نامه سرگشاده دخترخوانده عبدالله مومنی به آیتالله خامنهای
۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه![](https://static.dw.com/image/4615665_800.webp)
کشته شدن پدر در جبهههای جنگ
رقیه مومنی در نامهای با احساس به آیت الله خامنهای از کشته شدن پدرش در جبهه جنگ یاد میکند. او مینویسد: « فرزند و وارث پدری هستم که در قهقهه مستانهاش به تمام ظواهر دلفریب دنیای فانی، مرا در اوان طفولیت و بدون آنکه بتوانم تصویرش را در ذهنم مجسم نمایم در دامان مادری ماتم زده رها کرد و در راه دفاع از کیان این مرز و بوم، بزرگترین سرمایهاش را در جهان هستی که جانش بود، تقدیم این امت شایسته ساخت و دعوت حق را لبیک گفت.»
رقیه مومنی از یادگار پدرش از «پلاکی فلزی همراه مقداری از خاک جبهه و استخوانهای بازمانده از تن لطیفش» نام میبرد. یادگارهایی که به گفته او نتوانستند در تمام سالها به او تسلایی بدهند. عبدالله مومنی که در آن زمان بسیار جوان بوده، با ازدواج با مادر رقیه سرپرستی خانواده برادرش را برعهده میگیرد.
رقیه مومنی در نامهاش به آیت الله خامنهای شرایط دشوار زندگی خود را باز گو میکند: «به تنهایی خویش و حوادث آینده میاندیشیدم که ناگهان دست محبت عمویم عبدالله مومنی را بر سر خود و مادر داغدارم احساس کردم، کسی که در آن هنگام ۱۷ سال بیشتر از عمرش نگذشته بود و فقط بخاطر جلب رضایت پدر و مادرش که پیرانی دل شکسته بودند و خواسته آنها سرپرستی از من بود، به این وصلت رضایت داده بود و این مسوولیت خطیر را به دوش کشید.»
در ادامه نامه رقیه مومنی از مسئولیتپذیری عبدالله مومنی نسبت به خانواده و اجتماع یاد شده است که «هراس از تنهایی را به امید به زندگی» در وی تبدیل کرده است.
دستگیری توام با ضرب و شتم
عبدالله مومنی سخنگوی سازمان دانشآموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) است. سازمان دانشآموختگان ایران، در بیانیه خود تاکید کرده بود که احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی، دبیرکل و سخنگوی این سازمان را گروگانهایی در اختیار سپاه پاسداران میداند. مومنی به گفته شاهدان عینی در دفتر ستاد شهروند مهدی کروبی بدون ارائه حکم بازداشت شده و دستگیری وی توام با خشونت شدید بوده است.
رقیه مومنی با اشاره به فعالیتهای دانشجویی عبدالله مومنی مینویسد: «بارها از زبان حضرتعالی شنیده بودم که فعالیتهای دانشجویی در زمینههای مختلف علمی و سیاسی را نه تنها مفید میدانید بلکه لعنت میفرستید بر کسانی که نمیخواهند دانشگاه سیاسی باشد، خصوصا در زمینه توصیه به گرم کردن تنور انتخابات و فعالیت در این زمینه نصایح شما را به خاطر دارم. اما برای ما خانواده عبدالله مومنی مایه تعجب است که عمویم روزی به خاطر تحریم انتخابات و نقد قدرت و دوری از آن زندانی و محاکمه میشود و امروز به جرم مشارکت فعال در انتخابات زندانی است.»
حبس انفرادی در سلولی شبیه قبر
در ادامه نامه به شرایط دشوار زندان، ۷۵ روز حبس انفرادی و «گذران عمر در سلولی شبیه قبر» اشاره و این پرسش مطرح شده که چرا زمان بازجویی مقدماتی عبدالله مومنی با گذشت این زمان به اتمام نرسیده است. رقیه مومنی مینویسد: «آیا سزاوار است که بخاطر مصاحبه با روزنامه و بیان وضعیت نابسامان وی، اعضای خانواده حتی از تماس تلفنی او محروم شوند؟»
در خاتمه نامه رقیه مومنی «به عنوان فرزند و تنها یادگار شهید» از آیت الله خامنهای خواسته که آرزوی وی و مادرش «به عنوان همسر شهید و کسی که عمو و پسرعمه خود را تقدیم اسلام و انقلاب کرده است و دیگر برادران عبدالله مومنی که خود عمری را در جبهههای جنگ سپری نمودهاند» برآورده شود و آنها بتوانند «شاهد آزادی ایشان از زندان و پایان دادن به این کابوس» باشند.
به گفته همسر مومنی وی در بازداشت بیش از بیست کیلو وزن کم کرده و تعادل روحی و جسمی اش را از دست داده است.
SJ/KG