نبود گفتوگو میان ایران و آمریکا باید تعجب برانگیز باشد نه انجام گفتوگو • مصاحبه
۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۵, سهشنبهدویچهوله: روز یکشنبه ۱۳ مه اعلام شد که ایران حاضر به مذاکره با آمریکا در مورد عراق است و آمریکا هم برای مذاکره اعلام آمادگی کرد. این پرسش مطرح میشود که چرا نمایندگان این دو دولت ۱۰ روز پیش که در کنفرانس شرمالشیخ شرکت داشتند چیزی دربارهی مذاکرهی مستقیم باهم دربارهی عراق اعلام نکردند؟
علی فردوسی: من فکر میکنم در صحبت مذاکرهی بین آمریکا وایران الان یکیـ دوماه است که در جریان است. اینکه چرا در آنموقع این اتفاق نیفتاد برای خیلیها سؤال است، از جمله برای من هم. همه فکر میکردند که ممکن است در آنجا مذاکرهای صورت بگیرد. ولی ظاهراً در حاشیهی آن کنفرانس آقای عباس عرقچی معاون وزارت امور خارجه ایران و آقای راین کراکر سفیر جدید آمریکا در عراق با همدیگر چند دقیقهای صحبت کرده بودند. از آنجا دنبال شده بود روند اینکه دوکشور باهم صحبت کنند. من همیشه از خود سؤال میکنم که چرا اینها این صحبت را میکنند، درحالیکه سؤال اصلی هر کسی که دید استراتژیکی نسبت به منطقه داشته باشد، این است که چرا این دو کشور تا حالا صحبت نکردند و چرا الان ما متعجبایم که میخواهند صحبت بکنند. در حالیکه باید تعجب ما این باشد که چرا تا حالا صحبت نکردهاند.
خود سیاستمداران از جمله آقای هوشیار زیباری وزیر امور خارجه عراق، بعد از کنفرانس شرمالشیخ اظهار عقیده کرد که تردیدهای زیاد و کمبود اعتماد متقابل وجود داشته برای صحبتکردن. این سؤال مطرح است که آیا این تردیدها کم شده یا اعتمادی بوجود آمده یا چیز دیگری در این میان نقش بازی میکند؟
من فکر میکنم که تردیدها کم نشده، تردیدها چندین دهه قدمت دارند و در روانشناسی سیاسی دو طرف عمر زیادی دارند. ولی فکر میکنم که اوضاع دارد به سمتی حرکت میکند که باید هرچه زودتر ایران و آمریکا در مورد عراق به تفاهمی برسند. این اوضاع در عراق در این چندماهه علیرغم تغییر سیاست آقای بوش در عراق بصورت واضح و روشنی به سمت خوبی حرکت نکرد، حتا در خود آمریکا نه تنها تردید نسبت به سیاست جدید وجود دارد، بلکه برخی رهبران آمریکا، حتا رهبران حزب جمهوریخواه، این تردیدها را اعلام و ابراز میکنند. من فکر میکنم تا وقتی که اوضاع عراق بدین گونه بود، شاید آمریکا و ایران میتوانستند هردوتاشان وارد مذاکره نشوند، ولی اگر اوضاع عراق در چندماه آینده رو به وخامت بگذارد، این برای هردو کشور از نظر استراتژیک پدیدهی خطرناکی خواهد بود. یعنی عراقی که تکهپاره بشود هم برای ایران از نظر استراتژیک خطرناک است و هم از نظر منافعی که ایران در عراق دارد این خطرناک خواهد بود، اگر اوضاع از دست خارج بشود، و هم برای آمریکا و هم برای کشورهای دیگر منطقه. برای همین فکر میکنم که حتا در سفر اخیر آقای دیک چینی معاون ریاست جمهوری ایالات متحده تقریبا همهی سران کشورهای عربی که ایشان با آنها صحبت کرد، آقای دیک چینی را علیرغم سخنان پرخاشجویانهای که ایشان چند روز پیش در خلیج فارس گفته بودند، توصیه کردند به ایشان که با ایران وارد مذاکره بشود و بعد راهحل صلحآمیزی بین ایران و آمریکا پیدا بشود. سیاست خارجی خانم کاندالیزا رایس در این چندماهه از مذاکرات با کره شمالی به این سمت، دائم در حال حرکت به سمت مذاکره بودند.
روزنامهی "واشنگتن پست" در شماره روز دوشنبه ۱۴ مه نوشته است که مرحلهی جدیدی در روابط ایران و آمریکا شروع شده. شما شروع این مرحلهی جدید را میبینید؟
من امیدوارم که این شروع بشود. شما ببینید، ما چندین بار تا نزدیکیهای این مذاکره رفتیم، ولی هربار به دلیلی صورت نگرفت. بنابراین یک خواست دایمی برای تحقق این مذاکرات وجود دارد، ولی بخاطر سوءتفاهمهایی که وجود دارد، بخاطر این بار تاریخی که سران دو کشور دارند حمل میکنند، این امر متحقق نشده. سران جمهوری اسلامی یک بار تاریخی طولانی عدم اعتماد به آمریکا دارند. بسیاری از مردم ایران سابقهی طولانی عدم اعتماد به آمریکا دارند، بعد از کودتای ۱۳۳۲. روانشناسی عمومی آمریکا بعد از گروگانگیری دچار سوءتفاهم شدیدی نسبت به ایران است. این روانشناسی تاریخی و سیاسی یکطرف است، واقعیت استراتژیک و عقلانی مسئله طرف دیگر است. این دو دائم در حال برخورد با همدیگرند و من فکر میکنم این بار به نظر میآید که سیر واقعی اوضاع دارد دو کشور را وادار میکند که سرانجام پای میز مذاکره بنشینند. اینکه آیا این سرآغاز یک نوع رابطهی جدید استراتژیک و تاریخی خواهد بود یا نه، هنوز باید منتظر بود و دید. من میدانم که روزنامهها از جمله واشنگتن پست، همانطور که فرمودید، و بسیاری دیگر از روزنامههای آمریکایی همهشان کلمهی یک نقطهی عطف تاریخی یا یک چرخش تاریخی را بکار بردهاند و امیدوارم که این واقعیت پیدا بکند.