نجواهای دو فیلم ایرانی در برلیناله: لرزهنگاری درد و شرم
شهرام اسلامی۱۳۹۴ بهمن ۲۹, پنجشنبه
با اکران دو فیلم ایرانی در بخش نوجوانان برلیناله احساس شرم، درد و شاید کمی خشم در جشنواره پررنگتر شد. این دو فیلم به سنت فیلمهای اجتماعی و رئالیستی وفادارند و بهرغم محدودیتها در بیان مشکلات جوانان موفق بودهاند.
تبلیغات
آیا تا کنون فیلمی دیدهاید که احساس شرم را در شما برانگیزد؟ آیا تا کنون فیلمی دیدهاید که درد جانکاهی در شما ایجاد کند؟ اگر تا کنون چنین احساسهایی نداشتهاید حتماً به تماشای دو فیلم ایرانی "والدراما" و "رویاهای دم صبح" بنشینید.
"والدراما" فیلمی داستانی و ساخته عباس امینی است. "رویاهای دمصبح" مستندی است از مهرداد اسکویی. هر دو فیلم در بخش نوجوانان برلیناله معروف به "نسل، رده سنی بالای ۱۴ سال" اکران شدند. استقبال از هر دو فیلم بسیار خوب بود. بهویژه که فیلم "والدراما" در بخش رقابتی "فیلمهای نخستین" نیز حضور دارد.
این دو فیلم ایرانی به مشکلات نوجوانان و جوانان در ایران میپردازند. کارگردان هر دو فیلم سابقه طولانی در نهادهایی داشتهاند که با نوجوانان و جوانان در ارتباط بوده و به خوبی با پیچیدگیهای معضلات جوانان ایرانی آشنایی دارند و به عبارتی دیگر "تازهکار" نیستند.
"والدراما"
"والدراما" داستان نوجوانی از آبادان است که خانوادهای ندارد و به خاطر شباهتش به "کارلوس والدراما" فوتبالیست معروف کلمبیایی خود را با این نام معرفی میکند.
آغاز فیلم بسیار زیرکانه انتخاب شده است. "والدراما" به کمک زنی مهربان درصدد گرفتن شناسنامه است. هویت او نامعلوم است. از ادارهای به ادارهای دیگر فرستاده میشود.
بیهویتی نه تنها در ظاهر دورغین "والدراما" آشکار است، بلکه موضوعی است که تا آخر فیلم قهرمان را همراهی میکند. همان اندازه که موهای فر و رنگشدهی شخصیت اصلی و نام والدراما ساختگی است، دستیابی به شناسنامهای جعلی نیز شخصیت اصلی داستان را سرانجام موفق به کسب هویتی واقعی نمیکند.
به گفته کارگردان، "والدراما" داستان هزاران نوجوان در ایران است که روزانه مورد تعرض جنسی، اعتیاد، بیخانمانی، بیکاری و تهدید قرار دارند.
صفحه ویژه: جشنواره فیلم برلین
در این فیلم آبادان نماد بیامیدی است. یکی از چهرههای فیلم میگوید: «این شهر نفرین شده است. شمار شهرهای نفرینشدهی ایران چقدر است؟»
"والدراما" برای دفاع از منزلت انسانی خود، مردی را با چاقو به شدت زخمی میکند تا از تعرض جنسی در امان بماند. پس از این حادثه آبادان دیگر جایی امن برای ماندن نیست.
او در تهران با دهها نوجوان دیگر آشنا میشود که برای امرار معاش در مترو و خیابان دستفروشی میکنند. در تهران او شاهد اعتیاد، دزدی، دروغ و عدم امنیت است.
سقوط اخلاقی
هیچکس به فکر نوجوانان بیهویت نیست، همه قصد (سوء)استفاده از آنان را دارند. والدراما بیانگر آرزهای نسلی تحقیر شده و محدود است. در این نسل میل شدیدی به طغیان وجود دارد. این موضوع با پرتاب سنگ به ماشین ماموران شهرداری به خوبی در فیلم آشکار میشود.
والدراما سرگذشت جامعهای است که سقوط اخلاقی چنان در آن فراگیر شده که تنها واحههای کوچک انسانیت را میتوان در آن دید. یکی از این واحهها خود والدراما است که برای نجات نوزادی از فلاکت اعتیاد دست به عملی باورنکردنی میزند. جرقه انسانیت در جامعهای غیرانسانی.
شخصیت اصلی فیلم هر از گاهی به زبان عربی سخن میگوید. این موضوع و پخش موسیقی عربی ناخودآگاه این موضوع را تداعی میکند که مشکلات نوجوانان و جوانان در اقلیتهای قومی میتواند بهمراتب گستردهتر باشد.
درخشش مستند ایرانی "والدراما" در برلیناله • گفتوگو با عباس امینی
در صحنهای دیگر دروبین از ارتفاعی بلند ترافیک سنگین و غوغای شهر بزرگ تهران را به نمایش میگذارد، اما بیننده در این غوغای شهر بزرگ نیز نمیتواند دردها و نومیدی "والدراما" را فراموش کند.
شعارهای سیاسی و وعدههای اجتماعی در این فیلم جایی ندارند، زیرا اگر اجازه ظهور مییافتند در مقابل بیعدالتی و بیاعتنایی جامعه به "دروغی تلخ" در این فیلم تبدیل میشدند.
شاید پایان فیلم صلابت آغاز آن را نداشته باشد. اودیسهی والدراما نجات فرد در مقابل اجتماع نیست، حتی شناسایی هویت از دسترفته نیست، بلکه زندگی در جامعهی ارواح است با آیندهای ناروشن.
"رویاهای دم صبح"
"رویاهای دم صبح" عنوان مستند مهرداد اسکویی است. این بخش آخر سهگانهی او درباره نوجوانان و جوانانی است که در کانون اصلاح و تربیت تهران نگهداری میشوند.
در حالیکه دو فیلم پیشین اسکویی "روزهای بیتقویم" و "آخرین روزهای زمستان" به مشکلات پسرهای جوان میپردازد، مستند "رویاهای دم صبح" توجه به مشکلات دختران دارد.
اسکویی در پایان نمایش فیلم در برلین گفت که برای صدور مجوز ۷ سال در انتظار بوده است، تا بتواند پروژهی خود را متحقق کند.
این مستند پیشتر توانسته بود در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین را برای بهترین کارگردانی فیلم مستند از آن خود کند.
تمام صحنهها در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران فیلمبرداری شده است. بهتدریج در طول فیلم با دختران جوانی آشنا میشویم که به دلایل (اتهامات و جرمهای) مختلف در این کانون نگهداری میشوند.
دختری که به کمک خواهر و مادرش پدر را به قتل رسانده است. دخترانی که به دلیل خرید و فروش مواد مخدر، دزدی، حمله اسلحهی گرم، قتل و غیره دستگیر شدهاند.
همه شخصیتها واقعیاند از دختران تا نگهبان و مسئولان کانون تا مصاحبهگر که وظیفه آن بر عهده مهرداد اسکویی بوده است. در سراسر فیلم تصویری از اسکویی نشان داده نمیشود، تنها صدای او در گفتوگو با دختران شنیده میشود. بدین ترتیب در تهیه مستند از شیوهی رایج و شناختهشدهی پرسش و پاسخ بهره گرفته شده و در این زمینه نوآوری دیده نمیشود.
تنها زمانی که دوربین گفتوگوی دختران با یکدیگر، فعالیتهای آنان و لحظات غمناک تنهاییشان را نمایش میدهد، مستند جان تازهای میگیرد. برخی اوقات نگاهها گویاتر از هزاران کلمه هستند. برای نمونه دختر جوانی که فرزند دوستش را به آغوش میگیرد و میگرید، زیرا هفت ماه از دیدن فرزند خود محروم بوده است. برخی از این دختران در سن نوجوانی مادر شدهاند.
اسکویی در پایان نمایش مستند تاکید کرد که "خط قرمزهای" کار در ایران را میشناسد و آنها را رعایت کرده و تنها کوشیده است حیطهی آن را کمی بزرگتر کند.
گفتوگو با دختران برای بیننده نفسگیر و دردآور است. هر داستانی یادآور شکستن نهالی نوپا در زمستانی سرد است. در فیلم این عبارت با نمایش گلی پژمرده که روی آن برف نشسته به تصویر کشیده میشود.
بیشک مشکلات این دختران مختص جامعه ایران نیست، اما به هرحال مخاطب ایرانی را آزار میدهد، تا آنجا که رمقی برای تشویق این مستند خوب باقی نمیماند. تو گویی که کفزدن به معنای "خیانت" به دختران آسیب دیده در این کانون است.
تقریباً تمامی دختران به جرمهای خود معترفند و قصد "پنهانکاری و دروغگویی" ندارند. به نظر میرسد گرچه مسئولیت فردی را پذیرفتهاند، اما خانواده و جامعه را نیز مقصر میدانند. برخی آشکارا آروزی مرگ دارند. وقتی از دختری پرسیده میشود که چرا نمیخواهد به خاطر زندگی بجگند، میگوید: «جامعه از من قویتر است.»
امید در این کانون بسیار کمفروغ است، گرچه اسکویی در پاسخ به پرسش حضار گفت که به جز یک نفر تمامی این دختران از کانون مرخص شدهاند. زمانی که از دختری پرسیده میشود که آیا به چیزی ایمان دارد، میگوید: «با خدا قهر کرده است.»
هر از گاهی آخوندی چاق و جوان به کانون میآید و پس از برگزاری نماز جماعت با آنان گفتوگو میکند. یکی از این گفتوگوها از جمله صحنههای فراموشنشدنی این مستند است. در این صحنه "حق الناس" بدل به "حق النساء" میشود. آیا این موضوع بیان آن عبارتی نیست که میگوید "تحقق حقوقبشر در ایران وابسته به تحقق حقوق زنان در ایران است؟"
پرسشها مسلسلوار فضای کانون را میگیرد و پاسخی نمییابند. پرسشهایی که همانند آنها هزاران بار، نه صدهزار بار طرح شده و بی پاسخ ماندهاند. تفاوت میان قصاص مرد و زن، تفاوت در دیه و تبعیض در ارثبری و موضوعاتی از این دست.
هرچه دختران بر زبان میآورند بیان نابرابری است، اما همه این پرسشها در مقابل پرسش سادهی دختری بیاهمیت میشود. دختر گریان به آخوند میگوید که قاضی دادگاه به او گفته از آن جهت که نطفهی تو قبل از ازدواج مادر و پدرت بسته شده، "حرامزادهای". پرسش ساده دختر این است که "گناه او در این میان چیست؟" سکوت معنادار در این مستند یادآور سکوت جامعهای بسته است.
"والدراما" و "رویاهای دم صبح" همچون لرزهنگاری هستند که تنش در لایههای اجتماع را ثبت و ضبط میکنند. شاید شاهدانی برای دورانی که دیگر امکان جبران آن سپری شده باشد.
رد پای سینماگران ایرانی در جشنواره برلین از گذشته تا حال
۶۶ سال از عمر جشنواره فیلم برلین میگذرد. تا کنون فیلمهای زیادی از سینماگران ایرانی در برلیناله به نمایش درآمده و شماری از آنها نیز خرسهای طلایی و نقرهای شکار کردهاند. مروری بر رد پای سینماگران ایرانی در برلیناله.
عکس: Berlinale
از اولین تا بزرگترین موفقیت
"شقایقهای سوزان"، ساخته هوشنگ شفتی که ۱۹۶۳ در جشنواره برلین به نمایش درآمد، اولین فیلمیست که موفق به کسب جایزه در برلیناله شد. این فیلم جایزه ویژه خرس نقرهای را برای ارزشمندترین فیلم کوتاه، که از جوایز فرعی است، کسب کرد. بزرگترین موفقیت تا حال نصیب فیلم "جدایی نادر از سیمین" شده که سال ۲۰۱۱ نه تنها خرس طلایی برلیناله را شکار کرد، بلکه گروه بازیگران مرد و زن آن نیز دو خرس نقرهای دریافت کردند.
نخستین موفقیت بزرگ
اولین موفقیت بزرگ برای سینمای ایران در جشنواره برلین را سهراب شهید ثالث به ارمغان آورد. او در سال ۱۹۷۴ جایزه خرس نقرهای بهترین کارگردانی (از جوایز اصلی برلیناله) را برای فیلم "طبیعت بیجان" دریافت کرد. شهید ثالث که از آغازگران موج نوی سینمای ایران است، بعدها در آلمان به فعالیتهای سینمایی خود ادامه داد و با ساختههای خود از جمله "یک اتفاق ساده" و "در غربت" نیز حضوری موفق در برلیناله را تجربه کرد.
عکس: Ketab.ir
شکار خرس با "طبیعت بیجان"
"طبیعت بیجان" که سهراب شهید ثالث در کنار کارگردانی، نوشتن فیلمنامهی آن را نیز برعهده داشت، در سال ۱۳۵۳ ساخته شد. این فیلم زندگی سوزنبان پیری را به تصویر میکشد که با همسرش در منطقهای دورافتاده زندگی میکند. میتوان گفت که شهید ثالث شهرت و اعتبار جهانی خود را تا حد زیادی با جشنواره برلین پیش برد. تصویر: صحنهای از "طبیعت بیجان" با بازیگری زادوار بنیادی و زهرا یزدانی، نقشآفرینان اصلی این فیلم.
عکس: Filmfest Hamburg
از "گاو" تا "بانو"
داریوش مهرجویی که از سینماگران پرسابقه ایران شناخته میشود، تا کنون با چهار اثر در جشنواره فیلم برلین حضور یافته است. در دوران پیش از انقلاب فیلمهای "گاو"، "پستچی" و "دایره مینا" از او در برلیناله به نمایش درآمد. آخرین بار در سال ۱۹۹۹ بود که ساختهای از او (فیلم بانو) در چارچوب جشنواره فیلم برلین اکران شد.
عکس: picture alliance/Asian News Network
اولین حضور فیلمساز زن
از آغاز فعالیت جشنواره برلین بیش از چهار دهه گذشت تا برای نخستین بار یکی از فیلمسازان زن سینمای ایران در برلیناله حضور یافت. در سال ۱۹۹۳ فیلم "نرگس"، ساختهی رخشان بنیاعتماد در بخش "فورم" برلیناله به نمایش درآمد.
عکس: Mehr
دومین خرس نقرهای
جعفر پناهی که در سال ۱۹۹۶ با "بادکنک سفید" در برلیناله حضور داشت، ده سال بعد در پنجاه و ششمین دوره از برلیناله (۲۰۰۶) توانست با فیلم "آفساید" رأی هیات داوران اصلی را کسب کند و دومین خرس نقرهای بهترین کارگردانی را برای سینمای ایران به ارمغان آورد.
عکس: BEHROUZ MEHRI/AFP/Getty Images
بیان معضلات اجتماعی
آفساید به مسئله ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها و به خصوص تماشای مسابقات فوتبال میپردازد. این فیلم، داستان دخترانی است که برای تماشای مسابقه فوتبال، ناگزیر میشوند لباس پسرانه بپوشند. این دختران سرکش و مغرور به مخاطرهای بزرگ دست میزنند تا تنها بتوانند مسابقه فوتبال تماشا کنند. فیلم آفساید با لحنی طنزآلود و بیانی گرم و صمیمی از محرومیت زن ایرانی از بدیهیترین حقوق و آزادیهای فردی سخن میگوید.
عکس: Internationale Filmfestspiele Berlin
فیلمسازی پرحضور
جعفر پناهی با هشت فیلم که البته نمایش شماری از فیلمهای او در چارچوب برنامه بزرگداشت وی در برلیناله ۲۰۱۱ صورت گرفت، بیشترین حضورها را در برلین داشته است. سهراب شهید ثالث (۶ فیلم)، داریوش مهرجویی و محمدعلی طالبی (هر یک ۴ فیلم) و هژیر داریوش (با ۳ فیلم) از فیلمسازان پرحضور در برلیناله محسوب میشوند.
عکس: Getty Images
"آواز گنجشکها"
در سال ۲۰۰۸ حضور سینما و سینماگران ایرانی در برلیناله پررنگ بود. "آواز گنجشکها"، ساختهی مجید مجیدی از جمله فیلمهای شرکتکننده در آن دوره از جشنواره سینمایی برلین بود که در بخش مسابقه حضور یافت. تصویر: مجید مجیدی (راست) در کنار رضا ناجی، بازیگر نقش اول مرد در فیلم "آواز گنجشکها" در برلین.
عکس: Barbara Sax/AFP/Getty Images
معضلات زندگی شهری
"آواز گنجشکها" به داستان مردی ساده و میانسال به نام کریم (با بازیگری رضا ناجی) میپردازد که در مجتمع پرورش شترمرغ در اطراف تهران کار میکند و با شترمرغها ارتباط روانی و عاطفی برقرار کرده است. در پی فرار یکی از شترمرغها از مزرعه، کریم اخراج میشود و برای امرار معاش ناگزیر به آغاز زندگی تازهای در شهر میشود. تصویر: صحنهای از فیلم "آواز گنجشکها".
عکس: Mehr
بهترین بازیگر نقش اول مرد
"آواز گنجشکها" اگر چه از کسب خرس طلایی در بخش رقابتی محروم ماند، اما رضا ناجی به خاطر نقشآفرینی در این فیلم، جایزه خرس نقرهای را برای بهترین بازیگر مرد دریافت کرد.
عکس: Getty Images
حضور "سه زن"
فیلم "سه زن" با بازیگری نیکی کریمی (تصویر) و پگاه آهنگرانی، از جمله فیلمهای ایرانی شرکتکننده در جشنواره فیلم برلین در سال ۲۰۰۸ بود. این فیلم که منیژه حکمت آن را کارگردانی کرده در بخش "پانوراما" به نمایش درآمد.
عکس: Iranian Independents
"فوتبال سربسته"
از جمله برندگان جوایز فرعی جشنواره فیلم برلین آیت نجفی بود که با مستند "فوتبال سربسته" (Football under cover) به دریافت جایزه "تدی" نائل آمد. داستان این فیلم که توسط نجفی و دیوید آسمان ساخته شده، مسابقه فوتبال میان تیم زنان برلین و تیم ملی فوتبال زنان ایران را به تصویر میکشد.
عکس: picture-alliance/ dpa
فروریزی بودا از شرم
از دیگر شرکتکنندگان ایرانی در برلیناله ۲۰۰۸ حنا مخملمباف بود که با فیلم "بودا از شرم فروریخت" موفق به دریافت جایزهی خرس بلورین در بخش کودکان و نوجوانان شد. این جایزه از ۲۳ سال پیش، هر ساله به یک فیلم که در خدمت صلح جهانی باشد، اهدا میشود.
عکس: picture-alliance/dpa
"الی" در برلین
در سال ۲۰۰۹ فیلم "درباره الی" ساختهی اصغر فرهادی با استقبال فراوانی در برلیناله روبرو گشت. فرهادی برای این فیلم موفق به کسب جایزه خرس نقرهای برای بهترین کارگردانی شد. نمایی از فیلم "درباره الی" با بازیگری گلشیفته فراهانی و ترانه علیدوستی.
عکس: Berlinale
حضور پررنگ در برلیناله ۲۰۱۱
سال ۲۰۱۱ بدون شک از دورههای پررنگ حضور سینما و سینماگران ایرانی در برلیناله بود. شرکت "جدایی نادر از سیمین"، ساختهی موفق اصغر فرهادی در بخش مسابقه و همچنین اختصاص یافتن بخشی ویژه به آثار جعفر پناهی از جمله رویدادهای مهم آن دوره بود. نیامدن جعفر پناهی، یکی از اعضای هیات داوران آن دوره، به علت محکومیت و حبس اعتراضات گستردهای به دنبال داشت و پوسترهای بزرگی در این رابطه در برلین دیده شد.
عکس: DW
جای خالی پناهی
جعفر پناهی پیشتر در حکمی از سوی دادگاه به اتهام "اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی" به ۶ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی، ۲۰ سال محرومیت از فیلمنامهنویسی، ۲۰ سال محرومیت از سفر به خارج از ایران و ۲۰ سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی محکوم شده بود. جشنوارهی ۲۰۱۱ با صندلی خالی جعفر پناهی بر روی سن آغاز به کار کرد.
عکس: picture-alliance/dpa
موفقیتی بیسابقه
سال ۲۰۱۱، سال موفقیت سینمای ایران بود. "جدایی نادر از سیمین"، ساختهی اصغر فرهادی که با استقبال همزمان و گستردهی منتقدان و علاقمندان روبرو شده بود، سرانجام خرسهای طلایی و نقرهای را از آن خود کرد. هیئت شش نفره داوران بینالمللی به ریاست ایزابلا روسلینی، و در غیبت جعفر پناهی، خرس طلایی شصت ویکمین دوره برلیناله را به فیلم "جدایی نادر از سیمین" اعطا کرد.
عکس: Alamode/picture alliance/dpa
ستایش از بازیگران
"جدایی نادر از سیمین" نه تنها جایزه خرس طلایی برای بهترین فیلم بلکه جوایز خرس نقرهای جشنواره برلیناله برای تمامی بازیگران مرد و زن نیز را از آن خود کرد. گروه بازیگران مرد را پیمان معادی، شهاب حسینی، بابک کریمی و علیاصغر شهبازی تشکیل میدادند که شهاب حسینی در مراسم پایانی شرکت نداشت. خرس نقرهای برای بهترین بازیگر زن به تمامی بازیگران، یعنی ساره بیات، لیلا حاتمی و سارینا فرهادی، اعطا شد.
عکس: picture-alliance/dpa
به یاد پناهی
اصغر فرهادی در مراسم اختتامیه با سپاس از مردم صبور ایران و با یادی از دوست خود جعفر پناهی خرس طلایی را دریافت کرد. وی گفت، باور نمیکرد که بار دیگر بر روی صحنه برلیناله بیاید، زیرا پیشتر بازیگران زن و مرد این فیلم خرسهای نقرهای را شکار کرده بودند.
عکس: dapd
عضویت فرهادی در هیات داوران ۲۰۱۲
اصغر فرهادی پس از موفقیتهای سالهای پیش به عنوان یکی از اعضای هیات داوران برلیناله ۲۰۱۲ برگزیده شد. سرپرستی هیات داوران را مایک لی، کارگردان و نمایشنامهنویس بریتانیایی برعهده داشت. بوعالم صنصال، نویسنده الجزایری، باربارا زوکووا، بازیگر آلمانی؛ شارلوت گینزبورگ، بازیگر و خواننده از فرانسه؛ جیک جیلنهال، بازیگر آمریکایی؛ فرانسوا اوزو، کارگردان فرانسوی و آنتون کوربین عکاس هلندی از دیگر اعضا بودند.
عکس: picture-alliance/dpa
شیرین نشاط در جمع داوران ۲۰۱۳
هیئت داوران بخش رقابتی جشنواره فیلم برلین در سال ۲۰۱۳ هفت نفر بودند که در رأس آنان ونگ کار وای، کارگردان صاحبنام چینی قرار داشت. شیرین نشاط، هنرمند و فیلمساز ایرانی نیز یکی از چهار زنی بود که در آن دوره در جمع این هیئت حضور داشت. شیرین نشاط در عرصهای گسترده کار میکند و در تمام کارهای این هنرمند دو شناسه برجستگی دارد: یکی پیشینهی سنتی و دیگر نگاه بدیع و مدرنی که به همه چیز تازگی میدهد.
عکس: Reuters
باز هم پناهی
در سال ۲۰۱۳ فیلم "پرده"، ساخته جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی، خرس نقرهای برای بهترین فیلمنامه را کسب کرد. پناهی مانند دورههای گذشته جشنوارهی برلین این بار نیز شانس آمدن به پایتخت آلمان و حضور در برلیناله را نیافت. صحنهای از فیلم "پرده".
عکس: uConnect
بازتابندهی ترس و نومیدی
کامبوزیا پرتوی در نشست خبری در چارچوب برلیناله گفته بود که فیلم "پرده" ناشی از شرایط روحی کنونی پناهی است. عدم امنیت، نومیدی، ترس، مرگ، خودکشی و آزادی اندیشه، ایدههایی هستند که در این فیلم به آنها اشاره میشود. تصویر: پرتوی هنگام دریافت خرس نقرهای برلیناله.
عکس: picture-alliance/dpa
میترا فراهانی در جمع داوران ۲۰۱۴
در میان ۸ عضو هیئت داوران ۶۴ـ مین دورهی جشنوارهی فیلم برلین (۶ تا ۱۶ فوریه ۲۰۱۴)، میترا فراهانی، سینماگر ایرانی ساکن فرانسه نیز شرکت داشت. رئیس هیات داوران ۲۰۱۴ را جیمز شیمس، تولیدکننده فیلمهای آنگ لی، کارگردان بهنام تایوانی عهدهدار بود. فراهانی تا کنون چندین مستند موفق، از جمله "زهره و منوچهر" دربارهی روابط جنسی جوانان در ایران و "فیفی از خوشحالی زوزه میکشد" را ساخته است.
عکس: Getty Images
تنها نمایندهی ایران در سال ۲۰۱۴
"عصبانی نیستم" به کارگردانی رضا درمیشیان تنها محصول سینمایی از ایران بود که در برلیناله ۲۰۱۴ به نمایش درآمد. این فیلم در بخش پانوراما اکران شد، اما جایزهای دریافت نکرد. "عصبانی نیستم" بهرغم وجود محدودیتها و موانع در ساخت آن، انتقادی جسورانه از مسائل و مشکلات ایران امروز، بهویژه استیصال نسل جوان است.
عکس: Berlinale 2014
مستند "ایرانی"
البته شماری از سینماگران ایرانی یا ایرانیتبار که ساختههای آنان محصول کشورهای دیگر بود، در برلیناله ۲۰۱۴ حضور داشتند، از جمله مهران تمدن، فیلمساز مقیم فرانسه که با مستند "ایرانی" به برلیناله آمده بود. او برای تهیه این اثر چهار روحانی «حوزه علمیه» را به خانهای ییلاقی مهمان میکند تا در کنار آنان دو روز بگذراند و از طریق گفتوگو با آنان شرایط و امکان همزیستی گرایشهای گوناگون را در عمل تجربه کند.
عکس: Berlinale
"ماکوندو"
"ماکوندو" نخستین فیلم سینمایی سودابه مرتضایی، فیلمساز ایرانی مقیم اتریش نیز در بخش رقابتی برلیناله ۲۰۱۴ حضور داشت. این فیلم روایتی ساده از زندگی روزمره یک خانواده چچن است که در آرامش و سکون در حاشیه وین زندگی میکند. هدف مرتضایی از ساختن این اثر نه طرح تفصیلی مسائل پناهندگی یا بررسی وضعیت خارجیان، بلکه به تصویر کشیدن زندگی یک خانواده پناهنده در قالب فیلمی کوچک و ساده بوده است.
عکس: FreibeuterFilm
پناهی و خرسی دیگر
در شصت و پنجمین دوره از جشنواره فیلم برلین که در سال ۲۰۱۵ برگزار شد، جعفر پناهی موفقیتی دیگر را جشن گرفت و با فیلم "تاکسی" خرس طلایی برلیناله را شکار کرد. پناهی (راست در تصویر) در این فیلم با هویت واقعی خود تاکسی میراند. مسافران مختلفی سوار تاکسی او میشوند و دوربینهایی که در تاکسی تعبیه شدهاند دیالوگها و رفتار مسافران را ضبط میکنند. فیلم شباهت زیادی به فیلمهای مستند دارد.
عکس: Jafar Panahi
در انتظار پناهی
فیلم "تاکسی" در برلیناله ۲۰۱۵ بسیاریرا غافلگیر کرد. هیئت داوران این جشواره "تاکسی" را به اتفاق آرا برجستهترین اثر در بخش رقابتی برلیناله ارزیابی کرد. محدودیتهای ساختن فیلم و ممنوعالخروج بودن جعفر پناهی عطش منتقدان و فیلمدوستان برای تماشای "تاکسی" را دوچندان کرده بود. پناهی مانند سالهای گذشته نتوانست در برلیناله حضور یابد و به همین دلیل خواهرزادهاش خرس طلایی را با چشمان گریان دریافت کرد.
عکس: picture alliance/AP Images/M. Sohn
"پریدن از ارتفاع کم"
فیلم "پریدن از ارتفاع کم" با بازیگری نگار جواهریان و رامبد جوان که آن را حامد رجبی کارگردانی کرده، از محصولات سینمایی ایران در برلیناله ۲۰۱۵ بود. این فیلم داستان زنی به نام نهال را روایت میکند که چهار ماهه حامله است و ناگهان میفهمد که جنین در شکمش مرده است. او سکوت میکند و تصمیم میگیرد از این ماجرا به کسی چیزی نگوید. "پریدن از ارتفاع کم" در بخش پانورامای برلیناله به نمایش درآمد.
عکس: Berlinale 2015
"مادر قلب اتمی"
فیلم "مادر قلب اتمی" به کارگردانی علی احمدزاده و با بازیگری محمدرضا گلزار و ترانه علیدوستی نیز در بخش فروم برلیناله ۲۰۱۵ اکران شد. پگاه آهنگرانی و مهرداد صدیقیان از دیگر بازیگران اصلی این فیلم هستند.
عکس: Berlinale 2015
سینمای ایران در برلیناله ۲۰۱۶
در برلیناله ۲۰۱۶ که در روزهای ۱۱ تا ۲۱ فوریه برگزار میشود نیز سینمای ایران در بخشهای گوناگون از جمله در بخش رقابتی بر سر خرس طلایی (جایزه اصلی جشنواره برلین) و در بخش "نسل نو" حضور دارد.
عکس: picture-alliance/dpa/M.Kappeler
"اژدها وارد میشود"
فیلم "اژدها وارد میشود" به کارگردانی مانی حقیقی در بخش رقابتی جشنواره سینمایی برلین در سال ۲۰۱۶ به نمایش درمیآید. این اثر در بخش "سودای سیمرغ" سی و چهارمین دورهی جشنوارهی فیلم فجر نیز نشان داده شد و در آن امیر جدیدی، احسان گودرزی، نادر فلاح و جواد انصاری نقشآفرینی کردهاند. نمایی از "اژدها وارد میشود".
عکس: Abbas Kosari
"لانتوری"
رضا درمیشیان که در دورههای قبل برلیناله با فیلم "من عصبانی نیستم" خوش درخشیده بود، در سال ۲۰۱۶ نیز راهی برلین میشود. سومین ساختهی او که "لانتوری" نام دارد، در بخش پانورامای جشنواره فیلم برلین اکران میشود. این فیلم داستانی عاشقانه را در بستر شهر تهران روایت میکند و در آن از جمله باران کوثری، نوید محمدزاده، مهدی کوشکی، بهرام افشاری و مریم پالیزیان (تصویر) بازیگری کردهاند.
عکس: Berlinale
سینمای ایران و "نسل نو"
"نسل نو" یکی از بخشهای مهم برلیناله است که به موضوعات کودکان، نوجوانان و نسل جوان میپردازد. در برلینالهی ۲۰۱۶ دو فیلم از ایران در این بخش به نمایش درمیآیند، یکی "رویاهای دم صبح"، اثر مهرداد اسکویی (تصویر) و دیگری فیلم "والدراما"، ساخته عباس امینی. خرس بلورین جایزهای است که در پایان برلیناله به بهترین فیلم در این بخش تعلق میگیرد.
عکس: filmnetnews.ir
"رویای دم صبح"
مستند بنلد سینمایی "رویای دم صبح" که مهرداد اسکویی کارگردان و تهیهکننده آن است، سومین قسمت از مستندهای سهگانه این فیلمساز ایرانی محسوب میشود. "روزهای بیتقویم" و "آخرین روزهای زمستان" عنوانهای دو قسمت قبلی هستند. فیلم ۷۶ دقیقهای "رویاهای دم صبح" داستان دختران زیر ۱۸ سالی را روایت میکند که در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران زیر نظارت هستند. نمایی از "رویای دم صبح".
عکس: Berlinale
"والدراما"
دیگر اثر سینمایی از ایران که در بخش "نسل نو" به نمایش درمیآید، "والدراما" است که کارگردانی آن را عباس امینی بر عهده داشته است. این فیلم درباره نوجوانی در آبادان است که به دلیل موهای فرفریاش به والدراما، اسطوره فوتبال کلمبیا شباهت دارد و به نام این بازیکن نیز بر سر زبانها افتاده است. نمایی از فیلم "والدراما".