نگاهی به عدم استقبال از فراخوان راهپیمایی شورای هماهنگی
۱۳۹۱ خرداد ۲۷, شنبهبهنظر میرسد شهروندان معترض داخل ایران از فراخوان اخیر "راهپیمایی سکوت اعتراضی" شورای هماهنگی راه سبز امید استقبال نکردند. پیش از این "شورای هماهنگی راه سبز امید" با انتشار بیانیهای از مردم دعوت کرده بود، بین ساعت ۷ تا ۹ شامگاه پنجشنبه (۲۵ خرداد / ۱۴ ژوئن) در اماکن عمومی، بهویژه پارکهای اصلی شهرها، تجمع اعتراضی سکوت برگزار کنند. همان زمان اردشیر امیرارجمند، سخنگوی این شورا، به دویچه وله گفته بود: «برای اعتراض به نابسامانیها ۲۵ خرداد بیرون بیاییم!»
بشنوید: گفتوگو با اردشیر امیرارجمند، مجتبی واحدی و مسیح علینژاد
آیا کمرنگ شدن حضور معترضان در خیابانها سه سال پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و اتفاقات پس از آن، نشانهای از بهپایان رسیدن جنبش سبز است؟ جدای از سرکوب شدید معترضان توسط حکومت به عنوان یکی از عوامل احتمالی کمرنگ شدن حضور خیابانی، آیا تاکید بر «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» توسط رهبران این جنبش، در بیانگیزه شدن بخشی از بدنه جنبش سبز موثر بود؟ آیا امید معترضان به نتیجهبخش بودن تظاهرات خیابانی، از سه سال پیش تا کنون تغییر یافته است؟
اردشیر امیرارجمند: منتقدان راهکار سازنده بدهند
اردشیر امیرارجمند، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید و مشاور میرحسین موسوی، مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی، و مسیح علینژاد، روزنامهنگار، در گفتوگو با دویچه وله به بررسی دلایل عدم استقبال از فراخوان راهپیمایی شورای هماهنگی راه سبز امید و دلایل افول حضور خیابانی معترضان پرداختهاند.
اردشیر امیرارجمند در پاسخ به این سوال که "چرا به رغم دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید برای راهپیمایی سکوت ۲۵ خرداد ۱۳۹۱، سبزها کوچکترین بروز و ظهور خیابانی نداشتند؟"، میگوید: «شورا مسئولیت اعمال خودش را بهعهده میگیرد و درصدد هیچ گونه فرافکنی نیست. فراخوانی که داده شد در حدی که انتظار میرفت با استقبال روبهرو نشد، نه این که استقبالی صورت نگرفت. اما باید در نقطه مقابل گفت که میباید ما عملی را انجام دهیم. دوستانی که منتقد هستند، باید نقد خودشان را با ارائه راهکارهای سازنده مستدل کنند تا بتوانیم به پیش برویم. وگرنه اینکه بخواهیم تمام مسئولیت مسائلی که میگذرد را به گردن شورای هماهنگی راه سبز امید بیندازیم، بدون این که راهحلی ارائه کنیم، سازنده نخواهد بود.»
مسیح علینژاد: شورا حتی نتوانست اعضای خود را هماهنگ کند
مسیح علینژاد، روزنامهنگار، به نقدها و سوالاتی که در این مدت درباره شورای هماهنگی راه سبز امید مطرح شده اشاره میکند و میگوید: «بارها سوال شده بود که در این شورا مشاوران از چه گروههایی هستند، به شورا پیشنهاد شده بود که از زنان، از کسانی که سکولار هستند، از خانوادههای قربانیان این جنبش که در داخل ایران هستند و بخشهای مختلف جنبش که عملا هم اثبات کردهاند که حضور آنها جنبش را زنده نگه میدارد، نظرخواهی و مشاوره شود و به آنها بها داده شود. گمان نمیکنم در این مدت شورای هماهنگی وارد مذاکره با آنها شده باشد یا عملا و شفاف فراخوانی داده شده که نظر این افراد را بخواهد برای برنامههای کاری خودش بداند.»
مسیح علینژاد نقد دیگر به شورای هماهنگی راه سبز امید را اعضای تشکیلدهنده این شورا عنوان میکند و ادامه میدهد: «اعضای شناختهشده شورای هماهنگی که بیرون از ایران بودند و نمایندگان آقایان موسوی و کروبی بودند، آنها بین خودشان هم نتوانستند یک هماهنگی ایجاد کنند و جنبش را بیرون ایران دو شقه کردند. در حالی که موسوی و کروبی در داخل ایران، علیرغم همهی انتقاداتی که بههم داشتند، همیشه همپا و باهم همراه مردم در خیابان حضور پیدا کردند. فکر میکنم بخش اعظمی از اینکه شورای هماهنگی خودش با دست خودش رسمیت خودش را زیر سوال برد، به همین دلیل است که بین اعضای خودش نتوانست هماهنگی ایجاد کند و به نقدهایی که تاکنون شده پاسخ دهد.»
مجتبی واحدی: آگاهیرسانی، خیابان، مصالحه و انتخابات راهکار افراد مرتبط با شورا
مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی، عدم مشورت شورای هماهنگی با دیگر افراد را برجسته میکند و میگوید: «به سایتهایی که خودشان دعوت کننده به راهپیمایی بودند نگاه کردم و ندیدم جایی ادعا کرده باشند مردم به خیابانها آمدهاند. قبل از آن هم این دعوت در سایتها خیلی بازتاب نداشت. دلیلش هم یک چیز است، وقتی یک گروهی تصور میکند که تنهایی میتواند تصمیم بگیرد، تصمیم را ابلاغ کند و منتظر اجرا باشد، نباید خیلی توقع بازتاب داشته باشد، چه بازتاب خبری و چه بازتاب عملی. من ندیدم شورای هماهنگی با کس دیگری هماهنگ کرده باشد، سوال پرسیده باشد یا مشورت کرده باشد و بعد ابلاغ کرده باشد.»
مجتبی واحدی دلیل دیگر عدم استقبال از دعوت به راهپیمایی شورای هماهنگی راه سبز امید را "راهکار چهارگانه افراد مرتبط با شورا" میداند. او میگوید: «همزمان با این دعوت، بعضی از دوستان مرتبط با شورای هماهنگی یک راهکار چهارگانه داده بودند که اول آگاهیرسانی، بعد خیابان، مصالحه و مذاکره و انتخابات. یعنی مردم به خیابانها بروند و کتک بخورند، بعد به زندان بروند تا بعد دوستان بروند مصالحه و مذاکره کنند و سهمشان را بگیرند. فکر میکنم مردم ایندفعه گفتند برعکس، شما به خیابان بروید و ما میآییم مصالحه میکنیم.»
مسیح علینژاد: مقایسه ادبیات آقایان موسوی و کروبی و ادبیات شورای هماهنگی
"گفتمان اصلاحطلبانه" و گفتمان "حرکت در چارچوب قانون اساسی" رهبران این جنبش تا چه حد در سیر نزولی حضور خیابانی و بی انگیزه شدن بخشی از معترضان نقش داشته است؟
مسیح علینژاد در پاسخ به این سوال به مقایسه ادبیات آقایان موسوی و کروبی و ادبیات شورای هماهنگی راه سبز امید میپردازد و میگوید: «پیشتر هم در برنامهای که شما داشتید، من زبان اعتراضی شورای هماهنگی راه سبز امید را نقد کرده بودم. بهعنوان مثال آقای موسوی و آقای کروبی کسانی بودند که در راس این جنبش خیلیها به آنها انتقاد داشتند. اما تا مادامی که آنها در حصر نشده بودند، با همان بلندگوی دستی خودشان میتوانستند تعداد زیادی از معترضان را گرد هم جمع کنند. آقایان موسوی و کروبی وقتی میدیدند که استبداد و ظلم بیشتر میشود، و جامعه در حال رادیکالتر شدن و خستهتر شدن است، آنها هم خودشان را با زبان اعتراضی که در بدنه جنبش وجود دارد، وفق میدادند. اما الان ما میبینیم که ظلم بیشتر میشود، سرکوب سنگینتر میشود، اما زبان و ادبیات شورای هماهنگی نرمتر میشود و در واقع دارند به گونهای رفتار میکنند که پراکندگی در بدنهی جنبش بهوجود آمده است. برای همین من فکر میکنم تا مادامی که این شورا نتواند همراه و همپای مردم ادبیات، برنامهها و راهکارهای خود را تصحیح کند و حتی در همین مورد اعلام شکست و عذرخواهی رسمی نکند، برای همیشه پرونده خودش را بسته است.»
مجتبی واحدی: شورای هماهنگی تکلیف خود را با حکومت مشخص نکرده است
مجتبی واحدی درباره تاثیر گفتمان اصلاحطلبانه بر سیر نزولی حضور معترضان در خیابانها میگوید: «اگر راهپیمایی افتخارآفرین ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ را کنار بگذارید که جمعیت بسیار عظیمی به صورت خودجوش به خیابانها آمدند، تقریبا اکثر تظاهرات خیابانی همراه با یکسری شعارهایی بود که بعضی از دوستان ما به آن شعارها میگویند "ساختارشکنی" و با نوعی خودخواهی آن را محکوم میکنند و میگویند اینها از ما نیستند و عضو جنبش نیستند. این افراد جنبش را مختصر و خلاصه در خودشان میبینند و شعارهایی که به نظر آنها ساختارشکنانه است را محکوم میکنند. وقتی به آن گروهی که پیشتاز تظاهرات به خصوص از شهریور ۸۸ به بعد بودند بگویند شما از ما نیستید و ما شما را قبول نداریم، طبیعتا میروند و در خانههایشان مینشینند. دوستان شورای هماهنگی هنوز تکلیف خود را با حاکمیت مشخص نکردهاند و نباید توقع داشته باشند کسی به خیابان بیاید و خود را در معرض خطر از طرف حاکمیت قرار دهد.»
اردشیر امیرارجمند: جنبش سبز فقط ظهور و بروز خیابانی نیست
بعد از حضور گسترده خیابانی معترضان در عاشورای ۱۳۸۸(۶ دی ۱۳۸۸)، رفته رفته ظهور و بروز خیابانی شهروندان معترض در ایران به افول گرایید. از سه سال پیش تا کنون، چه تغییری در امید معترضان به نتیجه بخش بودن تظاهرات خیابانی، بوجود آمده است؟
اردشیر امیرارجمند در این مورد چنین پاسخ میدهد: «مسئلهای که باید راجع به آن فکر کرد این است که جنبش سبز فقط یک جنبش خیابانی نبوده است. یک بخش از جنبش سبز بروز و ظهورش در تظاهرات خیابانی بوده است. متاسفانه این گرایش وجود دارد که تمام جنبش سبز را به تظاهرات چندمیلیونی خلاصه کنیم و بعد نتیجه بگیریم که جنبش دچار افول یا مرگ شده است. جنبش سبز یک جنبش اجتماعی، حقوق شهروندی و گفتمانی و در حال گسترش است. قطعا ما در زمینه اقدام دارای مشکل هستیم، مشکل جنبش است، ازجمله مشکل شورای هماهنگی راه سبز امید است. میباید در رابطه با این مسئله فکر شود که چگونه عمل کنیم، چه تاکتیکهایی در ایران استفاده کنیم تا بتوانیم این بخش را هم زنده نگه داریم و این مسئلهای نیست که تنها یکنفر یا یک گروه بتواند انجام دهد. باید این تحول و این ابتکار دوباره در درون جنبش سبز خلق شود.»
مسیح علینژاد: هویت جنبش سبز به هویت شورای هماهنگی گره نخورده است
مسیح علینژاد به این پرسش که "آیا عدم استقبال از دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید برای راهپیمایی سکوت را میتوان به معنی پایان جنبش سبز حداقل در شکل خیابانی آن پنداشت؟" چنین پاسخ میدهد: «از ابتدا هم جنبش سبز هویت خود را به شورای هماهنگی راه سبز امید گره نزده بود که الان به خاطر عدم حضور مردم و پاسخ دادن به این فراخوان ما بگوییم این جنبش شکست خورده و وجود ندارد. جنبشی که در ایران به نام جنبش سبز وجود دارد ادامه همه اعتراضاتی است که مردم آزادیخواه در تمام این سالها داشتند و با شکست و ناامیدی برخی از گروههایی که از ایران بیرون رفتهاند، حتی ما روزنامهنگارانی که از ایران بیرون آمدیم، این جنبش ناامید نمیشود و شکست نمیخورد. به گمان من اعتراض در ایران زنده است و مردم دوباره خودشان را در داخل ایران پیدا میکنند.»