وداع بىمانند با پاپ
۱۳۸۴ فروردین ۱۹, جمعهدر مجمع عمومى سازمان ملل متحد به احترام پاپ درگذشته يك دقيقه سكوت اعلام شد و چندين نفر سخنرانى كردند. آيتالله منتظرى مرجع شيعه و از روحانيان منتقد در ايران طى پيامى بىسابقه كه در سايت اينترنتى وى منتشر شد درگذشت پاپ ژان پل دوم رهبر مسيحيان كاتوليك جهان را تسليت گفت و پاپ را به عنوان كسى كه عملا مخالف خشونت، جنگ، ظلم و تجاوز بود معرفى كرد. رهبر بوداييها در كامبوج، تپ فونگ Tep Vong، از وى به عنوان راهبى ارزشمند نام برد. فيدل كاسترو در كوبا عزاى سه روزه اعلام كرد. در كنيسهها براى آمرزش پاپ دعا كردند. در تايلند پرچمها را نيمه افراشته نگاه داشتند. گفته مىشود كه در چين كمونيست برخى صفحههاى اينترنتى را مسدود كردهاند كه در آنها از رهبر دينى، پاپ، تجليل شده است.
چنين واكنشهايى – كه اكثرشان هم مثبت بودند – تنها مىتواند در پى مرگ شخصيتى مهم برانگيخته شده باشد. درگذشت اين انسان موجب شد كه به گونهاى كه در عصر جديد بىسابقه است گروههاى بزرگى از زائران راهى رم شوند. پيش از اين هيچ مراسم سوگوارىاى ديده نشده كه چنين جنبش عظيمى را در ميان تودههاى مردم بوجود آورده باشد، جنبشى كه در خيابانهاى رم و جاهاى ديگر و بر صفحه تلويزيون بسيارى از كشورهاى جهان مىبينيم. چگونه مىتوان اين حركت وسيع تودهاى را توضيح داد؟
اينكه رسانهها مراسم سوگوارى را به كاملترين صورت به نمايش گذاشتند نمىتواند پاسخى كافى باشد. شايد رسوم دينى بسيار قديم هستند كه قدرت خود را بر جامعه پسامدرن سكولار اعمال مىكنند. آنچه گرداگرد مرگ پاپ در جريان است، بيانى است از جهان ايمان و اعتقادى كه براى بسيارى ديگر بيگانه است. احتمالا شيوه مذهبى هدايت مراسم سوگوارى براى ژان پل دوم در انسانها اشتياق ناخودآگاه به جهان ديگر، به ”لاهوت“ را زنده كرده است.
به هر حال آنچه ميليونها انسان را به گونهاى جادويى جذب مىكند نه جنونى همگانى بلكه احترام به شخصيتى است بزرگ. طبيعتا اين نياز نيز در اين ميان نقش ايفا مىكند كه بعدها بگويند: ”ما هم در آنجا بوديم.“ پاپ ژان پل دوم كه نامش كارول وويتيلا Karol Woytjla ، بود، با وجود بيمارى و سالمندى تا دم مرگ مسئوليت رهبرى كاتوليكهاى جهان را از دست ننهاد. از ناتوانى جسمى خود شرمنده نبود و ترسى از مرگ نشان نداد. و اين در حالى است كه بيمارى و مرگ در جامعههاى معطوف به پيشرفت غربى موضوعهايى وحشتانگيزند. پاپ مرگ را به پهنه همگانى آورد. رسانهها پاپ را در رنج و درگذشتش همراهى كردند و اين آخرين عمل برانگيزاننده او بود، عملى كه در هماهنگى كامل با اين اعتقاد او بود كه با رنج و مرگ نبايد همچون تابو، موضوعهايى ممنوع رفتار كرد. پاپ همچنين سوگوارى را به امرى عمومى تبديل كرد.
پاپ ژان پل دوم مرجع اخلاقىاى جهانى بود. دوره طولانىاى كه او به عنوان رهبر كاتوليكهاى جهان مسئول بود، دورهاى بود ميان سنت و مدرنيته. او مقتدرانه نظم كهن را در كليساى كاتوليك احيا كرد. در بيرون تلاش وى بر گشايش بود. در پى گفتگو با دينهاى جهان بود، به ويژه در پى آشتى با يهوديت بود و برقرارى پيوند با اسلام. در باره دين به عنوان وسيلهاى براى صلح تبليغ مىكرد. و اين پيامى ساده و قابل فهم براى همه بود. برنامه او عبارت بود از آزادى، عدالت، صلح و آشتى. كسى نمىتوانست با آن مخالفت كند. در سراسر جهان به او احترام مىگذاشتند، چون گفتار و رفتارش با هم همخوانى داشت.
براى بسيارى از كاتوليكها پاپ هم فردى بيگانه بود و هم آشنا. چون او در كليشهاى نمىگنجيد: هم مدرن بود و هم كهنهخواه، هم مترقى بود و هم محافظهكار. با مرگ او عصرى در تاريخ بزرگترين مذهب مسيحى به پايان مىرسد. اكنون كليساى كاتوليك در برابر يك نقطه تحول قرار گرفته است. وظيفه كاردينالهايى كه بزودى جمع مىشوند تا پاپ جديدى را برگزينند، بسيار سنگين است.