم برای ارسال بولتن به مراجع تقلید وجود دارند.
در آستانهی هر اتفاقی که میافتد، سعی میکنند دلایل آن اتفاق را از طریق بولتن به مراجع توضیح بدهند یا اگر موضوع خیلی حساسیت داشته باشد، نمایندهای را نزد آنها میفرستند برای اینکه از موضوعی که قرار است مطرح شود، حساسیتزدایی بکند تعداد مراجع هم که زیاد نیست و محدود است.
اما اگر چنین کاری نشد یا چنین کاری را انجام دادند و موفق نشدند مراجع را قانع کنند، در نهایت آنچه از دست مراجع برمیآید، یک سخنرانی و یا یک اعلام شکایت است که چندان به جایی هم نمیرسد.
نمونهای که من دارم، همین اخبار هفتهی گذشته است که آیتالله مکارم شیرازی در جمع سپاهیان، از آنها گله کردند که «شما همانقدر برای رهبری احترام قائلید، برای ما هم احترام قائل باشید، همانقدر که با ایشان مشورت میکنید، با ما هم مشورت کنید».
این نشان میدهد که بر فرض تأثیرگذاری و تحریک حساسیت آنها نسبت به شعارهای ملی، چندان گوش شنوایی برای شکایتها و گلایههای آنها در حکومت وجود ندارد.