هرمنوتیک فقهی، آلودگی ادبیات سیاسی به زبان حوزه علمیه
۱۳۹۸ آذر ۷, پنجشنبهترمها و مفاهیم سیاسی یا حقوقی در سراسر تاریخ مناقشهبرانگیز بودهاند. بسیاری نیاز به تاویل و بسیاری دیگر قابلیت تفسیر به رای داشتهاند. درعین حال مفاهیمی چون حق حیات، آزادی اندیشه، شکنجه یا بردهداری و مصادیق آن (برای مثال در میثاقنامه اعلامیه جهانی حقوق بشر) یا چارچوب مفهومی چون کرامت انسانی در اصل اول قانون اساسی آلمان، دستکم به شکل بینالاذهانی (intersubjective) مشخص است و زمانی که یک حقوقدان یا حتی یک فرد عادی این اصطلاح را به کار میبرد، به صورت کلی میداند که در باره چه چیزی صحبت میکند.
پهنه سیاسی ایران اما آب گلآلودی است که کلمات و واژگان و مفاهیم در آن بار محتوایی خود را از دست دادهاند و هر کسی به فراخور رای خود از این آب گل آلود ماهی میگیرد. این مساله با وقوع انقلاب اسلامی و برقراری حکومت اسلامی مبتنی بر آموزههای فقهی حوزه علمیه، پیچیدهتر از هر زمان دیگر، به بازیهای کلامی و سفسطه و خدعه و قاعدههای فقهی آلوده شد.
روحانیون و روضهخوانهای دیروز، بر مسند صدارت و وزارت و وکالت نشستند و هر آنچه که از آموزههای حوزوی و بحثهای طلبگی آموخته بودند، به عرصه سیاست، حقوق و قانون ایران وارد کردند.
یاوه گویی در سیاست
هری فرانکفورت، فیلسوف مشهور آمریکایی، جایی گفته بود سیاستمداران "حرف مفت زن" های قهاری هستند. اظهارات کلی و بیمحتوا، هیجانبرانگیز و یا درگیرکننده عواطف تودههای مردم در سراسر جهان راهی برای جلب آراء و نظر عمومی هستند.
تقریبا در ادبیات همه روسای جمهوری حکومت اسلامی میتوان انبوهی جملات بیمحتوا و بیمعنا و کلی یافت. از محمد خاتمی گرفته تا محمود احمدی نژاد، هر یک با حضور در اجتماعات شهرهای مختلف، از امکانات بالقوه آن شهر صحبت میکردند که باید بالفعل شوند. سخنی بیمحتوا که نه ضمانت اجرایی دارد، نه میتوان کم و کیف آن را سنجید. این سخنان معمولا قالب مشترکی دارند و صرفا برای سیاه کردن کاغذ و به عبارتی برای خالی نبودن عریضه بیان میشوند.
برای نمونه کافی است جملات زیر را بخوانیم که مقامات جمهوری اسلامی در دورههای مختلف بیان کردهاند:
بايد جوانان را باور كنيم و زمينه بالندگی جوانان را فراهم سازيم (محمد خاتمی)
متاسفانه در بسیاری از جاها جوانان را باور ندارند (محموداحمدی نژاد)
ما باید جوانان را باور کنیم (اسحاق جهانگیری)
زنانمان و جوانان را باورکنیم (حسن روحانی)
مسئولان همه بخشها باید جوانان را باورکنند (ابراهیم رئیسی)
بیان این جملات، سوای وعدههای دروغینی است که گاه و بیگاه از سوی مقامات حکومتی طرح میشود. مفاهیم در ادبیات جمهوری اسلامی غالبا تعریف روشنی ندارند. نه تنها مفاهیم و ترمهای مشخص سیاسی یا حقوقی، بلکه حتی کلمات روزمره نیز به شیوهای غریب، در معنایی به کار میروند که انتظار نمیرود.
محمد خاتمی در آبان ۱۳۸۸ با تجلیل از روحالله خمینی گفته بود: "امام همواره بر حضور و فعالیت گرایشها و سلایق مختلف اصرار داشتند، به طور مثال خود امام تأکید داشتند که مجمع روحانیون مبارز در کنار جامعه روحانیت مبارز فعالیت داشته باشد."
این جملات نشان میدهد که مفهومی چون "گرایشها و سلایق سیاسی مختلف" از نگاه او آن چیزی نیست که قاعدتا انتظار میرود؛ بلکه آنچه که او از سلایق سیاسی مختلف در زمان روحالله خمینی در نظر دارد فقط محدود به دو گروه حوزوی "مجمع روحانیون مبارز" و "جامعه روحانیت مبارز" است و نه بیشتر.
همچنین است کاربست مفاهیمی چون جامعه مدنی Civil society که با گذشت سالها مشخص شد نه جامعه مدنی به مفهوم سکولار و مدرن آن بلکه مقصود مدینه النبی بوده و اشاره اصلاحطلبان در واقع به هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه و قراردادی بود که بين پيامبر اسلام و قبايل و طوايف گوناگون یثرب بسته شده بود.
به بیان دیگر مفهوم جامعه مدنی از دید اصلاحطلبان در جمهوری اسلامی نه بر اساس مفاهیم دنیای مدرن و اعلامیه جهانی حقوق بشر و ارزشهای حقوق بشری، بلکه بر اساس تاریخ اسلام و فقه شيعی و کتابهایی چون "تنبيهالامه و تنزيهالمله" نوشته آیتالله محمدحسین نائینی بوده است.
توریه در فقه و سفسطههای کلامی
بخش بزرگی از ادبیات سیاسی نظام حکومتی کنونی ایران را فقه و محتوای فقهی تشکیل میدهد. حتی آن بخش که مرتبط با حقوق است نیز زیر سایه فقه و آموزههای حوزوی قرار گرفته است.
قاعده دفع افسد به فاسد (چیزی شبیه به انتخاب بین بد و بدتر) ، قاعده نفی سبیل (مبنای بسیاری از سیاست هایاقتصادی و نظامی حکومت جمهوری اسلامی)، محارب، مفسد فی الارض، مهدورالدم، مرتد و نظایر آن مستقیم در کارگاه فقه تولید شده و به سیاست و دولت مستقر راه پیدا کرده است.
بخشی از این آموزهها، ظرافتهای زبانی و مغلطهها و سفسطههایی است که بیش از هر چیز فضای گفتمانی و ادبیات سیاسی ایران را به خود آلوده است.
توریه یکی از این اصطلاحات حوزوی و آخوندی است که ممکن است برای بسیاری آشنا نباشد. این روش فقهی که توضیح آن شرح و بسط بسیار میطلبد به شکل خلاصه انتقال دادن معنایی به غیر از مقصود گوینده است.
به عبارت دیگر، گوینده با زیرکی عبارتی یا کلماتی میگوید که مخاطب آن را به شیوه دیگری درک کند. با بهکار بستن این روش، گوینده میتواند ادعا کند سخن کذبی بر زبان نیاورده و بلکه توریه کرده است.
به عنوان مثال در جریان اعتراضات خونین آبان ماه ۹۸، گوینده میتواند بگوید در جریان این اعتراضات خون از بینی یک نفر نیامده است. (و مقصودش این باشد که خون از بینی "یک نفر" نیامده ، بلکه صدها نفر به خاک و خون کشیده شدهاند). در چنین روشی گوینده ممکن است بگوید (کتاب تو دست من نیست) و اینطور استدلال کند که دروغی نگفته چون کتاب در آن لحظه واقعا در بین دو دست او نیست. مجموعه این قواعد فقهی و بازیهای کلامی، جان اصلی محتوای سیاسی ایدئولوژیک حکومت روحانیت شیعه بر ایران است.
قواعدی که نه تنها از سوی مقامات ملبس بلکه از سوی آنها که لباس حوزه از تن در آوردهاند و در سمت های اجرایی مشغولند نیز به کار برده میشود.
* مطالب منتشر شده در این صفحه صرفا بازتاب دهنده نظر و دیدگاه نویسندگان آن است.