نقش زن در آيينهاى نوروز باستان
۱۳۸۵ فروردین ۱, سهشنبهاز خانم توسلی مجموعههای داستان و همینطور كتاب «چرا خواب زن چپ است؟» منتشر شده است. کتاب «آیا زن یک دنده کم دارد؟» از ایشان که به مسئلهی آفرینش انسان در کتابهای مقدس میپردازد، در نیمهی دوم سال ۸۵ منتشر خواهد شد.
دویچهوله: خانم دکتر توسلی، در مورد نقش زن در برگزاری آیینهای نوروز باستان گفتگوهای زیادی شده است. آیا شما هم این نقش را نقش ویژهای میدانید؟
ناهید توسلی: باید بگویم، بله! به دلیل اینکه آيينهای نوروزی و نو شدن در جهان و ریشهیابی آنها نکتهی بسیار جالبیست. در ابتدا میخواهم اشاره کنم، نوروز در ایران یک آیین بسیار بسیار باستانی و پیشآریایی بوده است که ریشههای آن از نظر اساطیری برمیگردد به مرگ آدونیس ایزد گیاهان. جشنهای بهاری آدونیس در آغاز آیین عزا بوده است که با آن مرگ آدونیس، خدای گیاهان، را یادآوری میکردند و پیکرهی او را، چیزی شبیه به پیکرهی این خدا را مثل جسد، کفنپوش میکردند و به دریا میانداختند. و در برخی از شهرها، ملل یا سنن این آیین دوباره زنده شدن این خدای گیاهان را در فردای آنروز جشن میگرفتند و شادمانی میکردند. مردن و دوباره زندهکردن این خدای گیاهان که خدای باروری و رشد بوده است، بگونهای که من همیشه فکر میکنم، یکنوع دیالتیک هم میتواند باشد که تزی تبدیل به ضد خودش بشود و سپس سنتز خودش را دوباره بوجود آورد. یعنی یکنوع احیاءشدن. بنابراین، اینجا ما با نوعی آفرینش، زایش و در حقیقت با نوعی زندگی حیاتدادن روبرو میشویم که اینکار در مادینهی هستیست. یعنی بخشی از مسئولیتیست که مادینهی هستی آنرا شکل میدهد و به انجام میرساند.
دویچهوله: آیا آیین دوباره زندهشدن خدای گیاهان آدونیس، پایهای برای جشنهای نوروزی بوده، و آدونیس بعنوان خدای زن شناخته میشده است؟
ناهید توسلی: آدونیس ایزد گیاهان بوده است و به دلیل اینکه گیاهان رشد و نمو میکنند، اینکار نمادین را انجام میدادند و زنان، بويژه، در مرگ او اشک میریختند و نوحه میکردند. اما من میخواستم اینکار نمادین را برگردانم به نوروز، که نوروز به این شکل در پیش تاریخ شروع میشود و بعد وارد تاریخ میگردد که یکنوع تجدید حیات کل جهان. یعنی باززایی دوبارهی هستی. حالا، من میخواهم بگویم که چون باززایی دوبارهی هستی بوسیلهی مادینهی هستی انجام میشده و مادر هم بعنوان نماد هستی، ولادت و زایش در اساطیر همهی ملل جای ويژهای داشته است، بنابراین بین نوروز، یعنی نو شدن هستی، و بین نیروهای مادینهی هستی یک ارتباط عمیق و تنگاتنگ وجود دارد. اگر ما برگردیم به آیینهای نوروز و حتا آیینهای اساطیری ایران باستان، که در کتاب دینی زرتشتیان هم میبینیم، ایزد زمین ایزدی مادینه بود، نام این ایزد «سپنته آرمئیتی» بوده، که در زبان اوستایی میگفتند «سپندارمذ» به معنای متواضع، بردبار، مقدس و یا فروتن. یعنی ایزدی بردبار، مقدس و فروتن و در واقع با ويژگیهایی که همیشه یک مادر دارد، به دلیل اینکه فرزندزایی میکند و عشق به فرزند دارد. و همینطور ماه اسفند، آخرین ماه سال که همان ماه «سپندارمد» باشد، ماهیست که نوعی نماد مادینه دارد. به این معنا که زمین نفس میکشد و دانههای خفته در زیر خاک میل به روییدن و زایش دارند. بنابراین، در ایران باستان این ماه ماهی بوده است که بیشتر نام مادینه گرفته است و ایزد زمین هم نامش اسپندارمد است. البته در ایران باستان هر روز از ماه یک نامی داشته که نام ایزدی بوده و روز پنجم هر ماه بنام اسپندارمد گفته میشده که البته الان هم گفته میشود. هر وقت که نام اینروزهای ماه با نام آن ماه یکی میشده، مثلا فروردین روز فروردین ماه یا تیرروز از تیرماه یا روز تیرگانه، آنروز را جشن میگرفتند. در ماه اسفند، پنجمین روز ماه اسفند که روز اسپندارمز است، در ایران باستان اصلا روز زن بوده که البته به این روز ابوریحان بیرونی نیز اشاره کرده و گفته است که زنان در اين روز از همسرانشان هدیه میگرفتند. این نگاه اسطورهای نشان میدهد که در این ماه به دلیل اینکه زمین که همان گیاه را پرورش میداده، رشد و نمو میکند و نفس میکشد و زایش میکند و تجدید حیات میشود، آن فسردگی، سردی، سیاهی، تاريکیای که در زمستان وجود دارد با فرارسیدن این ماه کم کم سپری میگردد و در انتهای این ماه نوروز جشن گرفته میشود. اینها در اساطیر یک ارتباط تنگاتنگ، پیچیده و پیدرپی با هم دارند.
دویچهوله: به مسئلهی تازهشدن طبیعت و شروع سال نو اشاره کردید. در برگزاری آیینهای قدیم جشنهای نوروزی آیا نقش زن هم به این عنوان نقش برجستهای بوده و زن جایگاه ويژهای در آن داشته است؟
ناهید توسلی: من احساس میکنم که نوروز به دلیل اینکه توانمندی زایش، پرورش و رویش را در خودش دارد بعنوان یک اصل طبیعی، خیلی میتواند با ويژگیهای زن- مادر نزدیک باشد. به دلیل اینکه زن هم تنها موجودیست که توانمندی زایش در هستی را دارد و البته این موضوع نه تنها نماد اسطورهای دارد، بلکه اساسا یک واقعیت تاریخی هم هست. البته اینجا فرصت نیست که ما وارد بحث زن، زمین، زایش، زایندگی، زندگی بشویم که همهی اینها ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند.
دویچهوله: خانم توسلی شما در این گفتگو از زن- مادر نام بردید. آیا این مسئله به دلیل خصوصیت زن بعنوان جنس مونث فقط مطرح شده است؟
ناهید توسلی: منظور من از زن- مادر البته موجودیست که نه صرفا به دلیل فرزندزاییدن، بلکه به دلیل عقلانیت مادرانه و مادرگونهایست که او دارد و از ويژگیهای مادرانه است. این ويژگی مادری که در زن وجود دارد ارتباط بسیار نزدیکی نه تنها با طبیعت، بلکه با مظهر عقلانیت نیز دارد که پایههای فلسفه هم بر آن استوار است و بهرغم بسیاری از فلاسفه که عقلانیت را ، متاسفانه، در چارچوب مردانه پیاده کردهاند و عقلی که از نگاه آنان وجود دارد عقلی مذکر است و عقلانیت را نیز به این دلیل مختص مردان کردهاند که میگویند زن ارتباط بسیار نزدیکی با طبیعت دارد، باید بگویم که اینطور نیست. این ارتباطی که زن با طبیعت دارد آن ارتباطیست که زن درون انسان با طبیعت دارد. ما اینجا میآییم و از زن، حالا، بعنوان یک جنس استفادهی نامی میکنیم، ولی آن تواناییها که در زن، بعنوان یک جنس، جنس زن وجود دارد، تواناییهاییست که اساسا در زن درون انسان وجود دارد. درون هر انسان، نیروهای زنانه وجود و همینطور نیروهایی مردانه وجود دارد. این نیروهای زنانه، حالا، در جنس زن قویتر است، چون توانایی زایش و پرورش دارد و به این دلیل است که میگویند زن با طبیعت ارتباط بیشتری دارد و فلاسفهی مردصفت و فلاسفهی زنستیز این عقلانیت را در حصار خودشان تعریف کردهاند که من بشدت به این مسئله معترضام و عقیده دارم که عقلانیت زنـ مادرانه عقلانیتی آفریننده و زایشگر است. بنابراین، به اين دلیل میگویم که زن با طبیعت و نوروز ارتباط دارد که ويژگی زاییدن، تکثر، تکثیرکردن، رشد و نمودادن که همهی اینها نمادهای مادینه و زنانه هست در کل هستی و طبیعت در زن به دلیل ويژگی زن- مادری وجود بسیار زیاد و فعالی دارد.
دویچهوله: خانم دکتر توسلی، با سپاس از اینکه وقت در اختیار ما قرار دادید.