نقاش ِ محكوم به اعدام
۱۳۸۵ مهر ۳۰, یکشنبهدر گالری گلستان نمایشگاه نقاشیای برپاست که شاید در نوع خود کمنظیر و در ایران بیسابقه باشد؛ نمایشگاه نقاشیهای دلارا دارابی، دختر ۲۰ سالهای که از سه سال پیش در زندان به سر میبرد و به اعدام محکوم شده است. زیر عنوان «زندانی رنگها» عمدتا آثاری از دلارآ به نمایش درآمده که او در سه سال گذشته کشیده است.
این نمایشگاه به همت آسیه امینی، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر برگزار شده که مدتهاست پروندهی دلارا دارابی را تعقیب میکند. آسیه امینی پروندهی زنان اعدامی غیرسیاسی بسیاری را دنبال کرده و در این کار همیشه از دایرهی کار روزنامهنگاری فراتر رفته و تا جایی که توانسته به یاری آنها نیز شتافته است. امینی دربارهی چگونگی برپایی این نمایشگاه از دیدار با خانوادهی دلارا در رشت سخن میگوید که از روحیهی لطیف دخترشان با او گفتهاند و از علاقهاش به شعر و نقاشی. و همینها او را برانگیخته تا خواهش کند نقاشیهای دلارآ را به او نشان دهند:
«موقعی که نقاشیها را بیرون آوردند توی اتاقی در خانهاشان بود. من خیلی جا خوردم چون انتظار کارهایی خیلی ساده و پیشپاافتاده را داشتم. به نظرم رسید این نقاشیها بهتر از نوشتههای من میتواند در مورد او حرف بزند. این نقاشیها بخشی از واقعیت زندگی دلارآ بود. آنجا تابلوهای قبل از زندان رفتنش هم وجود داشت و میشد مقایسه کرد و تاثر زندان را روی فکر این دختر دید. و این که تابلوهای او در طول این دو سه ساله از کارهای ساده به کارهایی تبدیل شدهاند که عصارهای از هنر را میشد در آنها دید. فرمها و رنگها معنی داشت. در کنارش موضوعاتی هم که روی آنها کار کرده بود موضوعاتی پر از خشونت پر از تیرگی و پر از خطوطی بود که با آدم حرف میزد. همانجا به فکرم رسید، چه خوب است در کنار چیزهایی که میخواهم در مورد دلارآ منتشر کنم و ممکن است بازتاب زیادی هم نداشته باشد بیایم و کارهای او را هم نشان بدهم. این را با خانوادهاش مطرح کردم. آن موقع در مورد من زیاد شناخت نداشتند. برایشان توضیح دادم که این اولین بار نیست که من روی یک چنین پروندهای کار میکنم اما اولین باری است که با موردی مواجه میشوم که خودش بهتر از من میتواند حرف بزند. آنها هم موافقت کردند واین بود که من با خانم لیلی گلستان [مدیر گالری گلستان] تماس گرفتم و ایشان خیلی لطف کردند و هم خارج از نوبت و هم بدون هیچ چشم داشت مادی، نهایت کمک را کردند تا ما بتوانیم نمایشگاه را برگزار کنیم.»
آیا دلارآ برای نقاشی کردن یا بیرون فرستادن نقاشیهایش محدودیتی ندارد؟
«متاسفانه الان چرا. در ارتباطی که با دلارآ داشتم، وقتی به ملافاتش رفته بودم، گفت که نمیتواند به راحتی نقاشی کند. برای همین است که این تابلوها برای ما خیلی ارزشمند هستند و فکر میکنیم تنها چیزی است که الان میتواند صدایش را منتقل بکند. ما امیدواریم که این نمایشگاه بتواند تلنگری بزند و صدای این آدم شنیده بشود تا به وضعیت او نگاه خاصی داشته باشند. یعنی نگاه خشک قانون به نگاه منعطفتری تبدیل شود که شرایط روحی این دختر وقتی اولین اقرار را کرده سنجیده بشود. دختری که به شدت عاطفی است و مثلا پدرش تعریف میکند که وقتی از خیابان رد میشد و ده تا گدا نشسته بود، هر چه میگفتم به گدا نباید پول بدهی امکان نداشت به یکی از آنها پول نداده رد بشود. یا خواهرش تعریف میکند که وقتی من کاری میکردم قبل از این که من بخواهم واکنشی نشان بدهم او مسئولیت آن کار را به جای من به گردن میگرفت.»
ظاهرا دلارآ قتلی را که دوست ۲۲ سالهاش مرتکب شده با این تصور بر گردن گرفته که برای او که آن زمان ۱۷ سال بیشتر نداشته حکم اعدم صادر نمیشود. امینی درباره وضعیت قضایی پرونده در حال حاضر میگوید:
«متاسفانه بعد از این که بار اول حکم اعدام دلارآ صادر میشود، در مرحله تجدید نظر، دیوان عالی کشور پرونده را به شعبهی دیگری ارجاع میدهد و آن هم به این استدلال که این پرونده باید در دادگاه ویژه اطفال بررسی شود. متاسفانه در شعبه بعدی هم که شعبه ۱۰۷ دادگاه عمومی رشت بود حکم اعدام ایشان مجددا تایید میشود اما استناد حکم به اقرار اولیهی دلارآ است. یعنی میگویند که اقرار اولیه مبنای صدور رای بوده است. شاید این نمایشگاه بهانهای باشد برای این که ما درخواست بکنیم دست کم مراحل تحقیق این پرونده کامل بشود. چون اقرار اولیه دلآرا فقط روی مرحله اولیه تحقیق بوده. شرایط بروز جرم بررسی نشده، آلت قتاله انگشتنگاری نشده، آزمایش خون انجام نشده و خیلی جزییات پرونده ناقص است. سوال من به عنوان یک روزنامه نگار یا به عنوان یک فعال حقوق بشر همیشه این بوده که آیا ما در احکام جنایی هم مثل احکام حدود میتوانیم صرفا به اقرار شخص بسنده کنیم. یعنی دلم میخواست با نوشته و با این نمایشگاه این سوال را مطرح کنم و حقوقدانان و کسانی که در مورد این پرونده تصمیم میگیرند به آن جواب بدهند. آیا فقط اقرار یک دختر ۱۷ ساله که پروندهاش به دادگاه اطفال ارجاع داده شده، و یعنی که او را یک طفل دیدهاند، آیا اقرار یک طفل میتواند مبنای صدور یک حکم قرار بگیرد؟»
گفته میشود دلآرا در وضعیت روحی نامساعدی قرار دارد. اما اگر از حال او آگاهی مستقیمی هم نداشته باشیم تابلوهایی که به نمایش درآمده گویای روحی مضطرب، جانی ملول و انسانی ناامید و دلزده است. تابلوهای تاریکی که بر خلاف عنوان نمایشگاه زندانی جوانی را نشان میدهد که اسیر وحشت مرگ، یاری میطلبد؛ نقاشیهایی که به گفتهی دلارا «سوگندی است به جرمی ناکرده.
این نمایشگاه تا ۴ آبان در گالری گلستان [دروس، خیابان کماسایی، شماره ۴۲] برپاست.
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران