۴۵ سال پیش کیهان و اطلاعات در شمارههای فوقالعادهای در روز ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ از اعدام چهار ژنرال بلندپایه ارتش شاهنشاهی در نیمهشب پنجشنبه ۲۶ بهمن خبر دادند. جستار کوتاهی از آرش جودکی، پژوهشگر فلسفه، درباره این رویداد.
تبلیغات
پیشبینی آینده و پیشگویی، برای شاعران بینا که گواهان این جهان هستند، اگرچه عجیب نیست، اما میتواند برای خود آنان بیزاریبرانگیز باشد. سال ۱۳۵۱، هنگامی که یداله رویایی شعر جنجالی "هفته سوراخ" (۱) را مینوشت، هرگز نمیتوانست تصور کند که شش سال بعد رویدادهای تاریخی و نه خوانندگانش، اطراف خونباری برای مصرعهای شفاف یا تاریک این شعر خواهند ساخت.
۴۵ سال پیش هم، همچون امسال، روز ۲۱ بهمن شنبه بود. اما آنچه در آن هفته از شنبه تا جمعه گذشت، عینیت یافتن شعری شد که رویایی در آن، فرم موضوع و فرم بیان موضوع را با نام روزهای هفته و تکرار واژه "سوراخ" در همآمیخته بود.
به روایت تیترهای روزنامههای اطلاعات و کیهان، شنبه ۲۱ بهمن آن سال با "نبردهای خونین میان واحدهای مسلح در تهران" و "جنگ خونین لشگر گارد با نیروی هوایی" آغاز شد. ناآرامی شهرستانهای دیگر را هم فراگرفت. به دنبال درگیریها "سیل جمعیت از نقاط مختلف تهران برای کمک به مدافعان پایگاه هوایی سرازیر" شدند. شمار کشتهها، تا زمان چاپ روزنامهها، در تهران ۶۳ تن و در شهرستانها ۲۸ نفر اعلام شد.
یکشنبه ۲۲ بهمن نبردی که محلههای تهران را "به سنگرها و دژهای نظامی تبدیل کرد" با بهجای گذاشتن "صدها کشته و هزاران مجروح" تا "اعلام بیطرفی ارتش" ادامه یافت. تمام آن روز خمینی تنها تهدید کرد که "حکم جهاد" میدهد. اعلام بیطرفی از سوی ارتش و آمادگی مذاکره از سوی بختیار، او را از این کار بینیاز کرد. اما چند ماه بعد، هنگام سرکوب در کردستان، برای صدور فرمان جهاد برای نابودی کسانی که آنها را از یهودیان بنیقریظه هم بدتر خواند، لحظهای به خود تردید راه نداد..
پنجشنبه هفتهای که چنین آغاز شده بود با تیرباران ارتشبد نعمتاله نصیری رییس ساواک، سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی سابق، سرلشکر رضا ناجی و سرلشکر منوچهر خسروداد بر پشتبام مدرسه رفاه پایان یافت. عکسپیکرهای خونین تیربارانشدگان، تیترهای شمارههای فوقالعادهای را که روزنامههای کیهان و اطلاعات برای شادباش این خبر چاپ کردند، میآراست. یکی از پاسدارانی که با پخش این خبر جلو مدرسه رفاه گرد آمده بودند به خبرنگار اطلاعات میگوید: «بعد از چهار شب بیخوابی، اعدام مفسدین حکومت سابق، خستگی و بیخوابی را از تنم بیرون آورد.»
اینگونه، مرحلهنخستِ "انقلاب"، به معنی گذار خشونتآمیز از سلطه یک دستگاه حکومتی به برپایی رژیمی جدید، به پایان رسید. خود این مرحله، از سه بخش تشکیل میشود: آشوبهای مردمی در واکنش به آنچه بیداد مییابند، خیزش گسترده بخشهای گوناگون جامعه که تا پیش از آن فرمان میبردند و سرانجام شورش مسلحانه در واکنش به سرکوب و با هدف سرنگونی دستگاه حاکم.
مرحله دوم انقلاب که با برانداختن امتیازهای صاحبان قدرت و لایههای اجتماعی نزدیک به آنها و به زور ستاندن داراییهایشان آغاز میشود، به بازآرایی ساختار دستگاه حکومتی و تعریف دوباره توزیع قدرت میانجامد. میتوان این مرحله را "رفرم انقلابی" نامید که پیکره سیاسی و اجتماعی را بر هم میزند و شکل تازهای از روابط سیاسی و اجتماعی را پدید میآورد.
نخستین رفرم انقلابی، دفرمه ساختن دستگاه دادگستری و تباهی مفهوم "داد" بود که بر پیکرهای سوراخ سوراخ ژنرالهای ارتش، پس از دادگاهی سرپایی، انجام گرفت. اما رفرم نامیدن این مرحله، خواه ناخواه، این فکر را با خود به همراه میآورد که رژیم شاه شاید میتوانست با انجام اصلاحاتی اساسی در ساختار سیاسی، بدون بر هم زدن آن و با هدف برقراری دموکراسی، از وقوع انقلاب جلوگیری کند.
شکل و رویکرد نیروهای سیاسی آن زمان، بسیاری را بر آن میدارد تا در کارساز بودن رفرمهایی که انجام نگرفت، تردید کنند. چون چنین رفرمهایی را به معنی آزادی برای گرایشهای سیاسیای میدانند که هیچ نشانی از دموکراسیخواهی نداشتند و تنها میتوانستند در پی این آزادیها توانمندتر شوند؛ توانی که به آنها اجازه میداد تا دیر یا زود بساط دستگاه حاکم را برچینند. پس نتیجه این اصلاحات تنها میتوانست دیکتاتوری اسلامی یا استالینی، یا آمیزهای از این دو باشد.
بهترین گواه استدلالباورمندان به ناکارایی اصلاحات با هدف پیشگیری از انقلاب، واکنش گرایشهای سیاسی آن دوران به حکم اعدامهایی بود که دادگاههای انقلاب صادر میکردند. دادگاههایی که به کشتن دستاندرکاران رژیم پادشاهی، از پاسبان و کارمند تا ارتشبد و نخستوزیر بسنده نکردند و بازرگان و کارآفرین و بهایی و یهودی و سنی را هم در فهرست اعدامیهایشان گنجاندند.
این درست است که اگر نگوییم تمامی گروهها و گرایشهای سیاسی، بیشترشان برای این اعدامها، پیش از آنکه خیلی زود دامن خودشان را بگیرد، دستافشانی کردند. نمونهاش شعر سیاوش کسرایی با نام "دارمت پیام، ای امام!" که در پایان آن میگوید: «تیغ برکشیده را نکن به خیره در نیام/ حالیا که میرود سمند دولتت، بران،/ حالیا که تیغ دشنه تو میبرد، بزن».
همچنین درست است که نمیتوان درباره گونههای حکومتی که این گروهها میتوانستند برقرار سازند، چندان خوشخیال بود. چون برای نگهداری قدرت ناچار بهخشونتهایی دست میزدند بس خونينتر از خشونتهای حکومت اسلامی که به پشتیبانی مردمی و پايگاه مذهبیاش دلگرم بود.
اما مشکل استدلال کسانی که هر گونه رفرمی را با توجه به سرشت نیروهای درگیر محکوم به شکست میدانند این است که موقعیت را ایستا میگیرند تا به نتیجه دلخواه خود برسند. در حالی که دگرگونیهایی که به واسطه آزادیهای بیان و فعالیت سیاسی میتوانست پیش بیاید، چنان پویایی در موقعیت پدید میآورد که چگونگی و وزن نیروهای موثر در زندگی سیاسی را هم دگرگون میکرد.
در این شرایط نخبگان ایرانی که در پی یک سده هزینهای که برای پرورششان شده بود، به سطح بالایی از دانش و کارآمدی رسیده بودند، میتوانستند سکان اداره کشور را، از تنظیم تا اجرای سیاستهای کلان، به پشتوانه مشارکت مردمی، در دست بگیرند. و اگر هم نارضایتی مردم را برمیانگیختند، بازی سیاسی آنها را به نفع گروههای دیگر کنار میگذاشت و اینگونه سپر بلایی برای نگهداشت ساختار سیاسی میشدند.
همه این حرفها، پس از گذشت ۴۵ سال، گمانهزنیهایی از جنس انگار و اگر هستند. آنچه امروز به مناسبت سالروز اعدام نخستین گروه فرماندهان بلندپایه ارتش رژیم پیشین که کمتر کسی در آن سال به سوگشان نشست، میتوان گفت این است که خواست به کيفر رساندن عاملان و آمران جنايتها و دزدیهايی کنونی در آینده، با انتقامجويی يکی نیست و "میبخشیم اما فراموش نمیکنیم" نمیتواند جای دادخواهی را بگیرد . انگار که تباهی مفهوم عدالت در پشتبام مدرسه رفاه اين پندار نادرست را پدید آورده که دادخواهی را انتقامگيری بدانیم.
------------------------------
۱) شنبه سوراخ/ یکشنبه سوراخ/ دوشنبه سوراخِ سوراخ/ سهشنبه سوراخ سوراخِ سوراخ/ چهارشنبه حرکتِ سوراخها/ پنجشنبه سوراخها همه روی راه/ جمعه همه سوراخها/ در چاه
------------------------------
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.
عکس: رخدادهای دهه اول جمهوری اسلامی؛ از بهار ترور تا تابستان اعدام
حوادث دهه اول حکومت جمهوری اسلامی را نمیتوان در چند قاب عکس نشاند؛ سالهایی که با حوادثی خونین همراه بود. در این مجموعه عکس سعی شده است به رخدادهای سیاسی مهم و همچنین برخی موارد کمتر مطرح شده پرداخته شود.
عکس: Mehr
تشکیل دولت موقت
دولت موقت ایران ۱۶ بهمن ۵۷ به فرمان آیتالله خمینی توسط مهدی بازرگان و با حضور نیروهای ملی مذهبی و لیبرال تشکیل شد و تا ۱۳۵۸، به مدت ۲۷۵ روز بر سر کار بود. در این دولت احمدزاده، تاج، مبشری، اسلامی، میناچی، یزدی، یدالله سحابی، شریعتمداری، امیرانتظام، حاج سیدجوادی، فروهر، شکوهی، طاهری، اردلان، صباغیان، بنی اسدی ، محمدتقی ریاحی، حکیمی، ایزدی، رستگارپور ، معینفر و سامی حضور داشتند.
عکس: irdc.ir
رفراندوم تعیین نوع نظام
پس از پیروزی انقلاب، همهپرسی تعیین نوع حکومت در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ در سراسر ایران برگزار شد و بیش از ۹۸ درصد شرکت کنندگان در همهپرسی با دادن رای «آری»، با برقراری نظام جمهوری اسلامی موافقت کردند. تنها پرسش این رفراندوم "جمهوری اسلامی؛ آری یا نه بود". در آن زمان این شیوه رایگیری با انتقاداتی مواجه شد. برخی گروههای انقلابی این رفراندوم را تحریم کردند.
عکس: Kaleme.com
ترور هاشمی رفسنجانی
ترور نافرجام اکبر هاشمی رفسنجانی، ۴ خرداد ۵۸ روی داد. وی اگر چه از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفت اما با کمک عفت مرعشی همسرش، از مرگ نجات یافت. این ترور توسط گروه فرقان صورت گرفت. قبل از هاشمی، مرتضی مطهری و تیمسار قرنی در آغاز سال ۵۸ توسط فرقان ترور شدند. در پی این ترور رجائی، بازرگان، طالقانی، امیرانتظام، خامنهای، صباغیان از جمله کسانی بودند که به دیدن وی در بیمارستان رفتند.
عکس: hashemirafsanjani.ir
درگذشت محمود طالقانی
آیتالله محمود علائی معروف به طالقانی در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ درگذشت. وی از فعالان نهضت ملی شدن نفت و نهضت مقاومت ملی، از بنیادگذاران جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نخستین امام جمعه تهران پس از انقلاب ۵۷ بود. مرگ وی بر شرایط نیروهای میانهرو مذهبی حامی انقلاب ۵۷ تاثیرات منفی گذاشت.
عکس: irdc.ir
تصویب قانون اساسی
قبل از پیروزی انقلاب ۵۷، پیش نویس اولیه قانون اساسی توسط انقلابیون نزدیک به آیتالله خمینی در پاریس تهیه شد. ۱۲ مرداد ۵۸ انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی برگزار شد و اعضای منتخب از ۲۸ مرداد شروع به تدوین قانون اساسی کردند. پیشنویس اولیه کنار گذاشته شد و پیشنویسی تازه با توجه و تاکید بیشتر به اصول اسلامی تهیه شد. همهپرسی قانون اساسی در ۱۱ آذر برگزار شد و با رای اکثریت به تصویب نهایی رسید.
عکس: irdc.ir
اشغال سفارت آمریکا در تهران
تصرف سفارت آمریکا و گروگان گرفتن دیپلماتهایاین کشور در ایران روز ۱۳ آبان ۵۸ توسط جمعی از دانشجویان پیرو خط امام صورت گرفت. گروگانگیری که ۴۴۴ روز ادامه داشت، ۳۰ دی ۱۳۵۹ با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و آمریکا و آزادی گروگانها پایان یافت. آیتالله خمینی در ابتدا از تصرف سفارت چندان حمایت نکرد، اما به سرعت نظرش را تغییر داد و آن را «انقلاب دوم ایران» نامید.
عکس: AP
استعفای دولت بازرگان و محاکمه امیرانتظام
بازرگان اشغال سفارت آمریکا را نقض قوانین بینالمللی خواند و خواستار آزادی فوری گروگانها شد. ۱۵ آبان ۵۸، دو روز پس از گروگانگیری دولت موقت استعفا داد که مورد پذیرش آیتالله خمینی قرار گرفت. عباس امیر انتظام، معاون نخستوزیر وقت پس از تسخیر سفارت در ۲۸ آذر ۵۸ به اتهام همکاری با سازمان جاسوسی سیا بازداشت شد؛ اتهامی که هیچگاه ثابت نشد. ولی از نزدیک به سی سال را در زندان سپری کرد.
عکس: irdc.ir
کودتای نوژه
پس از پیروزی انقلاب ۵۷، کودتای نوژه، توسط تنی چند از افسران ارتش ایران طرحریزی شد. این کودتا ۱۸ تیر ماه ۱۳۵۹ فاش شد. فرماندهی کل کودتا به دست سپهبد سعید مهدیون (فرمانده سابق نیروی هوایی) بود. از اهداف کودتاگران کشتن روحالله خمینی و حمله به برج مراقبت فرودگاه مهرآباد بودند. گفته میشود کادرهای نظامی حزب توده، در فاش شدن این کودتا نقش داشتهاند. دهها نفر در پی شکست این کودتا اعدام شدند.
عکس: rouydadnews.org
عملیات "پنجه عقاب" یا عملیات طبس
در پی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگانهای آمریکایی در تهران، جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا دستور انجام یک عملیات نظامی را داد. عملیات نظامی نیروی دلتا برای آزادسازی آمریکاییهای گروگان گرفتهشده توسط دانشجویان پیرو خط امام در تهران بود. وقوع طوفان شن موجب برخورد هواپیمای سی۱۳۰ و یک بالگرد شد و ۸ تن از نظامیان آمریکایی در این حادثه کشته شدند.
عکس: artgame.ir
تهاجم نظامی عراق به ایران
جنگ عراق با ایران طولانیترین نبرد کلاسیک و دومین جنگ طولانی قرن بیستم پس از جنگ ویتنام بود. این جنگ ۳۱ شهریور ۵۹ با یورش نیروی هوایی عراق به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران و تهاجم نیروی زمینی این کشور به خوزستان رسما آغاز شد. در مرداد ۶۷ با قبول آتشبس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و بیش از ۱۱۰۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور، این جنگ ۸ ساله خاتمه یافت.
عکس: picture-alliance/Bildarchiv
انقلاب فرهنگی و تصفیه دانشگاهها
انقلاب فرهنگی به مجموعهای از رویدادهای سالهای ۵۹ تا ۶۲ در ایران گفته میشود که در نهایت منجر به پاکسازی استادان و دانشجویانی مخالف حکومت ایران شد. شروع این اقدام با سخنان روحالله خمینی، در پیام نوروزی خود، در فروردین۵۹ بود: «باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید. اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرباند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.»
عکس: shahrvand
بنیصدر؛ از ریاست جمهوری تا فرار
ابوالحسن بنیصدر یک سال پس از انقلاب ۵۷، به عنوان نخستین رئیس جمهور ایران انتخاب شد. وی که از حمایت روحالله خمینی برخوردار بود با حزب جمهوری اسلامی اختلاف نظر عمیق پیدا کرد. وی در خرداد ۶۰، توسط مجلس شورای اسلامی تحت کنترل اعضای حزب جمهوری از مقام خویش عزل شد. بنیصدر از ایران خارج شد و در فرانسه به مخالفت خود با حکومت وقت ایران ادامه داد.
عکس: tarikhirani.ir
آغاز مبارزه نظامی مجاهدین با حکومت
تظاهرات ۳۰ خرداد ۶۰ همزمان با عزل بنیصدر رئیسجمهور وقت، توسط سازمان مجاهدین خلق سازماندهی شد. چند روز پیش از ۳۰ خرداد، اسدالله لاجوردی دستور بازداشت مسعود رجوی و موسی خیابانی را صادر کرده بود. در همان روز نیز این سازمان با انتشار بیانیهای ورود به فاز مبارزه مسلحانه با حکومت را اعلام کرد. گفته میشود تنها در درگیریهای تهران حدود ۵۰ نفر کشته و ۲۰۰ نفر مجروح بر جای گذاشت.
عکس: irancima
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر سال ۶۰ منجر به کشتهشدن هفتاد و پنج نفر از اعضای این حزب شد. گفته میشود این عملیات توسط محمدرضا کلاهی از اعضای سازمان مجاهدین خلق انجام شده و وی هماکنون در خارج از ایران زندگی مخفی دارد. در این انفجار محمد بهشتی و تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس به همراه وزرا و معاونان دولت کشته شدند. این اتفاق را میتوان پایان حیات سیاسی حزب جمهوری اسلامی دانست.
عکس: Aftabnews.ir
ترور رئیس جمهور و نخست وزیر
هشتم شهریور ۶۰ انفجاری در دفتر نخست وزیری رخ داد که در اثر آن محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، رئیسجمهور نخست وزیر وقت٬ عبدالحسین دفتریان مدیرکل مالی اداری و هوشنگ وحید دستجردی، رییس شهربانی کشته شدند.
عکس: aftab.ir
رسوایی مک فارلین
ماجرای ایرانکنترا (ایران گیت) به معامله تسلیحاتی ایران با آمریکا و اسرائیل از مرداد ۶۴ تا اسفند ۶۵ باز میگردد. این معامله در ازای کمک ایران به آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان صورت گرفت. افشای این معامله و سفر یک هیات آمریکایی و اسرائیلی به سرپرستی مکفارلین به تهران در داخل ایران جنجال زیادی ایجاد کرد. گفته میشود سید مهدی هاشمی به وسیله روزنامه الشراع لبنان این ماجرا را فاش کرده بود.
عکس: hashemirafsanjani.ir
اعدام مهدی هاشمی
سید مهدی هاشمی از اعضای اولیه و موسسان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از نزدیکان آیتالله منتظری در ایران در ششم مهر ۶۶ اعدام شد. در ماجرای مک فارلین، او بود که برای اولین بار این ماجرا را در روزنامه لبنانی الشراع فاش کرد. وی مدتی بعد دستگیر شد و به اتهام قتل آیتالله شمسآبادی (که در زمان شاه به این اتهام محاکمه و پس از انقلاب از زندان آزاد شده بود) و چند نفر دیگر مجدداً محاکمه و اعدام شد.
عکس: tarikhirani.ir
اعدامهای تابستان ۶۷
در تابستان ۶٧ عده بسیاری از زندانیان سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی در ایران در ماههای مرداد و شهریور اعدام شدند. اکثر اعدامشدگان از هواداران و یا اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و همچنین اعضای گروههای چپ بودند. تعداد قربانیان این واقعه بین ۲۵۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر نقل شده است. گفته میشود بیشتر اعدامشدگان به صورت مخفیانه و ناشناس در گورستان خاوران به خاک سپرده شدند.
عکس: Iran-emrooz.net
عزل آیتالله منتظری
آیتالله منتظری از مراجع تقلید شیعه، از سال ۶۴ تا ۶۸ قائممقام آیتالله خمینی بود. از جمله دلایل برکناری وی اعتراض به اعدامهای سال ۶۷ و شکنجه در زندانهای ایران و نیز اعدام مهدی هاشمی بود. اختلاف نظر جدی وی با روحالله خمینی و اطرافیان وی، در نهایت منجر به برکناری و منزوی کردن او شد.
عکس: Montazeri.org
پذیرش قطعنامه ۵۹۷
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در ۲۹ تیر ۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه بلافاصله از سوی عراق پذیرفته شد، ولی بعد از گذشت یکسال و هفت روز در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد و روحالله خمینی پذیرش آن را به «نوشیدن جام زهر» تعبیر کرد. با این حال عراق به حملات خود ادامه داد تا آنکه نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۶۷ پایان یافت.
عکس: Mehr
مرگ آیتالله خمینی
علت اصلی مرگ روحالله خمینی «ایست قلبی» اعلام شد، اما گفته میشود که او در یکماهه آخر حیات به سرطان معده مبتلا شده بود و در جریان دومین شیمیدرمانی دچار سکته قلبی شد. او در ۱۳ خرداد سال ۶۸، در سن ۸۷ سالگی درگذشت. مراسم تشییع وی دارای رکورد گینس بزرگترین تشییع جنازه جهان است که بنا بر گزارشهای حکومتی ۱۰ میلیون نفر در آن شرکت کردند.
عکس: rouydadnews.org
انتخاب علی خامنهای به رهبری
پس از درگذشت روحالله خمینی ، مجلس خبرگان رهبری در ۱۴ خرداد ۶۸ و پیش از تدفین وی در جلسهای فوقالعاده علی خامنهای را به عنوان رهبر انتخاب کرد. در ابتدا قرار بود رهبری شورایی شود ولی این موضوع مورد اجماع واقع نشد. هاشمی رفسنجانی در انتخاب خامنهای نقش عمدهای داشت. منتقدان انتخاب خامنهای میگفتند که وی شرط مرجعیت مطابق با قانون اساسی برای رهبری را ندارد.