موقعیت کنونی آوارگان فلسطینی
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۰, سهشنبهبدون بازگشت آوارگان فلسطینی به زادگاهشان هرگز نمیتواند صلحی واقعی با اسراییل برقرار شود. این سخنی بود که یاسر عرفات رهبر فقید سازمان آزادیبخش فلسطین بر زبان آورد. در آنزمان او در مذاکرات صلح با اسراییل در اسلو به توافق رسیده بود، موجودیت اسراییل را اصولا پذیرفتهبود و به همین خاطر نیز به او، بههمراه شیمون پرز و اسحاق رابین، جایزه نوبل صلح تعلق گرفت. اما عرفات تا آخرین لحظه بر سر مسئله آوارگان انعطافناپذیر باقی ماند، همانگونه که بر سر مسئله اورشلیم یا دستکم بخش شرقی آن، که معتقد بود بایستی پایتخت دولت فلسطینی شود. اسراییل هر دوی این خواستها را رد کرد و اعلام نمود که اورشلیم «پایتخت ابدی اسراییل» است و بازگشت آوارگان نیز موضوعیت ندارد، زیرا با تحقق این امر تعادل جمعیت در اسراییل به هم خواهد خورد و خصلت یهودی دولت تغییر خواهد کرد.
برای مذاکره با عرفات و سپس با جانشین او محمود عباس این موضوعها «اجالتا» فاکتور گرفته شد. آوارگان هم به این وضعیت عادت کرده بودند که سرنوشتشان از ۱۹۴۸ «فاکتور» گرفته شود. در جریان نخستین جنگ خاورمیانه، بلافاصله پس از تشکیل دولت اسراییل در سالهای ۱۹۴۸/۴۹ حدود ۷۰۰ هزار فلسطینی زادگاه خود را ترک کردند و در کشورهای همسایه سکنی گزیدند. بخشی از این جمعیت از ترس گریخت، بخش بزرگتری از سوی اسراییل از این سرزمین رانده شدند و برخی نیز با این امید رفتند تا بهزودی بازگشتی پیروزمندانه داشته باشند.
و این، به وضعیتی دایمی تبدیل شد. اکثریت آنان در اردوگاههای آوارگان در اردن، سوریه، لبنان و یا نوار غزه که آنزمان از سوی مصر اداره میشد مستقر شدند. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد UNRWA که در این مناطق به وضع آوارگان رسیدگی میکرد، هنوز هم همین مسئولیت را برعهده دارد. تنها در اردن بود که آوارگان فلسطینی خود را با محیط تطبیق دادند. در تمام دیگر مناطق آنها وصلههایی ناچسب ماندند و همواره عاملی بودند برای ناآرامیهای داخلی و مناقشههای بینالمللی، بخصوص در لبنان که گروههای مسلح فلسطینی کشور را به جنگ با اسراییل کشاندند و در جنگ داخلی لبنان دخالت کردند.
اکنون در میان آوارگان فلسطینی تنها معدودی در رویای آزادسازی فلسطین از راههای خشونتآمیز بسر میبرند. تعداد آنها اینک در سراسر جهان از ۷۰۰ هزار به حدود ۵ میلیون نفر افزایش یافته است.آوارگان اینک دیگر این واقعیت را پذیرفتهاند که ضعیفتر از آن هستند که بتوانند سرزمینشان را آزاد کنند. آنها همزمان از روند صلح خاورمیانه هم سرخورده هستند که نتوانسته چیزی برایشان به ارمغان بیاورد. اسراییل در این میان هیچیک از از شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری رود اردن را از میان نبرده و علاوه بر آن حصارهای امنیتی عظیمی را بر پا کرده که زندگی را برای فلسطینیها دوچندان دشوار میکند.
در نوار غزه هم که در آنجا تعداد زیادی از آوارگان فلسطینی از ۱۹۴۸ در اردوگاهها زندگی میکنند، وضعیت پس از عقبنشینی اسراییل در تابستان ۲۰۰۵، نه تنها بهتر نشده، بلکه برعکس، پس از قدرتگیری حماس فقر و نابسامانی در غزه حاکم است و وضعیت روز به روز بدتر هم میشود.
حتا اگر آرامش به این منطقه بازگردد و کمکهای مالی و اقتصادی دوباره به منطقه سرازیر شوند، باز هم این تنها یک مسکن خواهد بود، نه راه حل مشکل آوارگان! راه حل تنها زمانی خواهد بود که اسراییل و فلسطینیها از موضع تاکنونیشان مبنی بر «همهچیز یا هیچ چیز» کوتاه بیایند و واقعیت را بپذیرند.
فلسطینیها بایستی بپذیرند که بازگشت به اسراییل موضوعیت ندارد و اسراییل هم بایستی بپذیرد که آوارگان فلسطینی حق دارند بالاخره تحت شرایطی انسانی در مکانی زندگی کنند که بتوان آن را وطن نامید.