حسن هاشمی در پاسخ به پرسش رضا کیانیان در باره سرنوشت پرونده فوت عباس کیارستمی گفت، این پرسش برای خود او نیز مطرح است. هاشمی در این راستا همچنین به پروندههای مسکوت کوی دانشگاه و کهریزک اشاره کرد.
تبلیغات
رضا کیانیان، بازیگر نامدار تئاتر و سینمای ایران در مراسم پایانی "جشنواره فرهنگی وزارت بهداشت" که در تهران برگزار شد، سخنرانی کرد. او ضمن تمجید از آثار هنری عباس کیارستمی اظهار داشت: «از وزیر بهداشت میخواهم پاسخ دهد، سرنوشت پرونده عباس کیارستمی چه شد.»
حسن قاضیزاده هاشمی که در سالن حضور داشت، در پاسخ به این پرسش کیانیان گفت: «در خصوص عباس کیارستمی غصهای در دل همه ما هست و در رابطه با اینکه چه اتفاقی افتاد در یک جمله نمیشود به آن پاسخ داد.»
وزیر بهداشت در ادامه، ضمن بیان اینکه چند پرونده "بلاتکلیف" دیگر هم وجود دارد، اظهار داشت: «اگرچه من هماکنون مسئولم و باید پاسخگو باشم، میخواهم بپرسم، تکلیف پرونده آقای کیارستمی چه شد و چرا در قوانینی که داریم اینقدر ناتوان هستیم و در یک سلسله باطلی گرفتار میشویم.»
هاشمی در این راستا به پرونده کوی دانشگاه و کهریزک اشاره کرد و پرسید: «نتیجه رسیدگی به این پرونده چه شد؟»
عباس کیارستمی، سینماگر نامدار ایرانی پس از حدود چند ماه مداوا در ایران و در پی وخیم شدن حالش برای ادامه معالجه به فرانسه رفت و در تیرماه ۱۳۹۵ در بیمارستانی در پاریس درگذشت.
کیارستمی پیشتر چهار بار در بیمارستان جم تهران جراحی شده بود.
در پی شکایت خانواده کیارستمی، دادسرای نظام پزشکی احمد میر، پزشک معالج کارگردان ایرانی را در مرگ او مقصر شناخت و به "سه ماه محرومیت از مطب در محل ارتکاب تخلف" محکوم کرد.
این حکم موجی از اعتراضات را برانگیخت. خانواده کیارستمی از مدیریت بیمارستان جم نیز شکایت کردهاند.
نمایشگاهی از عکسهای پشت صحنه فیلم "زندگی و دیگر هیچ" عباس کیارستمی به عکاسی جاسم غضبانپور در گالری راه ابریشم تهران برگزار شد. گلچینی از عکسهای این نمایشگاه را در این مجموعه میبینید.
عکس: J. Ghazbanpour
پس از زلزله رودبار و چاپ ویژهنامه زلزله در مجله عکس از دفتر آقای کیارستمی با من تماس گرفتند و قراری گذاشتیم تا عکسهایی که من در طول یک سال پس از زلزله از این مناطق گرفته بودم را ایشان ببینند چرا که به دنبال شناسایی مناطق مورد نظر بودند تا کار فیلمبرداری را شروع کنند. آقای کیارستمی به من پیشنهاد داد که عکاسی فیلم را هم بر عهده برگیرم که من هم پذیرفتم.
عکس: J. Ghazbanpour
ما در مناطق زلزلهزده مشغول کار بودیم. در صحنهای از فیلم که کودک پشت درخت باریکی ایستاده و در حال ادرار کردن هست، فکر میکند کسی او را نمیبیند و این جایی بود که من به یاد دقایق اولیه شروع جنگ افتادم. در آن زمان مردم پشت درختهای باریک که حداکثر ده سانتی متر عرض داشتند پنهان شده بودند و خیال میکردند از آتش گلولههای عراقیها در امان هستند. یک حس طنز عجیبی بین دو صحنه برای من تداعی شده بود.
عکس: J. Ghazbanpour
یک روز پس از زلزله خانمی با عبای عربی به سمت من آمد. به عربی از او پرسیدم اینجا چه میکند؟ او برایم تعریف کرد که از یک خانواده متمول خرمشهری بوده و وقتی همه داراییاش در جنگ از بین میرود به اتفاق شوهرش تصمیم میگیرند به جایی برود که کسی آنها را نشناسد. به روستایی در نزدیکی رودبار نقل مکان کرده و ده سال در آنجا زندگی کرده بودند. روز قبل زلزله اتقاق افتاد همسر و فرزندش زیر آوار کشته شدند.
عکس: J. Ghazbanpour
من به دنبال تکمیل گزارش مستند از مناطق زلزلهزده بودم و در این میان همکاری با آقای کیارستمی فرصت خوبی برایم بود تا در مناطق حادثهدیده باشم و عکاسی کنم. آقای کیارستمی، به خاطر اینکه زیاد عکاسی میکردم، زیاد از من سوال میکرد اما تجربه خوبی بود تا تمام مدت در آنجا حاضر باشم و کارم را ادامه دهم. آقای کیارستمی اعتقاد داشت سینما از عکاسی قویتر است و ما همواره در زمان کار در اینباره بحث میکردیم.
عکس: J. Ghazbanpour
در این مجموعه تکعکس دیده نمیشود؛ اگر هم تکعکسی وجود دارد جزئیات عکسهای دیگر را نشان میدهد. کتاب "زندگی و دیگر هیچ" در دست چاپ است. عکسهایی از آن در این مجموعه دیده میشوند که در واقع برشهایی از یک حلقه فیلم ۱۳۵ - سی و شش تایی است که فریمها در هم بازی میکنند و بیننده یکی دو سانتیمتر از فریم گذشته را میبینید و از گذشته به زمان حال میرسد و به زمان آینده حرکت میکند.
عکس: J. Ghazbanpour
در این صحنه کیارستمی در حال رانندگی است و همایون پایور را با طناب بستهاند و در شرایط سختی مشغول کار هستند. در همان زمان در جهت مخالف تعداد بسیار زیادی کلاغ قارقارکنان شروع به پرواز کردند. من از هر دو صحنه عکاسی کردم. گویا این دو صحنه مکمل هم بودند تا این فشار و استرس زمان فیلمبرداری مشخص شود.
عکس: J. Ghazbanpour
مجموعه عکسهای مربوط به فیلم "زندگی و دیگر هیچ" را همان زمان همراه نگاتیوها تحویل آقای کیارستمی دادم. مجموعه حاضر کاملا مستقل از داستان فیلم است و زندگی جاری در منطقه را نشان میدهد. بسیاری از عکسها هم اصلا صحنه فیلم نیستند.
عکس: J. Ghazbanpour
عکسهایی از طبیعت و تلفیق آن با معماری مناطق زلزلهزده نیز بخشی از عکسها را تشکیل میدهند.
عکس: J. Ghazbanpour
عکاس این مجموعه، جاسم غضبانپور متولد خرمشهر است. او با آغاز جنگ عراق و ایران به طور جدی به عکاسی جنگ مشغول شد. زمینههای دیگر کارهای غضبانپور معماری ایران و همچنین عکاسی هوایی است.
عکس: J. Ghazbanpour
زمانی که از کیارستمی در پشت صحنه عکاسی میکردم و حواسش نبود، به محض اینکه صدای دوربین را میشنید، موقعیت خود را تغییر میداد. او در این عکس در اولین فریم دراز کشیده بود و در حال استراحت بود؛ اما به محض شنیدن صدای دوربین بیدرنگ بلند شد.
عکس: J. Ghazbanpour
تنها زمانی که آقای کیارستمی به عکاسی کردن من اعتراض نکرد این عکس است. حتی وقتی خواستم عکس دوم را بگیرم، بدون تغییر موقعیت خود، زبانش را بیرون آورد و با خنده گفت، این بار من از جا بلند نمیشوم، هر چقدر میخواهی عکس بگیر. کیارستمی در سمت چپ دیده میشود که روی کاه خوابیده؛ عکس سمت راست پویا پایور را نشان میدهد که در بخشی از فیلم خوابیده است.