واکنش رسانههای ایران به شمار کم حاضران تجمع مدافعان حجاب
۱۴۰۳ مرداد ۶, شنبه
ورزشگاه آزادی در تجمع حامیان حجاب اجباری چنان خالی بود که روزنامه فرهیختگان نوشت، نمیشد این خالی بودن را "از دید دوربینها پنهان کرد." برخی رسانهها از جمعیت ۱۰۰هزار نفری سخن گفتهاند اما تصاویر گویای چنین شماری نیست.
تبلیغات
روزنامه فرهیختگان شنبه ششم مرداد در گزارشی انتقادی با عنوان "فعلا قاب را کلوز ببندید" درباره تجمع مدافعان حجاب اجباری در استادیوم آزادی نوشت: «نمیشد خالی بودن بخشهایی از ورزشگاه را از دید دوربینها پنهان کرد.» امری که به گفته این روزنامه، میتواند اجتماعات حکومتی از این دست را "به ضدخودش" تبدیل کند.
فرهیختگان نگران تاثیر انعکاس تصاویر این روز در رسانههای فارسیزبان میگوید که آنها میتوانند با تکیه بر جمعیت کم حاضر در ورزشگاه آزادی "همچنان روی اقلیتنمایی بدنه ایدئولوژیک جامعه تاکید کنند".
روز پنجشنبه چهارم مرداد تجمعی در این محل برگزار شد که رسانههای ایران، از جمله خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران به آن عنوان تجمع "۱۰۰ هزار نفری مدافعان حجاب" را دادند. این در حالی است که تصاویر نشان میدهد، بخش بزرگی از ورزشگاه خالی است. طوری که حتی "قاب کلوز" هم نمیتواند بیننده را به اشتباه بیاندازد.
فرهیختگان پرسیده که برگزاری این اجتماع در حالی که "ادارات به خاطر گرما به حالت نیمهتعطیل درآمدهاند" و "حتی بازیهای فوتبال هم لغو شدهاند" با چه منظوری صورت گرفته است؟
این روزنامه با اشاره به جنبش "زن زندگی آزادی" که با اعتراضات سراسری به کشته شدن ژینا مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد شروع شد، نوشت که "نکته مهم" در رابطه با "ناآرامی" پاییز ۱۴۰۱ این است که در تمام این مدت "برخورد قهری" بیش از هر چیز به کار گرفته شد.
"گشت نامحسوس" دستمایه طنز و شوخی در شبکههای اجتماعی
اعتراضات پاییز این سال با خشونت بیسابقه سرکوب شد. هزاران نفر کشته، کور، مجروح و زندانی شدند. موج سرکوب تا دو سال بعد نیز ادامه پیدا کرد. مراکز بسیاری به خاطر مخالفت با حجاب اجباری بسته شدند. "طرح نور" پیاده شد تا از آمدن زنان با پوشش اختیاری به اماکن عمومی جلوگیری کند.
تا امروز اما زندان و جریمه، حضور نیروهای امنیتی و حجاببانها و برنامههای "فرهنگی"، نظیر تجمع استادیوم آزادی زنان ایران را از ادامه مبارزه برای پوشش اختیاری بازنداشته است.
گیسوبُران؛ نماد خشم و سوگواری
در اعتراض به مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد شماری از زنان ایرانی در حرکتی نمادین گیسوان خود را بریدند. این آیین از رسوم دیرینه ایرانیان در سوگواری است که حال به نمادی از خشم و اعتراض تبدیل شده است.
در اعتراض به مرگ مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد شماری از زنان ایرانی و حتی زنانی از دیگر کشورها در حرکتی نمادین گیسوان خود را بریدند. گیسو بریدن یا "زلف گشودن" بخشی از آیین دیرینه سوگواری در میان ایرانیان و همچنین ملتهای مختلف دیگر است.
به روایت معترضان، بریدن مو به نمادی از خشم تبدیل شده است. شهلا شفیق جامعه شناس، پژوهشگر و نویسنده ایرانی مقیم فرانسه در این باره مینویسد: «يکی از معناهای نمادين اقدام زنانی که برای اعتراض به حجاب اجباری گيسو میبرند اين است: شما هستی مرا با رشته مو و گيسوانم به بند کشيدهايد، پس من اين رشته را میبرم.»
عکس: Michael Kuenne/PRESSCOV/ZUMAPRESS.com/picture alliance
در اساطیر ایران باستان، ایزد بانوی مادر، سرور آسمان و طبیعت و همچنین نماد باران و باروری محسوب میشد. از همین رو است که گیسوبُران زنان اهمیت مییابد؛ زیرا به معنای قطع باروری و برکت تلقی میشود.
عکس: Mert Alper Dervis/AA/picture alliance
یکی از قدیمیترین آثار بازتاب آیین بریدن مو در "گیلگمش" به ثبت رسیده است. گیلگمش در سوگ یار نزدیک خود انکیدو موهایش را میبرد و میگوید: «دستور میدهم تا همه مردم اورک برتو بگریند و مویه مرگ سر دهند، مردم از اندوه سر خود را فرود خواهند آورد و آن هنگام که به زیر خاک روی، برای تو موهایم را بلند خواهم کرد.
عکس: Yiannis Kourtoglou/REUTERS
در شاهنامه فردوسی نیز فرنگیس همسر سیاوش در سوگ او او گیسوی خود را میبرد: همه بندگان موی کردند باز/ فرنگیس مشکین کمند دراز/ برید و میان را به گیسو ببست/ به فندق گل ارغوان را بخست
عکس: Ervin Shulku/ZUMAPRESS.com/picture alliance
حافط نیز در اشعار خود به این آیین اشاره کرده است و میگوید:« گیسوی چنگ بِبُرّید به مرگِ مِیِ ناب/ تا حریفان همه خون از مژهها بگشایند
عکس: Quinn Bender/ZUMAPRESS.com/picture alliance
سلمان ساوجی از شاعران قرن هشتم هجری هم در اشعار خود به بریدن مو اشاره کرده و میگوید:« ای صبحدم، چه شد که گریبان دریدهای/ وی شب، چه حالت است که گیسو بریدهای/ ای پرچم، از برای چه مو باز کردهای/ وی سنجق، از عزای که گیسو بریدهای
عکس: Remon Haazen/ZUMAPRESS.com/picture alliance
سیمین دانشور هم در رمان "سووشون" از درخت گیسو نوشته است: « «درخت گیسو در تمام گرمسیر معروف است. اول بار که درخت گیسو را دیدم، از دور خیال کردم درخت مراد است. نزدیک که رفتم دیدم گیسهای بافته شده به درخت آویزان کردهاند؛ گیسهای زنهای جوانی که شوهرهایشان جوانمرگ شده بود.»
عکس: Mert Alper Dervis/AA/picture alliance
نجمالدین گیلانی و همکاران در کتاب "بررسی تحلیلی و تطبیقی سوگ آئینهای لری و کردی با سنت سوگواری در شاهنامه به "خراشیدن روی و برین گیسو" و پیچاندن آن به دور دست در میان اقوام ایرانی کرد و لر اشاره میکند. در آیین چمر که در میان مردم استانهای کرمانشاه، ایلام و لرستان رواج دارد، زنان به زاری پرداخته و گیسوی خود را پریشان میکنند.
عکس: Fredrik Persson/TT NYHETSBYRÃ N/picture alliance
بریدن مو تنها مختص فرهنگ ایران نیست. چهارم مهرماه، هزاران تن از زنان کرد شمال سوریه در همبستگی با زنان ایرانی تجمعی برپا کردند و شمار زیادی از آنان به نشانه اعتراض گیسوان خود را بریدند. ملک موسو، خواننده مشهور ترکیهای نیز در حمایت از جنبش اعتراضی زنان، هنگام اجرای کنسرت موهایش را چید.