1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

میزگرد در پاریس در باره وضعیت آزادی بیان در ایران

گزارش از کیواندخت قهاری۱۳۸۶ آبان ۹, چهارشنبه

روز ۲۷ اکتبردر میزگردی در دانشگاه سوربن چند تن از حقوق‌دانان و فعالان حقوق بشر در درون و بیرون ایران به بحث در باره‌ی محدودیت آزادی بیان در ایران پرداختند.عبادی، محمدی، دادخواه، لاهیجی و عاملی سخنرانان این میزگرد بودند.

شیرین عبادی، عبدالکریم لاهیجی و نرگس محمدی در کنفرانس پاریس
شیرین عبادی، عبدالکریم لاهیجی و نرگس محمدی در کنفرانس پاریسعکس: Ebadi Lahidji Dadkhah

روز شنبه ۲۷ اکتبر میزگردی با شرکت چند تن از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر ایران و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران، که مرکز آن در پاریس است، در دانشگاه سوربن پاریس برگزار شد. موضوع این میزگرد وضعیت آزادی بیان در ایران بود.

جلوگیری از سفر عبدالفتاح سلطانی

روز شنبه (۲۷ اکتبر) ساعت ۳ عصر سالن آمفی‌تئاتر دانشگاه سوربن پاریس پر از جمعیت بود. عده‌ای از حاضران جایی برای نشستن پیدا نکرده و ایستاده بودند. در این سالن نمایندگان دو سازمان حقوق بشر ایران برای نخستین بار به طور مشترک در میزگردی شرکت کردند: شیرین عبادی‌، نرگس محمدی و محمدعلی دادخواه به نمایندگی از سوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران و عبدالکریم لاهیجی و فرهاد عاملی از سوی جامعه دفاع از حقوق بشر ایران. موضوع میزگرد هم وضعیت آزادی بیان در ایران بود. دولت ایران از سفر عبدالفتاح سلطانی، یکی از اعضای بنیان‌گذار کانون مدافعان حقوق بشر جلوگیری کرده بود. عبدالکریم لاهیجی، با اشاره به اینکه پایه‌گذاران کانون مدافعان حقوق بشر بخاطر دفاع خود از حقوق انسانی گوناگون طعم زندان را طی سالهای اخیر چشیده‌اند، بخشهایی از پیام آقای سلطانی را به آگاهی جمع رساند. از جمله اینکه “بی‌تردید غالب بازداشت‌شدگان صحنه سیاست و اجتماع گناهی جز ابراز عقیده‌ای متفاوت از باور صاحبان قدرت یا گشودن زبان اعتراض به سیاستهای غلط برخی از دولتمردان ندارند.“

فدراسیون بین‌المللی حقوق بشر و وضعیت ایران

کانون مدافعان حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر ایران هر دو عضو فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشرند. این از مواردی استثنایی است، چون تنها در وضعیت خاص سیاسی یک کشور است که دو سازمان ملی می‌توانند عضو این فدراسیون شوند. آغازگر سخنرانیهای جلسه خانم سهیر بلحسن، رییس تونسی فدراسیون بود. خانم بلحسن در باره تلاشهای این نهاد برای طرح مسئله نقض حقوق بشر در سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا صحبت کرد. به گفته وی دبیرکل سازمان ملل از وضعیت بحرانی حقوق بشر در ایران آگاهی یافته است و امسال دولت کانادا پذیرفته است که طرح قطعنامه‌ای را در ارتباط با وضعیت حقوق بشر در ایران به مجمع عمومی سازمان ملل عرضه کند تا طی چند هفته آینده در این مورد رای‌گیری شود. همچنین اتحادیه اروپا قطعنامه‌ای در باره موارد گوناگون نقض حقوق بشر در ایران، مانند اعدام نوجوانان و سرکوب حرکتهای اعتراضی زنان، دانشجویان و کارگران صادر کرده است.

تکامل اندیشه بر آزادی بیان

سپس عبدالکریم لاهیجی به اختصار در باره تاریخچه تکامل اندیشه بر آزادی بیان سخن گفت و در سخنانش اشاره کرد به اینکه این تکامل حاصل تلاشی بوده است برای پاسخ انسانها به جنگهای مذهبی و نیز دو جنگ جهانی خانمان‌سوز. فرهاد عاملی، از دیگر اعضای جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران نیز که حقوقدانی مقیم فرانسه است در باره آزادی بیان در فرانسه سخن گفت. وی گفت که در فرانسه رعایت حق آزادی بیان امری است بدیهی. آنچه در باره آن بحث می‌شود، حد این آزادی است و قوانین فرانسه تنها انکار وقایعی تاریخی چون کشتار یهودیان توسط نازیهای آلمان و کشتار ارمنی‌ها در ترکیه را جرم می‌شناسد.

آزادی بیان در ایران

تمرکز اصلی بحثها بر وضعیت آزادی بیان در ایران بود. سه سخنران، شیرین عبادی، محمدعلی دادخواه و نرگس محمدی هر یک از دریچه‌ای وضعیت آزادی بیان در ایران را تشریح کردند و به اثرات فقدان آن در اجتماع پرداختند.

نخست میکروفون در اختیار خانم شیرین عبادی‌ قرار گرفت. شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح، از فعالان و کوشندگان حقوق بشر به عنوان تیمی امدادی نام برد که در کنار هم برای رسیدن به هدفی مشترک می‌کوشند. وی گفت که علت انتخاب موضوع آزادی بیان این بوده است که “آزادی بیان اولین پله دمکراسی است. برخی تصور می‌کنند که انتخابات آزاد مقدمه دمکراسی است و مثلا موانعی از قبیل نظارت استصوابی را به عنوان مانعی برای دمکراسی در ایران می‌شمارند. اما از این مهمتر پله هست، و آن پله آزادی بیان است. فرض کنید نظارت استصوابی نباشد و مردم آزاد باشند که نماینده‌ای که می‌خواهند انتخاب بکنند و انتخابات سالم برگزار بشود و نمایندگان به مجلس بروند. چه فایده دارد وقتی نماینده‌ای در مجلس به مناسبت ایفای وظایف نمایندگی‌اش حرف می‌زند و می‌گیرند و می‌اندازندش زندان؟“

اثرات نبود آزادی بیان در عرصه حقوق زنان

عبادی سپس به اثرات نبود آزادی بیان در عرصه حقوق زنان پرداخت. وی گفت که قوانین ضدزن در ایران همیشه مورد اعتراض زنان آگاه بوده و نیز واکنشهایی را در سطح همه جامعه برانگیخته که مظهر بارز آن افزایش شمار دانشجویان دختر در ایران نسبت به دوره پهلوی از ۲۵ درصد به ۶۵ درصد بوده است. به گفته خانم عبادی زنان آگاه ایران جنبش فمینیستی را پی‌ریزی کردند که هم اکنون مهمترین و قوی‌ترین جنبش موجود در ایران و جایگاه آن در منزل هر ایرانی معتقد به تساوی حقوق است. این جنبش برای اعتراض به قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان راههایی مسالمت‌آمیز را برمی‌گزیند و با وجود این با فشار و سرکوب مواجه می‌شود. نمونه آن تجمع زنان در ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۵ در میدان ۷ تیر تهران بود که با حمله پلیس روبرو شد و طی آن حتی دست دو زن شکست.

عبادی این رخداد را ناشی از نبود آزادی بیان خواند و گفت: “چرا این بلا سر زنان ایران آمد؟ برای اینکه آزادی بیان نبود. زنی که آن روز در میدان ۷ تیر کتک خورد و به زندان رفت مگر چه کار کرده بود؟ فقط گفته بود من دلم نمی‌خواهد که سرم هوو بیاید. فقط گفته بود که من با این قوانین ضد زن مخالفم.“

اثرات نبود آزادی بیان در عرصه دانشگاهها

در بخشی دیگر از جلسه روز شنبه در دانشگاه سوربن محمدعلی دادخواه که وکیل چندین تن از دانشجویان بوده است، به نبود حق آزادی بیان در دانشگاهها پرداخت. دادخواه با اشاره به اینکه دانشجویان امیدهای آینده کشورند و برای ساختن کشور نیاز به آزادی بیان دارند، گفت: “اما نسل دانشجوی ما مثل اینکه از بدیهی‌ترین حقوق متصور در قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی محروم است. من از جامعه حقوق بشری انتظار دارم که نسبت به این مورد حساس باشد که آیا دانشجوی ما از چه موضع آزادی امکان بیان و برخورداری از حقوق شهروندی در دانشگاههای فعلی برخوردار است.“

محمدعلی دادخواه در کنفرانس پاریسعکس: Keivandokht Ghahari

دادخواه به روندهای غیرقانونی در رفتار با دانشجویان پرداخت. وی به شورای عالی انقلاب فرهنگی پرداخت که بعد از انقلاب ایران تشکیل شد، دانشگاهها را بست و استادان را اخراج کرد و با آنکه قانون‌گذاری از وظایف خاص مجلس شوراست، مقررات و قوانینی را تصویب کرد. با این حال حتی به مقرراتی که به تصویب این شورا رسیده عمل نمی‌کنند، اینکه اگر دانشجویی متهم به تخلف شود را به کمیته انضباطی بفرستند و تخلفات مطبوعاتی را به دادگاه مطبوعات ارجاع کنند. از جمله اینکه بتازگی سه دانشجو را، آقایان احمد قصابان، احسان منصوری و مجید توکلی به اتهام انتشار کلام توهین‌آمیز در دادگاه انقلاب بطور غیر علنی و بدون هیات منصفه محکوم به حبسهای دو تا سه ساله کردند. دادخواه گفت: “اعلامیه جهانی حقوق بشر از دو موضع قربانی نقض حقوق بشر باشند را حمایت می‌کند. یکی کسانی که از حقوق داخلی شهروندی خود محروم می‌شوند. یعنی مطابق قانون مدنی یک کشور باید این آزادیها در اختیارش باشد. اگر در اختیارش قرار نگرفت، آن قربانی را حقوق بشر حمایت می‌کند. و دو دیگر کسانی را که در اعلامیه ذکر شده است اما در هنگام زندگی و برخورد دستگاههای حکومتی نسبت به آنها حساسیت نشان داده نمی‌شود. باید اعلام کنم که این دانشجویان که گفتم در هر دو مورد در زمره قربانیان حقوق بشر محسوب می‌شوند. چون نه آزادی بیان داشتند و نه برخوردار از حقوقی که قانون اساسی به عنوان قانون برتر و مادر برای آنها ترسیم کرده و قوه قضاییه و قوه مجریه مکلف به رعایت آن هستند.“

حکومتها و نقض حق آزادی بیان

در بخشی دیگر از جلسه مدافعان ایرانی حقوق بشر در دانشگاه سوربن پاریس خانم نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، در باره اهمیت آزادی بیان و سانسوری که هم اکنون در زمینه‌های گوناگون انجام می‌گیرد، سخن گفت: توقیف روزنامه‌ها، فیلتر سایتهای اینترنتی و جلوگیری از انتشار یا تجدید چاپ کتابها.

نرگس محمدی گفت: “اگر آزادی بیان نباشد، صحبت از هر آرمانی بیهوده و غیرمفید است. ماده ۱۸ جهانی اعلامیه جهانی حقوق بشر در رابطه با آزادی فکر و عقیده صحبت می‌کند. اما بلافاصله بعد از آن ماده ۱۹ مطرح می‌شود که بحث از آزادی بیان است. نویسندگان این اعلامیه این توجه را داشته‌اند که ماده ۱۸ هر چند مفید است، اما به تنهایی کافی نیست. هر چند لازم است اما کافی نیست. اگر هر کدام از مایی که در این جلسه هستیم، هر فکر و ایده‌ای هم که داشته باشیم در خود محبوس کنیم، نه اینکه فاقد ارزش است، اما چه تاثیری می‌تواند در جامعه داشته باشد؟ پس وقتی می‌تواند مفید باشد که در معرض انتشار قرار بگیرد، گفته شود، بیان شود، تاثیر بگذارد در جامعه، تاثیر بگذارد در آن فرد دیگری که در جامعه دارد زندگی می‌کند. و اما همین باعث شده است که حکومتهایی که دمکراسی را به رسمیت نمی‌شناسند ودیکتاتوری و استبدادی هستند، اتفاقا روی آزادی بیان همه متفق‌القول هستند که نباید این آزادی در جامعه به مردم داده شود. وقتی آزادی بیان در جامعه وجود ندارد، ضررش فقط این نیست که آن اندیشمند یا صاحب فکر نمی‌تواند فکرش را منتشر کند. بلکه ضرر اصلی را جامعه می‌بیند. برای اینکه جامعه‌ای که در معرض افکار گوناگون قرار نگیرد، رشد نخواهد کرد. آن جامعه جامعه‌ای کور، کر و بی‌شر و شوری خواهد بود. بنابراین اینکه حکومتهای استبدادی اصرار دارند که آزادی بیان را از بین ببرند امر حساب شده‌ای است.“