سعید امامی ۲۳ سال پیش، طبق روایت رسمی، در زندان "خودکشی" کرد و در بیمارستان لقمان جان داد. رئیس این بیمارستان امیدوار رضایی، برادر محسن رضایی است. از نظر ایرج مصداقی، تحلیلگر سیاسی، او نقشی اساسی در لاپوشانی حقیقت دارد.
تبلیغات
مرگ سعید امامی، متهم اصلی عاملیت قتلهای زنجیرهای، پس از ۲۳ سال همچنان راز سر به مهر نظام اسلامی است. از دوشنبه۳۰ خرداد کلیپی در فضای مجازی میچرخد که سعید امامی را "شهید مظلوم حاج سعید امامی" خوانده است.
طبق خبر رسمی سازمان قضایی نیروهای مسلح، سعید امامی روز ۳۰ خرداد ۱۳۷۸ در پی خودکشی با داروی نظافت در بیمارستان لقمان تهران درگذشت.
پس از مرگ او رسانههای داخلی نوشتند که حال سعید امامی رو به بهبود بوده و پزشکان اجازه مرخصی صادر کرده بودند و فقط برای اطمینان خواسته بودند دو ساعت دیگر در بیمارستان بماند که در اثر ایست قلبی از دنیا رفت.
به گفته محمد نیازی، رئیس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح: «مأموران زندان پس از آنكه متوجه میشوند متهم اقدام به خودكشی كرده، بلافاصله وی را جهت مداوا به بیمارستان تخصصی لقمان (كه وابسته به وزارت بهداشت و درمان میباشد) منتقل مینمایند، لیكن تلاش پزشكان نتیجه نداده و متهم پس از گذشت سه روز فوت مینماید. مسئولان بیمارستان نیز جهت مشخص شدن دقیق علت مرگ و طی تشریفات قانونی، جسد مشارالیه را مستقیماً به پزشكی قانونی تحویل مینمایند...».
امروز پس از گذشت ۲۳ سال هنوز مسئولان بیمارستان لقمان هیچ گزارشی از بستری شدن و مرگ سعید امامی به افکار عمومی ندادهاند.
امیدوار رضایی، به عنوان رئیس این بیمارستان در آن زمان و پس از آن، در این لاپوشانی نقش اساسی داشته است.
اما دکتر امیدوار رضایی که از سال ۱۳۷۱ به مدت سه دهه ریاست بیمارستان لقمان حکیم را به عهده داشته کیست و نقش او چه اهمیتی در این لاپوشانی دارد؟
برای پاسخگویی مهم است نگاهی به زندگی و کارنامه او بیندازیم؛ خاصه اینکه همیاری رضایی در لاپوشانی مرگ سعید امامی، تنها نمونه همکاری او با دستگاه امنیتی نبوده است. یک دهه بعد در تیرماه ۱۳۸۸ او تلاش زیادی برای لاپوشانی جنایت کهریزک داشت. در بازداشتگاه کهریزک صدها جوان به شکل فجیعی شکنجه شدند و ۵ نفر از آنان زیر شکنجه به قتل رسیدند. یکی از مقتولان محسن روحالامینی، فرزند عبدالحسین روحالامینی دوست نزدیک امیدوار و سبزوار (محسن) رضایی، بود که فک او در اثر ضربههای وارده شکسته بود.
امیدوار رضایی تلاش زیادی به خرج داد تا بلکه بتواند مرگ این افراد را ناشی از بیماری مننژیت جا بزند. او به همراه مقامات امنیتی فشار زیادی را روی کادر پزشکی بیمارستان لقمان وارد کردند تا آنان تصدیق کنند که قربانیان در اثر عوارض مننژیت فوت کردهاند.
او به شهادت کارمندان بیمارستان که من با برخی از آنها گفتگو کردم، جلسات متعددی با عبدالحسین روحالامینی نه در اتاق ریاست بیمارستان، بلکه در دفتر ریاست بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان داشت. علت این بود که در اتاق ریاست بیمارستانهای ایران، امکان شنود خارج از مجموعه وجود دارد؛ یعنی از طرف وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه شنود و فیلمبرداری میشود. ولی در جایی مثل اتاق رئیس بخش جراحی مغز و اعصاب و یا اتاق استراحت دستیاران (پاویون)، شنود داخلی است، یعنی فقط حراست بیمارستان که تحت امر رئیس بیمارستان است، شنود میکند و گزارش را هم به رئیس بیمارستان میدهد.
جالب است توجه کنیم که دکتر علی خوشکار، قائممقام ریاست بیمارستان لقمان، به اصطلاح "نوچه" امیدوار رضایی محسوب میشود. او با میلیاردها تومان اختلاس، خانوادهاش را راهی کانادا کرده و برای خود و آنها اقامت گرفته و خانهای به ارزش بیش از یک میلیون دلار در این کشور خریده است. او که به دلیل اختلاس چندین بار دستگیر، اما تبرئه شده، در حال حاضر مسئول "امر به معروف و نهی از منکر" بیمارستان است و کار اصلی او تحت فشار گذاشتن پرستاران به خاطر مسئله حجاب. اما به این موضوع برگردیم که این همه قدرت و امکانات امیدوار رضایی از کجا میآید.
مناسبات فامیلی و فساد قدرت
حلقه مفقوده موفقیت امیدوار رضایی در سیاهکاریها و لاپوشانیهایش این نکته است که وی برادر کوچکتر محسن رضایی یکی از اصلیترین مسئولان اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و سیاسی کشور در چهار دهه گذشته است.
امیدوار رضایی میرقائد در دیماه ۱۳۳۵ در مسجدسلیمان به دنیا آمد. پس از قبولی در آزمون سراسری سال ۱۳۵۵ در رشته پزشکی دانشگاه ملی پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۳ فارغالتحصیل شد. با استفاده از سهمیه سپاه پاسداران بلافاصله تحصیل در رشته جراحی مغز و اعصاب را آغاز کرد و در سال ۱۳۶۸ از "دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی" فارغالتحصیل شد. روابط ویژه محسن رضایی با دکتر مجید سمیعی، جراح ایرانیآلمانی مغز و أعصاب، باعث آشنایی امیدوار رضایی با وی شد.
امیدوار رضایی در فاصله سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۲ دورههای فوق تخصصی کوتاهمدت را در مرکز جراحی مغز و اعصاب شهر هانوفر آلمان نزد دکتر سمیعی گذراند.
امیدوار سالها واردكننده تجهیزات آندوسكوپی مغز از طریق دکتر سمیعی بود و سود کلانی از این طریق به دست آورد. همکاری این دو حتی به حوزه فوتبال نیز کشیده شده است. دکتر سمیعی به دلیل روابط نزدیکی که با باشگاه فوتبال هانوفر دارد، مسئولان این باشگاه را متقاعد کرد که به همکاری با تیم فوتبال استقلال که امیدوار رضایی عضو هیأت مدیره آن بود بپردازند. اما تلاش وی نتیجهای نداد.
امیدوار در زمره پزشکانی است که در سیاهترین روزهای تاریخ ایران در دهه ۶۰ به عنوان پزشک مورد اعتماد در زندانهای تهران و مشهد و... به جانیان خدمت میکرد. وی که مؤسس و عضو شورای مرکزی بسیج جامعه پزشکی است، خود را "جانباز" انقلاب اسلامی معرفی میکند.
قضیه "جانباز"ی امیدوار رضایی به ادعای خودش مربوط به مبارزات دانشجویی در سال ۵۷ است. وی با لگد به شیشه در خروجی دانشگاه زده و پایش زخمی میشود و ده بخیه میخورد و پس از دو هفته مداوا میشود. وی همین حادثه کوچک را به شکل اغراقآمیزی بزرگ کرده و برای خود سابقه "جانباز انقلاب اسلامی" درست کرده و از قبل آن امتیاز میگیرد.
همسر امیدوار رضایی دکتر درخشان متخصص کودکان است. در هیچیک از رسانههای داخلی نام همسر و فرزندان امیدوار نیامده است.
در تیرماه ۱۳۸۳ دختر بزرگ امیدوار رضایی و دامادش، روز بعد از عروسی در جاده فیروزکوه در تصادف رانندگی کشته شدند. دختر کوچکتر وی مونا با رانت پدر و مادر و عموی قدرتمند، دانشجوی پزشکی "دانشگاه شهید بهشتی" بود و برخلاف آنچه خانوادهاش بر جامعه و زنان ایران به زور تحمیل کردهاند، با پوششی که از نظر حکومت "غیراسلامی" است، در پارتیهای شبانه تهران حضور مییافت. پایاننامه فارغالتحصیلی او نیز توسط شخص دیگری نوشته شد که سر و صدای زیادی به پا کرد. مونا در سال ۱۳۸۶ در ایران فارغالتحصیل شد و به آمریکا رفت. پس از یک دهه وقفه، بین سالهای ۲۰۱۷ -۲۰۲۱ در کالج پزشکی دانشگاه تنسی در رشته نورولوژی تخصص گرفت و به سن دیگو کالیفرنیا عزیمت کرد و شهروندی آمریکا را به دست آورد.
در تاریخ ۲۲ آبان ۱۳۹۰ اعلام شد که احمد رضایی میرقائد، فرزند محسن رضایی، در هتل گلوریا دبی درگذشته است. احمد با استفاده از یک گذرنامه آمریکایی و با نام آمریکایی خود "تام جی اندرسون" وارد دبی شده بود. در بررسی پلیس دبی، علت مرگ احمد مصرف بیش از اندازه داروی ضدافسردگی اعلام شد. امیدوار رضایی از سوی خانواده برادرش به دبی رفت و جنازه احمد را تحویل گرفت و به ایران آورد. این دو برادر بعداً مدعی شدند که احمد توسط اسرائیل و به گفته خودشان "منافقین" به قتل رسیده است.
شورای نگهبان هنگام بررسی صلاحیت امیدوار و سبزوار رضایی، برخلاف موارد مشابه، نسبت به شهروندی آمریکای بستگان درجه یک این دو برادر حساسیتی نشان نداد.
تباهسازی مقام پزشکی برای قدرت
امیدوار رضایی علاوه بر نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دورههای مختلف، هماکنون رئیس کمیته سلامت دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای تخصصی پزشکی صدا و سیما، عضو شورای مشاورین پزشکی قانونی کشور و عضو کمیسیون عالی پزشکی جانبازان است و همچنین در محکمههای پزشکی قانونی داوری میکند.
او در مقام داور محکمههای پزشکی قانونی هر وقت پزشکهای وابسته به نظام مریضی را میكشند و یا ناقص میكنند، به محكمه میرود تا متهم را تبرئه كند. او چندین بار از قدرت خود برای تبرئه نوه عمهاش، دکتر رضا جباری که به برکت او جراح مغز و اعصاب شده، استفاده کرده است.
رضایی همه این کارها را در حالی پیش میبرد که دیگر به کار اصلی خود که جراحی مغز و اعصاب باشد نمیپردازد. با آنکه سالها مدیر گروه و رئیس بخش جراحی اعصاب "دانشگاه شهید بهشتی" بوده، اما در سه دهه گذشته کمتر پیش آمده که شخصاً عمل جراحی انجام داده باشد.
یک تکنسین قدیمی اتاق عمل بیمارستان لقمان در گفتگو با من تصریح کرد که امیدوار رضایی وقتی تازه فارغالتحصیل شده بود، یکی از اقوام خود را تحت عمل جراحی ساده دیسک کمر قرار داد، اما بیمار بر اثر خونریزی شدید درگذشت. شاهدان دیگری به من گفتهاند که پس از این حادثه پزشکان دیگر به جای او عمل میکنند و در بالای برگه شرح عمل اسم او را مینویسند تا اجرت کار را دریافت کند.
امیدوار رضایی "پدرخوانده" رشته جراحی مغز و اعصاب ایران است. تعدادی زیادی از پزشکان شاغل در این رشته به ویژه بستگان خودش و جراحان مغز و اعصاب بیمارستان لقمان و... با دریافت و خرید سؤالات امتحان، به رتبههای ممتاز بورد تخصصی نائل آمدهاند.
در طول سالهای گذشته هرگاه برادران رضایی در انتخاباتی شرکت کردهاند، پزشکانی که به برکت نزدیکی به امیدوار متخصص شده بودند، بایستی در حمایت از این دو در انتخابات و کمپین انتخاباتیشان شرکت فعال میکردند.
حمایتها به شکل حمایت مالی، تخصیص مطب و املاک به ستاد انتخاباتی، شرکت در مراسم و کمپینها، امضای نامههای حمایت و... بوده است.
با مرور کارنامه امیدوار رضایی به روشنی میبینیم که در نظام اسلامی چگونه یک امر تخصصی حرفهای به ابزار مشارکت در قدرت سیاسی و دستیابی به ثروت تبدیل میشود.
امیدوار رضایی از جمله نمونههای شاخص فساد در جمهوری اسلامی است که هنوز هم پس از گذشت ۲۳ سال از مرگ سعید امامی، با زیر پا گذاشتن وجدان پزشکی، از ارائه هرگونه گزارشی درباره این مرگ پرابهام در بیمارستان تحت ریاستش خودداری کرده و در سرپوش گذاشتن بر آن با دستگاه امنیتی همراه بوده است.
* مطالب منتشرشده در صفحه "دیدگاه" نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.
ایران پس از درگذشت خمینی؛ از مرگ سعید امامی تا ظهور احمدینژاد
میتوان گفت که با مرگ آیتالله خمینی دورهای تازه در جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. در این مجموعه عکس تنها به برخی اتفاقات مهم و تاثیرگذار شانزده سالهی دولتهای اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی پرداخته شده است.
عکس: Isna
ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی
آغاز دوران رهبری علی خامنهای با آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی همراه بود. هاشمی دو دوره، از ۱۲ مرداد ۶۸ تا ۱۲ مرداد ۷۶، رئیسجمهور بود. در این دوره که از آن به عنوان "دوران سازندگی" یاد میشود سیاستهای باز اقتصادی در پیش گرفته شد. سرکوب و کشتار مخالفان سیاسی در داخل و خارج ایران در این زمان اشکال تازهای به خود گرفت.
عکس: Mehr
قتل سعیدی سیرجانی
علیاکبر سعیدی سیرجانی، نویسنده سرشناس، در اسفند ماه ۱۳۷۲ بازداشت شد. وی پیش از بازداشت چندین نامه انتقادی خطاب به علی خامنهای نوشته بود. گفته میشود که رهبر جمهوری اسلامی به یکی از این نامهها به تندی پاسخ داده بود. سیرجانی ۴ آذر ۷۳ در بازداشت جان سپرد. بر اساس برخی شواهد، قتل وی توسط کپسول پتاسیم و به دستور سعید امامی، از مقامات ارشد وزارت اطلاعات، صورت گرفته است.
عکس: khaandaniha.com
جنایت در رستوران میکونوس
در جریان "ترور میکونوس" در رستورانی به همین نام در برلین آلمان در ۲۶ شهریور ۷۱ تعدادی از سران اپوزیسیون کرد به قتل رسیدند. قربانیان این حادثه عبارت بودند از: صادق شرفکندی، دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، همایون اردلان، نماینده این حزب در آلمان، فتاح عبدلی، نماینده حزب در اروپا، و نوری دهکردی، کارمند صلیب سرخ و فعال در امور پناهندگان. این ترور تأثیر زیادی بر روابط ایران و کشورهای اروپایی داشت.
عکس: picture-alliance/dpa
دادگاه ترور میکونوس
یک سال بعد از ترور میکونوس، کاظم دارابی کازرونی، مشکوک به عضویت در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات، و چهار لبنانی توسط پلیس آلمان دستگیر شدند. دادگاه این متهمان در آبانماه ۷۲ آغاز شد و حدود ۵ سال طول کشید. حکم دادگاه در ۲۱ فروردین ۷۶ صادر شد و طبق آن کاظم دارابی و عباس رحیل، تبعه لبنانی، به حبس ابد و یوسف امین و محمد اتریس، هر دو از اتباع لبنان، به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم شدند.
عکس: PDKI
محکومیت مسئولان جمهوری اسلامی در دادگاه میکونوس
در جریان دادگاه میکونوس، مسئولان وقت جمهوری اسلامی ایران یعنی هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات وقت، علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت، و علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، متهم به زمینهسازی ترور میکونوس شدند.
عکس: picture-alliance/dpa
قتل کشیش هوسپیان
هایک هوسپیان مهر، کشیش ایرانی، اسقف کلیسای جماعت ربانی بود. وی سه روز پس از به نتیجه رسیدن تلاشهایش برای آزادی مهدی دیباج در دی ماه ۷۲ در راه فرودگاه مهرآباد تهران ربوده شد. چند روز پس از آن پلیس از پیدا شدن جسد وی خبر داد. گرچه دو عضو مجاهدین خلق به قتل وی اعتراف کرده بودند اما در جریان افشای ماجرای قتلهای زنجیرهای معلوم شد که نام وی را نیز باید در لیست قربانیان وزارت اطلاعات قرار داد.
عکس: siaranalhayat.com
انفجار در مشهد
انفجار در حرم علی بن موسی الرضا در ۳۰ خرداد ۷۳، ۲۶ نفر کشته و بیش از ۳۰۰ نفر زخمی برجای گذاشت. دو زن عضو سازمان مجاهدین با حضور در تلویزیون حکومتی به این اتهام و همچنین قتل دو کشیش اعتراف کردند و با تخفیف از اعدام رهایی یافتند. یک سال بعد یک نشریه پاکستانی نوشت که یک عضو القاعده به انجام این بمبگذاری اعتراف کرده است. با وجود این برخی سعید امامی و همکاراناش را در این حادثه دخیل دانستهاند.
عکس: Fars
قتل مهدی دیباج
مهدی دیباج که در نوجوانی مسیحی شده بود سال ۶۳ دستگیر شد و ۹ سال را در زندان گذراند. او پنج ماه پس از آزادی در ۱۳ تیر ۷۳ (در سن ۶۰ سالگی) ربوده شد. چند روز پس از آن جسد بیجان وی را یافتند. گرچه دو عضو سازمان مجاهدین به قتل وی اعتراف کردند اما در جریان افشای قتلهای زنجیرهای مشخص شد که وزارت اطلاعات در قتل وی دست داشته است.
عکس: siaranalhayat.com
قضیه اتوبوس ارمنستان
ماجرای اتوبوس ارمنستان یکی از موارد تلاش برای قتل گروهی روشنفکران است که در تابستان ۷۵ توسط وزارت اطلاعات علی فلاحیان برنامهریزی شد. قرار بود اتوبوس حامل روشنفکران که راهی ارمنستان بودند به دره پرتاب شود. مسافران این اتوبوس از جمله سپانلو، مجابی، بهنود، علینژاد، چهلتن، بیجاری، نجدی ، مندنیپور، جورکش، توفان، باباچاهی، سرکوهی، فرشته ساری، کوشان و تعداد دیگری از اعضای کانون نویسندگان بودند.
عکس: ISNA
نامه ۹۰ نفر
تعدادی از نیروهای ملی مذهبی در سال ۶۹ نامهای به هاشمی رفسنجانی نوشتند که به "نامه ۹۰ امضایی" مشهور شد. برخی از امضاکنندگان نامه در مدت کوتاهی مجبور به پس گرفتن امضای خود شدند. در این رابطه ۲۳ نفر، از جمله ابوالفضل بازرگان و ابراهیم یزدی، دستگیر شدند. برخی از دستگیرشدگان را به اعتراف تلویزیونی علیه خود و دیگران مجبور کردند. دو تن از دستگیرشدگان مدت کوتاهی پس از آزادی درگذشتند.
عکس: norooznews.ir
انتخابات دوم خرداد
انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری ایران در ۲ خرداد ۷۶ برگزار شد. این انتخابات با پیروزی غیر منتظره محمد خاتمی همراه بود. وی توانست بیش از ۲۰ میلیون رای کسب کند. علیاکبر ناطق نوری، کاندیدای مورد حمایت رهبر و جریانهای محافظهکار، نزدیک به ۸ میلیون رای به دست آورد. از دوم خرداد ۷۶ به عنوان آغاز "دوره اصلاحات" در ایران نام میبرند.
عکس: DW
قتلهای زنجیرهای
یکی از مهمترین اتفاقات دوره اول ریاست جمهوری خاتمی، قتل برخی از چهرههای سیاسی و فرهنگی منتقد حکومت بود. در آذر ماه ۷۷ داریوش و پروانه فروهر به قتل رسیدند. به فاصله چند روز پس از آن جسد محمد مختاری و محمد جعفر پوینده کشف شد. گرچه در ابتدا قتلهای زنجیرهای را به این چهار مورد محدود کردند، اما روزنامهنگاران ایرانی در گزارشهای خود اعلام کردهاند که بیش از ۸۰ نفر در دهه هفتاد به قتل رسیدهاند.
عکس: tableaumag.com
اعلام دخالت وزارت اطلاعات در قتلها
با توجه به حساسیت شدید جامعه نسبت به قتلها، محمد خاتمی کمیتهای ویژه مرکب از علی یونسی، علی سرمدی و علی ربیعی را مسئول پیگیری قتلها کرد. پس از تحقیقات این کمیته با پافشاری رئیس جمهور وقت، وزارت اطلاعات در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۷ طی اطلاعیهای به صورت رسمی اعلام کرد که عدهای از "اعضای خودسر" این وزارتخانه در طراحی و اجرای قتلهای زنجیرهای دست داشتهاند.
عکس: Mokhtari
خودکشی سعید امامی
سعید امامی، از مقامات عالیرتبه امنیتی جمهوری اسلامی، بهمن ۷۷ بازداشت شد. اما تا خرداد ۷۸ نامی از وی و سایر متهمان در رسانهها منتشر نشد. دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح در ۳۱ خرداد ۷۸ طی اطلاعیهای مدعی شد که سعید امامی در زندان اوین هنگام استحمام با خوردن داروی نظافت خودکشی کردهاست. بسیاری بر این نظرند که او را برای جلوگیری از افشای مسائل مربوط به کشتار مخالفان در زندان به قتل رساندند.
عکس: Kodoom.com
بسته شدن روزنامه "سلام"
روزنامه "سلام" ۲۰ بهمن ۶۹ آغاز به کار کرد. این روزنامه در ۱۵ تیر ۷۸ به جرم "چاپ سند محرمانه" توسط دادگاه ویژه روحانیت به مدت ۵سال توقیف شد. در نامه سعید امامی که پس از مرگش فاش شد، خواسته شده بود که وزارت اطلاعات محدودیتهای بیشتری را برای اهل قلم در نظر بگیرد.
عکس: DW
دادگاه روزنامه سلام
در جریان محاکمه "سلام" به جز مدعیالعموم ۴ شاکی دیگر نیز حضور داشتند: کامران دانشجو، محمود احمدی نژاد، مهدی رضا درویشزاده (نماینده راستگرای مجلس پنجم) و حمیدرضا ترقی (عضو حزب موتلفه).
عکس: jomhouriat.ir
حادثه کوی دانشگاه
نیروهای انتظامی و لباس شخصی در شامگاه ۱۸ تیر ۷۸ در پی اعتراض دانشجویان به توقیف روزنامه "سلام" و تصویب قانون جدید مطبوعات، به خوابگاههای کوی دانشگاه در تهران حمله کردند و دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. این تهاجم به اعتراضات گسترده دانشجویان و مردم در پایتخت و شهرستانها انجامید. گفته میشود که در جریان این اعتراضها حداقل سه نفر (عزت ابراهیمنژاد، فرشته علیزاده و تامی حامیفر) کشته شدند.
عکس: DW
تبرئه عاملان حمله به کوی دانشگاه
یک سال پس از این رویداد قوه قضائیه همه نیروهای پلیس و شبه نظامیان وابسته را تبرئه کرد. فقط یک سرباز ساده به نام اروجعلی ببرزاده به جرم دزدی ریشتراش به جزای نقدی محکوم شد. ۱۵۹ نماینده مجلس ششم این اقدام دستگاه قضایی را محکوم کردند.
عکس: DW
"توقیف فلهای مطبوعات"
توقیف همزمان دهها نشریه اصلاحطلب و دستگیری روزنامهنگاران در اردیبهشت ۱۳۷۹ با استناد به قانون اقدامات تامینی مصوب ۱۳۳۹ (اختیار دستگیری اراذل و اوباش پیش از ارتکاب مجدد به جرم) به "توقیف فلهای مطبوعات" معروف شد. چند روز پیش از این اقدام خامنهای در سخنانی گفته بود که "بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمناند". اصطلاح "توقیف فلهای مطبوعات" را نخستین بار میرحسین موسوی بهکار برد.
عکس: DW
ترور سعید حجاریان
سعید حجاریان، عضو آن زمان شورای شهر تهران و از چهرههای شاخص اصلاحطلبان، در ۲۲ اسفند ۷۸ در هنگام ورود به ساختمان شورای شهر توسط سعید عسگر از ناحیه سر هدف گلوله قرار گرفت. سعید عسگر پس از این ترور محاکمه و به ۱۵ سال زندان محکوم شد. اما او را پس از گذشت یک سال از زندان آزاد کردند. حجاریان پس از انتقال به بیمارستان توانست زنده بماند، ولی این ترور او را دچار مشکل حرکتی و بیانی کرده است.
عکس: tasnimnews.com
جنجال کنفرانس برلین
کنفرانسی به دعوت بنیاد هاینریشبل آلمان از در فروردین ۷۹ در برلین برگزار شد. حزب سبز آلمان ۱۷ تن از فعالان سیاسی و نویسندگان نزدیک به اصلاحطلبان را به این کنفرانس دعوت کرده بود. خامنهای واکنش تندی به این کنفرانس نشان داد. جمعی از شرکتکنندگان در بازگشت بازداشت شدند. در این میان حسن یوسفی اشکوری ابتدا به اعدام و سپس به هفت سال زندان و اکبر گنجی ابتدا به ده سال و سپس به شش سال زندان محکوم شدند.
عکس: hanif.ir
انتخابات ۱۳۸۰
هشتمین انتخابات ریاست جمهوری ایران ۱۸ خرداد ۸۰ برگزار شد. بار دیگر محمد خاتمی توانست با کسب ۲۱ میلیون و ۶۵۰هزار رای رئیسجمهور شود. خاتمی هنگام ثبت نام برای انتخابات در جمع خبرنگاران از بیمیلی برای حضور مجدد گفت، اما در حالی که اشک میریخت، افزود که بر عهد پیشین خود با مردم پابرجاست. برخی معتقدند نحوهٔ حضور وی در روز ثبت نام تاثیر زیادی بر جلب آرای شهروندان داشت.
عکس: Khordadnews
محاکمه عبدالله نوری
عبدالله نوری وزیر کشور دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی بود. وی به عنوان مدیر مسئول روزنامه "خرداد" در سال ۷۸ محاکمه شد. او را به دادگاه ویژه روحانیت فراخواندند و پس از چندین جلسه محاکمه با اتهامهایی مانند توهین به مقدسات، نشر اکاذیب، اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال زندان محکوم کردند. وی پس از تحمل ۳ سال زندان آزاد شد.
عکس: DW
جایزه صلح نوبل برای شیرین عبادی
شیرین عبادی، حقوقدان، قاضی در دوره پیش از انقلاب و وکیل دادگستری در دوره جمهوری اسلامی، در سال ۲۰۰۳ جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. کمیته جایزه صلح نوبل علت این انتخاب را، تلاش عبادی برای ترویج مردمسالاری و رعایت حقوق بشر در ایران به ویژه در مورد حقوق زنان و کودکان اعلام کرد. گرچه این وکیل دادگستری در بازگشت مورد استقبال شهروندان قرار گرفت اما فشار نهادهای امنیتی بر وی افزایش یافت.
عکس: ISNA
تحصن و استعفای نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم
پیش از انتخابات مجلس هفتم، شورای نگهبان نزدیک به ۴ هزار نامزد این انتخابات از جمله بیش از ۸۰ نماینده مجلس ششم را رد صلاحیت کرد. در پی این اقدام ۱۳۹ نماینده اصلاحطلب در اعتراض به رد صلاحیتها در مجلس شورای اسلامی تحصن کردند. با بیاثر ماندن اعتراضها و برگزاری انتخابات مجلس هفتم، این نمایندگان اعلام استعفای دسته جمعی کردند. این اقدام بیشتر جنبه نمادین داشت.
عکس: Isna
ظهور احمدینژاد
نهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران در دو مرحله در روزهای ۲۷ خرداد و ۳ تیر ۸۴ برگزار شد. محمود احمدینژاد توانست در دور دوم اکبر هاشمی رفسنجانی را شکست دهد. بدین ترتیب دوران تازهای در ایران آغاز شد؛ دورانی پر تنش در رابطه با غرب. در طول هشت سال ریاستجمهوری احمدینژاد، قدرت علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، نیز به شکل آشکارتری بخصوص در تصمیمگیریهای سیاسی تاثیرگذار شد.