وزیر اطلاعات و جهانگردی زمان شاه در استودیوی «رو در رو»
۱۳۸۹ شهریور ۱۹, جمعهوقتی به داریوش همایون گفتیم میخواهیم بدون سانسور و رو در رو با او مصاحبه کنیم با رویی گشاده استقبال کرد. داریوش همایون در گفتوگویی متفاوت با «رو در رو» به سوالات پاسخ داد. از جمله از او پرسیدیم در زمان مسئولیت وزارت اطلاعات و جهانگردی و یا مسئولیت در روزنامه آیندگان، آیا خودسانسوری هم میکردید و او جواب داد: « بسیار، بسیار، بسیار...»
«رو در رو»: آقای همایون عنوان دقیق وزارتخانه تحت مسئولیت شما در زمان شاه چه بود؟
داریوش همایون: وزارت اطلاعات و جهانگردی. من وزیر اطلاعات و جهانگردی بودم. اطلاعات به روزنامهها، رادیو تلویزیون و خبرگزاری پارس اطلاق میشد و جهانگردی هم که به امور جهانگردی برمیگشت.
لطفا بدون سانسور بگویید که در آن زمان، سانسور چگونه بود؟
سانسور مفهوم بسیار وسیعی است. سانسور اصولاً عبارت است از اینکه یک مطلب در یک جامعه تا چه اندازه میتواند منعکس بشود. جامعه هم مرکب است از کسی که مطلبی را مینویسد یا میگوید تا بالاترین مقامات کشور. در ایران، در همهی این مراحل سانسور وجود داشت. یعنی کسی که مطلب را مینوشت یا از ترس خود را سانسور میکرد و یا روی عقاید شخصی و مطابق میل خودش مطلباش را سانسور میکرد.
بعد از آن مطلب به سردبیر روزنامه میرسید. سردبیر روزنامه هم روی تجربهای که داشت، تشخیص میداد این مطلب چه اندازه قابل انتشار است. گاه آن را دستکاری میکرد و گاه اجازه میداد منتشر شود.
بعد از آن، دستگاه دولتی واکنش نشان میداد. در بیشتر موارد، اگر مطلب مهم بود، خود شاه به آن میپرداخت.
بیشتر مواقع، سانسور به صورت خشم، عصبانیت و واکنشهای سخت دستگاه دولتی بروز میکرد. یعنی مطلب چاپ شده بود و انتشار پیدا کرده بود، ولی مایهی عصبانیت نخستوزیر یا وزیر و بیشتر مواقع شاه میشد.
رویهم رفته باید بگویم که تکلیف سانسور مانند بسیاری مسائل دیگر در آن رژیم معلوم نبود. یک نظام مشخص تعیین شده، مانند امروز، وجود نداشت. امروز طرف هیچ موضوعی تقریباً نمیشود رفت. ولی آن موقع در همین چهارچوب آشفتهای که ترسیم کردم، خیلی چیزها را میشد گفت.
بعداً هم یا شخص را برای مدتی بهاصطلاح ممنوعالقلم میکردند، گاهی از روزنامه کنار میگذاشتند، ولی دوباره برمیگشت و خیلی هم بهندرت اشخاص شغلشان را از دست میدادند و یا به زندان میرفتند. البته یادم نیست که کسی به خاطر مطلبی به زندان افتاده باشد. سانسور بینظم و کموبیش ملایمی بود.
آیا مثال مشخصی درباره خودتان دارید که نوشتهای از شما را سانسور کرده باشند؟
بله،. مثلاً رابرت کندی را در سال ۶۸ میلادی در امریکا کشتند. من در این ارتباط در روزنامه آیندگان مقالهای نوشتم و گفتم که کشته شدن این دو برادر، مرا به یاد برادران گراکی در جمهوری رم میاندازد. آنها نیز رهبران پوپولیست و حتی ترقیخواه بودند و میخواستند اصلاحاتی انجام بدهند و هردو هم کشته شدند.
شاه از کندیها خیلی بدش میآمد و خیلی با آنها دشمن بود. ما عناوین را برای مأموران وزارت اطلاعات میخواندیم. آنها اطلاع داده بودند و نتیجه این شد که جلوی انتشار این سرمقاله را گرفتند.
چه زمانی که مسئولیت روزنامهی آیندگان را داشتید و چه زمانی که وزیر اطلاعات و جهانگردی بودید، موردی بوده که خودتان را سانسور کنید؟
بسیار،بسیار،بسیار... یعنی نمیشد که راجع به موضوع حساسی قلم روی کاغذ بگذارید و دو سه بار فکر نکنید که چگونه آن را از آب دربیاورید. مهارت عمدهی روزنامهنگاران و روزنامهنگاری، سوای رفتن به عمق مطالب وغیر از تحلیل درست و مشاهدهی خوب، همین بود که چگونه منظورشان را برسانند، بیآنکه مقامات بالا ناراحت بشوند.
من تصور میکنم که در این رشته خیلی تجربه پیدا کرده بودم و موفق بودم. در خاطرات علم خواندم که یک روز شاه به علم میگوید که ببین فلان فلان شده چه نوشته است. اشارهی شاه به سرمقالهای بوده که به مناسبت روز به پادشاهی رسیدن محمد رضا شاه نوشته بودم و در آن گوشههایی زده بودم که شاه خیلی ناراحت شده بود، ولی برایام گران تمام نشد. بلد شده بودیم.
مورد دیگری که در این رابطه یادم میآید این بود که در ایران خانوادهی سلطنتی و نزدیکان شاه دست گشادهای بر امور اقتصادی مملکت داشتند و مزاحم جریان آزاد کار و کسب مردم میشدند. مثلاً در معاملات دست میبردند، آن را گران تمام میکردند و میخواستند درصدی برای خود بردارند. در اینباره در خاطرات علم هم فراوان آمده است. از جمله این که مثلا شاه اعتراض میکند که فلانی کارش فقط به پنجدرصد رسیده است.
من در این ارتباط مقالهای نوشتم و یک جمله در آن گنجاندم که خیلی روی آن فکر کرده بودم و از آنچه پیدا کرده بودم، خیلی هم خوشام آمده بود. به همین دلیل یادم مانده است. نوشته بودم: «کسانی که دعاوی خاص بر منابع ملی دارند، باید در سال سهم معینی از درآمد نفت به آنها داده شود و از ورود در هر معاملهای ممنوع بشوند. » از این جمله میتوان برداشتهای زیادی کرد.
مصاحبهگر: حسین کرمانی
تحریریه: بهمن مهرداد