هدفهای هزارهی سوم و فرصتهایی که از دست میرود
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه
سپتامبر سال ۲۰۰۰، ۱۴۷ نفر از سران کشورهایی که ۱۹۱ ملت را نمایندگی میکردند در مورد سندی توافق کردند که «هدفهای توسعهی هزاره» خوانده میشود. امضاء کنندگان اعلامیهی هزاره متعهد شدهاند تا سال ۲۰۱۵ میلادی گامهای بلندی برای رسیدن به هشت هدف، از جمله در زمینههایی چون کاهش فقر، بیسوادی، تبعیض، تخریب محیط زیست و جلوگیری از گسترش بیماریهای فراگیر بردارند.
هدفهای هشتگانه
سرلوحهی هدفهای هزارهی سوم مبارزه با فقر شدید و گرسنگی در جهان است. کشورهای عضو سازمان ملل تعهد کردهاند، تعداد کسانی را که زندگیشان با کمتر از یک دلار در روز میگذرد تا سال ۲۰۱۵ به نصف کاهش دهند. با توجه به بالا رفتن قیمت مواد غذایی این مبلغ در سال ۲۰۰۵ یک دلار و ۲۵ سنت تعیین شد.
هدف دوم تامین امکان آموزش ابتدایی برای همهی کودکان جهان است. هدف بعدی به برابری جنسیتی اختصاص دارد که قرار است به تقویت نقش زنان در جامعه منجر شود. یکی دیگر از هدفها کاهش مرگ و میر کودکان زیر پنج سال تعیین شده، که بایستی طی پانزده سال دو سوم کمتر شود. پنجمین هدف بهبود وضعیت سلامت مادران است و امضاءکنندگان پیمان یادشده خود را موظف کردهاند مرگ زودرس میان آنها را سهچهارم کاهش دهند.
مبارزه با بیماریهای فراگیر و کشندهای چون ایدز و مالاریا، و توجه به حفاظت از محیط زیست دو هدف بعدی هزارهی سوم هستند. آخرین هدفی که همهی کشورهای جهان متعهد به تحقق آن شدهاند، مشارکت عمومی به منظور توسعه است.
موفقیتها و ناکامیها
با پشت سرگذاشتن نیمهی اول مهلت پانزده سالهای که اعضای سازمان ملل برای رسیدن به هدفهای هشتگانه در نظر گرفتهاند، به رغم موفقیتهایی به دست آمده، به هیچ وجه نمیتوان از اقدام موثر همهی کشورها در مورد همهی هدفها سخن گفت.
تجربهی بعضی از کشورهای آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین نشان میدهد هدفهای بلندپروازانهی هزاره دست نیافتنی نیستند، اما وضعیت بعضی کشورها، از جمله در بخشهای دیگر آسیا و آفریقا تا کنون امیدبخش نبودهاند.
دبیرکل سازمان ملل، بان کی مون در گزارشی که پنجم سپتامبر ۲۰۰۸ منتشر شد، ضمن انتقاد به کشورهای ثروتمند که به تعهدات خود برای کمک به کشورهای فقیر عمل نکردهاند، هشدار میدهد که «زمان به سرعت از دست میرود.»
کوفی عنان دبیرکل پیشین سازمان ملل نیز در گزارش سال ۲۰۰۴ خود گرچه به پیشرفتهای قابل ملاحظه در برخی زمینهها اشاره دارد، و دانش و امکانات فنی موجود در جهان را برای یافتن راههای مقابله با مشکلات کافی میداند، گلایه دارد که در مورد مهمترین هدف، که فقرستیزی باشد «وضع در بسیاری از کشورها بدتر هم شده است.»
یکی از این کشورها میتواند افغانستان باشد که سال ۲۰۰۷ میلادی پنجمین کشور فقیر جهان محسوب میشد. رئیس برنامه توسعه سازمان ملل متحد در افغانستان، ۲۹ مهرماه ۸۷ خبر میدهد، فقر شدید در این منطقه گسترش یافته و این کشور اکنون در ردهی چهارم کشورهای فقیر چهان قرار دارد.
گرچه در بسیاری از کشورها درصد کسانی که از گرسنگی و سوءتغذیه در رنجاند، کاهش یافته، افزایش جمعیت باعث شده که تعداد این افراد همچنان برابر با سال ۲۰۰۵ و بیش از یک میلیارد و چهار صد میلیون نفر برآورد شود. از سوی دیگر میزان توفیق در مبارزه با فقر شدید در مناطق مختلف بسیار متفاوت بوده است. در بعضی از بخشهای شرقی آسیا فقر شدید نزدیک به پنجاه درصد کاهش یافته، اما در بسیاری از مناطق آفریقا وضع اگر بدتر نشده باشد، چندان بهتر از آغاز هزارهی سوم نیست.
موانع و دشواریهای رسیدن به هدفهای توسعهی هزاره
ظاهرا همهی کشورهای جهان با امضای اعلامیهی هزاره بر این واقعیت گردن نهادهاند که گامهای واقعی برای حل معضلاتی چون فقر و بیماریهای فراگیر تنها در همراهی با سایر کشورها موفقیتآمیز خواهد بود. به رغم این، برای رسیدن به هدفهای تعریف شده برخی از کشورهای جهان با موانع فراوانی روبرو هستند.
بخشی از این موانع به ساختارهای سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی مربوط میشود و بعضی دیگر به حوادث پیشبینی نشده. در کشورهایی چون ایران وعربستان قوانین موجود که با توجه به باورها و احکام مذهبی تدوین شدهاند، تحقق هدفهایی چون «برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان» را با مشکلاتی اساسی روبرو میکنند.
از سوی دیگر حوادث طبیعی چون سیل و زلزله در کشورهایی مانند بنگلادش، پاکستان و هند یا جنگ و تقابلهای خشونتآمیز داخلی در کشورهایی مانند عراق، افغانستان یا کنگو اگر مشکلات را افزایش ندهند، راه اقدامهای موثر برای برطرف کردن آنها را نیز هموار نمیکنند.
کوفی عنان در گزارش خود خاطرنشان میکند: «واقعهی یازده سپامبر سال ۲۰۰۱، بنیان خودآگاهی جمعی ما در مورد هدفهای تعریف شده را به شدت متزلزل کرد، و جنگ عراق شکاف عمیقی میان اعضای جامعهی جهانی به وجود آورد و مشکلات دیگر را تحتالشعاع قرار داد.»
به اعتقاد دبیرکل سابق سازمان ملل این پرسش که با توجه به تهدیدهای روزافزون از سوی تروریسم و سلاحهای کشتارجمعی، چگونه میتوان امنیت عمومی را تامین کرد، بر مشکلات مهمی چون فقر، گرسنگی و تخریب محیط زیست سایه افکنده است.
در حالی که کشورهای پیشرفته با مشکلاتی چون آسیب دیدن محیط زیست به طور مستقیم و با معضلاتی مانند جنگ داخلی در دیگر کشورها به گونهای غیرمستقیم درگیر هستند، کانون اصلی مهمترین هدفهای هزاره، کشورهای فقیر و در حال توسعه محسوب میشوند. در اغلب این کشورها سیستمهای قانونگذاری از توان لازم برای پیشبرد برنامهها برخوردار نیستند و بر نهادهای اقتصادی که اغلب در دست دولت و حامیانش متمرکزند، نظارتی موثر اعمال نمیشود.
فساد مالی و اداری، و سوءاستفاده از قدرت سیاسی و نظامی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه فراگیر است و فاصلهی دهکهای پایین و بالای جامعه هر روز افزایش مییابد. با این همه برخی از کشورهای پیشرفته به دلیل منافع سیاسی و اقتصادی خود چشم بر مشکلاتی که حکومتهای دیکتاتوری به وجود میآورند، میبندند.
در برخی از کشورها برنامههای توسعه به قیمت آسیبهای جدی به محیط زیست پیش میروند و در بعضی دیگر چون جمهوری اسلامی ایران و کره شمالی تحریمهای ناشی از پیگیری فعالیتهای هستهای امکان جذب سرمایههای خارجی و رشد اقتصادی را به شدت کاهش داده است.
بعضی از کشورها، به دلیل عدم ثبات سیاسی یا کمبود شدید منابع توان حرکت در جهت هدفهای هزاره را به تنهایی ندارند و بعضی دیگر بیش از حل مشکلات به نگه داشتن قدرت فکر میکنند. بسیاری از کشورهای فقیر بدهیهای سنگینی به کشورهای پیشرفته دارند و جز با یاری و پشتیبانی آنها قادر به حل مشکلاتشان نیستند.
کشورهای ثروتمند و هدفهای هزاره
بان کی مون در تازهترین گزارش خود گلایه میکند، کمک مالی کشورهای صنعتی در سال ۲۰۰۶، ۴ و ۷ دهم و در سال گذشته ۸ و ۴ دهم درصد کاهش یافته است.
به گفتهی بان کی مون کمک مالی این کشورها سال گذشته ده میلیارد دلار کمتر از رقمی بوده که قول پرداختش را داده بودند. بنابر این گزارش در مورد صرفنظر کردن از بدهی کشورهای در حال توسعه پیشرفتهای محسوسی به چشم میخورد، با این همه ۵۲ کشور وجود دارند که بدهیهای خارجیشان از کل بودجهای که صرف مسائل بهداشتی میکنند بیشتر است.
مارکوس لووه، کارشناس توسعه و عمران، در پی تحقیقی که در مورد میزان توفیق کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در پیشبرد هدفهای هزاره انجام داده با توجه به فعالیتهای نهاد آلمانی همکاریهای توسعه پیشنهاد میکند، آلمان باید قاطعانه از کشورهایی که به آنها کمک میکند، بخواهد بیش از پیش در راه رسیدن به هدفهای هزاره تلاش کنند.
به نظر لووه که تحقیقاش از سوی انستیتوی آلمانی سیاست توسعه منتشر شده، این نهاد میبایستی فعالیتهایش را بیشتر در کشورهایی متمرکز کند که آمادگی خود را برای رسیدن به اهداف هزاره نشان دادهاند، اما از امکانات لازم برخوردار نیستند.
سطح نازل آگاهی عمومی از هدفهای هزاره
یک نظرسنجی جهانی که سال ۲۰۰۷ به وسیلهی دانشجویان آکادمی دویچهوله انجام شد نشان میدهد، سطح آشنایی عمومی با هدفهای هزاره بسیار پایین است. این امر میتواند نشانهی تلاش ناکافی برخی از دولتها در معرفی این هدفها باشد.
همچنین در بسیاری از کشورهای در حال توسعه ساختارهای متزلزل سیاسی و قانونی برنامهریزیهای کلان و بلند مدت را ناممکن میکند. به این ترتیب شناخت میزان توفیق و عدم توفیق هر کشوری فقط با توجه به ویژگیهای آن کشور میسر است. آنچه این بررسی را در مورد کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران دشوار میکند ضعف نهادهای نظارتی، و مغشوش و متناقض بودن آمار رسمی است.
دفتر نمایندگی سازمان ملل در تهران، در پیوند با گزارش «پیشرفت اجرای اهداف توسعه هزاره در ایران» که ژانویهی سال ۲۰۰۵ منتشر شد، تاکید میکند: «تقویت ظرفیت آمار ملی همچنان انگیزهای برای تیم کشوری میباشد.» مسئولان این دفتر معتقدند: «تشکیل نیروهای اجرایی دولت برای هماهنگ و دنبال کردن دقیق، اجرا و رسیدن به اهداف توسعه هزاره در ایران از اهمیت خاصی برخوردار میباشد.»
جمهوری اسلامی همهی هدفهای هشتگانهی هزاره را در برنامهی چهارم توسعه که سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ را دربرمیگیرد گنجانده است. اما گزارشهایی که تا کنون انتشار یافته، حکایت از آن دارد که پیشرفت در دست یافتن به بسیاری از هدفها ناچیز بوده است.
نویسنده: بهزاد کشمیریپور
تحریریه: شهرام احدی