1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نامه سرگشاده رفسنجانی، یک سال پس از انتشار

۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه

«سرچشمه شايد گرفتن به بيل، چوپر شد نشايد گرفتن به پيل» − نامه‌ مشهور رفسنجانی خطاب به رهبر در ۱۹ خرداد ۱۳۸۸ با این بیت هشدار دهنده پایان می‌یابد. هشدار او تأثیری به جا نگذاشت. شکاف درون حاکمیت عمیق‌‌تر و عمیق‌تر شد.

در رخدادهای مرتبط با انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، نامه‌ی سرگشاده‌ی اکبر هاشمی رفسنجانی به علی خامنه‌ای، یکی از فرازهای مهم حوادث یک سال گذشته است. انتشار این نامه در یکی از دوره‌های پر هیجان جامعه‌ی ایران، تاثیرات آن را دو چندان کرد. این نامه از یک سو عمق شکاف در درون نظام در برابر افکار عمومی عریان ساخت و از دیگر سو، فاش ساخت که حاکمیت در صدد دست بردن در آرای مردم و تقلب در انتخابات است.

هاشمی رفسنجانی در مقام ریاست دو نهاد در نظام سیاسی و نیز یار و همراه نزدیک علی خامنه‌ای، ‌می‌توانست همانند سابق در برابر این حملات نیز سکوت پیشه کند، اما به نظر می‌رسد با آگاهی از نقشه‌ای که حامیان احمدی‌نژاد در حلقه‌های اصلی قدرت با حمایت کامل «رهبر» درباره‌ی خود او، اصلاح‌طلبان و سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ کشیده ‌بودند، تصمیم گرفت جدال در راس نظام را به میان مردم و به سطح افکار عمومی بکشاند.

نامه‌ی رفسنجانی در اصل پاسخی به حملات احمدی‌نژاد علیه او و خانواده‌اش در مناظره‌های تلویزیونی بود. احمدی‌نژاد در مناظره با میرحسین موسوی، مدعی شد که موسوی و هواداران‌ او توسط هاشمی رفسنجانی مدیریت می‌شود. گفته می‌شود این مناظره که برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی میان نامزدهای ریاست جمهوری برپا شده بود، بیش از ۵۰ میلیون در داخل کشور و ۱۵۰ میلیون در خارج از کشور بیننده داشت.

احمدی‌نژاد با نام بردن از هاشمی رفسنجانی، او را به «ضربه زدن به دولت»، به «فساد اقتصادی» و مهمتر از همه به «ارتباط غیرقانونی و پنهانی» با «پادشاه یک کشور عربی همسایه» علیه دولت خود متهم کرد. بنابر ادعای احمدی‌نژاد گویا هاشمی رفسنجانی در سال ۸۴ کوتاه زمانی پس از رسیدن به ریاست جمهوری، در تماس با پادشاه عربستان سعودی گفته احمدی‌نژاد رفتنی است و دولت او بیش از شش ماه دوام نمی‌آورد.

احمدی‌نژاد در این مناظره‌‌ی تلویزیونی خطاب به موسوی گفت: «آقای صفایی فراهانی هم در دولت شما پول دار شدند. پسران آقای هاشمی چه می کنند؟ آقای ناطق چطور زندگی می‌كند؟ پسرش چطور میلیاردر شد؟ كارخانه رشت الكتریك را یكجا به برخی دادند. دادند به آقای کرباسچی و همسرشان و آقای قبه با کارخانه‌ای در مزایده نبوده، صاحب شدند، زمین را از بیخ کندند و صاحب زمین شدند. پرونده استات اویل که پشت پرده‌اش پسر آقای هاشمی است، یک نفر در این قضیه دادگاهی شد،‌حامی او شدند و فراری‌اش دادند به خارج از كشور. بسیاری از مدیران در دوره خاتمی زمین‌های چند صد هكتاری به نام خودشان زدند. همان مدیرانی كه زمین مفتی گرفتند‌،‌الان از شما حمایت می‌كنند. ما می‌دانیم كه چه كسانی پول ستاد شما را می‌دهند؟»

احمدی‌نژاد سپس در حالی که عبارت مشهور «بگم؟... بگم؟» را تکرار می‌کرد پوشه‌ای در دست، که گویا مربوط به زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی بود، مدعی شد: «پرونده همسر خودتان را دیده‌اید؟‌مدركش غیرقانونی است؟ به طور همزمان در دو رشته فوق‌لیسانس گرفته است و بعد مدرك دكترای غیر‌مرتبط گرفت.»

اظهارات احمدی‌نژاد در این مناظره‌ها نه تنها برای کسانی که مورد اشاره وی بودند، بلکه برای افکار عمومی نیز غریب و غیرعادی بود. رئیس جمهور در ایران در نخستین روز آغاز کارش سوگند می‌خورد که «پاسدار قانون» و «حریم شهروندان» باشد. پرسش افکار عمومی این بود چگونه رئیس جمهور کشور در مقابل میلیون‌ها بیننده، افرادی را با نام و نشان متهم به انجام جرایم سنگین می‌کند، بدون آنکه جرایم آنها در دادگاهی اثبات شده باشد.

از نامه‌ی اکبر هاشمی رفسنجانی به آیت‌الله خامنه‌ای چنین برمی‌آید که سکوت آقای خامنه‌ای در برابر حملات احمدی‌نژاد، یکی از دلایل اصلی انتشار این نامه بوده است. او در نامه‌اش می‌گوید از احمدی‌نژاد خواسته اظهارات خود را پس بگیرد و یا صدا وسیما فرصتی در اختیار آنها برای دفاع از خود قرار دهد، اما این دو پیشنهاد پذیرفته نمی‌شوند. هاشمی رفسنجانی وقتی می‌بیند که رهبر «صلاح را در سكوت‌شان دیدند» اقدام به نوشتن نامه می‌کند.

انگیزه‌های حمله به رفسنجانی

درباره انگیزه‌ی حملات احمدی‌نژاد به هاشمی رفسنجانی ارزیابی‌ها مختلفی وجود دارد. اما همه در این نظر متفق‌اند حملات او در مناظره‌ی تلویزیونی با برنامه‌ریزی قبلی بوده است. خود رفسنجانی نیز می‌نویسد «ادعای اینكه مطالب او تحت تأثیر فضای مناظره گفته شده و فاقد برنامه‌ریزی قبلی است، پذیرفتنی نیست».

گفته می‌شود تصمیم‌گیران حامی احمدی‌نژاد براساس آخرین نظرسنجی‌ها و پی بردن به رشد شتابان موقعیت موسوی، آغاز حملات به هاشمی رفسنجانی را در دستور کار قرار دادند. ظاهرا علت این تصمیم، دستاورد اعجاب‌آور قراردادن رفسنجانی به عنوان هدف حملات تبلیغاتی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ بود.

در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ هدف اصلی تبلیغات انتخاباتی حامیان احمدی‌نژاد رفسنجانی و خانواده‌ی بود. در این تبلیغات چنان وانمود می‌شد که هاشمی رفسنجانی نماینده‌ی قدرت و حکومت و باعث و بانی همه‌ی مشکلات و مفاسد است و احمدی‌نژاد فردی برخاسته از میان مردم و آماده برای برای حل مشکلات آنهاست.

مناظره تلویزیونی موسوی و احمدی‌نژادعکس: Jame Jam

سعید حجاریان از تحلیل‌گران اصلا‌ح‌طلب، چند روزی پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ در تحلیلی نوشت، احمدی‌نژاد در تبلیغات انتخاباتی خود از همه‌ی شکاف‌های موجود اجتماعی، از جمله شکاف میان حکومت و مردم، شکاف میان فقیر و غنی، شکاف میان فساد و پاکدستی، شکاف میان اقتدارگرایی و مردم‌سالاری، شکاف بین روحانیت و مردم و... به سود خود بهره جست. چنان وانمود شد که هاشمی رفسنجانی نماینده‌ی قدرت، حکومت و روحانیت، و سرمنشا «فقر و فساد و تبعیض» و احمدی‌نژاد عدالت‌خواه پاکدستی است که برای مبارزه با آنها پا به میدان گذاشته است.

تبلیغات حامیان احمدی‌نژاد که از حمایت صداوسیما، تنها رسانه‌ی پرقدرت دولتی نیز برخوردار بود، دستاوردهای قابل توجهی برای احمدی‌نژاد در پی داشت. حامیان او می‌خواستند در انتخابات سال ۸۸ نیز یکبار دیگر از این تاکتیک بهره جویند، اما نتیجه نداد. تحلیل‌گران علت آن را تجربه عملی چهار سال کارکرد دولت احمدی‌نژاد در میان رای‌دهندگان می‌دانند. زیرا شعارهای اساسی احمدی‌نژاد در انتخابات ۸۴ مانند «آوردن پول نفت سر سفره‌های مردم» و یا «فقر و فساد و تبعض، احمدی‌نژاد به‌پا خیز»، در عمل سخنانی پوچ و شعارهای توخالی از آب درآمدند. حتی احمدی‌نژاد منکر این شد که از «آوردن پول نفت سر سفره‌های مردم» سخن به میان آورده است.

یک نظر دیگر

درباره‌ی علت حملات احمدی‌نژاد و حامیان او علیه هاشمی رفسنجانی یک نظر و یا تحلیل دیگری نیز وجود دارد که موضوع را فراتر از تاکتیکی برای تبلیغات انتخاباتی می‌داند. پاره‌ای از تحلیل‌گران ایرانی براین نظرند که این حملات در چهارچوب نقشه‌ی کلانی صورت می‌گیرد که جناح تندروی اصول‌گرایان یا «محافظه‌کاران بنیادگرا»، برای آینده رهبری در ایران طراحی کرده و در حال اجرای آن هستند.

بنا براین تحلیل، «محافظه‌کاران بنیادگرا» در صددند که رهبری بعد از آیت‌الله خامنه‌ای را نیز در چنگ خود نگه دارند. گویا نقشه‌ی آنها این است که فرد مورد نظر برای جانشینی آیت‌الله خامنه‌ای را به کمک خود وی تعیین و به تصویب مجلس خبرگان برسانند. در چارچوب چنین نقشه‌ای، حذف رفسنجانی از یک سو و حفظ یکپاچگی قدرت از طریق حفظ قوه مجریه در دست محافظه‌کاران بنیادگرا اهمیت اساسی دارد. از نگاه برخی تحلیل‌گران، حضور و نفوذ هاشمی رفسنجانی در ساخت قدرت و در ریاست دو نهاد حکومتی، مانع بزرگی در اجرای نقشه‌ی بنیادگرایان برای در دست‌گرفتن رهبری آینده‌ی نظام جمهوری اسلامی است.

افشای نقشه‌ی تقلب

یک نکته‌ی دیگر در نامه‌ی هاشمی رفسنجانی که به آن اهمیت دوچندان می‌داد، اشاره‌ی نه‌چندان آشکار، اما کاملا مفهوم او به تدارک تقلب در انتخابات از سوی گروه حاکم است. رفسنجانی در دو بند پایانی نامه‌ی خود اشاره دارد که مسئله تنها «پدیده‌های زشت و گناه‌آلودی مثل تهمت‌ها، دروغ‌ها و خلاف‌گویی‌های مطرح شده» از سوی احمدی‌نژاد نیست، بلکه او نگران سرنوشت انتخابات، سالم بودن آن نیز است. رفسنجانی چنین کاری را «ریختن بنزین در آتش افروخته» اعلام کرد.

رفسنجانی در بند‌پایانی نامه‌ی خود می‌نویسد: «در فرصت باقی‌مانده ضروری به نظر می‌رسد خواسته حق حضرت‌عالی و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پرابهت و حداكثری تحقق یابد. كاری كه می‌تواند عامل نجات كشور از خطر و باعث تحكیم وحدت ملی و اعتماد عمومی باشد و فتنه‌گران نتوانند با حدس و گمان نصّ پیامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحریف كنند و با نادیده گرفتن قانون، بنزین بر آتش‌افروخته بریزند.»

در روزهای اخیر و هم‌زمان با سالگرد انتشار این نامه دفتر هاشمی رفسنجانی این نامه را در سایت شخصی وی دوباره منتشر کرده است تا به افکار یادآوری کنند، که او در این نامه حوادث یک سال گذشته را با دقت پیش‌بینی کرده بود. رفسنجانی از آیت‌الله خامنه‌ای خواسته بود «برای رفع فتنه‌های خطرناك و خاموش كردن آتشی كه هم اكنون دودش در فضا قابل مشاهده است» اقدام کرده و «مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن» شود.

پایان‌بخش نامه رفسنجانی این بیت از سعدی بود که «سرچشمه شاید گرفتن به بیل / چو پر شد نشاید گرفتن به پیل». ناظران اوضاع ایران می‌گویند با گذشت یک سال از آغاز جنبش اعتراضی در ایران، با اینکه حاکمیت ایران توانسته کنترل خود را بر خیابان‌ها برقرار و معترضین را خانه‌نشین کند، اما شکافی که از فردای ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ میان مردم و حکومت و در میان جناح‌های حکومتی سر باز کرده، با نیروی صد پیل هم پرشدنی نیست.

نویسنده: مصطفی ملکان
تحریریه: رضا نیکجو

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه