مینیمالیسم یا سادهگرایی؛ جنبشی در حال رشد در اروپا و آمریکا
۱۳۹۳ اسفند ۲۶, سهشنبهیورن مایر، کارشناس وب، ۳۰ ساله، در یادداشتی برای روزنامه آلمانی "کلنر اشتات انتسایگر" مینویسد: «مدام از خود میپرسم چه چیز برایم در زندگی مهم است و چه چیز اهمیت خود را از دست داده است.»
هفتهنامه آلمانی "دیتسایت" اتاق "سباستیان میشل" ۲۴ ساله را چنین توصیف میکند: «اتاق کوچک است، یک تشک روی زمین، یک میز و یک صندلی، یک جارختی که بر آن چند رخت آویزان است. تنها شیء قیمتی اتاق به نظر لپتاپ روی میز است که ارزش آن احتمالا برابر با بهای مجموع بقیه چیزهایی است که در اتاق هست.»
زمانی اتاق سباستیان در برلین پر از سی دی، کتاب، دیویدی، لباس و اشیا مختلف بود، اما بیماری سخت یکی از اعضای خانوادهاش او را به فکر واداشت. از خود پرسید که ده سال دیگر چگونه زندگی خواهد کرد؟ آیا همان کارهایی را انجام خواهد داد که پدر و مادرش انجام دادهاند و جامعه از او انتظار دارد: تحصیل، پیشرفت شغلی، خرید اتومبیل و خانه پر از اسباب و اثاثیه؟
تصور کار کردن تا آخر عمر برای به دست آوردن مال و جایگاه اجتماعی برای سباستیان نامطبوع بود. در نتیجه تصمیم گرفت بخش بزرگی از آنچه را دارد ببخشد و تنها چیزهایی را نگه دارد که کاملا ضروری میداند.
او حتی دایره دوستانش را هم کوچکتر کرد و تنها رابطه با کسانی را حفظ کرد که میدانست نمیتواند از آنان چشم بپوشد. احساس میکرد با کم کردن هر شیئی که متعلق به او بوده، دیدش هم نسبت به زندگی روشنتر میشود.
همچنین رگینا تودتر، نویسنده ۳۰ ساله و دانشآموخته رشته دینشناسی، در مقالهای برای مجله "بریگیته" شرح میدهد که چگونه به مرور ۱۰ هزار "چیز" را که داشته، از مبل و لباس گرفته تا وسایل آشپزخانه و حمام، بخشیده یا دور ریخته و اکنون خود را بسیار راحت و غنی میبیند. او میگوید رؤیایش این است که روزی همه دارایی خود را بتواند در یک کولهپشتی جا دهد.
این سه آلمانی از طرفداران سبک زندگی مینیمالیسم هستند که در سالهای اخیر خود را به شکل جنبشی در حال رشد در اروپا و آمریکا نشان داده است. بسیاری از طرفداران این جنبش جوانانی هستند که در ارتباط هر روزه با اینترنت به سر میبرند.
روشن نیست که شمار طرفداران جنبش مینیمالیسم در آلمان چقدر است. اما تعداد وبلاگهای آلمانیزبانی که به این موضوع میپردازند رو به افزایش است.
در پی شناخت ارزشهای اصلی زندگی
مفهوم "مینیمالیسم" برگرفته از عرصه هنرهای نقاشی، مجسمهسازی، معماری و موسیقی است. در این عرصهها مینیمالیسم به جریانی گفته میشود که از دهه ۱۹۶۰ ابتدا در آمریکا و سپس در اروپا شکل گرفت و از سادگی و روشنی بیان و روشهای ساده برای آفرینش آثار هنری بهره میگرفت. مینیمالیسم را به فارسی "سادهگرایی"، "کمینهگرایی"، "هنر کمینه" یا "هنر موجز" برگرداندهاند.
مینمالیسم به عنوان سبک زندگی، بدیلی است در برابر طریق زندگی در جوامع مصرفی. مینیمالیستها داشتن و مالکیت را همچون باری اضافه بر دوش خود میبینند و خوشبختی را در تعلق کمتر به اشیاء جستجو میکنند. آنها طرفدار مصرف کمتر هستند و در همین رابطه اغلب مایلند که کمتر هم کار کنند. آنها به دنبال زندگیای خوب و ساده هستند که انعطافپذیر باشد و به راحتی قابل کنترل. تنها چیزی که برای بسیاری از آنها قابل چشمپوشی نیست لپتاپ و تلفن هوشمند است، چون از این طریق به دنیای دیجیتال (موسیقی، فیلم، کتاب،...) دسترسی دارند.
پیشگامان جنبش مینیمالیسم چند آمریکایی بودهاند، از جمله "کلی ساتون" با وبلاگ خود "The Cult of Less" یا "جوشوا فیلدز میلبرن" و "رایان نیکودمس" که تجربههای خود در زمینه مینیمالیسم را در وبسایت theminimalists.com با دیگران در میان میگذارند و به گفته خودشان بیش از دو میلیون نفر خواننده دارند.
مینیمالیستها دلایل مختلفی برای چشمپوشی داوطلبانه از مالکیت دارند. برخی از آنان میگویند که برایشان مهم این است که خود را بر روی آن چیزی متمرکز کنند که در زندگی مهم و اساسی است؛ داشتن اتاقی که در آن اسباب و اثاثیه زیادی وجود نداشته باشد به تمرکز فکر کمک میکند.
برخی از آنان میخواهند آزمایش کنند و ببینند چگونه میتوانند زندگیشان را با تملک کمتر بگذرانند. بعضی از آنان در جستجوی معنای زندگی هستند و میخواهند بفهمند چه چیز برایشان در زندگی مهم است. مینیمالیستهایی هم هستند که با صدای بلند اعلام میکنند که مایلند از مصرف خودداری کنند چون با جامعه مصرفی و غارت طبیعت مخالفاند.
علت رشد جنبش مینیمالیسم
برخی جامعهشناسان رشد مینیمالیسم در جوامع غربی را واکنشی نسبت به مصرف زیاد در این جوامع و تلاشی برای استقلال یافتن از فشارهای اجتماعی فزاینده میدانند.
برخی دیگر معتقدند که بحرانهای مالی در غرب موجب رشد این جنبش شده است. طبق این استدلال، بحرانهای مالی در کشورهای غربی به بسیاری از مردم این کشورها نشان داده که تلاش برای رسیدن به سود هر چه بیشتر نتایج ماندگاری به بار نمیآورد و بدین خاطر بسیاری افراد به جستجوی آنچه بتوانند "ارزشمند" بدانند برخاستهاند.
برخی دیگر از جامعهشناسان مینیمالیسم را جزیی از گرایش عمومی مردم در جوامع غربی برای آگاه شدن از آنچه مصرف میکنند میدانند. این جامعهشناسان میگویند که فسادهایی که برملا شده و فجایعی که رخ داده، باعث شدهاند که گروهی از نخبگان جوامع غربی به مینیمالیسم روی آورند.
گزارشهایی درباره نگهداری انبوه حیوانات، رفتار بیرحمانه با طبیعت و اجزای آن در نقاط مختلف جهان یا به هدر دادن مواد غذایی، مصرفکنندگان را به فکر واداشته است. چند سالی است که بحث درباره مصرف و مالکیت در رسانههای جوامع غربی جریان دارد. از این رو تعجبی ندارد که مردم بخواهند بدانند که چه میخرند و از همین روست که بر شمار کسانی افزوده شده که گیاهخوار هستند یا آگاهانه از خرید اتومبیل چشمپوشی میکنند. مینیمالیستها به جای آنکه اجناس زیاد و ارزان بخرند، به فکر مصرف کم و کیفیت خوب هستند.
جنبشهای مشابه در طول تاریخ
جنبشهایی مشابه مینیمالیسم در طول تاریخ بشریت وجود داشته است. از این نظر مینیمالیسم نوع جدیدی از فلسفه زندگی "داشتن کمتر، خوشحالی بیشتر" و "سادهگرایی" است. اندیشه ساده زیستن را میتوان در بسیاری از ادیان چون مسیحیت، اسلام، هندوئیسم و بودیسم نیز یافت. همچنین برخی جریانهای فلسفی یونانی چون "رواقیگری" و "کلبیگری" بر ساده زیستن تاکید میکردهاند. روایتی هست که میگوید دیوژن کلبی در پاسخ به اسکندر مقدونی که از او پرسید "از من چیزی بخواه"، گفت "از جلو آفتاب که بر من میتابد به کنار برو تا نور خورشید بر من بتابد".
با این حال جامعهشناسان جنبش مینیمالیسم کنونی را پدیدهای تازه میدانند. در دهه ۱۹۷۰ عدهای در غرب در واکنش به جوامع مصرفی شهری، راه فرار از شهرها را پیش گرفتند و به زندگی رمانتیک در دشت و جنگل روی آوردند.
مینیمالیستهای کنونی اما قصد کوچ از محل زندگیشان را ندارند. آنها را میتوان در همه جوامع مصرفی یافت. قصد آنان این است که در جوامع شهری فرهنگی بدیل یا "خردهفرهنگ" ایجاد کنند.
هم اکنون یکی از مشخصههای مینیمالیسم ارتباط و وابستگی آن با دنیای دیجیتال است. در حقیقت اینترنت کمک میکند تا راحتتر بتوان خود را از وابستگی به اشیاء رها کرد. برای نمونه مجموعههای سیدی و کتاب را میتوان در اینترنت یافت و نیازی نیست آنها را در خانه نگه داشت. یا بجای داشتن اتومبیل میتوان هرگاه ضرورتی وجود داشت آن را از محلهای مخصوص قرض گرفت.
از این رو بیشترین خرج و سرمایهگذاری بسیاری از مینیمالیستها برای داشتن لپتاپ یا گوشی هوشمند خوب است.
آگاهانه زیستن
برای بسیاری از مینیمالیستها دور انداختن و بخشیدن چیزهایی که واجب و ضروری نیستند تنها گام نخست است. بسیاری از آنها میخواهند که نقشی در بهبود اوضاع جهان ایفا کنند. آنان در وبلاگهایشان مینویسند که جایگاه اجتماعی افراد بسته به میزان تملک آنان نیست، بلکه وابسته به این است که هر فرد تا چه حد به اصول اخلاقی خود پایبند باشد و بتواند سرمشق دیگران قرار گیرد.
نیکو پش، جامعهشناس آلمانی، در باره امکان تاثیر هر فرد در جهان امروز میگوید: «در جهانی که بوسیله ارتباطهای دیجیتالی شفافتر شده، هر تغییری به خودی خود برای دیگران نیز قابل رؤیت است. یک شخص دیگر فقط زندگی خودش را نمیسازد، بلکه با شکلی که به زندگیاش میدهد بر تمامی جامعه تاثیر میگذارد، چون جامعه در حال تماشای اوست.»
هارالد ولتسر، جامعهشناس آلمانی، با نظر به مینیمالیستها میگوید تنها گروهی نسبتا کوچک کافی است تا تغییراتی مهم در یک جامعه به وجود آورد. او میگوید: «من همیشه میگویم سه تا پنج درصد یک جامعه که آرزویی دارد و آن را بیان میکند میتواند همه عادتهای اکثریت جامعه را تغییر بدهد. برعکس، هیچگاه اکثریت جامعه چیزی را تغییر نمیدهد. تنها به مارتین لوتر کینگ فکر کنید که تا چه حد آمریکا را متحول کرد. یا جنبشهای کارگری و فمینیستی در اروپا که تغییرات بزرگی را در جوامع اروپایی به وجود آوردهاند.»
وبلاگ یک مینیمالیست ایرانی
عدهای از ایرانیان نیز سبک زندگی مینیمالیستی را برگزیدهاند. جستجو در اینترنت برای یافتن وبلاگی که توسط یک ایرانی در این زمینه نوشته شده باشد ما را به وبلاگ "لذت کمتر داشتن" میرساند. در بالای وبلاگ نوشته شده: «تا حالا فکر کرده بودید که میشه کمتر داشت و بیشتر خوشحال بود؟»
نویسنده این وبلاگ "عارفه" نام دارد که در حال حاضر با همسر دانشجو و دختر دو و نیم سالهاش در لندن زندگی میکند. او ۲۸ ساله و کارشناس ارشد رشته انسانشناسی است. خانم عارفه درباره آشنایی خود با مینیمالیسم و دلیل گرایش خود به این سبک زندگی به دویچه وله میگوید: «آشنایی من با مینیمالیسم از چند ماه قبل طی یک گفتگوی خانوادگی شروع شد که داشتیم راجع به یک زندگی سبکبار صحبت میکردیم. موضوع برایم جالب شد و شروع کردم به مطالعه وبلاگهای انگلیسی و کتابهایی در این زمینه که کم کم منجر به تغییر سبک زندگیمان شد. اگر چه در این مدت کوتاه میتوانم بگویم از خانه کوچک و چهلمتری ما به قدر یک وانت وسیله بیرون رفته، ولی هنوز هم کار زیاد داریم و هنوز خودم را در مسیر میبینم نه در پایان راه. البته باید بگویم که به خاطر زندگی دانشجویی کار ما خیلی سخت نبود. با وجود این، هنوز هم خیلی جای خلوتسازی داریم. یکی از انگیزههای من برای تغییر، الگوسازی برای دخترم بود. دوست نداشتم یک مادر مصرف زده باشم و نیاز بود که تغییر کنم. دوست نداشتم دخترم با این نگرش که تنها راه شاد بودن خرید بیشتر و مصرف بیشتر است بار بیاید.»
عارفه ضمن مطالعات خود متوجه میشود که در زمینه مینیمالیسم در وب فارسی مطلبی وجود ندارد و جستوجوی مفاهیم "مینیمال" یا "مینیمالیسم" تنها به آثار ادبی در این زمینه راه میبرد. از این رو زمستان سال ۱۳۹۳ تصمیم میگیرد که وبلاگی در این زمینه ایجاد کند.
عارفه میگوید از طریق وبلاگ خود با افرادی در ایران آشنا شده که "بدون اینکه نام و تعریف این سبک زندگی را بدانند به این سبک زندگی میکنند".
عارفه درباره تاثیر مینیمالیسم بر زندگی خود چنین میگوید: «مینیمالیسم خیلی به کاهش استرس و کاهش هزینههای من کمک کرده است. تا پیش از این تغییر، من معمولا در عرض یکی دو هفته اول ماه کل بودجهام را خرج میکردم و از آن به بعد روزها را میشمردم برای ماه بعدی و مشغول برنامهریزی برای خرید بودم. خیلی خلاصه و بی رودرواسی بگویم برای درمان هر مشکلی تنها راه چاره را خرید میدانستم. اما در چند ماه گذشته موفق شدم پسانداز داشته باشم و از آن مهمتر اینکه با وجود کاهش هزینهها، کیفیت زندگیمان در کل افزایش پیدا کرده، چون به جای خرید چیزهایی که بعد چپانده میشدند توی کمدها و قفسهها و مرتب کردنشان همیشه مایه دردسر بود، پولم را صرف تفریحات خانوادگی و خوردنیهای مورد علاقه و چیزهایی میکنم که از آنها لذت واقعی میبرم!»
به نظر عارفه جامعه ایران در شرایط فعلی نیازمند آشنایی با سبک زندگی مینیمالیسم است. او به دویچه وله میگوید: «فکر میکنم مصرفزدگی و رقابت در هرچه بیشتر داشتن، در ایران امروزی متاسفانه خیلی از کشور انگلیس که من با آن آشنا هستم بیشتر است و به دنبال خودش ناراحتیها و استرسها و حسادتها و حسرتهای زیادی هم دارد که متاسفانه زندگی را تلخ میکنند. امیدوارم نوشتههای من بتواند ایرانیان بیشتری را با این سبک زندگی آشنا کند و کیفیت زندگیشان را بهبود ببخشد.»
خانم عارفه میگوید که علاوه بر وبلاگ، در حال حاضر از طریق اینستاگرام با سایر همفکرانش در ارتباط است. او نیز مهمترین ابزارهای خود را در حال حاضر لپتاپ و موبایلش میداند. اما میافزاید که از آن مهمتر برایش سرویسهای نگهداری اطلاعات است که دادههایش را روی آنها نگهداری میکند تا حتی در صورت از دست دادن لپتاپ و موبایل، خسارت زیادی به او وارد نشود.
سبک زندگی ساده اما لوکس؟
بیتردید مینیمالیستها نخبگان روشنفکر جامعه هستند. دل کندن داوطلبانه از اشیاء، عملی تجملی مینماید. مردم بسیاری از کشورهای دنیا مجبور به چشمپوشی یا محروم از بسیاری چیزها هستند و انتخابی جز این ندارند.
اما در جوامعی هم که دچار بحران اقتصادی هستند، یا پیشبینی میشود که دچار بحران بشوند، شمار کسانی که مینیمالیسم را برمیگزینند افزایش مییابد. این اشخاص در حقیقت با نظر به بحرانهای احتمالی خود را مقاوم میسازند. آنان تلاش میکنند به کمک مینیمالیسم که شاید روزی برایشان اجتنابناپذیر باشد، راهی بیایند تا در صورت بروز بحران شأن انسانی خود را حفظ کنند.