"همه اقوام من" آلبوم جدید گروه رستاک<br> گفت و گو با سیامک سپهری، سرپرست گروه
۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبهدر اولین آلبوم گروه "رستاک"، با عنوان "رنگوارههای کهن" نیز به موسیقی و آواهای محلی پرداخته شده است. آلبوم جدید در مرداد امسال با نام "همه اقوام من" به بازار آمد و در آن ترانههای محلی و آشنای گوشه و کنار ایران در تنظیمی جدید و پرشور عرضه شده است. گروه رستاک که همه اعضای آن جوان هستند، تصمیم گرفت، آلبوم "همه اقوام من" را به صورت تصویری منتشر کند.
گروه رستاک متشکل از سيامک سپهری، فرزاد مرادی (خواننده و نوازنده قوپوز، تارباس، دهل، تامبورين، دوتار و سهتار)، رضا عابديان (کمانچه و تارباس آرشهای)، بهزاد مرادی (خواننده و نوازنده دف، دهل، قوپوز، کوزه، تاس، تامبورين و دسرکتن)، پيران مهاجری (عود و دهلک)، سحر ابراهيم (قانون)، اکبر اسماعيلیپور (تار)، محمد مظهری (کمانچه)، سارا نادری (دوتار، رباب، سهتار، دسرکوتن و دايره)، ياور احمدیفر (دف، دايره، دهل و پيپه)، کاوه سروريان (سرنا، بالابان، نی و لبک)، سارا احمدی (دف و سازهای کوبهای) است و ليلا مرآت نيز مديريت گروه را بر عهده دارد. سیامک سپهری، نوازنده تار و سرپرست گروه رستاک در گفت و گویی با دویچه له از جزییات تشکیل این گروه، آلبوم جدید و سایر فعالیتهای هنری آن میگوید.
دویچه وله: آقای سپهری، پیش از آنکه در مورد آلبوم جدید شما صحبت کنیم، کمی در مورد گروه رستاک و چگونگی شکلگیری این گروه توضیح بدهید.
سیامک سپهری: گروه رستاک در سال ۷۶ شکل گرفته است. ابتدا من با یکی از بهترین دوستانام، بهزاد پورنقی، ایدهای در ذهنمان داشتیم که فکر میکردیم در قالب گروهی با نام گروه "رستاک" این ایدهها را به شکل موسیقایی اجرا کنیم.
بعد از آن، دوستان دیگری مانند رضا عابدیان، فرزاد مرادی و پیران مهاجری در کنار ما قرار گرفتند و گروه رستاک در شکل امروز آن شروع به کار کرد. از همان زمان، شاید بیش از آنکه فضای موسیقایی برایمان در اولویت باشد، رابطهی انسانی و دوستانهای که در میانمان بود، باعث شکلگیری و رشد این گروه شد.
آلبوم جدید شما، با عنوان "همهی اقوام من"، بهتازگی منتشر شده است. لطفاً در مورد این آلبوم و فضای کار نیز توضیحی بدهید.
ذهنیت و محور فعالیت گروه رستاک از ابتدا، بر مبنای موسیقی اقوام و مناطق مختلف ایران بود. ما زمان بسیار زیادی را روی پژوهش در این نوع موسیقی صرف کردیم. ممکن است از سال ۷۶ تا ۸۶ که اولین آلبوم رسمی ما منتشر شد، زمان زیادی بهنظر برسد. البته برای تحقیق زمان زیادی نیست و شاید خیلی عجیب نباشد.
ما بعد از ۱۰ سال، اولین آلبوممان را به اسم «رنگوارههای کهن» بیرون دادیم. در این آلبوم تلاش کردیم از ملودیهایی استفاده کنیم که به لحاظ آماری کمتر شنیده شدهاند و در موسیقی هر منطقه اصالت زیادی دارند. اما در آلبوم بعدیمان "همهی اقوام من" نگاهمان مقداری عوض شد و تمایل گروه این بود که با مخاطب بیشتری ارتباط برقرار کند.
در این راستا، به سراغ ملودیهایی رفتیم که در عین اصیل بودن، به لحاظ آماری بیشتر شنیده شده باشند. یعنی در میان مردم هر منطقه، جایگاه ویژهتری داشته باشند و در عین حال برای سایر نقاط ایران هم آشنا باشند. مثلاً ملودی از گیلان انتخاب شده، ولی برای خیلی از مردم ایران هم آشنا است.
این کلیت تصمیم و ذهنیت ما برای طراحی این آلبوم بود. با کمک خانم مهرعاد نیز سعی کردیم فضاهای بصریای هم ایجاد کنیم که حس و حال و هواهای این اجراها را بیشتر به مخاطب منتقل کند.
علت توجه شما به موسیقی محلی ایران چیست؟ هم در آلبوم "رنگوارههای کهن" و هم در آلبوم جدید، تمرکزتان روی موسیقی محلی و موسیقی اقوام است.
ایران فرهنگهای زیادی را در خود جای داده است و همین مسئله باعث شده که ما به لحاظ روبنای فرهنگی هم تنوع فوقالعاده زیاد و زیبایی داشته باشیم. همهی این عوامل در کنار هم و زیبایی بیحد و حصر و بکر بودن این فضاها، ما را از همان ابتدا شیفتهی این موسیقی کرد.
در ادامهی این قضیه، ما سعی کردیم تحقیقاتی به شکل میدانی انجام بدهیم و هرچه گذشت، ما بیشتر نیازمند و مجذوب این موسیقی شدیم. یعنی دیگر نمیتوانستیم از آن جدا شویم. شاید خیلی سخت باشد، بعد از اینکه انسان با چنین اقیانوسی از زیبایی، لطافت و عمق روبرو شود، راحت بتواند از آن دل بکند و به سمت فضاهای دیگری برود. فکر میکنم ما تا مدت زیادی، یکی از دغدغههایمان این است که بتوانیم از این موسیقی لذت ببریم و این لذت را به بقیهی مردم کشورمان هم هدیه بدهیم.
دو تغییر عمده از آلبوم اولتان تا این کار جدید وجود دارد که یکی از آنها بهکارگیری کلام است. چون آلبوم اول فقط موسیقی بدون کلام بود و در آلبوم دوم، دو تن از نوازندگان گروه کار خوانندگی را هم بر عهده دارند و موسیقی باکلام همراه شده است. دیگر اینکه کار جدیدتان به صورت تصویری ارائه شده است. با چه انگیزهای این دو تغییر را وارد کارتان کردهاید؟
در ارتباط با آلبوم اول، یعنی "رنگوارههای کهن" سوءتفاهمی پیش آمده که لازم است در ارتباط با آن توضیحی بدهیم. در آن آلبوم قصد ما این بود از فضای عمومی موسیقی ایران که خیلی خوانندهمحور است، کمی فاصله بگیریم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم اسمی از خواننده روی آلبوم نباشد. در نتیجه این اشتباه برای خیلی از دوستان ایجاد شد و حتی در سایتهای مختلف آن آلبوم به عنوان موسیقی بیکلام معرفی شد. در صورتی که آن کار هم با خوانندگی آقای فرزاد مرادی، مجید پوستی و دوست دیگری به اسم آقای شجاعی که به عنوان میهمان در تهیهی آن آلبوم با ما همکاری کردند، اجرا شد.
در مورد بخش دوم سؤالتان، یعنی اضافه شدن بخش تصویری به آلبوم جدید، چون قصد ما بههرحال ارتباط برقرار کردن با مخاطب است، تلاش کردیم با کمک گرفتن از تصویر و فضای تصویری، ارتباط عمیقتر و بهتری با آنها برقرار کنیم و در عین حال دامنهی مخاطبینمان هم وسیعتر بشوند.
آقای سپهری، در گذشته هم پژوهش روی موسیقی محلی ایرانی انجام شده است و کارهایی هم در این زمینه از آقای محمد رضا درویشی و یا پیشتر از آن از آقای مسعودیه وجود دارد.
اما آلبوم جدید شما و کلیپهای تصویری آن بهسرعت همهجا پخش شده و استقبال خوبی از آن شده است. همهی اعضای گروه شما جوان هستند و بخشی از مخاطبینتان را هم جوانان تشکیل میدهند. وقتی به سراغ موسیقی محلی میرفتید، فکر میکردید در میان جوانان نیز چنین استقبالی از موسیقی محلی و اقوام بشود؟
آنچه به آن اشاره کردید، مایهی افتخار ماست و خیلی خوشحالام که شما چنین حسی در اینباره دارید. بیشترین خوشحالی ما از آن است که طیفی که با این کار ارتباط برقرار کردهاند، به لحاظ سنی هم طیف خیلی وسیعی هستند. آنچه برای خود من و فکر میکنم برای همهی اعضای گروه جذاب و هیجانانگیز بوده، این است که ما فیدبک زیادی از دوستانی داشتیم که حتی بچههای یکساله هم با این کار ارتباط برقرار کردهاند که شاید به واسطهی تحرک و حرکتی است که در این قطعات وجود دارد.
در ارتباط با تحقیقاتی که قبلاً در این زمینه شده است، میتوان گفت که این موسیقی و فضای شنیداری آن بسیار ژرف و وسیع است و فکر میکنم یکی از دغدغههای همهی موسیقیدانها باشد. پژوهشی که ما در این زمینه انجام دادیم، برای نمایش موزهای ِ این نوع موسیقی نبوده است. بلکه تلاش کردیم استفادهی عملی از آن داشته باشیم و در جهت ارائهی این موسیقی با زبانی که شاید زبان رستاک باشد، حرکت کردهایم. تلاش شده تا جایی که امکان دارد، زبان استفاده از این موسیقی امروزیتر باشد و سوژههایی را هم که انتخاب کردهایم با این نگاه بوده است.
شاید بزرگترین موفقیت ما در آن باشد که با این هدف جلو رفتهایم و قصدمان این بوده که این قطعات بتوانند با زبان امروزی ارتباط برقرار کنند. بر این اساس شاید امروز بیشترین تعداد مخاطبین ما جوانان هستند که برای ما بینظیر است و اتفاق خیلی میمون و بزرگی است.
در جایی اشاره کرده بودید که آهنگسازی و تنظیم این قطعات، در مواقعی به صورت گروهی و با استفاده از سلیقهی اعضای مختلف گروه انجام میشود. قطعات انتخابی بهخصوص در آلبوم جدیدتان، مثلاً ترانهی لیلا یا قطعهایی کردی برای خیلیها آشنا است. ولی قطعات خیلی پرشور و پرهیجان تنظیم شدهاند و مخاطب را خیلی جذب میکند. تنظیم گروهی قطعات چگونه شکل میگیرد؟
هر آفرینش هنری در گروه رستاک توسط جمع انجام میشود. روی کارها کاملاً به صورت کارگاهی فکر میشود. پروسهی هر خلق هنری در رستاک چند مرحله دارد:
یک مرحلهی آن، مرحلهی انتخاب قطعات است. ما از همان سال ۷۶، به مجردی که عظمت و بزرگی این موسیقیها و تنوع آن را لمس کردیم، به این نتیجه رسیدم که در توان یک نفر –دستکم یک نفر از ما- نیست که کار پژوهش در این زمینه را پیش ببرد. بر این اساس، مناطق را به لحاظ جغرافیایی و فرهنگی تقسیم کردیم و هرکدام از دوستان روی یک منطقه کار کردند.
مثلاً آقای فرزاد مرادی به واسطهی اینکه خودش در بطن فرهنگ کردستان بود، روی موسیقی کردی کار کرد و به خاطر علاقهی شخصیاش، کار روی فرهنگ موسیقیایی خراسان را نیز بر عهده گرفت.
بعد از کار و تحقیق هرکدام از دوستان روی موسیقی مناطق مختلف، سوژههایی بر مبنای هدف هر آلبوم یا هر کاری انتخاب میشود. این سوژهها در گروه مطرح و در نهایت، گروه سوژهای را انتخاب میکند.
بعد از آن وارد مرحلهی ساخت میشویم. در مرحلهی ساخت، بیشترین نقش من به عنوان یکی از اعضای گروه، یکدست کردن این سوژهها است. یعنی در نهایت، این یکدستی به وسیلهی من انجام میشود. وگرنه کاری فراتر از آن، بر عهدهی من نیست و هرکدام از دوستان به نحوی در تنظیم و روایت مجدد این قطعات تأثیر دارند.
برای شنیدن این گفت و گو و همچنین بخشهایی از آلبوم "همه اقوام من" بر روی لینک پایین کلیک کنید
مصاحبه گر: کاوه بهرامی
تحریریه: یلدا کیانی