اخیرا بیانیهای به نام جمعی از کارگران عسلویه و جنوب کشور در رابطه با سیاست هویتی و طبقه کارگر منتشر شد. آرش جودکی، پژوهشگر فلسفه، در جستار کوتاه خود به چیستی و کارکرد آنچه "سوژه شهروندین" (پولیتیک) مینامیم، میپردازد.
تبلیغات
چند سال پیش با تراموا به خانه بازمیگشتم و سرم در کتابم بود که کناریام با پایش به پایم زد. برگشتم، پیرمردِ عربِ جیلاباپوشِ عرقچین بر سر به چند نوجوانِ نسل سوم مهاجران آفریقای شمالی اشاره کرد که هیاهوکنان به شوخی و جدی با هم گلاویز میشدند، و با لهجه غلیظ مغربی به فرانسه گفت: «این بیکارههای الدنگ را ببین!».
چیزی نگفتم و تا آمدم دوباره خواندنم را پیبگیرم با آرنج آرام به بازویم زد و با چشمهای ریزش، دو نقطه سیاه در سپیدی انبوه ریشی که چهرهاستخوانیاش را میپوشانید، از پشت شیشههای کلفت عینک شاخیاش به من فهماند که میخواهد حرف بزند. تن دادم و کتابم را بستم. در فاصله چند ایستگاه، تند تند از مهاجرتش در روزگار جوانی به بلژیک گفت، از کارخانههایی که در آنها کار کرده، از اینکه چطور کمکم به حقوقی که همچون کارگر از آنها میبایست برخوردار باشد آگاهی یافته، از اینکه آموخته چگونه برای به دست آوردن آنها از راه سندیکا پیکار و در کنشی همگام با دیگر کارگران چگونه از دستاوردها پاسداری کند.
پیاده که شدیم گفتم: «مهمان من برویم کافه، قهوهای بنوشیم؟». زمان نماز بود و بیسلاما گویان از من جدا شد. همینجور که به دور شدنش نگاه میکردم میاندیشیدم که هرکس نداند در او چیز دیگری نمیبیند مگر پیرمرد عرب مسلمانی در راه مسجد. اما آن تن استوار، سرفراز از نان بازوی خود خوردن، همه آنچه مینمود نبود. در خودِ عربِ مسلمانش، خودِ ناخودی هم داشت که هنبازیاش در پیکاری شهروندین به او بخشیده بود. چیزی که با چسبیدن به هویت خودش و در آن فرو رفتن، هرگز پیش نمیآمد. چون در پیکار شهروندینِ سندیکایی، منطبق با منطق "دگرشدگی" از هویت یا "اویی" خود بیرون آمده و نام دیگری گرفته، نخست کارگر مهاجر و سپس پرولتر که از او، در هنگام پیکار سندیکایی، سوژهای شهروندین ساخته بوده است. پس اکنون میتواند به آسودگی با جانمازش زیر بغل، خود را برای جهان دیگر آماده سازد.
بیانیه جمعی از کارگران عسلویه و جنوب کشور در رابطه با سیاست هویتی و طبقه کارگر، که چند روز پیش منتشر شد، مرا به یاد این برخورد اتفاقی چند سال پیش انداخت: «بحث هویتهای قومی کوچکترین جایگاهی در میان طبقه کارگر ندارد و کارگر عرب و لر و ترک و فارس در زیر چرخ ظالمانه سرمایهداران به یک اندازه له میشوند و بحث حاشیه و مرکز و اقوام نه در میان کارگران و نه در میان سرمایهداران و کارفرمایان به هنگام تعیین مزد و استثمار و بهرهکشی محلی از اِعراب ندارد.»
"کارگر" در این بیانیه همچون نام "سوژه شهروندین"، نشانگر فاصلهدوگانهای است که سوژه از خود میگیرد: فاصله از هویت قومی، و فاصله از هویت صنفی، چرا که میخواهد طبقهای باشد که طبقهبندی اجتماعی را واژگون میکند. یادآوری اینکه تجربههای تاریخی برای واژگونسازی اختلاف طبقاتی، به بدترین شکل بردگی انجامید، بیجاست. هنگامی که دادگاهی کیفری، کارگران فولاد شفق را به دلیل اعتراض به دستمزدهای نپرداخته، به شلاق محکوم میکند، خواست واژگونی نظام طبقاتی به نام برابری انجام میگیرد تا شکل کنونی بهرهکشی در حکومت مافیایی-شیعی را دگرگون کند.
نقشی که نام "کارگر" اینجا دارد همان نقشی است که هر"سوژه شهروندین" با هر نامی، بسته به بافتار اجتماعی-تاریخی، بازی میکند. جنبش شهروندی دستهبندیها و مرزبندیهای جامعه را که تا پیش از آن طبیعی مینمودند بر هم میزند. از این دیدگاه، چنین جنبشی در چارچوب خواستهای هویتمحور که زادههمان دستهبندیهاست نمیگنجد. چون فاعل یا به زبان ناصرخسرو، کارکُن جنبش شهروندی از کیستیاش جدا میشود و کیستی ناممکنی به خود میبندد. و این به معنی گسست انداختن است در آنچه به یونانی "آرکه" میخوانند، به معنی دوگانه "آغاز یا اصل" و "فرمان" که میتوان به "فرّ" یا "فره" برگرداند. این همان کاری است که در آتن باستان به دست دموس یا مردم، کهنترین نام سوژه شهروندین، به نام دموکراسی یا مردمشاهی انجام میگرفت.
تا پیش از اصلاحات کلیستن، دموس به معنی باشندگان همتبار در یک دیار بودند. با گذاشتنِ مردمان سه دیار از هم جدا در یک طایفه، کلیستن از یکسو سروری خاندانهای یک دیار را در هم شکست و از سوی دیگر با برافتادن امکان بردگی به دلیل نپرداختن قرض، همه بیچیزان را شهروند ساخت، یعنی کسانی که همزمان هم فرمانده هستند و هم فرمانبر. پس مردم یا دموسِ فرّشکن است، چون منطق تبار و منطق فرمان را از هم میگسلد.
سوژه شهروندین در فاصلهگذاری میان دو هویت شکل میگیرد: "ما"ی خواستهای شهروندی و نام همگانیشده یک هویت یکه: مردم، پرولتر، شهروند، زن... از این دیدگاه سوژه شهروندین هویتش را از خودی ناخود میگیرد. هنگامی که ما همگی خود را کولبر کرد، یا سوختبر بلوچ یا زن میخوانیم، بیآنکه نه کرد باشیم نه بلوچ و نه زن، سوژه شهروندین میشویم، چون امکان این را فراهم میآوریم که به نام کرد، بلوچ یا زن برابری شهروندی بررسی شود و به کرسی بنشیند. اما هویتخواهی که بدون فرّشکنی، به نام ملت بودگی انجام میگیرد، تنها فرّی را جایگزین فرّی دیگر میسازد.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.
روز جهانی کارگر؛ کارگران ایران و شعارهایشان
اول ماه مه ( ۱۱ اردیبهشت) روز جهانی کارگر است. در ایران کارگران معترض به وضعیت بد معیشتی، همه ساله این روز را با اعتراض و تظاهرات سپری میکنند. روز جهانی کارگر در ایران به روایت تصویر:
عکس: ILNA
اول ماه مه
در ایران بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان، اول ماه مه، روز جهانی کارگر تعطیل رسمی نیست. اصل ۲۶ قانون اساسی ایران اجازه تشکیل تشکلهای مستقل، آزاد و صنفی کارگران را میدهد اما ماده ۱۳۱ قانون کار، کارگران را ملزم کرده فقط در تشکلهای رسمی که در قانون کار از آنها نام برده شده عضو شوند، مانند "شورا های اسلامی کار" و بدین ترتیب کارگران را از حق تشکیل سندیکای مستقل و آزاد منع کرده است.
عکس: ILNA
جای کارگر زندان نیست
اعتراضات کارگری همواره با بازداشت فعالین این حوزه همراه بوده است. همچنین در سالهای اخیر با نزدیک شدن به روز جهانی کارگر، سندیکاها و تشکلهای کارگری از احضار و تهدید تلفنی اعضای خود خبر دادهاند.
عکس: Privat
نگاه امنیتی به روز کارگر
تجمع روز جهانی کارگر در سال ۱۴۰۰ در حالی برگزار شد که دستگاههای امنیتی فعالان کارگری و صنفی را از شرکت در آن منع کرده بودند. تجمعهای اعتراضی کارگران در بیش از ۲۰ شهر ایران با مداخله نیروهای انتظامی روبرو شد و فقط در تهران حداقل ۳۰ فعال کارگری بازداشت شدند.
عکس: Freie Union der Arbeiter im Iran
اصلاح قانون کار
پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۶۹ همان قانون کار پیشین مصوب سال ۱۳۳۷ اجرا میشد. در سال ۱۳۶۹ قانون کار جدیدی تصویب شد. اصلاح این قانون بطور جدی در سال ۱۳۸۵ و در دولت محمود احمدی نژاد مطرح و پیشنویس لایحهای که بیشتر کارفرما را در نظر داشت تهیه شد که با اعتراضهای کارگری از دستور کار مجلس خارج شد. اما "سایه اصلاح قانون کار به نفع کارفرمایان" همچنان بر سر کارگران سنگینی میکند.
خصوصیسازی
خصوصیسازی یا "خصولتیسازی" از ترکیب دو واژه "خصوصی" و "دولتی" وارد ادبیات کارگری شد و به معنی تسلط دولت یا نهادهای وابسته به حکومت بر شرکتها و کارخانهها است. این روند معمولا با بکار گماردن مدیران ناکارآمد، افول اقتصادی، ورشکستگی، بیکاری کارگران و فروش اموال و زمینهای واحدهای اقتصادی همراه بوده است. در سالهای اخیر این موضوع به روز جهانی کارگر نیز راه یافته است.
عکس: ILNA
ایجاد تشکلهای کارگری
براساس اعلام معاونت روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ۱۳ هزار و ۸۴۷ تشکل کارگری و کارفرمایی در کشور وجود دارد که از این تعداد ۱۱ هزار و ۶۸ تشکل به تشکلهای کارگری مربوط هستند. بی تردید حضور نمایندگان تشکلهای کارگری و کارفرمایی در مراجع تصمیم گیر همانند شورای عالی کار یا سازمان تامین اجتماعی می تواند در دفاع از حقوق و مطالبات جامعه کارگری مثمرثمر باشد.
عکس: vahedsyndica.com
تامین اجتماعی
علیرضا فتحی، عضو هیات مدیره کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران میگوید: «کارگران سوال میکنند که این حق بیمه برای کدام خدمات، کدام مسکن، کدام پزشک خانواده و… هزینه میشود؟ پس سازمان تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی آن و شستا با اینهمه شرکتهای ریز و درشت برای کارگران چه میکنند؟» بدهی۴۵۰ هزار میلیارد تومانی دولت به تامین اجتماعی نیز حکایت از عمق بحران دارد.
عکس: Ilna
قرارداد موقت
محمد رضا تاجیک، نماینده مجمع عالی نمایندگان کارگران ایران در شورای عالی کار میگوید: «روند کاری کارگاهها به سمتی در حال حرکت است که در آنها قرارداد بصورت یکساله بسته نمیشود و کارگری که ۱۵یا ۲۰سال سابقه کار در واحدی را دارد، قرارداد کاریاش ۳ تا ۹ ماه است. کارفرما خیال خود را راحت میکند که هر موقعی که نیاز نداشت، بتواند کارگر را از آن واحد اخراج کند.»
عکس: Ilna
امنیت شغلی
قراردادهای موقت امنیت شغلی کارگران را هدف گرفته است. محمد رضا تاجیک، رئیس مجمع نمایندگان کارگران استان تهران میگوید ۹۷ درصد کارگران قرارداد موقت دارند. او تنها راه ایجاد امنیت شغلی برای کارگران را اصلاح قراردادهای کار و اجرای ماده ۷ قانون کار میداند.
عکس: Ilna
اصلاح قانون کار
در تبصره اول ماده ۷ قانون کار تعیین کردن زمان قرارداد کار تنها برای کارهایی که طبیعت غیر مستمر دارند مجاز شناخته شده و به دولت تکلیف شده حداکثر مدت موقت برای این نوع کارها را مشخص کند. کارگران تبصره دوم ماده هفت قانون کار را عامل رواج قراردادهای موقت در بازار کار می دانند. آنان معتقدند تفسیری اشتباه از تبصره دوم این ماده در دهه هفتاد شمسی، مبنای عمل مجریان قرار گرفته است.
عکس: Kianoosh Mohebian/ILNA
شعار علیه کارگران خارجی
در سال ۱۳۹۴ برخی از شرکتکنندگان در مراسم روز کارگر شعارهایی علیه کارگران خارجی به ویژه کارگران افغان که در ایران کار میکنند سر دادند. شماری از کارگران میگفتند که به دلیل افزایش تعداد کارگران خارجی بیکار ماندهاند. پیش از این مراسم هفت تشکل مستقل کارگری خواستار رفع تبعیض از کارگران مهاجر شده بودند. اتحادیه آزاد کارگران ایران نیز از سردادن شعار علیه کارگران خارجی انتقاد کرد.
عکس: ILNA
تورم و حقوق
حفظ تعادل بین افزایش حقوق و دستمزدهای اقشار جامعه و تورم سالانه اقتصادی یکی از چالشهای بزرگ در اقتصاد کشورهای جهان است. این تعادل در سالهای گذشته در ایران برهم خورده است و تورم افسار گسیخته بخشهای بزرگی از جامعه را به زیر خط فقر کشانده است. این معضل هر سال در روز جهانی کارگر بخشی از اعتراضات و مطالبات کارگران را تشکیل میدهد.
عکس: ilna
حقوقهای معوقه
وضعیت اقتصادی باعث شده تا شمار زیادی از کارخانهها و شرکتها در ایران از پرداخت حقوق کارگران و کارمندان خود عاجز شوند. در سالهای اخیر این وضعیت در روز جهانی کارگر نیز انعکاس یافته و "دریافت دستمزدها" به یکی از خواستههای کارگران تبدیل شده است.