جنایاتی که نازیها در سالهای جنگ جهانی دوم در اروپا مرتکب شدند، به بخشی از حافظهی جمعی آلمان تبدیل شده است. به گفتهی جامعهشناسان، جنبش دانشجویی ۱۹۶۸ در شکلگیری این حافظه نقش بزرگی ایفا کرده است.
تبلیغات
در چارچوب جشنوارهی فلسفه در شهر کلن، نویسندهی آلمانی، مارتین والزر و جامعهشناس نامآشنای این کشور، آلئیدا آسمن در سالروز ۷۰ سالگی آزادی اردوگاه آشویتس، دربارهی "فرهنگ فراموشکردن و از یاد نبردن" با یکدیگر به بحث نشستند. این دو نویسنده، هر چند در این نشست در رابطه با پرسشهای گوناگون، از جمله این که "آیا فراموشکردن پسندیده است؟" دیدگاههای متفاوتی ارائه دادند، با این حال بر این نکته تاکید داشتند که "فاجعهی هولوکاست، هرگز نباید تکرار یا به دست فراموشی سپرده شود."
سخنرانی جنجالبرانگیز
مارتین والزر نویسندهی شناختهشدهای است که در سخنرانی خود به مناسبت دریافت جایزهی صلح "کتابفروشیهای آلمان" در اکتبر سال ۱۹۸۸ به رسانههای آلمان خرده گرفت که برخورد با تاریخ معاصر این کشور را در نمایشهای پایانناپذیر جنایتهای نازیان و هولوکاست خلاصه کردهاند.
این سخنرانی جنجالبرانگیز اعتراض بسیاری از نیروهای آزادیخواه آلمان را برانگیخت. آنها والزر را متهم کردند که خواهان به فراموشی سپردن فاجعهی هولوکاست است که به مرگ بیش از ۶ میلیون یهودی انجامیده است. تنها بیش از یک میلیون تن از قربانیان این کشتار هیتلری، یهودیانی بودند که در اردوگاه مرگ آشویتس جان باختند.
والزر در ابتدای بحث با آسمن ضمن یادآوری این رویداد یک بار دیگر تاکید کرد که او رسانههای آلمان را مورد انتقاد قرار داده و هرگز قصد "نادیدهگرفتن قربانیان این جنایت" را نداشته است. او به ویژه از بازماندگان این فاجعه یاد کرد که با شرکت در مراسم گوناگون، نسل جوان را با مصائب و مظالمی که یهودیان و دگراندیشان آلمان در دورهی تسلط حزب ناسیونال سوسیالیسم در این کشور با آنها دست به گریبان بودند، آشنا میسازند. به گفتهی او این بازماندگان "شاهدان زندهی جنایات نازیها" هستند.
آلئیدا آسمن که به دلیل انتشار کتابهای متعدد دربارهی فرهنگ بهفراموشیسپاری و حافظهی جمعی، به عنوان کارشناس این امور شناخته میشود، در این رابطه گفت: «رویدادهایی که احساس و عاطفهی انسانی را برمیانگیزند، معمولا از یاد نمیروند.» او بر این باور است که باید میان یاد و حافظه تفاوت گذاشت. به نظر او، بهیاد داشتن امری فردی است. در حالی که حافظه، این و آن رویداد مهم یک گروه یا یک ملت را در خود ثبت و حفظ میکند؛ رویدادی که برای حال و آیندهی آن ملت حائز اهمیت بسزایی است.
کودکان در اردوگاه مرگ آشویتس
01:59
آسمن با این حال امکان این که نسلهای بعدی با گذشت زمان این رویدادهای مهم را فراموش کنند، را منتفی نمیداند. به نظر این جامعهشناس، تنها تضمین عدم فراموشی نزد نسلهای بعدی، گسترش فرهنگ حفظ حافظهی جمعی است.
او میگوید: «حافظهی جمعی پیمانی است که یک نسل با نسل پس از خود میبندد تا میراث نسل پیشین را مورد پژوهش قرار دهد.» به گفتهی آسمن، نسل دههی ۱۹۶۸ آلمان سکوت نسل پدران و مادران خود را در مورد هالوکاست شکست و تاریخ معاصر آلمان را پربار کرد.
به نظر مارتین والزر، این نتیجهگیری "نوعی تمجید از جهانبینی نسل ۱۹۶۸" و فاقد زمینهی عینی است.
گسترش فرهنگ "از یاد نبردن" در آینده
در پایان بحث اشاره شد که در آیندهی نزدیک واپسین بازماندگان هالوکاست که تا کنون به عنوان شاهدان این کشتار جمعی در امر حفظ حافظهی جمعی میکوشیدند، از جهان رخت بر میبندند.
آلئیدا آسمن یادآوری کرد که در این صورت هم باید وظیفهی گسترش فرهنگ "از یاد نبردن" را با گردآوری هدفمند اسناد و مدارک، برگزاری مراسم و نمایشگاههای گوناگون در این خصوص و اختصاص دادن بخشی از برنامههای موزهها در این زمینه پیش برد.
اردوگاه مرگ آشویتس از نگاه هنرمندان
زندانیان اردوگاه آشویتس در لهستان گرچه همهروزه با مرگ مبارزه میکردند، اما خلاقیتهای هنریشان در این دوران مخوف از میان نرفت. هنرمندان اردوگاههای مرگ و مخفیگاههای پرهراس و گتوها آثار نقاشی بزرگ و ماندگاری آفریدند.
عکس: Staatliches Museum Auschwitz-Birkenau in Oœwiêcim
هنرمندان فراموش شده
در دوران فاشیسم هیتلری هنرمندان بسیاری به خاطر آثار آوانگاردشان، که به "هنر منحط" مشهور شده بود، تحت تعقیب بودند. در باره این هنرمندان بزرگ تحقیقات بسیار شده و شهرت آنها از میان نرفته است. اما هنرمندان گمنامی که در اردوگاه های نازی بودند را کمتر کسی میشناسد و با آثارشان آشناست. یکی از این هنرمندان والدمار نواکوسکی (نقاش تابلوی بالا) است.
عکس: Staatliches Museum Auschwitz-Birkenau in Oœwiêcim
لئو هاس، نقاش فراموش شده
از بیستوهفتم ژانویه ۲۰۱۵ نمایشگاهی در مجلس نمایندگان آلمان "بوندس تاگ" با عنوان "مرگ حرف آخر را نمیزند." برگزار و کتابی نیز با همین عنوان منتشر میشود. یورگن کاومکوتر، کارشناس آلمانی تاریخ هنر نویسنده کتاب است و در آن به هنر تحت تعقیب در سالهای میان ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ در آلمان پرداخته است. لئو هاس، یکی از نقاشهای فراموش شده این تابلو را در سال ۱۹۴۷ به یاد اردوگاه مرگ "ترزیناشتات" کشیده است.
عکس: Bürgerstiftung für verfolgte Künste – Else-Lasker-Schüler- Zentrum – Kunstsammlung Gerhard Schneider
نقاشی به دستور جلادان
در اردوگاه آشویتس- ۱ مکانی بود به نام "موزه اردوگاه". در این مکان وسایل نقاشی چون مداد، کاغذ و قلم مو در اختیار هنرمندان قرار میگرفت. هنرمندان میتوانستند آنجا نقاشیهایی را که رهبری اردوگاه به آنها واگذار میکرد بکشند. آنها اما مخفیانه ایدههای خود را نیز میکشیدند. خودچهره نگاری ماریان روزامسکی (تصویر بالا) در سال ۱۹۴۳/ ۱۹۴۴ کشیده شده است.
عکس: Staatliches Museum Auschwitz-Birkenau in Oœwiêcim
استفاده از رنگ دیوار برای نقاشی
یان مارکیل، این تصویر را در سال ۱۹۴۴ در آشویتس- ۱ کشیده است. مارکیل برای کشیدن این پرتره به وسایل مورد نیازخود برای نقاشی دسترسی نداشت و به همین جهت از جمله رنگ دیوار اردوگاه مرگ را با خراش روی دیوار مورد استفاده دوباره قرار داده است.
عکس: Staatliches Museum Auschwitz-Birkenau in Oœwiêcim
هنرمندی که شاهد کورههای آدمسوزی بود
یهودا بیکن (سمت راست) در سال ۱۹۴۲ در ۱۳ سالگی به اردوگاه کار اجباری "ترزین اشتات" منتقل شد. او را در دسامبر ۱۹۴۳ به "آشویتس – بیرکناو" انتقال دادند. بیکن مسئول نامهرسانی بود و اجازه داشت در ماههای زمستان خود را کنار کورههای آدمسوزی گرم کند. او آنچه را از این کورهها تجربه کرده بود بعد از جنگ به صورت طراحیهای خود منتشر کرد.
عکس: Bürgerstiftung für verfolgte Künste – Else- Lasker-Schüler-Zentrum – Kunstsammlung Gerhard Schneider
یهودا بیکن: تصویر نمادین مرگ
این طراحی را یهودا بیکن پس از پایان جنگ جهانی دوم در جریان "پرونده آشویتس" به قضات شهر فرانکفورت نشان داد. یورگن کاومکوتر، کارشناس آلمانی تاریخ هنر و نویسنده کتاب "مرگ حرف آخر را نمیزند" در باره این اثر میگوید که این طراحی تصویر نمادین مرگ است در کورههای آدم سوزی. او این اثر را نه تنها شاهدی بر کشتن انسانهای بیگناه میداند، بلکه بر این نظر است که این طراحی یک اثر هنری بزرگ است.
عکس: Yehuda Bacon
نسل دوم
میشل کیشکا یکی از پرنفوذترین طراحان کمیکس اسرائیل است. او در سال ۲۰۱۴ کتابی کمیک منتشر کرد با نام "نسل دوم. آنچه من هرگز به پدرم نگفتم.» این کتاب به زندگی او و پدرش میپردازد که یکی از بازماندگان اردوگاههای مرگ بود. کیشکا میگوید کابوسهای پدر تنها زمانی از میان رفتند که او سعی کرد این وقایع دردناک را به سخره بگیرد.
عکس: Egmont Graphic Novel
سیگالیت لانداو، یک زن هنرمند اسرائیلی
والدین خانم سیگالیت لانداو، هنرمند اسرائیلی نیز از بازماندگان اردوگاههای مرگ نازی هستند. استاد هنرِ سیگالیت، یهودا بیکن است که تا امروز به کارهای هنری میپردازد و همچنین به عنوان پرفسور هنر در دانشگاههای اسرائیل تدریس میکند. او در این اثر هنری خود به کفشهایی اشاره میکند که کوهی از آنها هنوز در نمایشگاه دائمی آشویتس دیده میشوند.
عکس: Sigalit Landau
«مرگ حرف آخر را نمیزند.»
خانم سیگالیت لانداو، هنرمند اسرائیلی صدجفت کفش جمعآوری کرد و آنها را در دریای مرده نهاد. این دریای نمک پس از چندی لایهای از "نمک شفابخش" روی کفشها باقی گذاشت. این کفشها اکنون نهاد زندگی در مقابل مرگ شدهاند. سیگالیت لانداو بسیار مشتاق است که کفشهایش در برلین به عنوان امیدی که بر یاس غلبه میکند، به نمایش درآیند. نمایشگاه "مرگ حرف آخر را نمیزند" در برلین تا ۲۷ فوریه ۲۰۱۵ ادامه خواهد داشت.