میشل پلاتینی؛ آمیزهای درخشان از رقصندهی باله و ماتادور
بهمن مهرداد۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۹, جمعه
میشل پلاتینی برای فوتبال زیبا فلسفهی خاصی داشت و میگفت اگر بازیکنی به دلیل مهارتهای فردی ناگزیر نباشد که ذهن خود را به کنترل توپ معطوف کند، میتواند تمام فکر خود را آزاد و حواس خود را متوجه بازی مستقیم کند.
تبلیغات
در سال ۱۹۷۷ هنگامی که فرانتس بکنباوئر، قیصر فوتبال آلمان، آخرین بازی ملی خود را در برابر فرانسه انجام میداد، جوانی ۲۲ ساله و تازه وارد در تیم ملی فرانسه بازی میکرد که یک بار به هنگام هجوم به سوی دروازهی آلمان، با گستاخی فوقالعاده توپ را از میان پاهای بکنباوئر این اسطورهی مدافعان جهان عبور داد.
این حرکت که خشم "قیصر" فوتبال آلمان را برانگیخته بود، باعث شد که بکنباوئر در صحنهی بعدی این جوان را با خشونت و خطا متوقف و مجازات کند. در آن بازی، ستارهای چون بکنباوئر میرفت که برای همیشه صحنهی رقابتهای ملی را ترک کند، ولی با آن جوان، ابرستارهای دیگر در حال برآمد بود: میشل پلاتینی.
پلاتینی یکی از کاملترین شماره دههای جهان بود. او با اندامی نسبتا ظریف و گامهای نه چندان بلند، آنچنان واکنش سریعی داشت که زبانزد همهی فوتبالدوستان بود.
کارشناسان میگفتند به نظر میرسد تمامی حس فوتبال عالم، در پای راست پلاتینی گرد آمده است. گاهی توپ را با چنان ضربات آرام و کمانی و دقیقی به گوشهی دروازهی حریف میفرستاد که نمونهاش به ندرت دیده شده است.
پلاتینی همهی ضعفهای فیزیکی خود را با خلاقیت، دقت و هوش عالی خود در میدان جبران میکرد.
ااو خود گفته بود: «من از نظر فیزیکی نمیتوانستم ۹۰ دقیقه بدوم. جسم من چنین اجازهای را نمیداد. من مانند پله و کرویف اندامی ورزشکارانه نداشتم. قدرت من در آن بود که بازی را میخواندم و میفهمیدم چه اتفاقی میافتد و باید بیفتد تا ما موفق شویم. برتری من در برابر حریفان این نبود که از آنان سریعتر بودم، بلکه این بود که از آنان سریعتر واکنش نشان میدادم. برای من یک لحظهی جادویی برای زدن گل یا دادن پاس کافی بود.»
نسل طلایی فوتبال فرانسه
پلاتینی با تواناییها و فرهمندی خود، فوتبال فرانسه را دگرگون کرد و آن را ارتقا بخشید. او این تیم را چند دهه پس از غروب ستارگانی چون کوپا و فونتین، به سطح تیمهای طراز اول جهان رساند. گویی سرنوشتی مقدر است که در بعضی تیمها ناگهان نسلی طلایی شکل میگیرد و بازیکنانی در کنار هم پدید میآیند که تا سالها فراموشنشدنی باقی میمانند.
ولی حیرتآور است که باز در میان آن نسل طلایی، ستارهای بیش از دیگر ستارگان میدرخشد. چنین ویژگیهایی را پوشکاش در نسل طلایی تیم ملی مجارستان در اواسط دههی ۵۰ میلادی داشت و پله در نسل طلایی تیم برزیل در پایان دههی ۶۰.
در تیم ملی فرانسه نیز از اوایل دههی ۸۰ میلادی نسلی پدید آمد که همهی تیمهای ملی پیشین فرانسه را در سایه قرار داد. در آن سالها خط میانی تیم ملی فرانسه به خلاقیت تیم ملی برزیل و حتا شاید نیرومندتر از آن بود. در این خط در کنار پلاتینی، بازیسازان دیگری چون ژیرس و تیگانا نیز توپ میزدند که با او مثلث جادویی فرانسه محسوب میشدند.
قدرت آفرینندگی این سه بازیکن، با دوندگیهای خستگیناپذیر فرناندز تکمیل میشد و به هیچ تیم دیگری در میانهی میدان قدرت خودنمایی نمیداد. پلاتینی با خلاقیت، سرعت و حرکاتی موزون، این خط میانی را به ماشینی توقفناپذیر تبدیل کرده بود.
تیم ملی فرانسه در آن سالهای طلایی خود، در میدان به ارکستر هماهنگی میماند که تکنوازی نابغه به نام میشل پلاتینی بر تارک آن میدرخشید.
گرچه فرانسه نتوانست تحت رهبری میشل پلاتینی به قهرمانی جهان دست یابد، ولی وی به عنوان پدیدهای استثنایی، تیم ملی فرانسه را در سال ۱۹۸۴ به قهرمانی اروپا رساند. فرانسه در آن دوره از بازیها، در پنج بازی روی هم ۱۴ گل به ثمر رساند که از آن میان ۹ گل توسط پلاتینی به ثمر رسید.
اقتدار معنوی
پاول برایتنر مدافع پرآوازهی آلمان، دربارهی پلاتینی نوشته بود: «همهی بازیکنان فرانسوی در همه جای زمین در جستجوی پلاتینی بودند تا توپ را به او بسپارند. آنان مطیع فرمان او بودند و این امر آنان را نمیآزرد، چون اقتدار معنوی پلاتینی را پذیرفته بودند».
برایتنر افزوده بود: «ولی پلاتینی فقط به این دلیل که رهبری بلامنازع در میدان بود، استثنایی محسوب نمیشد. او در عین حال فریبندهای بزرگ بود که بر احساسات تماشاگران نیز فرمان میراند و میدانست چگونه آنان را مسحور کند. حرکات دلربای پلاتینی چون شیرینی و شامپاین، تماشاگران را به دنبال خود میکشید.»
پلاتینی همزمان تعبیر تازهای از بازیکن شمارهی ۱۰ ارائه میداد. او بیمیانجی در پشت سر بازیکن نوک حمله عمل میکرد. خط آتش فرانسه بدینسان قدرتی دو چندان مییافت. خود پلاتینی برای تعریف جایگاه و شیوهی بازی خود، مفهوم «بازیکن شمارهی ۵ /۹» را ساخته بود.
به باور او، چنین بازیکنی همانند یک نوک حملهی دوم عمل میکند ولی کمی عقبتر از مهاجم نوک واقعی، با تکنیک خود میتواند فرصت و فضاسازی کند.
پلاتینی از همین منظر بازیکنانی چون زیکو، مارادونا، باجو و خود را از شماره دههای کلاسیک آلمانی چون نتزر، اوورات و برند شوستر جدا میکند.
گلی که یک اتومبیل فراری میارزید!
پلاتینی از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۷ به مدت پنج سال در یوونتوس تورین ایتالیا توپ زد. او در این پنج فصل سه فصل بهترین گلزن سری آ یعنی برترین لیگ ایتالیا بود تازه آن هم نه به عنوان مهاجم بلکه به عنوان هافبک نفوذی.
در آن سالها در یکی از بازیهای باشگاهی ایتالیا، پلاتینی یکتنه با فراری تماشایی آنچنان گل زیبایی به ثمر رساند که به گفتهی ناظران، یکشبه ارزش او را در بازار نقل و انتقالات چند برابر کرد. جیانی آنیلی، صاحب باشگاه یوونتوس تورین، روز بعد هدیهای گرانبها در مقابل در خانهی پلاتینی به او تحویل داده بود: یک اتومبیل فراری!
میشل پلاتینی در تورین آنچنان محبوبیتی به هم زده بود که حتا به او یک شوی تلویزیونی سپرده بودند.
او در این برنامهکه هفتهای یکبار پخش میشد، دربارهی فوتبال صحبت میکرد، تفسیرهای خود را ارائه میداد و حق داشت از همهچیز و همه کس انتقاد کند. نام این شوی تلویزیونی هم تعجبآور نبود: «شمارهی ۱۰». یعنی شمارهای جادویی که خاطرهی بزرگانی چون جیانی ریورا و ساندرو ماتزولا را در اذهان ایتالیاییها زنده میکرد.
پلاتینی بعدها به درخواست روزنامهنگاری پاسخ مثبت داده و گفته بود اگر روزی در مسئولیت رئیس فیفا انجام وظیفه کند، حاضر است کاری کند که بازیکنان فوتبال مانند گذشته با شماره پیراهنهای ۱ تا ۱۱ وارد میدان شوند، تا شاید از این طریق جادوی شمارهی ۱۰ حفظ شود.
حکایت میکنند که روزی آنیلی به زمین تمرین یوونتوس میآید و به بازیکنان میگوید از مارادونا در ناپل گلی زیبا دیده و میخواهد بداند آیا در تیم او نیز بازیکنی پیدا میشود که با دریبلهایی جادوگرانه چنین گل زیبایی بزند یا نه.
پلاتینی در پاسخ او گفته بود، نه هیچ کس نمیتواند مانند مارادونا این کار را بکند. پلاتینی در عوض پیشنهاد کرد بود که از نقطهی مرکزی زمین، با توپ دیرک عمودی سمت راست دروازه را نشانه بگیرد و به هدف بزند. آنیلی لبخندی زده و گفته بود اگر چنین کاری ممکن باشد، هنر بالاتری است.
ملیپوش فرانسه هم با خونسردی توپ را برداشته، آن را روی نقطهی مرکز زمین قرار داده و با شوتی دقیق چنان شلیک کرده بود که توپ با نرمی روی دیرک مورد نظر فرود آمده بود. میگویند آنیلی از آن پس دیگر هرگز در حضور پلاتینی دربارهی مارادونا سخنی به میان نیاورده بود.
یکی از ویژگی حیرتآور پلاتینی، همین شوتهای دقیقی بود که با فاصلهای گاه میلیمتری به هدف مینشست. بعضی کارشناسان معتقد بودند که پلاتینی این دقت را مدیون تنبلی خود بود. به باور آنان چون پلاتینی قدرت بدنی زیادی نداشت و اهل دوندگی نبود، ناچار بود این کمبود را با دقت خود جبران کند.
پلاتینی میدانست که اگر توپی را از دست بدهد، ناچار است با دوندگی آن را بازپس گیرد و برای فرار از چنین مسئولیتی، ترجیح میداد از دور و نزدیک، با شوتی دقیق، توپ را به تور دروازهی حریف بدوزد! این سخن شاید کمی مبالغهآمیز بهنظر برسد، ولی در دقت و زیبایی شوتهای پلاتینی خللی وارد نمیکند.
در نبرد با غولها
زمانی که پلاتینی به یوونتوس تورین پیوست، لیگ برتر ایتالیا بهترین لیگ دنیا بود و در آن غولهایی چون زیکو و مارادونا توپ میزدند و پلاتینی ناچار بود خود را با آنان محک بزند.
با این همه، پلاتینی دوبار با یوونتوس قهرمان ایتالیا شد و سه بار پی در پی بهترین بازیکن اروپا. این افتخاری است که حتا کرویف و فانباستن نیز به آن دست نیافتند. زیرا گر چه آنان نیز هر یک سه بار توپ طلایی اروپا را ربودند، ولی نه بطور پیدر پی.
بزرگترین سرخوردگیهای پلاتینی در فوتبال، به مسابقات جام جهانی سال ۱۹۸۲ و ۱۹۸۶ بازمیگردد. در هر دو دوره، فرانسه به رهبری پلاتینی به مرحلهی نیمهنهایی رسید و هر دو بار در برابر آلمان شکست خورد و از راهیابی به دیدار نهایی بازماند.
بهویژه در سال ۱۹۸۶ همهچیز برای قهرمانی فرانسه آماده بود و این تیم میخواست نه تنها شکست چهار سال قبل را در برابر آلمان جبران کند، بلکه همزمان این تیم را تحقیر کند. ولی در پایان باز این آلمانیها بودند که دستان خود را به عنوان برنده بالا بردند.
تیم فرانسه در آن بازیها سوم شد و پلاتینی پس از بازگشت از آن مسابقات دیگر برای بازی فوتبال شادابی نداشت. جسم او دیگر قدرت پیاده کردن آنچیزی را در میدان نداشت که ذهن خلاق او میپروراند. او یک سال پس از آن، در سن ۳۲ سالگی کفشها را به دیوار آویخت.
پلاتینی در برابر این پرسش که الگوی او در فوتبال چه کسی بوده گفته است: «پله و جیانی ریورا از من خیلی دور بودند و من دربارهی آنان بیشتر خوانده بودم تا اینکه آنان را دیده باشم. ولی کرویف از نظر زمانی به من نزدیکتر و الگوی من بود. کرویف به نظر من یک بازیساز واقعی بود. پله اسطورهی فوتبال و غیرقابل مقایسه است ولی یک ردیف پایینتر از او، بازیکنانی چون کرویف، مارادونا، نتزر و دیاستفانو قرار میگیرند.»
پلاتینی در برابر این پرسش که آیا هرگز تلاش کرده از بازی الگوی خود کرویف تقلید کند، پاسخ داده بود: «نه، من از نظر فیزیکی توانایی تقلید از کرویف را نداشتم. سعی میکردم بیشتر شبیه نتزر باشم. ولی من بر خلاف نتزر، رانشی دائمی به سوی دروازهی حریف داشتم.»
شاید جیانی آنیلی، صاحب باشگاه یوونتوس تورین، زیباترین تعریف را در ستایش از میشل پلاتینی ارائه داده باشد. او گفته بود: «میشل پلاتینی آمیزهای نبوغآسا از یک رقصندهی باله روسی و یک ماتادور اسپانیایی است.»
آقای گل همه دورههای جام جهانی فوتبال، از آغاز تا کنون
یکی از عنوانهایی که ستارگان بزرگ تیمهای شرکتکننده در مسابقات جام جهانی فوتبال در پی شکار آن هستند، عنوان "آقای گل" رقابتهاست. رکوردار گلزنی در تنها یک دوره از مسابقات ژوست فونتین از فرانسه است.
عکس: picture-alliance/Bilderbox/DW-Montage
جام جهانی ۱۹۳۰ اروگوئه • گیلیرمو استابیله (آرژانتین) با ۸ گل
آقای گل نخستین دوره از مسابقات جام جهانی که در سال ۱۹۳۰ در اروگوئه برگزار شد، گیلیرمو استابیله، ستاره تیم ملی آرژانتین بود که نه تنها هشت گل از مجموع ۱۴ گل آرژانتین در این جام جهانى را وارد دروازه حریفان کرد، بلکه این هشت گل را در طول تنها ۴ بازى به ثمر رساند. قابلیت نفوذى این مهاجم آرژانتینى باعث شد که به "El Filtrador" شهرت پیدا کند، یعنى "مردى که از صافى مىگذرد".
عکس: picture-alliance/dpa
جام جهانی ۱۹۳۴ ایتالیا • اولدریش نهیلدی (چکسلواکی سابق) با ۵ گل
اولدریش نهیلدی را میتوان یکی از ستارگان بزرگ فوتبال در دهه ۳۰ میلادی قرن بیستم دانست که از شم گلزنی قویای برخوردار بود. او در ۴۱۵ بازی که در سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۴۱ در پیراهن اسپارتا پراگ انجام داد، ۳۸۸ گل به ثمر رساند. نهیلدی در ۴۴ بازی ملی ۲۹ گل برای چکسلواکی وارد دروازه حریفان کرد. اگر چه این تیم در دیدار نهایی از میزبان بازیها، ایتالیا شکست خورد، اما نهیلدی با ۵ گل گلزن برتر مسابقات شد.
عکس: picture-alliance/ASA
جام جهانی ۱۹۳۸ فرانسه • لئونیداس (برزیل) با ۷ گل
لئونیداس (راست)، مهاجم تیم ملی برزیل را میتوان نخستین ستارهی مدرن ورزش فوتبال دانست. او که به "الماس سیاه" شهرت یافته بود، به تنهایی قادر بود استادیومها را پر کند. هنگامی که لئونیداس با ۷ گل به عنوان آقای گل جام جانی ۱۹۳۸ فرانسه به وطنش بازگشت، یکی از شرکتهای شکلاتسازی محصولی به نام "الماس سیاه" روانه بازار کرد که هنوز هم تولید و عرضه میشود. لئونیداس را از مبتکران ضربهبرگردان میدانند.
عکس: Getty Images/AFP/STAFF
جام جهانی ۱۹۵۰ برزیل • آدهمیر (برزیل) با ۹ گل
آدهمیر (چپ در تصویر) از جمله ستارگان تیم ملی برزیل است که کم و بیش به دست فراموشی سپرده شده. او در جام جهانی ۱۹۵۰ که در خاک وطنش برگزار شد، با ۹ گل بهترین گلزن مسابقات شد، اما آنچه از آن جام در خاطر برزیلیها مانده، شکست تلخ ۲ بر یک برزیل مقابل اروگوئه در دیدار فینال است. این ناکامی در اذهان مردم برزیل فاجعهای ملی محسوب میشود. آدهمیر در ۳۹ بازی ملی برای برزیل ۳۲ بار دروازه حریفان را باز کرد.
عکس: Getty Images/AFP/STAFF
جام جهانی ۱۹۵۴ سوئیس • شاندور کوچیش (مجارستان) با ۱۱ گل
تکنیکی ظریف، شم گلزنی و قدرت پرش از جمله ویژگیهای شاندور کوچیش بود که با ۱۱ گل آْقای گل مسابقات جام جهانی ۱۹۵۴ سوئیس شد. او این ۱۱ گل را در همان چهار بازی نخست مجارستان در آن دوره از بازیها زد. کوچیش در ۶۸ بازی ملی در پیراهن مجارستان ۷۵ گل وارد دروازه حریفان کرد که اکثر آنها را با ضربهسر به ثمر رساند. همین امر نیز سبب شد که کوچیش به "سرطلایی" شهرت یابد.
عکس: Getty Images/AFP/STAFF
جام جهانی ۱۹۵۸ سوئد • ژوست فونتین (فرانسه) با ۱۳ گل
ژوست فونتین، مهاجم خطرناک فرانسه با زدن ۱۳ گل در تنها یک دوره از بازیها رکوردی به جا گذاشت که هنوز هم نشکسته است. او در سال ۱۹۵۸ بزرگترین موفقیتهایش را جشن گرفت: مقام سوم جهان به همراه فرانسه، آقاى گل جام جهانى سوئد، عنوان قهرمانى لیگ برتر فرانسه، قهرمانى جام حذفى باشگاههای این کشور و آقاى گل رقابتهاى باشگاهی. نام فونتن در فهرست صد بازیکن برتر تاریخ فوتبال نیز ثبت شده است.
عکس: Getty Images/AFP/STAFF
جام جهانی ۱۹۶۲ شیلی • گارینشا (برزیل) با ۴ گل (بهرای قرعه)
در جام جهانی ۱۹۶۲ شیلی تاکتیک دفاعی حرف اول را میزد. از این رو جای تعجب نیست که مهاجمان چندان نتوانستند قابلیتهای گلزنی خود را به نمایش گذارند. در این دوره از مسابقات ۶ بازیکن توانستند چهار گل به نام خود به ثبت برسانندٰ: گارینشا (برزیل)، فلوریان آلبرت (مجارستان)، والنتین ایوانوف (شوروی سابق)، دراژان جرکوویچ (یوگسلاوی)، واوا (برزیل) و لئونل سانچز (شیلی). گارینشا بهقید قرعه آقای گل مسابقات شد.
عکس: Getty Images
جام جهانی ۱۹۶۶ انگلیس • اوزهبیو (پرتغال) با ۹ گل
اوزهبیو، پلنگ سیاه پرتغال، تنها یک بار در جام جهانى فوتبال حضور پیدا کرد، اما همین یک بار کافى بود او با ۹ گل و درخششى کمنظیر در جام جهانی ۱۹۶۶ انگلیس نام خود را در دفتر تاریخ جام جهانی ابدی سازد. او ستارهاى بود که به تیم ملى فوتبال پرتغال قدرت و اعتماد به نفس لازم را براى حضور در رقابتهاى بین المللى بخشید. این مهاجم پرتوان در ۶۴ بازی که براى پرتغال انجام داد، مجموعا ۴۱ گل به ثمر رساند.
عکس: Hulton Archive/Getty Images
جام جهانی ۱۹۷۰ مکزیک • گرد مولر (آلمان) با ۱۰ گل
گرد مولر در سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۴، در تیم ملی آلمان جزو محور اسطورهای «مایر ـ بکنباوئر ـ مولر» به شمار میرفت. او در این هشت سال ۶۲ بازی برای آلمان انجام داد و ۶۸ گل به ثمر رسانید. مولر با ۱۰ گل بهترین گلزن جام جانی ۱۹۷۰ مکزیک شد. اودو لاتک یکی از سرمربیان صاحبنام آلمان در باره او میگفت: «مولر میتوانست فرصتهایی را به گل بدل کند که در واقع شایسته آن نیستند که نام آنها را فرصت گذاشت.»
عکس: picture-alliance/dpa
جام جهانی ۱۹۷۴ آلمان • گشگوش لاتو (لهستان) با ۷ گل
گشگوش لاتو یکی از بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال لهستان محسوب میشود. او که به خاطر سرعتش بهسختی مهارپذیر بود، در جام جهانی ۱۹۷۴ آلمان هفت گل برای لهستان به ثمر رساند و آقای گل مسابقات شد. او در یکصد بازی ملیای که در سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۴ برای لهستان انجام داد، ۴۵ بار دروازه حریفان را باز کرد.
عکس: Getty Images/AFP/STAFF
جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین • ماریو کمپس (آرژانتین) با ۶ گل
سال ۱۹۷۸ موفقترین سالی است که ماریو کمپس، ملیپوش پیشین آرژانتین تجربه کرد. کمپس در آن سال نه تنها به همراه تیم ملی کشورش در خاک آرژانتین قهرمان جهان شد، بلکه با ۶ گل عنوان آقای گل آن دوره از مسابقات را از آن خود کرد. وی در همان سال به همراه باشگاه والنسیا قهرمان جام حدفی اسپانیا شد و همچنین عنوان آقای گل لیگ اسپانیا را کسب کرد. کمپس در ۴۳ بازی ملی برای آرژانتین ۲۰ گل به ثمر رساند.
عکس: Getty Images
جام جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا • پائولو روسی (ایتالیا) با ۶ گل
پائولو روسی را میتوان پدیده شگفتیبرانگیز جام جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا دانست. او که علیرغم محرمیت طولانی و انجام بازیهای کم در واپسین هفتههای پیش از برگزاری جام جهانی به کاروان تیم ملی ایتالیا پیوسته بود، در مرحله گروهی این مسابقات یک گل هم به ثمر نرساند، اما در سه دیدار پایانی تا قهرمانی ایتالیا در جام ۸۲ شش بار دروازه حریفان را باز کرد. روسی در همان سال به عنوان بهترین فوتبالیست اروپا برگزیده شد.
عکس: Getty Images
جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک • گری لینکر (انگلیس) با ۶ گل
گری لینکر را میتوان بهترین مهاجم انگلیس در دههی هشتاد میلادی دانست. در سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۲ او ۸۰ بار پیراهن تیم ملی انگلیس را بر تن کرد و ۴۸ گل نیز برای این تیم به ثمر رساند. لینکر در جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک به همراه انگلیس در مرحله یکچهارم نهایی با نتیجه ۲ بر یک از آرژانتین شکست خورد، اما کسب عنوان بهترین گلزن مسابقات با ۶ گل مرهمی بود بر زخم این ناکامی تلخ.
عکس: Getty Images/AFP/STAFF
جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا • سالواتوره اسکیلاچی (ایتالیا) با ۶ گل
در جام جهانی ۱۹۹۰ که در ایتالیا برگزار شد، تیم میزبان از مدعیان بزرگ کسب قهرمانی بود و مهاجمانی چون کارنواله، ویالی و باجو را در صف خود داشت، اما این سالواتوره اسکیلاچی بود که با ۶ گل خود را در دل ایتالیاییها جاودانه ساخت. او در شش بازی از هفت دیدار ایتالیا در آن دوره از مسابقات شش گل به ثمر رساند و در واقع ۶۰ درصد از گلهای لاجوردیها در جام جهانی ۱۹۹۰ به حساب او نوشته شد.
عکس: Getty Images/AFP/Daniel Garcia
جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا • استویچکوف (بلغارستان) و سالنکو (روسیه) هر یک با ۶ گل
در جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا دو بازیکن با ۶ گل بهطور مشترک آقای گل شدند. یکی هریستو استویچکوف (راست)، مهاجم بلغارستان که به خاطر شوتهای سنگینش با پای چپ به "ششلولبند" شهرت یافته بود و در همان سال بهترین فوتبالیست اروپا شد و دیگری اولگ سالنکو (چپ)، ملیپوش روسیه که از جمله در پیروزی ۶ بر یک تیمش مقابل کامرون در مرحله گروهی جام جهانی ۹۴ به تنهایی پنج گل به ثمر رساند.
جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه • داور شوکر (کرواسی) با ۶ گل
مسابقات جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه را میتوان نقطه اوج فعالیتهای داور شوکر، مهاجم کرواسی دانست که در باشگاههای صاحبنامی چون رئال مادرید و آرسنال توپ زده است. شوکر در آن دوره از مسابقات شش بار دروازه حریفان را گشود و به همراه کرواسی مقام سوم جهان را کسب کرد. شوکر با زدن ۴۵ گل در ۶۹ بازی برای کرواسی موفقترین گلزن تیم ملی کشورش محسوب میشود.
عکس: Getty Images/AFP/Gerard Cerles
جام جهانی ۲۰۰۲ کره جنوبی و ژاپن • رونالدو (برزیل) با ۸ گل
رونالدو، مهاجم تیم ملی برزیل که به "پدیده" (Il fenomeno) شهرت یافته، در سه دوره از مسابقات جام جهانی حضور داشت و در سالهای ۱۹۹۴ و ۲۰۰۲ به قهرمانی جهان رسید. رونالدو در جام جهانی ۲۰۰۲ با زدن ۸ گل (از جمله ۲ گل در بازی نهایی در برابر آلمان) آقای گل بازیها شد. رونالدو در سه دوره از بازیهای جام جهانی مجموعا ۱۵ گل به ثمر رسانده و از لحاظ مجموع گلهای به ثمر رسانده در این مسابقات رکورددار است.
عکس: AP
جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان • میروسلاو کلوزه (آلمان) با ۶ گل
تیم ملی آلمان در جام جهانی ۲۰۰۶ در این کشور تنها به مقام سوم جهان دست یافت، اما دستکم در یک عرصه گوی سبقت را از دیگران ربود. در آن دوره از بازیها میروسلاو کلوزه، مهاجم پرتوان آلمان با ۶ گل عنوان بهترین گلزن بازیرا کسب کرد. ناگفته نماند که کلوزه تا کنون به همراه آلمان در ۳ دوره از مسابقات جام جهانی حضور داشته و مجموعا ۱۴ گل به ثمر رسانده. او در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل نیز آلمان را همراهی میکند.
عکس: picture-alliance / Pressefoto ULMER
جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی • توماس مولر (آلمان) با ۵ گل
در نخستین دوره از مسابقات جام جهانی فوتبال که در قاره سیاه برگزار شد، آلمان بار دیگر به مقام سوم جهان رسید، اما بازیکنی را به عالم فوتبال ارائه کرد که تا آن زمان چندان شناخته شده نبود: توماس مولر. مولر در آن دوره از بازیها با ۵ گل و همچنین به خاطر گلهایی که برای آلمان ساخته بود، آقای گل مسابقات شناخته شد. وی در جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی همچنین به عنوان بهترین بازیکن جوان بازیها برگزیده شد.
عکس: AP
جهانی ۲۰۱۴ برزیل • ؟؟؟
در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل ستارگان زیادی حضور دارند، اما شاید رقابت این دو از همه سرسختتر باشد: لیونل مسی، ستاره بارسلونا و تیم ملی آرژانتین از یکسو و کریستیانو رونالدو، ملیپوش پرتغالی رئال مادرید که در سالهای گذشته بر سر کسب عنوان بهترین فوتبالیست جهان نیز با یکدیگر رقابت داشتهاند.