نود سال با ايران در غربت
۱۳۹۹ آبان ۱۷, شنبهمحمدعلی جمالزاده در سال ۱۲۷۰ در اصفهان زاده شد. پدرش از خطيبان بنام مشروطهخواه بود که به فرمان محمدعلی شاه کشته شد.
۱۱ ساله بود كه از بيم آزار حاكم اصفهان با خانواده به تهران رفت: «در سال ۱۹۰۸ میلادی (شانزدهساله بود) پدرم مرا به بیروت فرستاد که هم تحصیل بکنم و هم عربی یاد بگیرم. تا وقتی در تهران بودم، زياد با كتاب سر و كاری نداشتم. اولين بار كه كتابی خواندم در جبل لبنان بود.»
دو سال پس از آن به پاريس، لوزان سويیس و سپس به ديژون فرانسه رفت و رشته حقوق را به پايان رساند.
۲۳ساله بود كه با "انجمن مليون ايران" همكاری كرد و از طرف آنها به ايران رفت تا "قشون ملی" عليه نيروهای روس و انگليس گرد آورد: «چند نفر جوان از فرنگ برگشته بوديم و خيال میكرديم با اقدامات خود جلوی هجوم انگليس را خواهيم گرفت.»
۲۹ ساله بود كه جُنگ داستانهای كوتاه "يكی بود يكی نبود" را انتشار داد كه سبك نزديك به زبان گفتاری و درونمايه واقعگرايانه انتقادی آن سرآغازی در داستاننويسی معاصر به شمار میآيد: «هيچ جای دنيا تر و خشك را مثل ايران با هم نمیسوزانند. پس از پنج سال دربدری و خونجگری، هنوز چشمم از بالای صفحه كشتی به خاك پاك ايران نيفتاده بود كه آواز گيلكی كرجیبانهای انزلی به گوشم رسيد.»
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
۳۸ ساله بود كه در "سازمان جهانی كار"، بعدها شعبهای از سازمان ملل متحد، استخدام شد و تا زمان بازنشستگی اوضاع و شرايط كار و كارگران ايران و چند كشور ديگر در خاور ميانه را بررسی میكرد.
او نزديك به ۵۰ اثر ادبی و اجتماعی بهجا گذاشته كه بيشتر آنها را حكايتهای طنزآميز اندرزگونهای تشكيل میدهند كه گاه خواننده را به ياد خطابهها (شايد سخنرانیهای پدرش) میاندازند.
ويژگی ديگر آثار او كاربرد زبان توده مردم است. گويی نويسنده كه تنها ۱۶ سال از عمرش را در ميهن محبوبش گذرانده، زبان فارسی را سرزمين جانشين پندارهای خود ساخته است.
اگرچه هيچكدام از آثار او به پايه "يكی بود يكی نبود" نرسيدند اما نوشتههایش در خرافاتزدايی و روشنگری چند نسل در پرهيز از دشمنی با نوگرايی غربی نقش سازنده داشتند: «ما كی هستيم كه اينها با ما دشمن باشند؟ بايد پيدا كرد چرا كمالالملک در موزههای دنيا يك تابلو هم ندارد.»
محمدعلی جمالزاده در ۱۰۵ سالگی در جنوب غرب سویيس درگذشت.