موفقيت و سلامتى
۱۳۸۵ آبان ۲۷, شنبه”استرس بيماریزاست“ اين جملهاى است كه اين روزها زياد به گوش مىخورد، اما برخلاف آنچه به نظر مىرسد نظريه تازهاى نيست. اين جمله بر روى پاپيروس سههزارو پانصد سالهاى كه از پزشكى مصر باستان باقى مانده نوشته شده است.
پروفسور ولفگانگ هرزوگ (Wolfgang Herzog) استاد دانشگاه هايدلبرگ آلمان و مدير كلنيك رواندرمانى اين دانشگاه مىگويد:” از آن زمان به بعد ما شاهد دگرگونى در علم پزشكى هستيم كه بسيار سودمند است. به دليل اينكه مىتوان علل بروز بيماريهاى مختلف را با در نظر گرفتن وضعيت روحى بيمار بررسى كرد. دست كم عواملى كه در حال حاضر در مورد آنها مطلع هستيم و مىدانيم چطور موجب بروز بيمارى مىشوند و يا اينكه چطور مىتوان آنها را هرچند اندك تحت تاثير قرار داد. اما بخش بزرگى از اين علم كهن از ميان رفته است. بخش مهمى كه مربوط به ارتباط روح و جسم مىشود.“
محدود كردن دايره دانش پزشكى تنها به جسم، نه تنها گستره اين علم را كوچك مىكند بلكه يافتن علت بروز برخى از بيماريها را با مشكل مواجه مىكند. گذشته از آنچه از پزشكى باستان بر جا مانده پزشكى نوين هم ثابت كرده است كه بسيارى از بيماريها مانند آسم، آلرژى و اگزما ريشه روانى دارند. اما تأثير وضعيت روحى به اين چند بيمارى محدود نمىشود. مثلأ در بيماريهاى مانند سكته قلبى و يا ديابت كه هر دو در دسته بيماريهاى شايع قرار دارند وضعيت روحى بيمار نقش مهمى بازى مىكند.
تقريبأ در تمامى موارد، درمان با در نظر گرفتن شرايط روحى بيمار نه تنها موثرتر است بلكه سريعتر نيز پاسخ مىدهد. اما در نظر گرفتن شرايط روحى بيمار و پرداختن به مشكلات روانى او نيازمند برنامه ريزى طولانى مدت و بهرمند بودن از اطلاعات كافى در اين زمينه است. آنچه كه معمولأ از بيمار دريغ مىشود. نكته مهم ديگر بالا بودن هزينه درمان همراه با روانكاوى است. هرزوگ ادامه مىدهد:” واقعيت اين است كه در بسيارى از زمينههاى پزشكى قسمت عمده پروسه درمان زمانی آغاز مىشود كه بيمارى پیشرفت کرده و یا کهنه شده است و به همین جهت پيشگيرى و یا احتياط و يا رواندرمانى دیگر اهمیت چندانی ندارد.“
شايد بتوان در تعريف استرس چنين گفت: استرس عبارت است از واکنشهای فیزیکی، ذهنی و عاطفی که در نتیجه تغییرات و نیازهای زندگی فرد، تجربه میشوند. تغییرات میتوانند بزرگ یا کوچک باشند. پاسخ افراد به تغییرات زندگی متفاوت است.
نتيجه یک تحقیق جامع كه توسط دانشگاه هایدلبرگ در آلمان صورت گرفته نشان مىدهد عوامل اجتماعى مانند نداشتن تحصيلات و يا بیکاری زمینه بروز بیماری را فراهم مىکنند. نداشتن شغل فرد را از دایره فعالیتهای اجتماعی خارج مىکند و فرد خارج شد ازاين دايره از ارزش اجتماعی کمتری در مقایسه با سایرین برخوردار است. پروفسور هادولا (Hadulla) يكى افراد تيم تحقيقاتى دانشگاه هايدلبرگ مىگويد:” به نتايج جالبی رسيدهايم كه دقیقاً نشان مىدهند: داشتن موقعیت موجه اجتماعی، موفقیت در کار یا تحصیل و برخوردار بودن از موقعيت مالى مناسب فاکتورهای هستند که فرد را در برابر بسيارى از بیماریها ایمن مىکنند.“
اما براى حفظ اين موقعیت اجتماعی فرد درگير شرايطى مىشود كه زمان كمترى برای زندگی خصوصی، دوستان و خانواده باقى مىگذارد. از سوى ديگر تنها در چند دهه گذشته زندگی سنتی تبدیل به زندگی مدرن و صنعتی شده است. ارزشهای اجتماعی كه ريشه در آداب و رسوم يك جامعه دارند، به علت ظهور تکنولوژی کم رنگ شدهاند. نتیجه این دگرگونى افزایش بیسابقه بیماریهای روحی و روانی است. این تغییرات مرزهای ساختار طبیعی روح و جسم را برهم مىزنند.
پروفسور گونتا تمبروک( (Günter Tembrock) استاد رفتارشناسی دانشگاه آزادی برلین مىگوید:” هر نسل جديدى با کمی تغییر نسبت به نسل قبلى پا به عرصه مىگذارد. اما اين تغييرات وقتى خطرناك مىشوند كه زیر ساخت و ثبات جامعه را از بین مىبرند. ببينيد هميشه اينطور بوده که نسل جدید تا حداكثر تا بیستوپنج درصد با نسل قديمى فرق داشته اما باقی ارزشها و عادات و رسوم و فرم زندگی همانگونه که بوده باقی میماند. اگر تغییر بیش از این مقدار باشد از کنترل خارج مىشود.“